کد ۱۱۲۵: تجربه جدی گرفته نشدن به دلیل ظاهر یک «پسربچه» به مثابهی عدم پذیرش
مشارکتکننده شماره ۸:
«به عنوان یه مرد الان تورو پذیرفتن؟ فامیلها و کسایی که میشناسنت؟
آره خب تا یه حدی ولی نه به عنوان یه مرد. فقط به عنوان یه پسربچه. تو بیرون کسایی که منو نمیشناسن که فکر میکنن من یه پسربچهی ۱۳، ۱۴ سالمه. چون صورتم مو نداره و این هم منو آزار میده. چون مثلن هیچجا که متناسب با سنم باهام برخورد نمیشه. دوستدختر که نمیتونم بگیرم مگه اینکه کامل توضیح بدم. مثلن ما این سفرهخونه که میایم گفتیم سن واقعیمونو ولی گفتیم مشکل ژنتیک داریم صورتمون مو در نمیاره».
-
- بررسی و تحلیل تم و مقایسه دو گروه مبتنی بر سیطرهی جنسیت (۱۱۲۵)
از آنجا که برخی مشارکتکنندگان FtM پیش و پس از هورموندرمانی و عمل تغییر جنسیت، صورتی بدون ریش و چهرهای نه چندان مردانه دارند، در چشم عموم، پسربچهای به نظر میرسند و این مساله، یکی از دغدغه های اینان در جریان کنش متقابل اجتماعی است.
کد ۱۱۲۶: تجربه «پذیرش» در کنش متقابل اجتماعی
مشارکتکننده شماره ۱۲:
«اون خانومی که من الان میخوام باهاش ازدواج کنم رشتهش روانشناسیه و پایاننامش هم در زمینه تیاِس هست. خودش آشنایی کامل با تیاِس داره و اصلا لازم نبود که من خیلی بهش توضیح بدم».
مشارکتکننده شماره ۹:
«کمکم به کمک این آدم هم توی شرکت جا انداختیم این قضیهرو. خداروشکر آدمیا که دوروربر من بودند همه یهجورایی حامی بودن بجز پدرم که البته به اونم حق میدم. همه آدمایی که خدا سر راه من قرار داده همه یهجوری بودند که کمک کردن که من بتونم زندگیمرو به سالمترین وجه ممکن ادامه بدم».
مشارکتکننده شماره ۱۰:
«من بابام جانباز اعصاب و روانه. مامانم همیشه میگفت که اگه به بابات بگی قاطی میکنه. در صورتیکه بابای من از بین همه راحتتر با این قضیه برخورد کرد. همش میگفت چرا زودتر به من نگفتی. داداش بزرگم هم خیلی خوب برخورد کرد».
-
- بررسی و تحلیل تم و مقایسه دو گروه مبتنی بر سیطرهی جنسیت (۱۱۲۶)
به خاطر داریم که در فصل دوم و آنجا که سخن از نظریه گافمن به میان آمد وی عمدهترین دغدغهی یک فرد داغخورد ه را «پذیرش» میداند؛ در این تم فرعی، با تحقق این خواسته در برخی مشارکت کنندگان FtM مواجه میشویم. یعنی اینان توانسته اند به پذیرش اجتماعی در خصوص آنچه هستند و «خودِ حقیقیِ»شان دست یابند. اما چنین تجربهای توسط مشارکتکنندگان MtF این تحقیق گزارش نشده است. اگرچه یکی از پانزده مشارکتکننده تحقیق امیرحسینی(۱۳۹۳) به چنین چیزی به صورت تلویحی در وبلاگ خود اشاره کرده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت به طور کلی بروز وضعیت پذیرش عموما در میان تبدیل خواهان گروه اول کمیاب در حالی که این مساله در گروه دوم بیشتر دیده می شود.
بنابراین تبدیلخواهان گروه دوم اگرچه با مشکلات جدی برای پذیرش خانوادهی خود مواجه هستند، اما نزد غریبهها و در محیط اجتماعی با مشکل پذیرش مواجه نیستند! اگر خانوادهها نیز نمی توانند به سادگی با چنین وضعیتی روبرو شوند، به دلیل نگرانی از آیندهی آنان است و نه پذیرش اصل مساله. در حالیکه گروه نخست نه تنها همچون گروه دوم با دغدغهی پذیرش خانواده خود مواجهند، بلکه عموما در بیرون از محیط خانواده نیز همچنان با عدم پذیرش اجتماعی روبرو هستند.
کد ۱۱۲۷: صدا شدن با نامهای دخترانه به مثابهی عدم پذیرش تبدیلخواهی از سوی دیگران
مشارکتکننده شماره ۸:
«تو خانواده هم که اصلا هنوز منو با اسم قبلیم صدا میکنن. فامیل منو هنوز با اسم مریم صدا میکنن. فقط دو تا داییام منو حاج آقا صدا می کنند. البته وقتی پدر و مادرت تورو قبول نکنند فامیل هم مسلمن نمیاد منو قبول کنه. ولی اگه یه بار بابام اینها جلو فامیل منو امیرعلی صدا میکردن، فامیل هم منو به عنوان مرد قبول میکرد. الان بیشترین لذت دنیا برام موقعی که یکی بهم میگه آقا. وقتی یکی بهم میگه خانوم انگار فحش خواهر مادر داره بهم میده».
-
- بررسی و تحلیل تم و مقایسه دو گروه مبتنی بر سیطرهی جنسیت (۱۱۲۷)
تجربه پسر صدا شدن توسط پدر، تجربه دردناک MtF بود که در تحقیق امیرحسینی (۱۳۹۳) گزارش شده است. اما در این تحقیق با شرایط مشابه در تبدیلخواهان FtM مواجه هستیم. در واقع صدا شدن به نام دخترانه پیشین و یا دختر صدا شدن، نمود است از وضعیت عدم پذیرش.
این وضعیت علاوه بر آنکه بیانگر مشکلات تبدیلخواه در قبولاندن خود به دیگران است، دربردارندهی نوعی تحقیر برای آنان است. منشا این تحقیر، مقاومت اجتماعی در برابر تغییر است؛ اطرافیان و غریبهها به قضاوت[۱۷۸] فرد پرداخته و تقبیح خود را در قالب تحقیر جنسیت واقعی شخص تبدیلخواه نشان می دهند.
از سوی دیگر بروز چنین وضعیتی، چالشی در هویت «بالقوه و بالفعل» - به تعبیر گافمن- تبدیلخواه قلمداد میگردد؛ در سالهای پیش از عمل تغییر جنسیت، سراسر زندگی تبدیلخواهان- بخصوص گروه دوم- سرشار از نبردهای دائمی میان «خود» و «خویشتن[۱۷۹]» است. اکنون فرد تبدیلخواه مجاب شده که جنسیت واقعی او چیست، اما «قلابهای هویتی»، غرضورزیهای شخصی و کسانی که وضعیت او را نمیپذیرند، با به رخ کشیدن آن بعد از هویت پیشین وی، هویت جنسی کنونیاش را به چالش میطلبند.
۴-۱۳ تم اصلی دوازدهم: عدم تمایل به رابطه با ترنسکشوال جنس مقابل برای روابط عاطفی به دلیل ناهمخوانی عادتوارهها و بدن مورد انتظار
محقق در زمان مصاحبه به این می اندیشید که چرا کسانی که از یک جنس هستند،مشکلات مشابهی دارند،و موقعیت اجتماعی مشابهی را تجربه کرده اند، یکدیگر را نیافته و بنیانی از روابط عاطفی- جنسی مبتنی بر این نقطه اشتراک آغاز نمی کنند! در کمال ناباوری هر دو گروه عموما تمایلی به برقراری چنین ارتباطی نداغشته اند! در این تم با صورت بندی دلایل این مساله پرداخته شده است.
محور اصلی این عدم تمایل در میان این دو گروه از تبدیل خواهان ب ه یکدیگر نخست ریشه در خواست آنان به داشتن شریکی :کامل» دارند.از سویی دیگر زنانگی/ مردانگی برساخته در دو گروه یاد شده به گون های است که طرف مقابل حاضر به پذیرش آن نیست. بدین معنا، انتظار تبدیل خواهان از طرف مقابل با برداشتی که از ویژگیهای مردانه/ زنانه شکل گرفته،تفاوت های فاحشی دارد. بنابراین حیرت مواجهه نخست محقق با این مساله در این تم پاسخ داده شد: اینان با وجود مشابهت هایی در تجربیات مشترک، و با وجود احاسس نقص در خود تبدیل خواهان گروه دیگ ر را به عنوان شریک عاطفی- جنسی خود نمی پذیرن د زیرا در نهایت اینان نیز از بنیانهای اجتماعی شناخت مصونیت ندارند. بنابریان همپیوند با سایر اعضای جامعه، طرف مقابل ندانسته، نمی توانند به عنوان شریک عاطفی- جنسی خود بپذیرند! در نهایت کسانی که از چیزی احساس ضعف می کنند، دیدن آن نقطه ضعف در طرف مقابل را بر نمی تابند زیرا هر روز شاهد یادآوری نقطه ضعف خود در طرف مقابل هستند.
جدول شماره ۴-۱۲ تم اصلی دوازدهم: عدم تمایل به رابطه با ترنسکشوال جنس مقابل برای روابط عاطفی به دلیل ناهمخوانی عادتوارهها و بدن مورد انتظار
تمهای فرعی FtM | تمهای فرعی MtF | ||
۱۲۲۱ | زن کامل: فقدان ظرافت بدن زنانه و منعِ ذهنی ناشی از سابقه مرد بودن در گذشته | ۱۲۱۱ | مرد کامل: فقدان اندام جنسی مردانه |
۱۲۲۲ | انحطاط اخلاقی ترنسهای MtF و عدم وفاداری آنان | ۱۲۱۲ |