سُــــخره بـــــر دخــــمه بـــان کننــد همـــه
(۶/۳۵)
در بیت دیگری شاعر مصحف انس را کنایه از آتش میداند.
اِنســــیان را هــــــم از مُصـــــحِّف اُنـــــــس
روضــــهی اِنــــس و جــــان کنیــــد امــــروز
(۶/۴۳)
۲-۸-۴- مجاز
خاقانی از مجاز نسبت به استعاره, تشبیه و کنایه کمتر استفاده کرده است و معمولاً مجازهای او دشوار و پیچیده است، که به نمونههایی از مجاز در ترکیببندها اشاره میکنیم.
در بیت زیرکان مجاز از گوهر است.
لعـــلت از خنـــــده کــــــان همــــــی ریــــــزد
دل بــــر آن لعــــل، جــــان همــــی ریــــزد
(۴/۶۰)
و یا در این بیت جور مجاز از جام است.
جـــــور خـــــواران را جهـــــــان انصـــــــاف داد
کــــز خــــود انصـــاف جهـان درخــواســتند
(۵/۲۴)
۲-۸-۵- آرایههای دیگر
به جز چهار آرایهی استعاره، تشبیه، کنایه و مجاز که خاقانی برای زیبا کردن سخن خود از آنها استفادهی بسیار کرده، از دیگر صور خیال نیز به تناسب موضوع در اشعار خود بهره برده است که این آرایهها عبارتند از: ایهام، ایهام تناسب، تلمیح، اسلوب معادله، حسن تعلیل، تکرار، تضاد، ارسال المثل و … که برای هر کدام از آنها در اینجا مثالی آورده میشود.
در بیت زیر مرغ شوم با بوم ایهام تناسب ایجاد کرده است.
تــو آن مشنو کـه مـرغ شـوم خــواهد بــوم ویــران را
گرت گنج دل آباد است، سـوی گنــج ویــران شــو
(۱/۹)
چین صورتی دارای ایهام است.
بــه هندستـــان اصلی شـــو بـــرای مــردم معنـــی
به چیــن صورتی تـــا کی پـی مـــردم گیا رفتـــن
(۱/۱۶)
تضاد:
ز صـــفّ تفرقـــه بـرخیـــز و بـر جمـع صــفا بگــذر
که از رنــدان سلطـــان دل سپاه انـــدر سپاه آنـــک
(۱/۳۵)
تلمیح:
بــرشکــــــافـــی دمـــــاغ خصـــــم، چنــانــــک
نــــاف ســـــهراب، روستــــم بشـــکافــــــت
(۴/۱۱۵)
اسلوب معادله:
به کوی عشق هـم عشق اســت رهبر، زانکــه مردان را
بـه امــر پـادشا شــاید بـه صـــدر پـادشا رفتـــن
(۱/۱۴)
حسن تعلیل:
رغم من است کـه آسمان، سجـــدهی ســگ دلان کنـــد
زآن چو دُم سگـان بود، پشــت دوتـــای آســـمان
(۳/۸۲)
تکرار:
پــیپــی عشـــــق گیـــــر و کـــــمکـــــم عقـــــل
لـــب لـــب جـــام خـــــواه و دم دم صـــــبح
(۴/۶)
ارسال المثل:
کوه به کوه مـــیرسد، چـــون نرســــد دلــــی به دل
غصــــهی بی دلـــی نگـــر، هـم ز عنـای آســمان
(۳/۷۶)
فصل سوم
شرح و توضیح هفت ترکیببند
اتر
بادام زمینی
غذای مخصوص موش
۳-۲) وسایل و دستگاهها:
ماز شعاعی هشت بازو(Radial arm maze)
ترازو
سمپلر ۱۰-۱ میکرولیتری
سمپلر ۱۰۰-۱۰ میکرولیتری
سمپلر۱۰۰۰-۱۰۰میکرولیتری
سرنگ همیلتون
سرنگ انسولین
دستکش لاتکس
قفس و ظرف آبخوری موش
۳-۳) حیوانات و تیمار
تعداد کل نمونهها در شروع کیندلینگ ۵۸ سر بود. تعداد نمونهها در مطالعه رفتاری ۳۸ سر بود که گروه کورپیریفاس شامل ۱۲ سر نر و ۱۰ سر ماده و گروهDMSOشامل ۱۰ سر نر و ۶ سر ماده بود. موشهای صحرایی سفید آزمایشگاهی(Rat) از نژاد ویستار با وزن ۱۸۰ تا ۲۲۰ گرم از مؤسسه سرم سازی رازی تهیه شده و در اتاق حیوانات بخش زیستشناسی با دمای ۲±۲۲ درجه سانتیگراد و سیکل ۱۲ ساعت روشنایی و ۱۲ ساعت تاریکی نگهداری شدند. آب و غذا به میزان کافی در اختیار موشها قرار داشت. برای جفت گیری، دو موش صحرایی ماده و یک موش صحرایی نر در یک قفس قرار میگرفتند. به منظور اطمینان از باردار بودن ماده ها، هر روز از آن ها تست اسمیر گرفته میشد. پس از بررسی میکروسکوپی نمونه اسمیر و دیدن اسپرم، موش ماده مورد نظر از سایرین جدا شده و در یک قفس مجزا نگهداری میشد و آن روز به عنوان روز صفر حاملگی در نظر گرفته میشد. پس از تولد نوزادان که تقریبا بیست و یک روز بعد بود، تاریخ زایمان و تعداد نوزادان ثبت میگردید واز بین نوزادان هر مادر که بین ۶ تا ۱۷ عدد بودند، در صورتیکه تعداد نوزادان کمتر از ۸ بود تمام آنها و در غیر این صورت ۸ نوزاد انتخاب شده و در کنار مادر نگه داری میشدند. به نوزادان موش صحرایی در روزهای ۴-۱ پس از تولد ترکیب ارگانوفسفره کورپیریفاس به صورت محلول در DMSO و به میزانی که از آستانه مهار کولین استراز فراتر نرود با بهره گرفتن از سرنگ همیلتون به صورت زیرپوستی تزریق میشد. میزان تزریق روزانه کورپیریفاسml/kg1بود. به نوزادان گروه کنترل حجم معادلی از DMSO تزریق میشد.
۳-۴) کیندلینگ
از روز ۶۰ پس از تولد به مدت ۲۸ روز هر ۴۸ ساعت به گروه مورد آزمایش و گروه کنترل PTZ با غلظتmg/kg 5/37 به صورت داخل صفاقی تزریق میشد (کیندلینگ). پس از هر تزریق پنتیلنتترازول حیوان دریک جعبه قرارداده میشد و فعالیت تشنجی درموش به مدت ۲۰ دقیقه مشاهده میگردید. تغییرات رفتاری درموش برطبق ضوابطBacker درجهبندی میشد: مرحله صفر: بدون پاسخ، مرحله ۱: انقباضات عضلات صورت وگوشها ، مرحله ۲: پرشهای میوکلونیک بدون بلندشدن روی دوپا، مرحله ۳: پرشهای میوکلونیک وایستادن روی دوپا، مرحله ۴: حملات تونیک-کلونیک وافتادن به پهلو، مرحله ۵: افتادن به پشت و حملات تونیک کلونیک عمومی. برای ارزیابی آستانه تشنج درهرگروه،۷روز بعد ازآخرین تزریق پنتیلنتترازول موشها یک غلظت چالش از پنتیلنتترازول (۳۷میلی گرم درکیلوگرم) دریافت میکردند، سپس رفتارتشنجی با همان مقیاس قبل درجهبندی میشد. به موشی که ۳ جلسه پشت سر هم تشنج درجه ۴ یا ۵ را نشان دهد، اصطلاحا موش کیندل شده گفته می شود. موش های کیندل شده یک هفته بعد از پایان دوره کیندلینگ مورد آزمون ماز شعاعی قرار میگرفتند.
۳-۵) آزمون یادگیری حافظه فضایی با ماز شعاعی هشت بازویی
برای ایجاد انگیزه حرکت در ماز، در طول دوره آزمون ماز شعاعی غذای هر موش به حدود ۸۵ درصد مقدار طبیعی کاهش یافت و وزن هر موش در این دوره به ۹۰-۸۵ درصد وزن اولیه میرسید. برای سنجش حافظه فضایی (حافظه کاری و حافظه مرجع) از ماز شعاعی هشت بازویی استفاده شد. این ماز دارای یک میدان مرکزی و ۸ بازو بود که به صورت شعاعی از آن خارج میشدند. قطر محفظه مرکزی ۳۲ سانتی متر بود. طول و عرض هر بازو به ترتیب ۶۶ و ۱۰ سانتیمتر بوده و در انتهای هر بازو ظرف مخصوص بادام زمینی وجود داشت.
۳-۵-۱) مراحل انجام آزمون
مرحله Shaping: روز اول و دوم، موشها به صورت گروهی (دستجات ۳ تا ۵ تایی) در محفظه مرکزی ماز قرار داده میشدند و میتوانستند طی مدت ۱۰ دقیقه غذا را که در نواحی مختلف بازوها گذاشته شده بخورند. روز سوم و چهارم، هر موش به تنهایی در محفظه مرکزی ماز قرار داده میشد و غذا در انتهای بازوها قرار میگرفت. مدت زمان این مرحله برای هر موش ۵ دقیقه بود.
مرحله Training: غذا به مدت ۱۲ روز فقط در ۴ بازوی مشخص قرار میگرفت. به هر موش حداکثر ۵ دقیقه زمان برای حرکت در ماز و خوردن غذا داده میشد. ورود به بازوی فاقد غذا، خطای حافظه مرجع و ورود مجدد به بازوی فاقد غذا یا بازویی که غذای آن خورده شده بود، خطای حافظه کاری محسوب میگردید. پس از اتمام این مرحله برای بررسی نقش رسپتورهای NMDA و رسپتورهای موسکارینی، در پایان دوره های سه روزه نیم ساعت قبل از آزمون ماز شعاعی یکی از غلظتهای MK-801 (آنتاگونیست گیرندهNMDA ) یا اسکاپولامین را به صورت داخل صفاقی در نوبتهای متغییر (counterbalance order) دریافت میکردند.
۳-۶) آنالیز آماری
در گروه های مختلف برابری واریانسها با آزمون Leven و نرمال بودن داده ها با آزمون Shapiro wilkبررسی گردید. در صورت برابر بودن واریانسها و نرمال بودن دادهها از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه ANOVAبا آزمون تعقیبی Tukeyو یا آزمونt-test، در صورت برابر نبودن واریانسها و نرمال بودن دادهها از تست Tamhaneو در صورت نرمال نبودن دادهها از تست غیر پارامتریک Mann-whitney برای مقایسه میانگینها استفاده شد.
فصل چهارم
۴- نتایج
۴-۱) تاثیر کورپیریفاس بر کیندلینگ
نتایج این تحقیق نشان داد دریافت کورپیریفاس در ابتدای دوره پس ازتولد، درجه تشنج در طی دوره کیندلینگ را به طور معنیداری در موشهای صحرایی نر تغییر نمیدهد (نمودار ۴-۱).
در موشهای صحرایی ماده، درجه تشنج در گروه دریافتکننده کورپیریفاس در روزهای ۴ و ۶ کیندلینگ به طور معنیداری کمتر از گروهDMSO بود(p<0.05) (نمودار ۴-۲).
نمودار۴-۱) مقایسه میانگین درجه تشنج بین گروه های کورپیریفاس و DMSO در روزهای مختلف القاء کیندلینگ در موشهای صحرایی نر. تفاوت معنیدار بین دو گروه مشاهده نشد.
نمودار۴-۲) مقایسه میانگین درجه تشنج بین گروه های کورپیریفاس و DMSO در روزهای مختلف القاء کیندلینگ در موشهای صحرایی ماده.P<0.05* در مقایسه با گروه DMSO.
۴-۲) آزمون یادگیری فضایی
روزدوازدهم آزمون ماز شعاعی تعداد خطای حافظه مرجع در نرهای گروه کورپیریفاس کاهش معنیداری را از نظر آماری درمقایسه با گروهDMSO نشان داد (p<0.05)(نمودار ۴-۳). تعداد خطای حافظه مرجع در مادههای گروه کورپیریفاس، تفاوت معنیداری را از نظر آماری درمقایسه با گروه DMSOنشان نداد (نمودار ۴-۴). تعداد خطای حافظه کاری در نرهای گروه کورپیریفاس، اختلاف معنیداری را از نظر آماری درمقایسه با گروهDMSO نشان نداد (نمودار۴-۵). تعداد خطای حافظه کاری در مادههای گروه کورپیریفاس، روز یازدهم افزایش معنیداری را از نظر آماری درمقایسه با گروه DMSO نشان داد (p<0.05)(نمودار۴-۶). در این مطالعه، پارامترهای مربوط به میزان سنجش حافظه فضایی بعد از تزریق غلظتهای مختلف داروهای اسکاپولامین و MK-801 در گروه های کورپیریفاس و DMSO مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آنالیز داده های به دست آمده از تعداد خطاهای حافظه مرجع نرها در گروه کورپیریفاس با تزریق غلظتهای مختلف اسکاپولامین تفاوت معنیداری را نسبت به سالین نشان نداد (نمودار۴-۷). همچنین تزریق غلظتهای مختلف اسکاپولامین به مادههای گروه کورپیریفاس نیز تفاوت معنیداری را درتعداد خطای حافظه مرجع نسبت به سالین ایجاد نکرد (نمودار۴-۸). تعداد خطای حافظه مرجع نرها در گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت ۲/۰ میلیگرم بر کیلوگرمMK-801 افزایش معنیداری را نسبت به سالین نشان داد (p<0.05)، اما غلظت ۱/۰میلیگرم بر کیلوگرم این دارو تفاوت معنیداری نسبت به سالین ایجاد نکرد (نمودار۴-۹). تعداد خطای حافظه مرجع مادهها در گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت ۲/۰ میلیگرم بر کیلوگرمMK-801 افزایش معنی داری را در مقایسه با شرایط دریافت سالین و نیز با گروه DMSO نشان داد (p<0.05)، اما دریافت غلظت ۱/۰ میلیگرم بر کیلوگرم آن تفاوت معنیداری نسبت به سالین ایجاد نکرد (نمودار۴-۱۰).
تعداد خطای حافظه کاری نرها در گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت ۱۲/۰ میلیگرم بر کیلوگرم اسکاپولامین افزایش معنیداری نسبت به سالین نشان داد (p<0.05)، در حالیکه بهدنبال تزریق غلظت ۲۴/۰میلیگرم بر کیلوگرم اسکاپولامین این تفاوت معنی دار نبود (نمودار۴-۱۱). تعداد خطاهای حافظه کاری مادهها در گروه کورپیریفاس با تزریق غلظتهای مختلف اسکاپولامین تفاوت معنیداری نشان نداد (نمودار۴-۱۲). تعداد خطای حافظه کاری نرها در گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت ۲/۰ میلیگرم بر کیلوگرم MK-801افزایش معنیداری نسبت به سالین نشان داد (p<0.05)، اما غلظت ۱/۰ میلیگرم بر کیلوگرم این دارو تفاوت معنیداری ایجاد نکرد (نمودار۴-۱۳). تعداد خطای حافظه کاری مادهها در گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت ۲/۰ میلیگرم بر کیلوگرمMK-801 افزایش معنیداری را نسبت به سالین و گروهDMSO نشان داد (p<0.05)، اما غلظت ۱/۰ میلیگرم بر کیلوگرم این دارو تفاوت معنیداری ایجاد نکرد (نمودار۴-۱۴).
دریافت کورپیریفاس در ابتدای دوره پس از تولد، شاخص حافظه موشهای صحرایی نر را در روز سوم (p<0.01) و نیز در روزهای پنجم، هفتم و دوازدهم نسبت به گروه DMSO به طور معنیداری افزایش داد (p<0.05)(نمودار۴-۱۵). دریافت کورپیریفاس در ابتدای دوره پس از تولد شاخص حافظه موشهای صحرایی ماده را در روز یازدهم به طور معنیداری نسبت به گروه DMSO افزایش داد (p<0.05)(نمودار۴-۱۶). تزریق غلظت ۲۴/۰ میلیگرم بر کیلوگرم اسکاپولامین، شاخص حافظه در نرهای هردو گروه دریافت کننده کورپیریفاس و DMSO بطور معنیداری نسبت به شرایط دریافت سالین کاهش داد (p<0.05)(نمودار۴-۱۷). شاخص حافظه در مادههای گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت های ۱۲/۰ و ۲۴/۰میلیگرم بر کیلوگرم اسکاپولامین کاهش معنیداری را نسبت به گروه DMSO نشان داد (p<0.05) (نمودار۴-۱۸). شاخص حافظه درنرهای گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت ۲/۰ میلیگرم بر کیلوگرمMK-801 کاهش معنیداری را نسبت به سالین نشان داد (p<0.01). همچنین شاخص حافظه در گروه DMSO نیز با تزریق غلظت ۲/۰ میلیگرم بر کیلوگرم کاهش معنیداری را نسبت به سالین نشان داد (p<0.01)(نمودار۴-۱۹). شاخص حافظه درمادههای گروه کورپیریفاس با تزریق غلظت ۲/۰میلیگرم بر کیلوگرم MK-801 کاهش معنیداری را نسبت به گروه DMSO(p<0.05) و شرایط دریافت سالین نشان داد (p<0.01) و با غلظت ۱/۰میلیگرم بر کیلوگرم این دارو نیز کاهش نسبت به گروه DMSO معنیدار بود (p<0.05)(نمودار۴-۲۰).
نمودار۴-۳) مقایسه میانگین خطاهای حافظه مرجع موشهای صحرایی نر در روزهای مختلف بین گروه های کورپیریفاس و DMSO.P<0.05* در مقایسه با گروه DMSO.
نمودار۴-۴) مقایسه میانگین خطاهای حافظه مرجع موشهای صحرایی ماده در روزهای مختلف بین گروه های کورپیریفاس و DMSO.
نمودار۴-۵) مقایسه میانگین خطاهای حافظه کاری موشهای صحرایی نر در روزهای مختلف بین گروه های کورپیریفاس و .DMSO
نمودار۴-۶) مقایسه میانگین خطاهای حافظه کاری موشهای صحرایی ماده در روزهای مختلف بین گروه های کورپیریفاس و DMSO.P<0.05 * در مقایسه با گروه DMSO.
نمودار ۴-۷) مقایسه میانگین خطاهای حافظه مرجع موشهای صحرایی نر در اثر تزریق غلظت های مختلف اسکاپولامین در گروه های کورپیریفاس و DMSO.
نمودار۴-۸) مقایسه میانگین خطاهای حافظه مرجع موشهای صحرایی ماده در اثر تزریق غلظت های مختلف اسکاپولامین در گروه های کورپیریفاس و DMSO.
نمودار۴-۹) مقایسه میانگین خطاهای حافظه مرجع موشهای صحرایی نر در اثر تزریق غلظت های مختلف MK-801 در گروه های کورپیریفاس وDMSO.P<0.05 * در مقایسه با سالین.
نمودار۴-۱۰) مقایسه میانگین خطاهای حافظه مرجع موشهای صحرایی ماده در اثر تزریق غلظتهای مختلف MK-801 در گروه های کورپیریفاس وDMSO.P<0.05* در مقایسه با سالین# P<0.05. در مقایسه با گروهDMSO.
نمودار۴-۱۱) مقایسه میانگین خطاهای حافظه کاری موشهای صحرایی نر در اثر تزریق غلظت های مختلف اسکاپولامین در گروه های کورپیریفاس و DMSO.P<0.05* در مقایسه با سالین.
نمودار۴-۱۲) مقایسه میانگین خطاهای حافظه کاری موشهای صحرایی ماده در اثر تزریق غلظتهای مختلف اسکاپولامین بین گروه های کورپیریفاس و DMSO.
نمودار۴-۱۳) مقایسه میانگین خطاهای حافظه کاری موشهای صحرایی نر در اثر تزریق غلظت های مختلفMK-801بین گروه های کورپیریفاس و DMSO.P<0.05 * در مقایسه با سالین.
نمودار۴-۱۴) مقایسه میانگین خطاهای حافظه کاری موشهای صحرایی ماده در اثر تزریق غلظتهای مختلفMK-801 بین گروه های کورپیریفاس و DMSO.P<0.05 * در مقایسه با سالین#P<0.05 . در مقایسه با گروهDMSO.
نمودار۴-۱۵) مقایسه میانگین شاخص های حافظه موشهای صحرایی نر در روزهای مختلف بین گروه کورپیریفاس و DMSO.P<0.05 * در مقایسه باگروه.DMSOp<0.01** در مقایسه با گروه .DMSO
فرآیندهای تجزیه و تحلیل ساختارهای کو واریانس شامل یک سری گامهایی است که به محقق توصیه میشود که حتماً به صورت متوالی این گامها را انجام دهد. این گامها عبارتند از:
۱- بیان مدل
۲- تخمین مدل
۳- اصلاح مدل
۴- آزمون فرضیه
۵- تفسیر مدل
۶- ابلاغ یا نوشتن گزارش تحقیقاتی
در هر گام محقق باید در مورد، موارد زیر تصمیماتی را اتخاذ کند.
- مدل چگونه ساخته شود؟
-
- چه شاخصها و چه تعداد شاخص برای متغیرهای مکنون مورد نیاز است؟
- چگونه میبایستی خطاهای اندازهگیری[۲۹۹] را به طور جداگانه اداره نمود؟
- چه مقدار نمونه برای تخمین مدل مورد نیاز است؟
- از چه نوع ماتریسی استفاده شود؟(لاوی،۱۹۸۸).
در ذیل سعی میشود هر یک از مراحل به تفضیل شرح داده شود.
الف – مرحله بیان مدل
مدل معادلات ساختاری با بیان مدلی که میخواهد تخمین زده شود؛ شروع میشود. در سادهترین سطح مدل، یک عبارت آماری درباره روابط میان متغیرها است. این مدلها در زمینه رویکردهای مختلف تحلیلی، اَشکال مختلفی به خود میگیرند. برای مثال یک مدل در زمینه همبستگی عموماً روابط غیر جهتداری را (دوطرفه) بین دو متغیر نشان میدهد. در حالی که رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس مدلهایی را با روابط جهتدار بین متغیرها نشان میدهد(هویل،۱۹۹۵). این مرحله یکی از مهمترین مراحل موجود درمدل معادلات ساختاری است. زیرا هیچ گونه تحلیلی صورت نمیگیرد مگر این که محقق ابتدا مدل خود را بیان کند. گامهای موجود در این مرحله به شرح زیر است:
- ساخت یک مدل ساختاری فرضی
بیان یک مدل در واقع ترجمان یک تئوری به یکسری معادلات ساختاری (ریاضی) است. بنابراین بهتر است ابتدا نمودار مسیر را ترسیم کنیم و متغیرهای درونزا[۳۰۰] و برونزا[۳۰۱] و روابط علّی بین این متغیرها را نشان دهیم.
- انتخاب شاخصهای مشاهده شده برای متغیرهای مکنون
بعد از مشخص کردن متغیرهای مکنون درونزا و برونزا در این گام لازم است تا برای متغیرهای مکنون شاخصها(متغیرهای مشاهده شده) مناسبی انتخاب و به آنها وصل شود بهتر است از چندین شاخص به جای یک شاخص برای اندازهگیری متغیر مکنون استفاده شود که این کار براساس تعریف مفهومی و تعریف عملیاتی صورت میگیرد. بنابراین در پژوهش حاضر در ابتدا شاخصهای مربوط به هر متغیر بدون وجود یک ساختارعاملی به عنوان شاخصهای مشاهده شده در نظر گرفته می شود.و سپس با تحلیل عاملی عوامل مربوط به این شاخصهای بدست آمده به عنوان شاخصهای مشاهده شده در نظر گرفته می شود.
- ارزیابی حالت تعین[۳۰۲] مدل
قبل از مرحله تخمین و بعد از مرحله بیان حتماً میبایستی حالت تعین مدل مورد ارزیابی قرار گیرد(لاوی،۱۹۸۸). تعیین یک مدل مستلزم مطالعه شرایطی برای بدست آوردن یک راه حل منحصر به فرد برای پارامترهای بیان شده در یک مدل میباشد(هویل،۱۹۹۵).
ب – مرحله دوم تخمین مدل
هنگامی که یک مدل بیان شد و حالت تعین آن مورد ارزیابی قرار گرفت کار بعدی بدست آوردن تخمینهای پارامترهای آزاد از روی مجموعهای از دادههای مشاهده شده است. این مرحله شامل یکسری فرآیندهای تکراری است که در هر تکرار یک ماتریس کوواریانس ضمنی[۳۰۳] ساخته میشود و با ماتریس کوواریانس دادههای مشاهده شده مقایسه میگردد.
مقایسه این دو ماتریس منجر به تولید یک ماتریس باقیمانده[۳۰۴] میشود و این تکرارها تا جایی ادامه مییابد که این ماتریس باقیمانده به حداقل ممکن برسد(Hoyle, 1995).
۴۲۵۸۷
دهۀ ۱۳۵۰ به عنوان دهه انفجار قیمت نفت ،زمینه ساز مهمترین تحول در رابطه و نسبت جمعیت شهر و روستا بود. در سال ۱۳۶۰ جمعیت شهری برای اولین بار از جمعیت روستایی کشور بیشتر شد و بیش از ۵۰% از کل جمعیت کشور را به خود اختصاص داد. (۰۰۰/۶۳۰/۲۰ نفر جمعیت شهری درمقابل ۰۰۰/۱۹۵/۲۰نفر جمعیت روستایی) در طول دهه ۱۳۵۰ سهم جمعیت شهری از ۴۱ درصد به ۵۰درصد رسید. در سال های بعدنیز جمعیت شهری پیوسته در حال افزایش بود درحالی که جمعیت روستایی از سال ۱۳۷۰ به بعد سیر نزولی داشته و از ۲۴ میلیون نفر در سال ۱۳۷۰ به ۶/۲۱ میلیون نفر در سال ۱۳۸۷ کاهش یافته است.[۳۶۰]
از ابتدای قرن ۱۴ شمسی تا پایان دهه ۱۳۸۰ ، موقعیت شهر و روستا در جدول جمعیت جابجا شده است ؛ براساس ارقام جداول فوق، در سال ۱۳۰۰ شمسی جمعیت شهری ۲۸% از کل جمعیت کشور را تشکیل میداد اما در سال ۱۳۸۷ قاعده برعکس شده است، شهرها ۷۲ درصد از جمعیت را در خود جای داده و ۲۸% از جمعیت را روستائیان و عشایر تشکیل دادهاند ، بیشترین تغییرا ت جمعیتی در این دوره مربوط به سال های شکل گیری اقتصاد نفتی می باشد
افزایش سریع جمعیت شهرها از یکسو ناشی از نرخ رشد بالای جمعیت است و از سوی دیگر از مهاجرت روستائیان به شهرها ناشی میگردد. تغییر تقسیمات کشوری و تبدیلشدن برخی روستاها به شهر نیز یکی از عوامل افزایش جمعیت شهری است. اما بخش عمده ای از افزایش جمعیت شهری ناشی از مهاجرت است، شاهد این امر تفاوت نرخ رشد جمعیت روستایی با جمعیت شهری و آمار مهاجران است. به عنوان مثال در سال ۱۳۵۳ جمعیت شهرها با نرخ ۵/۴ درصد و جمعیت روستایی با نرخ ۷/۱درصد رشد کرده است. در همین سال، ۱۶ درصد از جمعیت کشور به مهاجرت پرداختهاند.[۳۶۱] احداث شهرهای جدید، گسترش شهرها، ایجاد امکانات و تأسیسات در شهرها، بهبود وضع بهداشت و افزایش جمعیت شهرها در نتیجه ی ارتقاء سطح بهداشت ، ایجاد انگیزه برای مهاجرت روستائیان به شهرها و سایر عوامل رشد شهرنشینی، به نوعی با نفت، درآمدهای نفتی و ساختار اقتصادی ناشی از صادرات نفت ارتباط دارند. برخی ابعاد رابطه نفت و شهرنشینی به شرح زیر میباشند:
آهنگ رشد جمعیت شهرنشین در دهه ۱۳۳۰ شمسی با دهه های پیشین متفاوت بود. در این دهه همزمان با شتاب رشد جمعیت، تولید و درآمد نفت نیز سیر صعودی خود را آغاز کرد. تولید نفت در سال ۱۳۲۹ نسبت به سال قبل از آن حدود ۹۵درصد رشد کرد و به ۶۶۴ هزار بشکه در روز رسید. در سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۳ در اثر تحریم نفت و ماجراهای ملیشدن صنعت نفت، میزان تولید به شدت کاهش یافت اما از سال ۱۳۳۴ افزایش تولید آغاز گردید. تولید نفت که در سال ۱۳۳۱ به ۲۰هزار بشکه در روز کاهش یافته بود، در سال ۱۳۳۹ به بالاتر از یک میلیون بشکه در روز رسید.[۳۶۲] رشد جمیت شهرها نیز در همین دهه شتاب گرفته است.
پدیدۀ شهرنشینی اگر بصورت غیرطبیعی و ازطریق مهاجرت بیرویه روستائیان و تبدیل نیروهای مولد بخش کشاورزی به حاشیهنشینهای شهری صورت گیرد، مانع توسعه محسوب میگردد. در این بخش از پژوهش رابطه نفت، درآمدهای نفتی و ساختار اقتصادی ناشی از نفت با پدیدهایی مانند گسترش شهرها ، پیدایش شهرهای جدید ومهاجرت روستائیان به شهرها و ساکنان شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ مورد بررسی قرار میگیرد.
اگرچه مهاجرت از شهر به روستا و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ پدیدهای است که در همه کشورهای جهان سوم دیده میشود اما در کشورهای نفتخیز با شدت بیشتری رواج دارد. درمورد نحوه اثرگذاری نفت بر روند مهاجرت استدلالهای مختلفی مطرح شده است: عدهای گفتهاند، از آنجاکه شرکتهای نفتی کارگران نسبتاً کم و با تخصص بالا را استخدام میکنند، بازار کاررا به سود بخش خدمات نامتوازن میسازند. در شهرها سود نفت انتظارات زیادی بوجود میآورد و روستائیان برای استفاده از مزایای زندگی شهری، به مهاجرت میپردازند.[۳۶۳] .همچنین نفت با تامین اعتبارات برنامه های عمرانی، به گسترش شهرها کمک می کند .علاوه بر آن،تضعیف کشاورزی در نتیجه بروز بیماری هلندی
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در گسیختگی شبکه استخراج و تمرکز مازاد اقتصادی کشور نقطه عطفی به حساب میآید، از این دوره به بعد با تداوم مدرنیزاسیون در مقیاس وسیعتر، زمینه تبدیل نفت به مهمترین منبع اقتصادی در سطح ملی و درنتیجه کاهش نقش کشاورزی در تولید داخلی و صادرات فراهم شد. در این دوره علیرغم گسترش نسبی فعالیت کشاورزی، مازاد اقتصادی حاصل از صادرات نفت به محور اصلی تحولات جامعه تبدیل شد. با گسترش تجارت خارجی،شهرها به محل تجارت جهانی و تمرکز درآمدهای نفت تبدیل گردیده و مستقل از مازاد تولید روستاها، رشد کردند.[۳۶۴] نرخ رشد سالانه جمعیت شهری که در سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰، ۶۵/۱ درصد بود، در سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۰ به ۵۷/۴ درصد افزایش یافت.
دهه۱۳۴۰ نیز یکی از دوره های تبعیت رشد جمعیت شهری از تحولات قیمت و در آمد نفت می باشد. اگر چه در این دهه اصلاحات ارضی نیز به عنوان یک عامل جدید (در کنار نفت) به مهاجرت روستائیان و گسترش شهرنشینی کمک کرد اما برخلاف برخی تحلیلها، اصلاحات ارضی، تنها علت مهاجرت نبود. زیرا اصلاحات ارضی اگرچه قدرت سیاسی مالکان بزرگ را از آنها گرفت اما بخشی از زمینها همچنان از تقسیم میان زارعان مصون ماند. براساس گزارش جان فوران، نیمی از زمینها تقسیم نشد و در اختیار بزرگ مالکان باقی ماند (البته این یک اظهار نظر خوشبینانه است زیرا در برخی منابع ادعا شده است که فقط ۱۵درصد از زمینهای بزرگ واگذار گردید) در پایان اصلاحات ارضی، ۱۳۵۰ نفر از مالکان هنوز بیش از ۲۰۰هکتار زمین داشتند و ۴۴ هزار نفر از آنها مالک ۵۰ تا ۲۰۰ هکتار زمین بودند،[۳۶۵] لذا خردشدن زمینها (که به عنوان عامل مهاجرت روستائیان به شهرها مطرح میشود) بصورت ناقص انجام شده است.
مسأله دیگری که در مورد بزرگ نمایی نقش اصلاحات ارضی در مهاجرت روستاییان به شهرها قابل طرح است این است که افزایش روند مهاجرت روستائیان در دهه ۱۳۳۰ و قبل از اجرای اصلاحات ارضی آغازشد ، از سوی دیگر در دهه ۱۳۵۰ که هیچ برنامهای در مورد اراضی اجرا نشد، روند مهاجرت نه تنها متوقف نگردید بلکه نسبت به دهه ۱۳۴۰ با سرعت بیشتری استمرار یافت. بنابراین شهرنشینی در دهه ۱۳۴۰ تحت تأثیر دو عامل مکمل تشدید گردید:
الف- اصلاحات ارضی که موجب کاهش وابستگی بخشی از روستائیان به روستای محل سکونت آنها و افزایش دافعۀ روستاها گردید.
ب-افزایش درآمد نفت که باعث عمران و آبادانی شهرها ، ایجاد مشاغل صنعتی و خدماتی در شهر، افزایش جاذبههای رفاهی و تفریحی شهرها وافزایش انگیزۀ مهاجرت گردید .
نفت همچنین با ارتقاء سطح بهداشت و کاهش مرگ و میر کودکان، نرخ رشد جمعیت شهری را که بیشتر از روستائیان از درآمدهای نفت بهره میبردند، افزایش داد. برنامه دوم توسعه که مهمترین منبع تأمین هزینههای آن، پول نفت بود، زیرساختهای شهری را تجهیز کرد؛ از کل بودجه ۱/۱ میلیارد دلاری این برنامه ۳۵درصد برای احداث راهآهن، جاده، بندر و فرودگاه و حدود ۱۴درصد برای گسترش صنایع درنظر گرفته شده بود. بنابراین ۴۹% از بودجۀ برنامه دوم توسعه به اموری تعلق گرفته بود که اجرای آنها مستلزم بکارگیری تعداد زیادی نیروی انسانی بود و این نیرو عمدتا ازطریق مهاجرت روستائیان به شهرها تأمین میشد. در این دورۀ ۶ساله،در هر سال حدود ۱۵۳ هزارنفر مهاجرت کردهاند و نرخ مهاجرت نسبت به دورۀ قبل از آن، حدوداً ۱۰ برابر شده است . در این دوره مجموعا حدود ۹۱۸ هزارنفر ازطریق مهاجرت به جمعیت شهرها اضافه شده است.[۳۶۶]
نکته دیگری که درمورد نقش اصلاحات ارضی باید مدنظر قرار داد این است که تحرک محیطی صرفاً به مهاجرت روستائیان به شهرها محدود نمیگردد. بخشی از جابجایی شامل مهاجرت از شهرهای کوچک به مرکز استان و بخشی دیگر به مهاجرت از یک استان به استان دیگر اختصاص دارد. در انواع اخیر، اصلاحات ارضی نقش چندانی نداشته اما نفت در افزایش جاذبه مراکز استانها و شهرهای بزرگ نقش اساسی داشته است.
لذا در کنار اصلاحات ارضی که در دهه ۱۳۴۰ صورت گرفت ، افزایش قیمت نفت در دهه های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰نیز با پیامدهایی مانند: عمران شهری، افزایش میزان سواد روستائیان و جابجایی آنها برای استفاده از توان و مهارت خود و … زمینههای گسترش شهرنشینی را فراهم کرد.
حاصل عملکرد این عوامل، افزایش درصد شهرنشینان از کل جمعیت در پایان دهه ۱۳۴۰ بود. سهم شهرنشینان از جمیعت که در سال ۱۳۴۰، ۵/۳۴ درصد بود در سال ۱۳۵۰ به ۳/۴۱ درصد رسید.
در دهه ۱۳۵۰ اولین شوک نفتی روی داد و قیمت نفت در سال ۱۳۵۲ ،۴ برابر شد، مهاجرت به شهرها و نرخ رشد جمعیت شهری نیز در این دهه تشدید گردید و در پایان این دهه، برای اولین بار جمعیت شهرها از جمعیت روستاها بیشتر شد. وجه بارز دهه ۱۳۵۰ صنعتیشدن شهرها بود. صنایع جدید که احداث آنها در دهه ۱۳۴۰ با بهره گرفتن از درآمد نفت آغاز شده بود، در دهه ۱۳۵۰ به دوره بلوغ رسیدند و به مأمن روستائیان فقیر و فاقد درآمد تبدیل شدند.
صنعتیشدن ، علاوه بر ایجاد اشتغال در شهر ، الگوهای زندگی شهری را دگرگون کرد. زندگی مدرن شهری ارائه ی برخی خدمات آموزشی ، رفاهی و … را به دنبال داشت . مؤسسات جدیدی بوجود آمد که به دلیل پیروی از اصول اقتصاد آزاد، در مناطق پرجمعیت ( شهرها ) دایر می شدند و روستائیان برای بهره مندی از خدمات این دسته از موسسات به شهرها روی آوردند
تمرکز صنایع جدید در شهرها، نقش محوری روستا در اقتصاد را به شهر واگذار کرد.
صنایع جدید علاوه بر جذب نیروی کار، باعث ایجاد مشاغل جانبی، رونق ساخت و ساز مسکن، و گسترش اصناف و مشاغل توزیعی گردید و گسترش صنعت عمدتاً در سایه درآمد هنگفت نفت امکانپذیر شد. از مجموع اعتبارات برنامه پنجم توسعه که در این دوره اجرا شد، ۴۱ درصد به صنعت و ۸/۲۲درصد به بخش ساختمان اختصاص یافت لذا این برنامه نیز مانند برنامههای پیشین جاذبههای شهری را افزایش داد. در نتیجۀ گسترش صنعت توسط نفت وافزایش دافعههای روستاها نرخ مهاجرت روستایی به رقم ۲% رسید. این رقم در تاریخ ایران بیسابقه بود. متوسط تعداد مهاجرین روستایی در سال های ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ (دوره جهش قیمت نفت) ۳۷۳ هزارنفربود که حدود ۷۶هزار نفر بیشتر از متوسط سال های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۳ می باشد. قدرمطلق مهاجرین در این سالها حتی نسبت به سالهای بعد از انقلاب که جمعیت کشور افزایش یافته بود، بیشتر است؛ در حالی که متوسط مهاجرت در این سال ها ۳۷۳هزار نفر بود، در فاصله ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱ این رقم به ۳۶۴هزار نفر کاهش یافت.[۳۶۷]
وجود رابطه همزمانی میان رشد درآمد نفت و مهاجرت به شهرها منحصر به دهه های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۰ نیست، در سال های بعد از انقلاب نیز دوره های افزایش درآمد نفت کارکرد مشابهی داشته و علاوه بر افزایش جمعیت شهری ،کاهش جمعیت روستایی را در پی داشته است. روند افزایش مهاجرت بویژه در دهه ۱۳۷۰ که از دوره های رونق نفتی می باشد، چشمگیر است. علیرغم هزینههای هنگفتی که برای کاهش فاصله میان زندگی شهری و روستایی در دهه ۱۳۶۰ شمسی صورت گرفت، در دهه ۱۳۷۰ برای اولین بار در تاریخ یکصدساله کشور، روند رشد جمعیت روستایی سیر نزولی یافت. جمعیت روستاهای ایران در سال ۱۳۵۰، حدود ۱۷ میلیون نفر، در سال ۱۳۶۰، ۲۰ میلیون نفر و در سال ۱۳۷۰، ۲۴ میلیون نفر بود. در تمام این سالها اگرچه نرخ رشد جمعیت روستایی کمتر از جمعیت شهری بود اما جمعیت روستاها پیوسته در حال افزایش بود. برای اولین بار در سال ۱۳۷۰، جمعیت روستایی کشور نسبت به سال قبل از آن، ۱۲۰ هزار نفر کاهش یافت. این روند تا سال ۱۳۸۷ ادامه داشته است (جدول شماره ۳)
حتی درسالهای دهه ۱۳۴۰ که برنامه اصلاحات ارضی اجرا شد و دو عامل اصلاحات ارضی و نفت بصورت همزمان، پدیده مهاجرت روستائیان را تحت تأثیر قرار دادند، چنین پدیده ای رخ نداد. اما در دهه ۱۳۷۰، با وجود برخورداری بسیاری از روستاهای کشور از آب لوله کشی، برق، جاده، مدرسه وخدمات گوناگون و با وجود جهت گیری سیاست های کلی نظام در مورد حمایت از روستائیان و مناطق محروم، جمعیت روستاها سیر نزولی خود را آغاز کرده است.
د. درمورد نحوه اثرگذاری نفت بر روند مهاجرت استدلالهای مختلفی مطرح شده است: عدهای گفتهاند، از آنجاکه شرکتهای نفتی کارگران نسبتاً کم و با تخصص بالا را استخدام میکنند، بازار کاررا به سود بخش خدمات نامتوازن میسازند. در شهرها سود نفت انتظارات زیادی بوجود میآورد و روستائیان برای استفاده از مزایای زندگی شهری، به مهاجرت میپردازند.[۳۶۸] .همچنین نفت با تامین اعتبارات برنامه های عمرانی، به گسترش شهرها کمک می کند .علاوه بر آن،تضعیف کشاورزی در نتیجه بروز بیماری هلندی
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در گسیختگی شبکه استخراج و تمرکز مازاد اقتصادی کشور نقطه عطفی به حساب میآید، از این دوره به بعد با تداوم مدرنیزاسیون در مقیاس وسیعتر، زمینه تبدیل نفت به مهمترین منبع اقتصادی در سطح ملی و درنتیجه کاهش نقش کشاورزی در تولید داخلی و صادرات فراهم شد. در این دوره علیرغم گسترش نسبی فعالیت کشاورزی، مازاد اقتصادی حاصل از صادرات نفت به محور اصلی تحولات جامعه تبدیل شد. با گسترش تجارت خارجی،شهرها به محل تجارت جهانی و تمرکز درآمدهای نفت تبدیل گردیده و مستقل از مازاد تولید روستاها، رشد کردند.[۳۶۹] نرخ رشد سالانه جمعیت شهری که در سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰، ۶۵/۱ درصد بود، در سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۰ به ۵۷/۴ درصد افزایش یافت.
دهه۱۳۴۰ نیز یکی از دوره های تبعیت رشد جمعیت شهری از تحولات قیمت و در آمد نفت می باشد. اگر چه در این دهه اصلاحات ارضی نیز به عنوان یک عامل جدید (در کنار نفت) به مهاجرت روستائیان و گسترش شهرنشینی کمک کرد اما برخلاف برخی تحلیلها، اصلاحات ارضی، تنها علت مهاجرت نبود. زیرا اصلاحات ارضی اگرچه قدرت سیاسی مالکان بزرگ را از آنها گرفت اما بخشی از زمینها همچنان از تقسیم میان زارعان مصون ماند. براساس گزارش جان فوران، نیمی از زمینها تقسیم نشد و در اختیار بزرگ مالکان باقی ماند (البته این یک اظهار نظر خوشبینانه است زیرا در برخی منابع ادعا شده است که فقط ۱۵درصد از زمینهای بزرگ واگذار گردید) در پایان
یکی از مهمترین عوامل این پدیده اجتماعی را می توان در برنامه های اقتصادی و عمرانی مبتنی بر درآمد نفت، جستجو کرد. از سال ۱۳۶۸ دولت جدید با رویکرد اقتصاد - محور، بویژه سرمایه گذاری و اجرای پروژه های عمرانی بجای هزینه های جاری، روی کار آمد. در این دوره سیاست های حمایتی و سیاست اقتصاد ی مبتنی بر جیره بندی و یارانه های دولتی کمرنگ شد و روستائیان که تا پیش از آن، از سوبسید کالاهای اساسی و خدمات عمرانی رایگان دولت بهره مند می شدند، با برخی مشکلات مالی مواجه گردیدند. از سوی دیگر اجرای پروژه های عمرانی کلان، به زندگی شهری رونق بخشید. اجرای این برنامهها جز به مدد نفت امکان پذیر نبود، درآمد نفت درست از اوایل همین دوره (سال ۱۳۶۹) سیر صعودی یافت. براساس ارقام جدول شماره ۴، در سال ۱۳۶۹ درآمد کشور از محل فروش نفت نسبت به سال قبل، به بیش از دوبرابر افزایش یافت. در سال۱۳۷۲ نیز درآمد نفت طی یک جهش که از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۲ بی نظیر بود، ۳ برابر شد.
جدول شماره ۳- تحولات جمعیت روستایی در سال های بعد از انقلاب اسلامی[۳۷۰]
سال
جمعیت روستایی (به هزار نفر)
سال
جمعیت روستایی (به هزار نفر)
۱۸۷۷۷
۱۳۷۳
۲۳۵۹۳
شکل (۱-۱): ساختار شبکه شش ضلعی گرافن………………………………………………………………..۸
شکل(۱-۲): ترکیبات بین لایه ای گرافیت……………………………………………………………………….۱۰
شکل(۱-۳-الف): سوسپانسیون ساخته شده به وسیله برودی………………………………………………۱۲
شکل (۱-۳-ب): تصویری از تکه ی خیلی نازک از گرافیت اکسید کاهش یافته در سال ۱۹۶۲..۱۲
شکل(۱-۴-الف): نانو مداد………………………………………………………………………………………………۱۴
شکل(۱-۴-ب): تصویر میکروسکوپ الکترونی روبشی از گرافن ضخیم……………………………….۱۴
شکل (۱-۵-الف): یک کلوخه از گرافیت………………………………………………………………………….۱۴
شکل(۱-۵-ب): چسب…………………………………………………………………………………………………..۱۴
شکل (۱-۶): انرژی الکترون ها با عدد موج kدر گرافن،محاسبه شده به وسیله
تقریب تنگ بست………………………………………………………………………………………………………..۱۵
شکل( ۱-۷): ساختار نواری انرژی گرافن در جهت گیری زیک زاکی………………………………….۱۶
شکل (۱-۸): ساختار نواری انرژی گرافن در جهت گیری صندلی دسته دار………………………….۱۶
شکل (۱-۹): اولین تصویر میکروسکوپی منتشر شده از گرافن……………………………………………۱۹
شکل(۱-۱۰): طول پیوند کربن-کربن در گرافن……………………………………………………………….۱۹
شکل(۱-۱۱): شمای کلی از فرآیندHummers ………………………………………………………………22
شکل( ۱-۱۲): امواج ماورای صوت……………………………………………………………………………… ۲۳
شکل(۱-۱۳): نمایی کلی از مراحل تولید گرافن از گرافیت………………………………………………..۲۳
شکل(۱-۱۴): تصویر میکروسکوپی الکترونی روبشی از صفحات انباشته شده و کاهش یافته
اکسیدگرافیت…………………………………………………………………………………………………………….۲۶
شکل(۱-۱۵): سلول الکتروشیمیایی…………………………………………………………………………………۲۵
شکل( ۱-۱۶): نمونه ای از الگوی آزمایشگاهی سلول الکتروشیمیایی برای تولید گرافن………..۲۵
شکل(۱-۱۷): ساختار مکعبی الماس……………………………………………………………………………….۲۶
شکل (۱-۱۸): کانی گرافیت………………………………………………………………………………………….۲۷
شکل(۱-۱۹): توپ باکی ،فولرن…………………………………………………………………………………….۲۸
شکل(۱-۲۰): تصویر سه بعدی از یک لوله کربنی…………………………………………………………….۲۹
شکل(۱-۲۱): پارچه ساخته شده از الیاف کربن………………………………………………………………..۲۹
شکل(۲-۱): نمایشی سه بعدی از ساختار میوگلوبین…………………………………………………….۳۱
شکل(۲-۲): ساختار دوم قسمتی از یک پروتئین……………………………………………………………۳۳
شکل(۲-۳): ساختارعمومی آلفا آمینواسید با گروه آمینو در چپ و گروه کربوکسیل در راست………………………………………………………………………………………………………………………..۳۵
شکل(۲-۴): آلانین……………………………………………………………………………………………………….۳۶
شکل(۲-۵): آرژنین………………………………………………………………………………………………………۳۷
شکل(۲-۶): آسپاراژین…………………………………………………………………………………………………۳۷
شکل(۲-۷): اسید آسپارتیک…………………………………………………………………………………………۳۸
شکل(۲-۸): سیستئین……………………………………………………………………………………………………..۳۸
شکل(۲-۹): اسیدگلوتامیک……………………………………………………………………………………………..۳۹
شکل(۲-۱۰): گلوتامین…………………………………………………………………………………………………..۳۹
شکل(۲-۱۱): گلیسین……………………………………………………………………………………………………..۳۹
شکل(۲-۱۲): هیستیدین………………………………………………………………………………………………….۴۰
شکل(۲-۱۳): ایزولوسین…………………………………………………………………………………………………۴۱
شکل(۲-۱۴): لوسین………………………………………………………………………………………………………۴۱
شکل(۲-۱۵): لیزین………………………………………………………………………………………………………..۴۱
شکل(۲-۱۶): متیونین……………………………………………………………………………………………………..۴۲
شکل(۲-۱۷): فنیل آلانین………………………………………………………………………………………………..۴۲
شکل(۲-۱۸): پرولین………………………………………………………………………………………………………۴۲
شکل(۲-۱۹): ترئونین……………………………………………………………………………………………………..۴۳
شکل(۲-۲۰): تریپتوفان……………………………………………………………………………………………………۴۴
شکل(۲-۲۱): تیروزین……………………………………………………………………………………………………..۴۴
شکل(۲-۲۲): والین…………………………………………………………………………………………………………۴۵
شکل(۲-۲۳): سلنوسیستئین……………………………………………………………………………………………..۴۵
شکل(۲-۲۴): پیرولیزین…………………………………………………………………………………………………..۴۵
شکل(۲-۲۵): مولکول آب………………………………………………………………………………………………۴۶
شکل(۲-۲۶): مدلهای آب……………………………………………………………………………………………….۴۸
شکل(۲-۲۷): مدل SPCانعطاف پذیر……………………………………………………………………………….۴۹
شکل(۳-۱): شرایط مرزی تناوبی………………………………………………………………………………………۵۸