صریح
شکل ۲-۱-۳: مدل تعامل دانش صریح و ضمنی نوناکا: (میشل، ۲۰۰۴، ۹۵).
از ضمنی به ضمنی (اجتماعی نمودن) :در این راهبرد دانش پنهان انتقالمییابد و مجدداً به دانش پنهان تبدیل میشود. در راهبرد اجتماعیسازی، افراد تجارب و مدلهای ذهنی خود را جهت بهبود دانش، با دیگران به اشتراک میگذارند. این فرایند شامل دستیابی افراد به درک متقابل از طریق تعاملات اجتماعی چهره به چهره، تسهیم دیدگاهها، هم اندیشی، تعاملات حمایتگری و غیره میباشد(رضائیان و همکاران، ۱۳۸۸، ۳۷). انتقال دانش نامشهود یک فرد به فرد دیگر که معمولاً از طریق فعالیتهای مشترک انجام میشود نه از طریق دستورالعملهای کتبی یا شفاهی (حسین زاده و همکاران، ۱۳۸۶، ۴۶-۴۵). برای انجام مؤثر این فرایند باید میان افراد فرهنگ مشترک و توانایی کار گروهی ایجاد شود. مشاهده کردن، تمرین کردن، مشارکت در تجربیات و تقلید و جامعهپذیری در انجام امور، روشهای معمول برای اجتماعی نمودن است.
از ضمنی به صریح(برونسازی) :در این نوع راهبرد، دانش پنهان از طریق فرایند برونسازی به دانش آشکار تبدیل میشود. این فرایند به فرد اجازه میدهدکه به صورت انفرادی مفاهیم دانش ضمنی را تدوین نموده و با دیگران به اشتراک بگذارند و دانش جدیدی را به وجود آورند. به عبارت دیگر، دانش شخصی یا ضمنی، به صورت استعارهها، تشبیهات، فرضیات و مدلها به دانش صریح تبدیل میشوند. شخص، زمانی که از تبادلات و توجهات جمعی جهت این فرایند طراحی استفاده میکند، اغلب به برونی کردن اقدام میکند. در این راهبرد اصول مدیریت محتوا به منظور آرشیو کردن، به روز رسانی و بازیابی دانش آشکار شده مورد نیاز خواهند بود. نوناکا و تاکوچی از برونی کردن به عنوان فرآیندی کلیدی در تبدیل دانش یاد میکنند زیرا در اینجاست که دانش ضمنی تجدید میشود و طراحیهای آشکار ظهور میکند(رضائیان و همکاران، ۱۳۸۸، ۳۷). علاوه بر این نوناکا برونی سازی را شامل تکنیکهاییمیداند که کمک میکند تا نظرات و تصورات افراد به صورت کلمه، مفهوم، زبان دیداری یا تصویری(به عنوان مثال استعاره، قیاس، شرح) و استدلال استقرایی/قیاسی یا استنباط خلاقانه بیان شود(حسین زاده و همکاران، ۱۳۸۶، ۴۶-۴۵).
از صریح به صریح(ترکیب) :در راهبرد ترکیب سازی، دانش تجزیه شده موجود به اشتراک گذاشته شده و ترکیب و تفسیر میشود. در این حالت دانش صریح به دانش صریح پیچیدهتری تبدیل میشودبه عبارت دیگر، عقاید در این مرحله با یک سیستم دانش(مانند پایگاه داده) ترکیب میشوند. افراد به تبادل دانش میپردازند و این دانش از طریق مستندات، جلسات، مکالمات تلفنی و تبادل اطلاعات از طریق فناوریها و ابزارهایی مانند شبکههای کامپیوتری ترکیب میشوند. دانش جدید نیز میتواند از طریق ساختاردهی مجدد اطلاعات کنونی به وسیله ذخیرهسازی، افزودن، ترکیب و طبقه بندی دانش صریح ایجاد میشود. ترکیب، نوعی از ایجاد دانش است که در مقوله آموزش و تحصیلات گنجانده میشود. نمونههایی از راهبرد ترکیب سازی، سیستمهای دانش و اطلاعات، تهیه گزارشات مروری، تحلیل روند و خلاصه مدیریتی میباشد(رضائیان و همکاران، ۱۳۸۸، ۳۷).
راهبرد درونیسازی (آشکار به پنهان) :راهبرد درونیسازی شیوهای است که دانش آشکار از طریق تفسیر دانش، درونی میشودو به دانش ضمنی تبدیل میشود. این امر میتواند از طریق یادگیری حین عمل صورت بگیرد و دانش مستند سازی شده، نقش حیاتی را در این فرایند بازی میکند. درونی سازی زمانی رخ میدهد که کارگران جدید، دانش یک پروژه را با مطالعه بایگانی آن احیا کند. همچنین درونی سازی را زمانی میتوان مشاهده کرد که مدیر یا خبرگان با تجربه، سخنرانی کنند و یا نویسندگان تصمیم به نوشتن بیوگرافی از یک کارآفرین یا مؤسسه داشته باشند. به محض درونیشدن، دانشهای جدید، مورد استفاده کارکنانی قرار میگیرد که آن را در پایگاه دانش پنهان موجود خود توسعه داده و سازماندهی مجدد کردهاند(رضائیان و همکاران، ۱۳۸۸، ۳۷).
مطابق با این مدل تولید دانش یک مدل حلزونی متعامل بین دانش صریح و دانش ضمنی است تعاملات این دو دانش منجر به تولید دانش جدید میشود.
نورث(۱۹۹۱)، تفاوت میان یک سازمان موفق و ناموفق را ناشی از اختلاف بین دانش قابل انتقال یا صریح و دانش ضمنی میداند. عبارت صریح و ضمنی، اولین بار توسط پولانی معرفی شد، لیکن عمومیت آنها در مباحث امروز ناشی از کتاب معروف «سازمان دانش زا» نوشته نوناکا و تاکوچی است.
نوناکا و تاکوچیخلق دانش در شرکت را با بهره گرفتن از دو مؤلفه تشریح میکنند: شکل و سطح، و بدین ترتیب دو نوع تعامل را برای خلق دانش بر می شمارند:
* تعامل میان دانش ضمنی و دانش صریح(تعامل میان دو شکل از دانش)
* تعامل میان دانش فردی و دانش سازمانی(تعامل دو سطح از دانش).
این تعاملات چهار فرایند خلق دانش در شرکت را مشخص میکنند: از ضمنی به ضمنی- از صریح به ضمنی- از ضمنی به صریح- از صریح به ضمنی.
نوناکا تنها مزیت پایدار یک سازمان به عنوان یک کل را، در خلق دانش جدید، انتشار آن در اجزای سازمان و بهکارگیری در محصولات، خدمات، فرآیندها و نظامهای سازمانی دانسته است(امیرخانی و همکاران، ۱۳۸۷، ۳۲-۱۹).
۲-۱-۸ مدیریت دانش
۲-۱-۸-۱ تعاریف
تعریف مدیریت دانش به سادگی امکان پذیر نیست یک مشکل معمول در تعریف مدیریت دانش این است که تعریف دانش به اندازهای وسیع است که تقریباً هر چیزی که اجازه درک مفاهیمی را بدهد که فرد برای کارکرد اثربخش در این جهان بدان نیاز دارند، میتوان مدیریت دانش نامید(رادینگ، ۱۳۸۶، ۳۲). مدیریت دانش یک مدل تجاری میان رشتهای است که با همه جوانب دانش شامل خلق، کدگذاری، تسهیم و استفاده از دانش برای ارتقا یادگیری و نوآوری در بافت سازمان سروکار دارد. مدیریت دانش، هم با ابزارهای تکنولوژیکی سروکار دارد و هم با روشهای جاری سازمانی که شامل: تولید دانش جدید، کسب دانش با ارزش از منابع خارجی، استفاده از این دانش در تصمیم گیری، وارد کردن دانش در فرآیندها، محصولات و خدمات، کدگذاری اطلاعات در اسناد و مدارک، نرم افزارها و پایگاه داده، تسهیل رشد دانش، انتقال دانش به سایر بخشهای سازمان و در نهایت اندازه گیری داراییهای دانشی و اثرگذاری مدیریت دانش است. سازمانهابرای خدمت بهتر به مشتریان بایستی سیکل زمانی تولید یا ارائه خدمات را کاهش دهند، با حداقل داراییهای ثابت عمل کنند، زمان توسعه محصول را کوتاه کنند، کارمندان را توانمند سازند، سازگاری و انعطافپذیری را ارتقاء دهند، اطلاعات را تسخیر کرده و دانش را خلق و تسهیم کنند. هیچ یک از این اقدامات بدون تمرکز پیوسته بر خلق، به روز رسانی، در دسترس قرار دادن، کیفیت و استفاده از دانش به وسیله تمام کارکنان و تیمهای کاری اتفاق نخواهد افتاد(محمدی و همکاران، ۱۳۸۷، ۱۴). داونپورت(۱۹۹۸)، مدیریت دانش را تلاش برای کشف دارایی نهفته در ذهن افراد و تبدیل این گنج پنهان به دارایی سازمانی میداند؛ بطوریکه مجموعه وسیعیاز افرادی که در تصمیم گیریهای سازمانی دخیل هستند، به این ثروت در نظر داشته باشند و بتوانند از آن استفاده کنند(اورمزدی و طبرسا، ۱۳۸۷).
در تعریف بات(۲۰۰۰) مدیریت دانش، فرایند تسهیل فعالیتهای مرتبط با دانش نظیر خلق، کسب، تغییر شکل، و استفاده از آن است. هدف سازمان از بهکارگیری دانش، تطبیق مداوم خود با محیط خارجی (بازار، شرایط اجتماعی– سیاسی و ترجیحات مشتری) است.
مرکز مدیریت دانش در دانشگاه تگزاس آمریکا، مدیریت دانش را اینگونه تعریف میکند: فرایند نظاممند کشف، انتخاب، سازماندهی، تلخیص و ارائه اطلاعات است. به گونهای که شناخت افراد را در حوزه مورد علاقهاشمیبخشد. مدیریت دانش به سازمان کمک میکند تا از تجارب خود، شناخت و بینش بدست آورد و فعالیت خود را برکسب، ذخیرهسازی، و استفاده از دانش متمرکز کند تا بتواند در حل مشکلات، آموزش پویا، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیری، از این دانش بهره گیرد. مدیریت دانش نه تنها از زوال داراییهای فکری و مغزی جلوگیری میکند، بلکه بهطور مداوم بر این ثروت میافزاید(رضائیان و همکاران، ۱۳۸۸، ۳۵). ویگ(۲۰۰۲)، مدیریت دانش را ایجاد فرآیندهای لازم برای شناسایی و جذب داده، اطلاعات و دانش مورد نیاز از محیط درونی و بیرونیسازمان و انتقال آنها به درونتصمیمها و عملیات سازمان میداند. حسنزاده (۱۳۸۸)، مدیریت دانش ترکیب فرآیندهای اداره، کنترل، خلاقیت، کدگذاری، اشاعه، و اعمال قدرت دانش در سازمان است و هدف اصلی آن اطمینان از این است که شخص نیازمند، دانش مورد نیاز خود را در زمان مقتضی به دست آورد، به گونهای که توانایی تصمیم گیری به موقع و درست برای او ممکن شود. هنری و هدپیت (۲۰۰۳)، مدیریت دانش سیستمی است که دارایی دانش جمعی سازمان را (دانش صریح و ضمنی) اداره میکند؛ویک فرایند مارپیچی است که شامل شناسایی، اعتبارسنجی، ذخیره و پالایش دانش برای دسترسی کاربران به آن است، و نتایج زیر را در پی دارد:
استفاده مجدد دانش توسط دیگران برای نیازهای مشابه
حذف دانش به دلیل فقدان اعتبار
تغییر شکل دانش و خلق آن در شکل جدید
افزاره (۱۳۸۷)، مدیریت دانش فرایند کشف، کسب، توسعه و ایجاد، تسهیم، نگهداری، ارزیابی و به کارگیری دانشمناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان است که از طریق ایجاد پیوند بین منابع انسانی، فنآوری اطلاعات و ارتباط و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی صورت میپذیرد.
به طور خلاصه مدیریت دانش در سازمان به دنبال آن است تا نحوه و چگونگی تبدیل اطلاعات و دانستههای فردی و سازمانی را به مهارتهایفردی و گروهی تبیین و روشن نماید. با بررسی و تحلیل اهمیت و ویژگیهای دانش در حیطه عملکرد سازمانهامیتوان دریافت که برخورداری از دانش و اطلاعات روزآمد برای ادامه حیات سازمانهابه یک ضرورت انکار ناپذیر تبدیل شده است. دقت در تعاریف مدیریت دانش مشخص میکند که:
الف) مدیریت دانش یک فرایند مستمر بوده و همیشه بودن آن در سازمان یک ضرورت است.
ب) افراد به عنوان سرمایه اصلی سازمان مورد توجه میباشند.
ج) فرصت طلبی و تیز هوشی برای کشف و کسب ایدههای جدید حائز اهمیت میباشد.
د) ارتباط مدوام و چند سویه با محیط نقش مهمی در فرایند مدیریت دانش دارد.
۲-۱-۸-۲ مفهوم مدیریت دانش
* هالس مدیریت دانش را اینگونه تعریف میکند:
فرآیندی که به واسطه آن سازمانها در زمینه یادگیری(درونی کردن دانش)، کدگذاری دانش (بیرونی کردن دانش) و توزیع و انتقال دانش، مهارتهایی را کسب میکنند. فرآیندی که به واسطه آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیدا کرده و همچنین قادر خواهند بود دانش کسب شده را به گونهای مؤثر در تصمیمهای خود به کار گیرند(خرد)(استیو هالس، ۲۰۰۱، ۸۳). هایس مدیریت دانش را فرآیندیمیداند که مبتنی بر چهار رکن زیر است.
الف-محتوا: که به نوع دانش (آشکار یا نهفته بودن) مربوط میشود.
ب - مهارت:دستیابی به مهارتهایی جهت استخراج دانش
ج – فرهنگ: فرهنگ سازمانها باید مشوق توزیع دانش و اطلاعات باشد.
د – سازماندهی:سازماندهی دانشهای موجود (ابطحی و صلواتی، ۱۳۸۵، ۳۴).
* کارل ویگ (۲۰۰۲) معتقد است که مدیریت دانش یعنی ایجاد فرآیندهای لازم برای شناسایی و جذب داده، اطلاعات و دانشهای مورد نیاز سازمانها از محیط بیرونی و درونی و انتقال آنها به تصمیمات و اقدامات سازمان و افراد (ابطحی و صلواتی، ۱۳۸۵، ۳۴).
* ویگ مدیریت دانش را اینگونه تعریف میکند: عبارت است ایجاد فرآیندهای لازم برای شناسایی و جذب داده، اطلاعات و دانش مورد نیاز سازمان از محیط درونی و بیرونی سازمان و انتقال آنها به درون و تصمیمها و عملیات سازمان(ابطحی و صلواتی، ۱۳۸۵، ۳۴).
۲-۱-۸-۳ اهمیت بکارگیری مدیریت دانش
داراییهای غیر ملموس برای موفقیت تجاری در طول دهه ۹۰ در مقایسه با عوامل سنتی تولید (زمین، نیروی انسانی و منابع مالی) اهمیت بیشتری پیدا کردهاند. علاوه بر این، دانش سازمانی یکی از عناصر اصلی این داراییهای غیر ملموس محسوب میشود (مجموع این داراییها به عنوان سرمایه فکری تلقی میشود) (تقوی و شفیع زاده، ۱۳۸۸). ماهیار و امامی معتقدند که مدیریت دانش به الگوهای تعامل میان فناوریها، فنون و افراد شکل میبخشد و سازمانهایی که به صورت بسته وبرای رفع نیازهای بلندمدت از مدیریت دانش استفاده میکنند در روابط اجتماعی و فنی خود محتاط هستند (ماهیار و امامی، ۱۳۸۵). گاندهی (۲۰۰۴) مهمترین دلائل بکارگیری مدیریت دانش توسط سازمانها را به شرح زیر بیان میدارد:
افزایش همکاری
بهبود بهرهوری
تشویق و قادر ساختن نوآوری
غلبه بر اطلاعات زیادی و تحویل آنچه مورد نیاز است
تسهیل جریان دانش مناسب از تأمین کنندگان به دریافت کنندگان بدون محدودیت زمان و فضا
تسهیل اشتراک دانش میان کارمندان و بازداشتن آنان از اختراع دوباره چرخ به کرات
تصرف و ثبت دانش کارکنان قبل از اینکه آنان شرکت را ترک نمایند، اطمینان یافتن از اینکه دانش با ارزش به هنگام ترک کارمندان از دست نمیرود.
افزایش آگاهی سازمانی از خلأهای دانش سازمان
با افزایش آگاهی شرکتها از استراتژیها، محصولات و بهترین کارکردهای رقیبانشان به آنان کمک میکند که سبقت جو باقی بماند
بهبود خدمات مشتری
توجه به مدیریت دانش به دلایل دیگری نیز میتواند اهمیت داشته باشد:
-
- اطلاعات مربوط به پایاننامه
۱ـ الف : عنوان پایاننامه : بررسی کارایی سیستم بانکی با کاربرد تحلیلی پوششی داده ها (DEA) (مطالعه موردی بانک رفاه کارگران استان گیلان) فارسی ¢ غیر فارسی : £ ب : نوع کار تحقیقاتی : بنیادی۱ £ نظری۲£ کاربردی۳ ¢ عملی۴ £ پ : تعداد واحد پایاننامه : ت : پرسش اصلی تحقیق ( مسأله تحقیق ) : آیا شعب بانک رفاه گیلان از کارایی مطلوب برخوردارند؟ |
-
- بیان مسأله ( تشریح ابعاد ، حدود مسأله ، معرفی دقیق مسأله ، بیان جنبههای مجهول و مبهم و متغیرهای مربوط به پرسشهای تحقیق ، منظور تحقیق )
بانک ها نهادهای مالی هستند که دارائیها را از منابع گوناگون جمع آوری می کنند و آن ها را در اختیار بخش هایی قرار میدهند که به نقدینگی نیاز دارند. از این رو بانک ها شریان حیاتی هر کشور محسوب می شوند (موتمنی و همکاران، ۱۳۸۹). در شرایط فعلی و با توجه به گستردگی شعب بانک ها در سراسر کشور و تاسیس موسسات مالی و اعتباری جدید، بانک های خصوصی و ورود بانکهای خارجی از طریق مناطق آزاد تجاری و در نهایت خصوصی سازی بانک ها در ایران وضعیت بسیار نوینی به وجود آمده است که دامنه رقابت را بسیار گسترده و سرنوشت ساز نموده است؛ به شکلی که بانک های با سابقه، با ساختار های موجود و احتمالاً بدنه ناکارآمد نمی توانند در این میدان، رقابت نمایند. بنابراین، باید بررسی اساسی ای جهت مشخص شدن وضعیت ساختار شبکه بانک های تجاری موجود کشور انجام گیرد. به این منظور لازم است هر یک از بانک ها از کارایی فعالیت های اقتصادی خود اطلاع داشته باشند و علل کارایی و ناکارایی خود را بررسی و شناسایی نمایند (حقیقت و نصیری، ۱۳۸۳).
منظور از کارایی موفقیت بنگاه یا موسسه در تولید حداکثر ممکن ستاده از مجموعه عوامل تولید با تکنولوژی ثابتی می باشد به طوری که تمام نهاده ها و ستاده ها به دقت اندازه گرفته شده باشد (Farrell, 1957) .
کارایی به معنای انجام درست کار و رسیدن به یک سطح خروجی مورد انتظار از یک ورودی مشخص است. کارایی به معنای تولید کمترین مقدار ضایعات و صرف کمترین میزان هزینه است؛ بطوریکه کمیت و کیفیت ثابت نگه داشته شود.با این فرض که در یک سازمان، کل منابع ثابت و محدود باشند؛ میزان استفاده مطلوب از این منابع به منظور تولید محصولات با معیار کارایی مشخص می شود (عرب مازار و موسوی، ۱۳۸۹). در تعریفی دیگر تخصیص مطلوب منابع را کارایی می گویند. فارل پیشنهاد نمود کارایی یک بنگاه شامل سه جزء است: کارایی تکنیکی(فنی)، کارایی تخصیصی(قیمت) و کارایی اقتصادی (هزینه ای) براساس تعریف فارل، کارایی تکنیکی توانایی یک بنگاه را برای به دست آوردن حداکثر ستاده از یک مجموعه نهاده های معین با تکنولوژی معلوم منعکس می نماید، در این صورت هر چه بنگاه اتلاف منابع کمتر و در سطح مشخصی از نهاده ها تولید بیشتری داشته باشد از لحاظ تکنیکی کاراتر خواهد بود . کارایی تخصیصی، توانایی یک بنگاه برای استفاده ترکیب بهینه ای نهاده ها با توجه به قیمت هایشان را نشان می دهد. این کارایی به حداقل سازی هزینه تولید با انتخاب ترکیب مناسبی از نهاده ها برای سطح معینی از ستاده ها با توجه به مجموعه ای از قیمتهای نهاده ای مربوط می شود. با فرض اینکه بنگاه مورد نظر از لحاظ تکنیکی کاملاً کارا باشد بنگاهی که از لحاظ تخصیصی کارا است، ترکیبی از نهاده ها به کار می برد. حداقل هزینه ممکن را برای تولید داشته باشد. کارایی اقتصادی بر اساس تعریف فارل از حاصل ضرب کارایی فنی و کارایی تخصیصی به دست می آید. بدین معنا که سازمانی که از لحاظ اقتصادی کاملاً کارا است باید هم از لحاظ فنی و هم از لحاظ تخصیصی کارا باشد . به عبارت دیگر اگر بنگاهی کارایی تخصیصی ۱۰۰ % و کارایی فنی ۱۰۰ % داشته باشد در این صورت از لحاظ اقتصادی کارایی اش ۱۰۰ % خواهد بود. مستقل از مقیاس بودن و نسبی بودن از جمله ویژگیهای کارایی های مطرح شده می باشد .کارایی تخصیصی در مقایسه با کارایی فنی احتیاج به اطلاعات قیمتی دارد و همین موضوع باعث کاربرد بیشتر کارایی فنی نسبت به کارایی تخصیصی می شود (رجبی، ۱۳۸۹).
عموما روش های مختلفی جهت سنجش کارایی بانکها مورد استفاده قرار می گیرد. یکی از رایجترین روشها، روش واسطه گری مالی است که در این روش بانک به عنوان یک واسطه ارائه کننده خدمات مالی نگریسته می شود. روش واسطه گری مالی بر این اصل پایه گذاری شده است که بانک سپرده را با نیروی کار و سرمایه خود ترکیب می کند تا بتواند به خلق وام و سرمایه گذاری بپردازد. ورودی ها (نهاده ها) در این رویکرد شامل سرمایه، نیروی کار و سپرده ها و خرو جی ها (ستاده ها) شامل انواع وام ها و تسهیلات می باشند. از این رو متغیرهای مورد استفاده جهت محاسبه کارایی نیز با توجه به مطالعه وب (۲۰۰۳)، دریک (۲۰۰۳) و رجبی (۱۳۸۹) روش واسطه گری مالی خواهد بود. که از طریق تحلیل پوششی داده ها مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. تکنیک تحلیل پوششی داده ها یکی از رویکردهای علمی است که با بکارگیری مبنای ریاضی قوی به محاسبه کارایی می پردازد (صارمی و شهریاری، ۱۳۸۲).
۱ـ تحقیق بنیادی پژوهشی است که به کشف ماهیت اشیا، پدیدهها و روابط بین متغیرها، اصول، قوانین و ساخت یا آزمایش تئوریها و نظریهها میپردازد و به توسعه مرزهای دانش رشته علمی کمک می کند.
۲ـ تحقیق نظری : نوعی پژوهش بنیادی است و از روشهای استدلال و تحلیل عقلانی استفاده میکند و بر پایه مطالعات کتابخانهای انجام میشود.
۳ـ تحقیق کاربردی : پژوهشی است که با بهره گرفتن از نتایج تحقیقات بنیادی به منظور بهبود و به کمال رساندن رفتارها، روشها، ابزارها، وسایل، تولیدات، ساختارها و الگوهای مورد استفاده جوامع انسانی انجام میشود.
۴ـ تحقیقعملی: پژوهشی است که با بهره گرفتن از نتایج تحقیقات بنیادی و با هدف رفع مسائل و مشکلات جوامع انسانی انجام میشود
-
- سوابق مربوط ( بیان مختصر سابقه تحقیقات انجام شده درباره موضوع و نتایج به دست آمده در داخل و خارج از کشور نظرهای علمی موجود درباره موضوع تحقیق )
عرب مازار، در مقاله ای با عنوان محاسبه کارایی و کوشش مالیاتی ادارات کل امور مالیاتی استان های مختلف کشور با بهره گرفتن از روش تحلیل پوششی داده ها ، ادارات کل امور مالیاتی هر استان را به عنوان یک واحد تصمیم گیرنده در نظر گرفته که دارای چندین نهاده و ستانده است . برای مقایسه کارایی، استانهای کشور در دو بخش «بر اساس درجه توسعه یافتگی» و «مشارکت در پرداخت مالیات » طبقه بندی شده اند. بررسی انجام شده در مورد تعیین کارایی ادارات کل امور مالیاتی استا نها با بهره گرفتن از روش تحلیل پوششی داده ها (DEA) حاکی از آن است که به طور متوسط طی دو سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵، کوشش مالیاتی کل کشور معادل۷۹٫۵ درصد بوده است .هم چنین بر اساس درجه توسعه یافتگی، میانگین کارایی استان های توسعه یافته معادل ۷۳ % و کارایی استانهای کمتر توسعه یافته م عادل۸۹٫۵ %، و بر اساس مشارکت در پرداخت مالیات، میانگین کارایی استان هایی که سهم آنها بیشتر از ۰٫۵ درصد از کل مالیات وصولی کشور است؛ در حدود ۷۶٫۷ % می باشد استانهایی که سهم آنها کمتر از۰٫۵ درصد از کل مالیات وصولی کشور است، معادل ۸۰% بوده است. رجبی (۱۳۸۹) در پژوهشی تحت عنوان “مقیاس بهینه فعالیت و پایداری کارایی فنی بانک های تجاری ایران با کاربرد تحلیل پنجره ای داده ها در دوره (۱۳۸۵-۱۳۷۰)” کارایی بانکهای ملی، صادرات، ملت، تجارت، سپه و رفاه کارگران با کمک روش تحلیل پوششی داده ها در چارچوب تکنیک تحلیل پنجره ای در وضعیت بازدهی ثابت و بازدهی متغیر نسبت به مقیاس و مدل نهاده محور در دوره ۱۳۸۵-۱۳۷۰ مورد بررسی قرار داد. دارایی های ثابت، سپرده ها و نسبت تعداد شعب به تعداد دستگاه های خودپرداز به عنوان نهاده ها و تسهیلات اعطائی و سرمایه گذاری ها و سود ناخالص به عنوان ستاده های بانک ها انتخاب شدند. براساس یافته های تحقیق، از نظر کارایی فنی، بانک ملی ایران و بانک رفاه نسبت با سایر بانک ها کاراتر بوده و عملکرد بهتری را نشان می دهند. هم چنین در شرایط بازدهی متغیر نسبت به مقیاس از لحاظ ثبات و پایداری کارایی در دوره (۱۳۸۵-۱۳۷۰) عملکرد باثبات و پایداری داشته اند. هم چنین بانک های تجاری در سطح بهینه از لحاظ مقیاس فعالیت نمی کنند و مقیاس عملکرد بانک اغلب در شرایط بازدهی فزاینده و یا ثابت نسبت به مقیاس می باشد. همچنین بین افزایش مقیاس فعالیت بانک ها (افزایش دارایی ها) می توان به سطوح بالاتری از کارایی دست یافت. شرمن و گلد (۱۹۸۵) در مطالعه ای تحت عنوان “کارایی شعب بانکی” اولین مطالعه واحدهای بانکی به روش DEA را در مورد ۱۴ شعبه از بانک های پس انداز آمریکا انجام داده اند که بعد از آن به عنوان یک ابزار خوش آتیه برای محاسبه کارایی واحدهای بانکی به حساب آمد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که فقط ۶ شعبه کارایی ۱۰۰ درصد داشته اند (یعنی ۴۲ درصد نمونه) و علل ناکارایی شعب دیگر ضعف مدیریت، اندازه شعبه، تعداد کارکنان و هزینه های عملیاتی تشخیص داده شد. یانگ و چانگ (۲۰۰۸) در پژوهشی با عنوان “استفاده از تحلیل پنجره ای داده ها جهت محاسبه کارایی بنگاههای مخابراتی تایوان” با کاربرد تحلیل پنجره ای داده ها اقدام به اندازه گیری کارایی بنگاه های مخابراتی تایوان در دوره (۲۰۰۵-۲۰۰۱) با فرض بازدهی متغیر نسبت به مقیاس نمودند. نتایج تحقیق آنها نشان می دهد کارایی مقیاس در سطح بالایی قرار دارد ولی کارایی تکنیکی در سطح پایینی است و سیاست های دولت در خصوصی سازی تاثیر مثبتی در افزایش کارایی و قدرت رقابتی بازاری این بنگاه ها داشته است. |
-
- فرضیهها (هر فرضیه به صورت یک جمله خبری نوشته شود.)
به جهت ماهیت پژوهش بجای فرضیه از سوالات پژوهش بهره گرفته خواهد شد : میزان کارایی فنی شعب مورد بررسی چقدر است میزان کارایی تخصیصی شعب مورد نظر چقدر است میزان کارایی مقیاس شعب مورد بررسی چقدر است دلایل احتمالی عدم کارایی شعب ناکارا چیست |
کد ۱۱۲۵: تجربه جدی گرفته نشدن به دلیل ظاهر یک «پسربچه» به مثابهی عدم پذیرش
مشارکتکننده شماره ۸:
«به عنوان یه مرد الان تورو پذیرفتن؟ فامیلها و کسایی که میشناسنت؟
آره خب تا یه حدی ولی نه به عنوان یه مرد. فقط به عنوان یه پسربچه. تو بیرون کسایی که منو نمیشناسن که فکر میکنن من یه پسربچهی ۱۳، ۱۴ سالمه. چون صورتم مو نداره و این هم منو آزار میده. چون مثلن هیچجا که متناسب با سنم باهام برخورد نمیشه. دوستدختر که نمیتونم بگیرم مگه اینکه کامل توضیح بدم. مثلن ما این سفرهخونه که میایم گفتیم سن واقعیمونو ولی گفتیم مشکل ژنتیک داریم صورتمون مو در نمیاره».
-
- بررسی و تحلیل تم و مقایسه دو گروه مبتنی بر سیطرهی جنسیت (۱۱۲۵)
از آنجا که برخی مشارکتکنندگان FtM پیش و پس از هورموندرمانی و عمل تغییر جنسیت، صورتی بدون ریش و چهرهای نه چندان مردانه دارند، در چشم عموم، پسربچهای به نظر میرسند و این مساله، یکی از دغدغه های اینان در جریان کنش متقابل اجتماعی است.
کد ۱۱۲۶: تجربه «پذیرش» در کنش متقابل اجتماعی
مشارکتکننده شماره ۱۲:
«اون خانومی که من الان میخوام باهاش ازدواج کنم رشتهش روانشناسیه و پایاننامش هم در زمینه تیاِس هست. خودش آشنایی کامل با تیاِس داره و اصلا لازم نبود که من خیلی بهش توضیح بدم».
مشارکتکننده شماره ۹:
«کمکم به کمک این آدم هم توی شرکت جا انداختیم این قضیهرو. خداروشکر آدمیا که دوروربر من بودند همه یهجورایی حامی بودن بجز پدرم که البته به اونم حق میدم. همه آدمایی که خدا سر راه من قرار داده همه یهجوری بودند که کمک کردن که من بتونم زندگیمرو به سالمترین وجه ممکن ادامه بدم».
مشارکتکننده شماره ۱۰:
«من بابام جانباز اعصاب و روانه. مامانم همیشه میگفت که اگه به بابات بگی قاطی میکنه. در صورتیکه بابای من از بین همه راحتتر با این قضیه برخورد کرد. همش میگفت چرا زودتر به من نگفتی. داداش بزرگم هم خیلی خوب برخورد کرد».
-
- بررسی و تحلیل تم و مقایسه دو گروه مبتنی بر سیطرهی جنسیت (۱۱۲۶)
به خاطر داریم که در فصل دوم و آنجا که سخن از نظریه گافمن به میان آمد وی عمدهترین دغدغهی یک فرد داغخورد ه را «پذیرش» میداند؛ در این تم فرعی، با تحقق این خواسته در برخی مشارکت کنندگان FtM مواجه میشویم. یعنی اینان توانسته اند به پذیرش اجتماعی در خصوص آنچه هستند و «خودِ حقیقیِ»شان دست یابند. اما چنین تجربهای توسط مشارکتکنندگان MtF این تحقیق گزارش نشده است. اگرچه یکی از پانزده مشارکتکننده تحقیق امیرحسینی(۱۳۹۳) به چنین چیزی به صورت تلویحی در وبلاگ خود اشاره کرده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت به طور کلی بروز وضعیت پذیرش عموما در میان تبدیل خواهان گروه اول کمیاب در حالی که این مساله در گروه دوم بیشتر دیده می شود.
بنابراین تبدیلخواهان گروه دوم اگرچه با مشکلات جدی برای پذیرش خانوادهی خود مواجه هستند، اما نزد غریبهها و در محیط اجتماعی با مشکل پذیرش مواجه نیستند! اگر خانوادهها نیز نمی توانند به سادگی با چنین وضعیتی روبرو شوند، به دلیل نگرانی از آیندهی آنان است و نه پذیرش اصل مساله. در حالیکه گروه نخست نه تنها همچون گروه دوم با دغدغهی پذیرش خانواده خود مواجهند، بلکه عموما در بیرون از محیط خانواده نیز همچنان با عدم پذیرش اجتماعی روبرو هستند.
کد ۱۱۲۷: صدا شدن با نامهای دخترانه به مثابهی عدم پذیرش تبدیلخواهی از سوی دیگران
مشارکتکننده شماره ۸:
«تو خانواده هم که اصلا هنوز منو با اسم قبلیم صدا میکنن. فامیل منو هنوز با اسم مریم صدا میکنن. فقط دو تا داییام منو حاج آقا صدا می کنند. البته وقتی پدر و مادرت تورو قبول نکنند فامیل هم مسلمن نمیاد منو قبول کنه. ولی اگه یه بار بابام اینها جلو فامیل منو امیرعلی صدا میکردن، فامیل هم منو به عنوان مرد قبول میکرد. الان بیشترین لذت دنیا برام موقعی که یکی بهم میگه آقا. وقتی یکی بهم میگه خانوم انگار فحش خواهر مادر داره بهم میده».
-
- بررسی و تحلیل تم و مقایسه دو گروه مبتنی بر سیطرهی جنسیت (۱۱۲۷)
تجربه پسر صدا شدن توسط پدر، تجربه دردناک MtF بود که در تحقیق امیرحسینی (۱۳۹۳) گزارش شده است. اما در این تحقیق با شرایط مشابه در تبدیلخواهان FtM مواجه هستیم. در واقع صدا شدن به نام دخترانه پیشین و یا دختر صدا شدن، نمود است از وضعیت عدم پذیرش.
این وضعیت علاوه بر آنکه بیانگر مشکلات تبدیلخواه در قبولاندن خود به دیگران است، دربردارندهی نوعی تحقیر برای آنان است. منشا این تحقیر، مقاومت اجتماعی در برابر تغییر است؛ اطرافیان و غریبهها به قضاوت[۱۷۸] فرد پرداخته و تقبیح خود را در قالب تحقیر جنسیت واقعی شخص تبدیلخواه نشان می دهند.
از سوی دیگر بروز چنین وضعیتی، چالشی در هویت «بالقوه و بالفعل» - به تعبیر گافمن- تبدیلخواه قلمداد میگردد؛ در سالهای پیش از عمل تغییر جنسیت، سراسر زندگی تبدیلخواهان- بخصوص گروه دوم- سرشار از نبردهای دائمی میان «خود» و «خویشتن[۱۷۹]» است. اکنون فرد تبدیلخواه مجاب شده که جنسیت واقعی او چیست، اما «قلابهای هویتی»، غرضورزیهای شخصی و کسانی که وضعیت او را نمیپذیرند، با به رخ کشیدن آن بعد از هویت پیشین وی، هویت جنسی کنونیاش را به چالش میطلبند.
۴-۱۳ تم اصلی دوازدهم: عدم تمایل به رابطه با ترنسکشوال جنس مقابل برای روابط عاطفی به دلیل ناهمخوانی عادتوارهها و بدن مورد انتظار
محقق در زمان مصاحبه به این می اندیشید که چرا کسانی که از یک جنس هستند،مشکلات مشابهی دارند،و موقعیت اجتماعی مشابهی را تجربه کرده اند، یکدیگر را نیافته و بنیانی از روابط عاطفی- جنسی مبتنی بر این نقطه اشتراک آغاز نمی کنند! در کمال ناباوری هر دو گروه عموما تمایلی به برقراری چنین ارتباطی نداغشته اند! در این تم با صورت بندی دلایل این مساله پرداخته شده است.
محور اصلی این عدم تمایل در میان این دو گروه از تبدیل خواهان ب ه یکدیگر نخست ریشه در خواست آنان به داشتن شریکی :کامل» دارند.از سویی دیگر زنانگی/ مردانگی برساخته در دو گروه یاد شده به گون های است که طرف مقابل حاضر به پذیرش آن نیست. بدین معنا، انتظار تبدیل خواهان از طرف مقابل با برداشتی که از ویژگیهای مردانه/ زنانه شکل گرفته،تفاوت های فاحشی دارد. بنابراین حیرت مواجهه نخست محقق با این مساله در این تم پاسخ داده شد: اینان با وجود مشابهت هایی در تجربیات مشترک، و با وجود احاسس نقص در خود تبدیل خواهان گروه دیگ ر را به عنوان شریک عاطفی- جنسی خود نمی پذیرن د زیرا در نهایت اینان نیز از بنیانهای اجتماعی شناخت مصونیت ندارند. بنابریان همپیوند با سایر اعضای جامعه، طرف مقابل ندانسته، نمی توانند به عنوان شریک عاطفی- جنسی خود بپذیرند! در نهایت کسانی که از چیزی احساس ضعف می کنند، دیدن آن نقطه ضعف در طرف مقابل را بر نمی تابند زیرا هر روز شاهد یادآوری نقطه ضعف خود در طرف مقابل هستند.
جدول شماره ۴-۱۲ تم اصلی دوازدهم: عدم تمایل به رابطه با ترنسکشوال جنس مقابل برای روابط عاطفی به دلیل ناهمخوانی عادتوارهها و بدن مورد انتظار
تمهای فرعی FtM | تمهای فرعی MtF | ||
۱۲۲۱ | زن کامل: فقدان ظرافت بدن زنانه و منعِ ذهنی ناشی از سابقه مرد بودن در گذشته | ۱۲۱۱ | مرد کامل: فقدان اندام جنسی مردانه |
۱۲۲۲ | انحطاط اخلاقی ترنسهای MtF و عدم وفاداری آنان | ۱۲۱۲ |
نمودارشماره ۳۶ ……………………………………………………………………………………………………………………۱۰۳
نمودارشماره ۳۷ ……………………………………………………………………………………………………………………۱۰۵
نمودارشماره ۳۸ ……………………………………………………………………………………………………………………۱۰۶
نمودارشماره ۳۹ ……………………………………………………………………………………………………………………۱۰۷
نمودارشماره ۴۰ ……………………………………………………………………………………………………………………۱۰۹
نمودارشماره ۴۱ ……………………………………………………………………………………………………………………۱۱۰
نمودارشماره ۴۲ ……………………………………………………………………………………………………………………۱۱۱
نمودارشماره ۴۳ ……………………………………………………………………………………………………………………۱۱۳
مقدمه
Introduction
فصل اول
این فصل شامل:
بیان مسئله
اهمیت پژوهش
اهداف پژوهش
سوالات پژوهش
۱-۱ بیان مسئله
تغییرات سریع اجتماعی و گسترش روزافزون وسایل ارتباط جمعی و همچنین افزایش سطح دانش عمومی در کشورها در سال های اخیر، سازمان های خدماتی و اجتماعی را با توقعات و انتظارات جدید روبرو ساخته است که پاسخگویی به آن ها با سازو کارهای سنتی و به شیوه مرسوم امکان پذیر نیست. نگاهی به دستاوردهای چشمگیر جوامع طی ادوار مختلف تاریخ مدون بشر نشانگر این واقعیت است که برنامه ریزی به عنوان مهم ترین رشد و توسعه سازمان پیوسته جایگاه ویژه ای داشته است. از طرفی در سال های اخیر توجه روزافزونی به برنامه ریزی راهبردی به عمل آمده و تنها راه اثربخشی و کارآمدی مدیران در بهره گیری از این شیوه جستجو شده است. تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاش های آن برای نیل به اهداف دراز مدت با توجه به امکانات و محدودیت های درونی و بیرونی سازمان از مشخصه های بارز برنامه راهبردی است. در حقیقت طرح و اجرای این برنامه به سازمان های دولتی و غیر انتفاعی امکان بهره برداری از اتفاقات آینده را می دهد (پیرس و رابینسون ۱۳۸۴).
در عین حال نگاهی به دستاوردهای چشمگیر جوامع طی ادوار مختلف و بررسی اولیه شرایط بازار بهداشتی- درمانی و نوسان های محیط داخلی و خارجی حاکم بر آن حاکی از آن است که سازمانهای بهداشتی درمانی نیز مانند دیگر سازمان ها برای تداوم و حفظ بقاء خود نیازمند به کارگیری برنامه راهبردی بودهاند. در سال ۱۹۷۰ برنامه راهبردی در پاسخ به رشد جمعیت و جهت طراحی ساختار جدید و توسعه خدمات مراقبت بهداشتی وارد حوزه سلامت شد. با ابداع سیستم های پرداخت در سال ۱۹۸۰ برنامه راهبردی برای سازمان های سلامت به عنوان یک ضرورت مطرح شد تا در محیط های رقابتی موفق شوند (آصف زاده، ۱۳۸۷). لذا مدیران سازمان های بهداشتی و درمانی در همه سطوح به درک فرایند برنامه ریزی راهبردی، اهداف، مزایا، چالش ها و فاکتورهای کلیدی موفقیت آن نیاز دارند. دانشگاه علوم پزشکی قزوین نیز مهم ترین سازمان عهده دار سلامت استان در جهت تحقق اهداف ایران ۱۴۰۰، در سال ۱۳۸۴ اقدام به تدوین برنامه راهبردی و برنامه اجرایی ۵ ساله نمود که تدوین آن بر اساس الگوی ارائه شده از سوی ستاد مرکزی وزارت متبوع در سه مرحله انجام شد که عبارتند از مرحله اول پیش برنامه ریزی و تدوین بیانیه رسالت، دورنما و ارزش ها، مرحله دوم تحلیل استراتژیک محیط و مرحله آخر تعین اهداف راهبردی و راهبردها. در سال ۱۳۸۶ نیز با تشکیل کمیته راهبردی و ارزشیابی برنامه استراتژیک فعالیت هایی در راستای اهداف کلان دانشگاه نظیر ارتقاء کیفی منابع انسانی، ارتقاء سطح منابع مالی دانشگاه و افزایش سطح مشارکت مردم و ارتقاء کیفی و کمی خدمات آموزشی، پژوهشی، دانشجویی فرهنگی، بهداشتی، درمانی و دارویی- غذایی صورت گرفته است. اعضای کمیته مذکور از ۱۴ حوزه زیربط در برنامه راهبردی ( شامل حوزه های ریاست، معاونت آموزشی، معاونت پژوهشی، معاونت دانشجویی، معاونت بهداشتی، معاونت درمان، معاونت غذا و دارو، معاونت توسعه مدیریت و منابع، مرکز فوریت های پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشکده بهداشت، دانشکده پیراپزشکی، دانشکده پرستاری و مامایی) انتخاب شدند. این کمیته با طراحی فرم های گزارش پیشرفت برنامه راهبردی ( پیوست شماره ۱ ) میزان پیشرفت و تاخیر را در زمینه اهداف حوزه ها ، هر ۶ ماه یک بار مورد بررسی قرار داده است. (آصف زاده ۱۳۸۸). لذا این مطالعه با بررسی روند پیشرفت برنامه، تطابق گزارش های ارسالی با شواهد و مدارک موجود، موانع عدم تحقق یا دستیابی به برخی اهداف و نظرسنجی از اعضای کمیته راهبردی و مدیران ارشد دانشگاه، اثربخشی برنامه راهبردی را طی ۴ سال ۸۹-۸۶ مورد مطالعه قرار داده است و در عین حال به بررسی دیدگاه کارشناسان برنامه ریزی و مدیران ارشد دانشگاه در خصوص عوامل موثر بر اثربخشی برنامه راهبردی پرداخته تا شکاف ها یا فصل مشترک دیدگاه کارشناسان و مدیران را در این زمینه مشخص نماید.
۱-۲ اهمیت پژوهش
از برجسته ترین ویژگی های کشور های توسعه یافته توجه به دانش مدیریت به عنوان یکی از ضروریات بلامنازع پیشرفت، توسعه و رشد اقتصادی _ اجتماعی است. در این میان، آنچه به عنوان اصلی ترین کارکرد مدیریت هر کشور و در در هر سطحی مورد بحث می باشد برنامه ریزی و تلاش برای نیل به هدف های پیش بینی شده در آن است. از این رو از چند دهه گذشته توجه مدیران اجرایی و صاحب نظران به سمت برنامه ریزی بلندمدت به ویژه برنامه های راهبردی جلب شده است. در واقع سازمان ها باید تفکر استراتژیک داشته باشند، یافته ها و ادراکات خود را برای سازگاری با محیط های متغیر به استراتژی های کارساز مبدل سازند و در نهایت بستر لازم برای اجرای آن ها را فراهم نمایند چراکه برنامه ریزی راهبردی فرآیندی است برای دستیابی به اهداف سازمان در محیط های رقابتی، پویا و در حال تغییر که از طریق تخصیص منابع طراحی می گردد(ایران نژاد پاریزی، ۱۳۷۳). سازمان هایی که برنامه راهبردی دارند نسبت به سازمان هایی که چنین برنامه ای تهیه نمی کنند با احتمال بیشتری به اهدافشان میرسند(آصف زاده ۱۳۸۷). به عبارتی برنامه راهبردی با کمک به سازمان برای انتخاب اولویت ها در واقع جهت گیری آینده را مشخص مینماید و تصمیم های امروز را در پرتو پیامدهای آینده آن ها اتخاذ میکند تا بدین وسیله موجبات بهبود عملکرد سازمان را فراهم آورد(برایسون، ۱۳۸۲). از طرفی دستاوردهای دنیای پیشرفته به ما آموخته است که برای ایجاد تحول اساسی در انسان ها، گروه ها، سازمان ها و به طور کلی جوامع ، دانشگاه ها می توانند موثرترین نقش را داشته باشند. چراکه دانشگاه جایگاه اندیشه است و دانشگاهی می تواند برای حل مساول روزمره و نیل به اهداف و آرمان های آتی توسعه ملی نیز اندیشه نماید و در عین حال به سطوح مختلف مدیریتی جامعه مشاوره دهد. بنابراین جهت ایفای چنین نقشی لازم است که در وهله اول دانشگاه خود متحول شود و از مدیریت نوین بهره جوید. دستیابی به این هدف در گرو پرداختن به مهم ترین رکن مدیریت در دنیای امروز یعنی برنامه ریزی راهبردی در راستای ارتقای سطح دانشگاه است(محبی فر، ۱۳۸۶). دانشگاه علوم پزشکی قزوین نیز در سال ۱۳۸۶ در راستای نهادینه کردن مدیریت استراتژیک در سطح دانشگاه به بازنگری برنامه راهبردی تدوین شده در سال ۸۴-۸۲ پرداخت و در سال ۱۳۸۵ دست به اقدام آن زد. لذا پژوهش حاضر علاوه بر مقایسه دیدگاه های کارشناسان برنامه ریزی و مدیران ارشد دانشگاه، با بررسی روند پیشبرد اهداف اثربخشی برنامه راهبردی دانشگاه را از سال ۸۶ مورد مطالعه قرار داده است.
۱-۳ اهداف پژوهش
۱-۳-۱ هدف کلی :
تعیین اثربخشی برنامه راهبردی دانشگاه علوم پزشکی قزوین (۱۳۸۶- ۱۳۸۸)
۱-۳-۲ اهداف ویژه:
-
- ارزیابی روند پیشرفت برنامه راهبردی ۱۴ حوزه دانشگاه علوم پزشکی قزوین(۱۳۸۶- ۱۳۸۸)
-
- ارزیابی میزان دستیابی به اهداف ۱۴ حوزه دانشگاه علوم پزشکی قزوین(۱۳۸۶- ۱۳۸۸)
-
- ارزیابی موانع دستیابی به اهداف ۱۴ حوزه دانشگاه علوم پزشکی قزوین(۱۳۸۶- ۱۳۸۸)
-
- شناسایی نظرات اعضای کمیته راهبردی و ارزشیابی برنامه در خصوص اثربخشی برنامه راهبردی دانشگاه علوم پزشکی قزوین
-
- شناسایی نظرات مدیران ارشد جهت بررسی اثربخشی برنامه راهبردی دانشگاه علوم پزشکی قزوین
-
- مقایسه نظرات اعضای کمیته راهبردی با مدیران ارشد دانشگاه علوم پزشکی قزوین در خصوص اثربخشی برنامه راهبردی دانشگاه
۱-۳-۳ اهداف کاربردی:
به طور کلی پس از تعیین وضعیت پیشرفت برنامه راهبردی دانشگاه، ارائه پیشنهاد موثر در جهت اصلاح و بهبود وضعیت هدف گزاری، تحقق اهداف استراتژیک و نیز ارتقای دانش و نگرش موجود میان دست اندرکاران برنامه ریزی راهبردی مورد نظر بوده است.
۱-۴ سوالات پژوهش
- روند پیشرفت برنامه راهبردی ۱۴ حوزه دانشگاه علوم پزشکی قزوین(۱۳۸۶- ۱۳۸۸) چگونه است؟
- میزان دستیابی به اهداف ۱۴ حوزه دانشگاه علوم پزشکی قزوین(۱۳۸۶- ۱۳۸۸) چقدر است؟
- موانع دستیابی به اهداف ۱۴ حوزه دانشگاه علوم پزشکی قزوین(۱۳۸۶- ۱۳۸۸) کدامند؟
- نظر اعضای کمیته راهبردی و ارزشیابی برنامه در خصوص اثربخشی برنامه راهبردی دانشگاه
علوم پزشکی قزوین(۱۳۸۶- ۱۳۸۸) چیست؟
-
- نظر مدیران ارشد دانشگاه در خصوص اثربخشی برنامه راهبردی دانشگاه علوم پزشکی قزوین
(۱۳۸۶- ۱۳۸۸) چیست؟
-
- نظر کارشناسان کمیته راهبردی و ارزشیابی برنامه درباره اثربخشی برنامه راهبردی دانشگاه
علوم پزشکی قزوین(۱۳۸۶- ۱۳۸۸) در مقایسه با مدیران ارشد ۱۴ حوزه دانشگاه چیست؟
- ماتریس مقایسه مربوط به پایش هماهنگی واحدهای تابعه دانشگاه جهت تدوین اهداف استراتژیک
علوم و فیزیک دوره راهنمایی
شماره اموالی: ۲۸۸۳۶
۴-۲-۲- اصول علم جبر و مقابله
در صفحه عنوان پس از نام کتاب آمده است که: برای کلاسهای مدارس متوسطه موافق پروگرام وزارت جلیله معارف ، تالیف مترجم همایون . مخصوص است به مدیر کتابخانه سعادت.
دوره تحصیلی: راهنمای آموزشی (متوسطه)
نویسنده: علیمحمد فرهوشی
چاپخانه: مطبعه اقبال و مطبعه علمی
تاریخ چاپ: چاپ دوم ۱۳۴۲ هجری قمری
کاتب: قوامالکتاب (نستعلیق)
ابعاد: ۸/۱۹*۲/۱۳ (۲۹۳ص)
شماره اموالی: ۲۸۱۲۷
۴-۲-۳- اصول علم حساب
در صفحه اول پس از نام کتاب آمده است که: اصول علم حساب، از تالیفات علیخان شاگرد قدیم مدرسه پلی تکنیک پاریس و مدرسه توپخانه و مهند فونتن بلو، معلم توپخانه مدرسه مبارکه دارالفنون، چاپ اول. طهران: ۱۲۹۷، بدون اذن مولف کسی را حق انطباع نیست. در صفحه دوم متن کوتاهی برای ستایش پروردگار آمده است. صفحه سوم به صلوات و سلام بر محمد و آل محمد آراسته شده است. و در صفحه بعد از آن دعا و ثنای بر ناصرالدین شاه را آورده است. در صفحه پنجم در بالای صفحه از وزیر علوم و صنایع و معادن جناب اعتضاد السلطنه تشکر کرده است. و در پایین صفحه از رییس مدرسه دارالفنون جعفر قلیخان سرتیپ سپاسگذاری نموده است. درس از صفحه بعد و با تعریف عیار آغاز می شود و چگونگی محاسبه عیار هر شمش را بیان می کند.
دوره تحصیلی: حساب راهنمایی
نویسنده: علیخان ناظم العلوم (علی بن محمد قاسم)
چاپخانه: نامشخص
تاریخ چاپ: چاپ اول ۱۲۹۷
کاتب: ندارد (نسخ)
ابعاد: ۸/۱۶*۵/۱۰ (۲۰۸ ص)
عنوان دیگر: حکمت ریاضی
شماره اموالی: ۲۸۱۸۸
۴-۲-۴- اصول علم جغرافی
در صفحه اول پس از نام کتاب آمده است که: طبیعی و سیاسی، تحریر حقیر ابن المرحوم الفاضل التحریر علیمحمد عبدالغفار طهران: فی سنه ۱۲۹۸٫ این متن درون کادر ساده ای قرار گرفته است. در صفحه دوم با عنوان دیباچه با ستایش خداوند شروع و ظرحی در دلیل نوشتن کتاب و اهمیت جغرافیا آمده است. دیباچه سه صفحه است و در آخر آن می نویسد که این کتاب با تفصیل احوال ممالک شروع می شود. در پایین صفحه ۴ مهر دستی مشاهده می شود، یک مهر نجم الملک و سه مهر نصر الله. این صفحه نیز کادر ساده ای دارد که کمی آن را زیباتر نموده است.
دوره تحصیلی: طبیعی و سیاسی
نویسنده: نجم الدوله (عبدالغفار بن علی محمد)
چاپخانه: دارالطباعه مخصوص دولتی (تهران)
تاریخ چاپ: ۱۲۹۸
کاتب: ندارد (نسخ)
ابعاد: ۲۱*۱۵ (۲۸۸ ص)
شماره اموالی: ۲۷۸۹۰