معنی بیت: ای کسی که آفتاب در چهره چون ماه تو چاکری بیش نیست و ماه و آفتاب از بندگان درگاه تواند.
۲)پیش رخ چو ماه تو بنهاده از حیا هر نخوتی که داشته اندر سر آفتاب
نخوت: تکبر
بین ماه و آفتاب مراعات النظیر هست.
معنی بیت: در مقابل رخ زیبا و ماهگون تو، آفتاب از شرم و حیا هر گونه نخوت و تکبر را که در سر داشته، از سر به در کرده است.
۳)تا بوی مشک زلف تو ناید همی زند دم در هزار روزن چون مجمر آفتاب
مشک زلف: اضافه تشبیهی.
دم زدن (مصدر مرکب): نفس زدن و نفس کشیدن (فرهنگ لغات و تعبیرات).
مجمر: آنچه در آن عود سوزند و زغال افروزند (غیاث) آتشدان
معنی بیت: تا زمانی که بوی زلف مشک مانند و خوشبوی تو به مشام آفتاب نرسد، آفتاب در طلب آن بو، زیاد به این در و آن در زده و سوراخ سنبههای چون عودسوز و آتشدان بسیاری را بو کرده است.
۴)کسوت کبود دارد و رخ زرد سال و ماه در عشق رویت ای بت سیمین بر آفتاب
کسوت: جامه و پوشش.
سیمین بر: آن که برو بدنی سپیده و سیمین دارد، محبوب، کنایه از زیبارو (فرهنگنامه شعری).
در این بیت حسن تعلیل وجود دارد.
توضیح: کسوت کبود آفتاب، ظاهراً تاریکی و تاریکی شب است./ عاشق رویی زرد دارد.
معنی بیت: ای معشوق زیبا روی من! این که آفتاب جامهی کبود (شب) و رخ همیشه زرد دارد (اشاره به زردگونی شعاع و پرتو نور آفتاب) بدین سبب است که آفتاب عاشق روی تست.
۵)در آرزوی روی تو هر صبحدم چو من رخساره زرد خیزد از بستر آفتاب
در این بیت حسن تعلیل وجود دارد.
بین صبحدم و آفتاب تناسب وجود دارد.
معنی بیت: ای محبوب! هر صبح به آرزوی دیدن روی تو آفتاب نیز چو من که رخساره زرد از بستر برمیخیزم، با رویی زرد (اشاره به پرتو زرین آفتاب) از بستر مشرق بالا میآید و طلوع میکند. (آفتاب نیز چو من عاشق تست).
۶)بی روی و موی تو نبرد هیچ کس گمان بر آفتاب عنبر و در عنبر آفتاب
آفتاب: استعاره آشکار (مصرحه) از روی یار است (۲)
در بیت تشبیه مضمر وجود دارد.
عنبر در اینجا استعاره آشکار از موی یار است.(۳)
عنبر: از عربی وارد فرانسوی Ambre و انگلیسی Amber شده و آن مادهایست در مثانه یک جانور بسیار بزرگ دریایی از جنس جانوری که در فرهنگهای فارسی «بال» یا «وال» ضبط شده و آنرا عنبرماهی و گاوعنبر نیز میخوانند. (تعلیقات دیوان مجیر).
معنی بیت: آفتابی چون روی تو و عنبرماهیی چون موی خوشبوی تو در جهان وجود ندارد. (روی تو چون آفتابی تابان است که مویت چون عنبری بر روی آن دیده میشود).
۷)از آفتاب عبهر تو هست تازهتر گر فر و تازگی برد از عبهر آفتاب
در دیوان خاقانی «در آفتاب عبهر تو هست تازهتر» آمده است.
آفتاب: استعاره آشکار از روی یار است. (۵)
عبهر: نرگس که در میان آن زرد باشد به خلاف شهلا که سیاه باشد و از معنی یاسمین و بستان افروز هم آمده. (لغتنامه به نقل از تعلیقات دیوان مجیر).
عبهر: در اینجا استعاره آشکار از چشم یار است.
معنی بیت: آفتاب فرّ و تازگی عبهر را از میان میبرد اما شگفتا از آفتاب روی یار که مایه تازگییی که شادابی عبهر اوست. (۶)
۸)روی چو آفتاب به چشم چو نرگست از تازگی دهد که به نیلوفر آفتاب؟
نیلوفر: و آن گلی باشد معروف. گویند که با آفتاب از آب سر بیرون میآورد و باز با آفتاب فرو میرود. (برهان).
گل نیلوفر دو قسم دارد: آفتابی و مهتابی. آفتابی سرخ باشد و به وقت برآمدن آفتاب از آب برآید و شکفته شود و مهتابی که سفید محض و سفید مایل به کبودی است به وقت شکفته گردد. (فرهنگ اشارات).
مصرع دوم در دیوان خاقانی به صورت «آن تازگی دهد که به نیلوفر آفتاب» (و بدون علامت سؤال) آمده است.
بین نرگس و نیلوفر و نیز بین روی و چشم مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیت: ای محبوب! آیا عارض چون آفتاب و درخشان تو به چشم نرگست، از طراوت و تازگی بی کسر آفتاب به گل نیلوفر میدهد، می بخشد؟
۹)بسیار کرده دفتر خوبی مطالعه جز روی تو نیافته سر دفتر آفتاب
سردفتر (اسم مرکب): عنوان، سرلوحه، دیباچه (فرهنگ لغات و تعبیرات).
بین دفتر و سردفتر، جناس مطرف وجود دارد.
معنی بیت: آفتاب، خوبان و خوبیهای بسیاری را ملاحظه کرده (بر آنها تابیده است) و جز روی تو عنوان و دیباچهای برای خوبی نیافته است.
۱۰)عمری است تا زمشرق و مغرب همی رود به کام خشک و چشم تر ای دلبر آفتاب
۱۱)از روی خود ندید در اطراف شرق و غرب جز رای شاه عادل روشنتر آفتاب
شرق و غرب تضاد دارند.
این مصرع در دیوان خاقانی به این صورت آمده است:
از روی تو ندید در اطراف شرق و غرب وز رای شاه عادل روشنتر آفتاب
در بیت آرایهی استنثنای منقطع به کار رفته است.
بین خشک و تر تضاد وجود دارد.
تشبیه مضمر و تفضیل نیز در بیت وجود دارد.
بین کام و چشم مراعات النظیر وجود دارد.
معنی بیت: ای محبوب من! روزگاری است که آفتاب با تف و گرمی از مشرق طلوع کرده و در آسمان مثل چشمهی نور میدرخشد تا موقع مغرب با چشم تر و خونین (اشاره به رنگ سرخ شفق) غروب میکند؛ و در این مدّت این چشمهی نور چیزی باهرتر و درخشانتر از خود جز نظر و اندیشهی شاه عادل (ممدوح) در اطراف و اکناف عالم (و از خاور تا باختر) مشاهده نکرده است.
۱-آگهی های اطلاعی
۲- آگهی های احساسی
۱- دسته اول را اعلامیه هایی تشکیل می دهند که عینی بوده و قدرت اطلاع رسانی بیشتری دارند و معمولاً محدود به بیان حادثه مرگ، زمان و مکان مراسم تشییع، تدفین و یا یادبود می شوند:
بدینوسیله فوت ناگهانی آقای …………. کارمند سابق سازمان بازرسی کل کشور را به اطلاع دوستان و آشنایان
می رساند. به همین منظور مراسمی در روز سه شنبه مورخ ………………… در ………………. منعقد می گردد. (روزنامه اطلاعات، شماره ۲۴۶۶۵)
۲-دسته دوم شامل اعلامیه های صمیمانه تری هستند که با بکارگیری زبان مجاز و با هدفی اجتماعی و یا مذهبی به ذکر خصوصیات منحصر به فرد متوفی، جایگاه اجتماعی و یا علایق مذهبی وی می پردازند:
یکی دیگر از طائران بلند پرواز و سالکان و دلداده خلوت راز در عروجی عاشقانه بر روی بام ملائکه الله به بام حجله خورشید پرواز نمود و با معبود در اعلی علیین دمساز گردید. (روزنامه اطلاعات، شماره ۱۸۵۲۰)
در هر زبان از حوزه های مفهومی و ابزارهای زبانی خاص برای تلطیف موضوع مرگ استفاده می شود. برای حسن تعبیرات حوزه مرگ درآگهی های فارسی، مبنای بررسی را فراوانی وقوع عبارات استعاری و مجازی بکار رفته قرار داده ایم و بدین طریق الفاظ بیانگر مرگ و مردن را بر حسب حوزه های مفهومی مختلف دسته بندی
می کنیم:
۱- مرگ عبور کردن است
از میان ۷۱۰ داده جمع آوری شده واژه «در گذشتن» با %۴/۵۹ بیشترین کاربرد را به خود اختصاص داده است. این لفظ مرگ را صرفاً نوعی انتقال نشان می دهد که ضرورتاً وقوع می یابد ولی حاوی هیچ اشاره منفی یا شکوه آمیز به مرگ نیست و هدف آن عادی جلوه دادن و نتیجتاً قابل درک کردن مرگ برای بازماندگان است. معنای ضمنی مثبت این حوزه مفهومی آن را بدل به حسن تعبیری استعاری و پرکاربرد در سبک های رسمی گفتار نموده است:
با نهایت تاسف و تاثر درگذشت پدرگرامیتان را تسلیت عرض نموده، از خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات را مسئلت می نماییم. (روزنامه اطلاعات، شماره ۲۲۹۵۳)
۲- مرگ از دست دادن است
در این استعاره که اساسی مجازی دارد (اثر مرگ بجای خود مرگ قرار گرفته است.) زندگی شی ارزشمندی تلقی می شود و مرگ، از دست دادن و فقدان این دارایی محسوب می شود. الفاظی چون «فوت»، «وفات» و «فقدان» که به این حوزه مفهومی تعلق دارند حدود %۳/۵ کل داده ها را شامل می شوند. برخلاف رویه معمول استعاره ها در تلطیف مرگ، این گونه جایگزین ها را نمی توان تسکین بخش دانست. آلن و بریج (۱۹۹۱: ۱۶۲) نیز معتقدند که این مفهوم، مرگ را حادثه ای شوم و خارج از اراده انسان نشان می دهد، حادثه ای که انسان ها در برابر آن مستاصل و عاجز هستند. از آن جا که از مرگ در این استعاره به عنوان «فقدان» و «از دست رفتن (دادن)» یاد می شود بازماندگان این فقدان را به سوگ می نشینند. واژه های «عزادار» و «به سوگ نشسته» نیز واکنشی در برابر این فقدان محسوب می شوند و تاکید آن بر بازماندگان است. الفاظ «فوت شدن (کردن)» و «از دست رفتن» در گفتار مودبانه کاربرد وسیعی دارند و استفاده از آن ها تنها مختص به سبک رسمی ستون های ترحیم نیست و در تداول عامه به کرات استفاده می شود:
اون خدا بیامرز از بی پولی از دست رفت.
پس از گذشت یکسال گویی دیروز ترا از دست داده ایم. (روزنامه اطلاعات، شماره ۲۴۶۴۱)
یکسال از فوت عزیز از دست رفته ………… با اندوه فراوان گذشت. (همان منبع، شماره ۲۴۴۴۷)
جناب آقای ………….!
ضایعه اسفناک. فقدان همسر گرامیتان را حضور جنابعالی تسلیت عرض می نماییم. (همان شماره)
۳-مرگ سفر است
بر مبنای این فرض که شخص متوفی دیگر حضور ندارد، مرگ وی «هجرت» از این جهان تلقی می شود و بدین نحو حوزه تجربی مرگ بر حسب حوزه ای متفاوت و ملموس تری یعنی «سفر» درک می شود و پیوند میان این دو مفهوم، اساس تعدیل (تخفیف) زبانی تابو را فراهم می آورد. به عبارت دیگر دانش انسان درباره «مسافرت» بکارگرفته می شود تا بدین وسیله از تابوی مرگ صحبت شود. الفاظ چون «رحلت»، «ارتحال»، «هجران» که به حوزه مفهومی سفر تعلق دارند مجموعاً % ۶/۴ کل حسن تعبیرات مرگ در آگهی ها را تشکیل می دهند:
با نهایت تاسف و تالم رحلت مادر بزرگوارمان مرحومه ……………. را اعلام می دارد. (همان منبع، شماره ۲۴۴۵۸)
مادر سفرت به سلامت. یادت همیشه در دلهای ما باقی است. (همان منبع، شماره ۲۴۴۴۵)
۴- مرگ پرواز کردن است
در این نوع استعاره، وقوع مرگ رهایی از اسارت تن و آزادی است. از معنای ضمنی مثبت مفهوم پرواز کردن برای تلطیف و استتار جنبه های ناخوشایند مرگ استفاده شده است. عباراتی که از این طریق به مرگ اشاره کرده اند حدود % ۸/۳ درصد حسن تعبیرات مورد بررسی را شامل می شوند:
نوگل بستان وجودمان ………….. ناباورانه از آسمان زندگی پرکشید تا در کنار فرشتگان الهی آرام گیرد. (شماره ۲۴۴۴۴)
۵- مرگ غروب خورشید است
در این استعاره، زندگانی فرد به تابش خورشید می ماند که با مرگ غروب می کند و پایان می یابد. این نوع مفهوم سازی اثر تسلی بخشی ندارد و بیشتر حاکی از دلتنگی و کسالت ناشی از پایان یافتن زندگی است. حدود %۳/۲ استعاره های مرگ با این مفهوم شکل گرفته اند:
با دلی غمبار و چشمانی اشکبار غروب آفتاب زندگی …………………. را به اطلاع کلیه دوستان و آشنایان
می رساند. (شماره۲۴۴۷۰)
۶- مرگ خاموشی شمع است
استفاده از این مفهوم برای ساخت استعارات، نقشی در تلطیف موضوع مرگ ایفا نمی کند. زندگی در این استعاره به نور مانند شده و مرگ از بین برنده این روشنایی است. مرگ از این زاویه حادثه ای تلخ و بدیمن تلقی
می شود، از این رو فاقد نقش تسکین دهندگی است. این مفهوم در% ۲۸/۰ درصد عبارات بیانگر مرگ حضور دارد:
در آستانه هفتمین سالگرد خاموشی همسر و پدری مهربان شادروان …………. هستیم.
۵-۳-۳-۲- حسن تعبیرات مجازی
مجاز ابزار زبانی دیگر است که نقش بسزایی در خلق حسن تعبیرات مرگ ایفا می کند. اشارات مجازی به ما کمک می کنند مرگ را از طریق اثرات آن را درک کنیم، در این عبارات، معمولاً بر عواقب روانشناختی حادثه مرگ برای بازماندگان تاکید می شود.
۱- مصیبت
در میان عبارات مجازی، این لفظ با۱/۲۰ درصد(از مجموع کل داده ها) بیشترین کاربرد را به خود اختصاص داده است. اثر روانی مرگ بر بازماندگان بجای خود مرگ قرار گرفته است که نوعی مجاز جز به کل محسوب
می شود. واژه های «غم» و «ضایعه» نیز مجموعاً دارای فراوانی کاربرد ۸/۱ درصدی هستند. در لفظ «غم» اثر عاطفی مرگ بر بازماندگان مجازاً به جای مرگ قرار گرفته است. واژه «ضایعه» نیز بعنوان یک لفظ مجازی
(از نوع کل به جز) مرگ را حادثه ای ناخوشایند نشان می دهد. الفاظی چون «سالگرد»، «یادبود» نیز که دارای بسامد وقوع % ۹۸/۰ هستند مجازاً (از نوع علاقه مجاورت) به جای مرگ بکار می روند؛در این حالت مدت زمان پس از وقوع مرگ بجای خود مرگ قرار می گیرد:
خانواده محترم ………! مصیبت وارده را به شما تسلیت عرض می نماییم. از طرف …………… (شماره ۲۴۴۶۱)
دوست عزیز جناب آقای ………. ما را در غم خود شریک بدانید. خانواده …………. (شماره ۲۴۴۵۳)
سرکار خانم ………….. این ضایعه اسفناک را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نماییم. (شماره ۲۴۴۶۰)
دومین سالگرد را در کنار پدر عزیزمان گرد هم می آییم. (شماره ۲۴۴۵۰)
۵-۳-۳-۳- حسن تعبیرات کنایی
اما دسته دیگری از حسن تعبیرات این حوزه عباراتی هستند که به صورت کنایی به مرگ اشاره می کنند و معنای تحت الفاظی آن ها مد نظر قرار نمی گیرد. واژه «رفتن» یا در قالب عبارت «از میان ما رفتن» از جمله عباراتی است که به صورت کنایی به مرگ اشاره می کند و به سبب داشتن بار عاطفی سرشار در سبک های رسمی و غیر رسمی گفتار مورد استفاده قرار می گیرد. معمولاً از این لفظ برای اشاره به مرگ اشخاصی استفاده می شود که با نویسنده آگهی ترحیم و یا گوینده (در صورت های گفتاری) رابطه نزدیک و صمیمانه ای دارند. در حدود %۹۸/۰ درصد از آگهی های ترحیم از این لفظ برای اشاره به حادثه مرگ استفاده شده بود. عباراتی نیز چون
«چشم از جهان فرو بستن» %۸۴/۰، «دارفانی را وداع کردن» %۲۴/۰ و «به دیار باقی پیوستن» حدود %۴۲/۰ کل داده ها را شامل می شوند. تصمیم گیری در مورد استعاری یا مجازی بودن بعضی از عبارات کاری دشوار به نظر
می رسد. مانند واژه «فراق» که در %۴۲/۰ واژه های جانشین مرگ مشاهده می شود. از آن جا که مرگ جدایی همیشگی است به نظر می رسد که این لفظ در معنای حقیقی خودش بکار رفته است. این واژه بیانگر حزن و اندوه بازماندگان از مرگ متوفی است که عمدتاً در گونه رسمی زبان کاربرد دارد.
۵-۴- نتیجه گیری
بررسی حسن تعبیرات بیانگر مرگ نشان می دهد که این عبارات تنها برای انکار مرگ و پرهیز از صحبت پیرامون آن بکار نمی روند بلکه در مواقعی حسن تعبیر ابزاری برای ابراز نگرش های فرهنگی یا مذهبی عمیق محسوب می شود. حسن تعبیراتی که مرگ را از دیدگاهی مذهبی توصیف می کنند آن را واقعه ای مثبت پنداشته و به تکریم آن می پردازند. پربسامدترین حوزه مفهومی برای ساختن حسن تعبیرات استعاری در ستون ترحیم
روزنامه های فارسی مرگ را نوعی انتقال و عبور در نظر می گیرد. حسن تعبیرات غیر مذهبی نیز با هدف کاستن از آلام خانواده های مصیبت دیده و اعلام همدردی با آنان بکار می روند. در این دسته از حسن تعبیرات می توان الفاظ و عباراتی یافت که مرگ را حادثه ای شوم و ناخوشایند در نظر می گیرند.
۲-۱۰-۲- عوامل مربوط به والدین: نوع ارتباط جوان با والدین در شکل گیری هویت آنها مؤثر است. پژوهشهای مارکستروم[۵۳]، آدامز[۵۴] و واترمن (۱۹۹۲) و گرته وان[۵۵] و کوپر (۱۹۸۶) مؤید این مطلب است. دانشجویانی که در حالت پراکندگی هویت هستند، غالباً از جانب والدین خود به فراموشی سپرده شده یا طرد شدهاند. هم چنین وابستگی شدید به والدین، باعث تسلیم طلبی هویت دانشجویان می شود.
۲-۱۰-۳- عوامل مربوط به مدرسه: موفقیتهای تحصیلی در طول سالهای مدرسه و قبولی در دانشگاه معمولاً عامل مؤثری در شکل گیری هویت است. زیرا راه های زندگی آینده را هموار می سازد و از نظر هویت حرفهای نیز اطمینان بیشتری ایجاد می کند. هم چنین الگو برداری از سایر دانشجویان و دانشجویان نیز در رشد هویت دانشجویان مؤثر است (نقل از مهروش، ۱۳۸۱).
۲-۱۰-۴- عوامل اجتماعی و فرهنگی: شاید تاثیر این زمینه از سایر عوامل بیشتر باشد، زیرا دانشجویان متعلق به فرهنگهای قدیمی و نقاط دور افتاده یا محیطهای روستایی، هویتی مناسب با شرایط محیط زندگی خود را شکل می دهند و جوانان محیطهای پیچیده و باز تحت تأثیر افراد آن جامعه و فرهنگ هویتی متفاوت می سازند. یعنی با تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی تسلیم طلبی در شکل گیری هویت جای خود را به درگیری و جستجوگری داده است.
۲-۱۰-۵- ترتیب تولد و فاصله سنی فرزندان: تومان (۱۹۹۳) معتقد است که ترتیب تولد بر رشد هویت مؤثر است. فاصله سنی نیز نه تنها باعث برخورد متفاوت والدین با فرزندان می شود بلکه رابطه بچهها با یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار می دهند. نباید فراموش کرد که ترتیب تولد و فاصله سنی بچهها بر حسب اینکه در چه خانواده و فرهنگی تربیت شوند، با تفاوتهای زیادی در تاثیر گذاری بر هویت آنان همراه خواهد بود. (نقل از همان منبع).
۲-۱۰-۶- رفتار نوجوان: رفتار جوان بر چگونگی واکنش والدین و سایر اعضای خانواده تاثیر می گذارد. دانشجویان با رفتارهای مثبت و مورد پذیرش، بازخورد هایی از خانواده دریافت می کنند که منجر به تکرار و درونی شدن آن رفتار خواهد شد و شکل گیری هویت مثبت را در آنها تسریع می نماید.
البته عوامل دیگری چون بلوغ بدنی و جنسی، جنسیت، خیال پردازی دانشجویان و پایداری آنان در مقابل هیجانات و سطح اقتصادی و اجتماعی نیز بر فرایند شکل گیری هویت مؤثرند. (نقل از همان منبع).
۲-۱۱- عواملی که بر رشد هویت تاثیر می گذارند:
کودکان نوپایی که درک خود سالم دارند، از والدینی برخوردارند که حمایت عاطفی و آزادی کاوش کردن را بر آنها تأمین می کنند. همین طور، در صورتی که خانواده «پایگاه امنی» باشد که دانشجویان بتوانند با اطمینان از این پایگاه به سوی دنیای بزرگتر پیش بروند، رشد هویت تقویت می شود. دانشجویانی که احساس می کنند به والدینشان دلبسته هستند، اما در عین حال، آزادند تا عقاید خودشان را بیان کنند، هویت کسب کرده یا در حال وقفه هستند. دانشجویانی که از هویت ضبط شده برخوردارند، معمولاً روابط صمیمی با والدین دارند، اما از فرصت جدا شدن سالم بی بهرهاند و دانشجویانی که دچار پراکندگی هویت هستند، از کمترین رابطه صمیمانه و ارتباط آزاد در خانواده خبر می دهند. (پاپینی، ۱۹۹۴، به نقل از برک، ۲۰۰۱، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۳).
۲-۱۲- پایگاه های هویت:
مارسیا (۱۹۶۶) مفهوم ساخت هویت اریکسون را که شامل دو بعد اساسی «کاوش» و «تعهد» است را مورد عمل قرار داد. کاوش، مرحلهای است که با جستجوی فعال افراد برای تصمیم در مورد انتخاب مسائلی از جمله، اهداف، نقشها و اعتقادات در مورد جهانی که مسیر و هدف زندگی افراد را مهیا و تعیین می کند، مشخص می شود. تعهد، یک تصمیم واقعی از مسائل هویتی مانند انتخاب یک شغل، روابط، عضویت گروهی، مذهب و غیره را ارائه می دهد. چهار پایگاه هویت مارسیا عبارتند از: هویت مغشوش، زودرس، مهلت خواه و هویت موفق. پایگاه هویت مغشوش (که در بعد کاوش و تعهد پایین است) توسط افرادی که در هیچ یک از اهداف، نقشها و اعتقادات درباره جهان متعهد نیستند و برای هیچ کدام از آنها جستجوی فعالی ندارند، مشخص می شود. پایگاه هویت زودرس (که در بعد کاوش، پایین ولی در بعد تعهد بالا است) افرادی را که دچار فقدان یک دوره از کاوش متناوب هستند، اما با وجود این متعهد هستند، را توصیف می کند. بنابراین، این تعهدها، آن اهداف، نقشها و اعتقادات نسبت به جهان را ارائه می دهد که توسط دیگران، که اغلب از طرف انگارههای مربوط به والدین پیشنهاد شدهاند و بدون اینکه مورد سؤال یا آزمایش قرار گرفته باشند، مفروض هستند و بنابراین بیشتر از یک مرحله قالب سازی تا اینکه از طریق خود انعکاسی بدست آمدهاند. پایگاه هویت مهلت خواه (که در بعد کاوش، بالا، و در بعد تعهد پایین است) مقدم و پیشگام هویت موفق است.
افراد در این پایگاه هویت به واسطه کاوش فعالشان از اختیارات مختلف، یک بحران را تجربه می کنند، در صورتی که هنوز انتخابی از این تقابلها را ندارند. سرانجام، آن افرادی که قادر هستند فراتر از پایگاه مهلت خواه پیش روند و اهدافشان، نقش هاشان و اعتقاداتشان در مورد جهان را انتخاب کنند به عنوان افرادی که در پایگاه هویت موفق قرار دارند، گفته می شوند (که در دو بعد کاوش و تعهد بالاست). (برمان[۵۶] و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۱۳- تعدد هویتها:
چون هویت با متعلقات گروهی مرتبط است، تعدد آن نیز مطرح می شود و شخص می تواند هویت های متعدد مانند هویت شغلی، قومی، مذهبی و غیره داشته باشد.
در رابطه با تعدد هویتها دو رویکرد وجود دارد:
۱-گروهی بر تعدد هویتها، تمرکز بر عوامل بیرونی و تغییر پذیری هویتها بر حسبی موقعیت معتقدند و حتی بسیاری عقیده دارند که نه تنها از نظر مفهومی می توان آن را پذیرفت بلکه از نظر روانی نیز تعدد هویت، سودمند است. به عنوان مثال توئیتس معتقد است که تعدد نقشها، تنشی را که فرد در یک نقش خاص احساس می کند، پخش کرده، بنابراین کاهش می دهد. استرایکر عقیده دارد که ساختار ارتباطی هویتها مدرج است، یعنی هویتهای مختلف بر حسب میزان تعهد در آن درجه بندی می شوند، هر چه تعهد فرد به هویتی خاص بیشتر باشد، سایر هویتها بروز ضعیف تری خواهند داشت.
۲-نظر گروه دوم که جنبه روان شناختی قوی تری دارد و از نظریات اریکسون متأثر است، پذیرش تعدد هویتها، بر اساس تحول هویتها به سوی انسجام و وحدت یابی، تاثیر پذیری از درون به موازات اثر پذیری از بیرون و نیز ثبات نسبی هویت است. به بیان دیگر جوان در فرایند شکل گیری هویت، باید خودهای متعدد را در هویتی واحد و منسجم، ادغام نماید. (محسنی، ۱۳۷۵).
فرد می تواند هویت های مختلف مانند هویت شغلی، ملی، سیاسی، مذهبی، قومی، جنسی و مانند آن داشته باشد.
۲-۱۴- شخصیت و تعلقات اجتماعی:
تعادل شخصیت و تعلقات، موضوع حیاتی در سخنرانی عمومی در استرالیا و بین الملل است. (بورنونت، ۲۰۰۰؛ شافل و شاه، ۲۰۰۰؛ دولینگر، پرستون، ابرین و دی لالا، ۱۹۹۶؛ به نقل از لافلین و همکاران، ۲۰۰۶). در مقایسه با گذشته اخیر کارهای وکسلر و آنچه که دیگران بیان کردند در یک جهان یکپارچه در یک حالت پایدار از تغییرات پی در پی، حس هویت اجتماعی از راه های گوناگون نتیجه گرفته می شود (وکسلر، ۱۹۹۲) بویژه سنت اشتیاقی برای اجتماع و حس قوی مکان به عنوان نتیجه غیر عمدی از رژیم سرمایه داری یکپارچه را مشاهده کرده است. شک زیاد از انعطاف پذیری در محل کار، تغییر سریع و سطحی در محل کار دسته جمعی سبب می شود مردم برخی حسهای دیگر دلبستگی و احساسات عمیق را جستجو کنند (سنت، ۱۹۹۸). مطالعات اخیر در استرالیا، آفریقای جنوبی و ایرلند شمالی بر نیاز تمام شاخصهای تجزیه و تحلیل ماهیت آموزش دموکراتیک آزاد و آنچه از لحاظ انجمن سیاسی دارای معناست. اجتماع توسط هویتها، دلبستگیها و انگیزشها برای عمل اجتماعی، (از حیث آگاهی، ادراک از خوبی، علاقه و خود) ایجاد و خلق شده است. (هوگان و را جزر، ۲۰۰۰؛ آندرسون، ۱۹۸۳؛ کاستوریادیس، ۱۹۸۷؛ الوین، ۲۰۰۳). بحثها و مناظرههای ملی و بین المللی در دهه اخیر بر خلاف یک تغییر اجتماعی سریع در پشت پرده اتفاق می افتد. این تغییر بنیادی بخش سیاسی، به منظور تسریع یکپارچگی اقتصادی و فرهنگی و وابستگی چند پارگی بیانات، علایق و احساسات است. (لافلین و همکاران، ۲۰۰۶).
۲-۱۵- تحول هویت در سنین مختلف:
ریشه های شکل گیری هویت از تجربیات و همانند سازی های زمان کودکی نشأت می گیرد و تا کهنسالی ادامه می یابد. در نظریه اپی ژنتیک[۵۷] اریکسون، فرایند هویت نه در نوجوانی شروع می شود و نه با آن پایان می یابد، بلکه از زمانی که کودک می تواند «خود عینی»[۵۸] را تشخیص دهد آغاز می شود و با تکمیل «خود انسانی»[۵۹] در بزرگسالی پایان می یابد. (مارسیا، ۱۹۸۰، نقل از مهروش، ۱۳۸۱). دانشجویان در طی دوران طولانی نوجوانی با مسائل مختلف روبرو می شوند. مسائل مربوط به تشکیل هویت به ۳ دوره تقسیم شده است که در نظام آموزشی ایران معادل دوره راهنمایی، دبیرستان و سالهای اول دانشگاه می باشد.
دوره راهنمایی: برخی از متخصصین از جمله مارسیا (۱۹۹۱) دوران اولیه نوجوانی را به عنوان مرحله ویرانگری در تشکیل هویت می دانند، به این معنی که دانشجویان در دوره اول نوجوانی به علت تغییرات سریع جسمانی، شناختی و اجتماعی علاقمند می شوند که ارزشها و همانند سازیهای کودکانه خود را دوباره بررسی نمایند.
دوره دبیرستان: دانش آموزان دبیرستانی به احتمال زیاد در حال بازسازی هویت خود، می باشند (مارسیا، ۱۹۹۱، نقل از مهروش، ۱۳۸۱) در حالی که دانش آموزان مرحله اول، خود پنداره دوران کودکی را می شکنند، دانش آموزان دبیرستانی معمولاً سعی می کنند این احساس را که چه کسی هستند با تغییرات جسمی، احساسات جنسی، ارزیابی تواناییها و نقشهای جاری یا آتی خود تلفیق نمایند.
دوره دانشگاه: متخصصین عقیده دارند که بحران هویت در دانشجویان دبیرستانی ناشی از مسائل جاری می باشد در حالی که جوانانی که دبیرستان را به اتمام رساندهاند، مسائل هویت را در قالب نقش های آتی اجتماعی، شغلی و ارزشی می سنجند.
یافته های تحقیقات در مورد دانشجویان سنین مختلف نشان می دهد که شکل گیری هویت یک جریان تدریجی می باشد که هم شامل شکستن تصورات قدیمی فرد و هم شامل تشکیل مجدد خود پنداره به نحو تحول یافته تر با توجه به تغییرات نوجوانی و کوششهایی است که در حال حاضر و در آینده باید انجام دهد (نقل از همان منبع).
به هر حال محتوای هویت هر چه باشد، تثبیت آن عموماً در سنین جوانی رخ می دهد، تحقیقات فرانک[۶۰] و همکاران (۱۹۸۸) حاکی از انسجام خود در فاصله سنین ۲۴ تا ۲۸ سالگی است.
۲-۱۶- بحران هویت
بحران بالاترین مرحله یک جریان ناگوار است که دگرگونی فوری در پی داشته باشد (فرهنگ دهخدا، نقل از رجب پور، ۱۳۸۶). بحران نقطه عطفی در زندگی فرد به سوی وضعیتی بهتر یا بدتر شمرده می شود (کاپلان، ۱۹۹۱).
تغییرات قاطعی را نشان می دهد که در جریان یک تحول پیش میآید و نمودار دگرگونی های عمیق است (احدی و محسنی، ۱۳۷۰). واژه «crise» به معنی بحران که از واژه یونانی «krisis» مشتق شده است. (krisis در زبان یونانی به معنی لحظهای است که حکم در دادگاه خوانده می شود)، تغییرات قاطعی را می رساند که در جریان یک تحول پیش می آید و نمودار دگرگونی های عمیق است (احدی و محسنی، ۱۳۷۰).
تعبیر نوجوانی به مثابه یک مرحله بحرانی، در اصل از فلاسفه یونانی، به خصوص ارسطو است. اما کسی که برای اولین بار به شکل شایان توجهی بلوغ و بحران را توصیف کرد «ژان ژاک روسو» است. رو سو در کتاب چهارم اصیل به زبان ادبی زیبایی، با تشبیه بروز بلوغ جنسی به طوفان، در آن یک انقلاب و زایش دوباره می بیند. یک سده و نیم پس از او استانلی هال در نظریه «زایش دوباره» از نوبه این تشبیه استناد جسته است. پس از هال، پژوهشهای بسیار، چه در آمریکا و چه در اروپا به طور مستقیم یا ضمنی این مفهوم را تصدیق و تایید کردهاند (به نقل از همان منبع). اریکسون به هشت مرحله تکاملی در زندگی انسان قایل است و هر یک از مراحل هشت گانه، اوج یک بحران و حل آن است. اما بحران لزوماً ضمیر ناخوشایند و مرضی ندارد. بلکه تنها نمایانگر یک نوع حساسیت یا شکست پذیری خاصی است که از عدم تعادل ناشی می شود. عدم تعادل نیز در نتیجه رشد امکانات بالقوه جدید در فرد است. بنابراین در اینجا ضمیر مثبت بحران مورد نظر می باشد (احدی و محسنی، ۱۳۷۰).
از نظر اریکسون، جوان برای ساختن هویت خود، در یک زمان با دو گروه از امور درگیر است. او می بایست هم با تغییرات درونی، شناختی و بدنی خود سازگار شود و هم، در همان زمان، ناگزیر از سازگاری با مجموعهای از نظام بخشها و نظامهای بیرونی و خارجی است. او می بایست با تمام این مسائل در گیر شود، این دگرگونی ها را پشت سر گذارد، و از خلال آنها هویت خود را بسازد و از سلطه بزرگسال خارج شود. به دلیل همین دگرگونی های فراوان و همه جانبه، ورود به مرحله نوجوانی برای وی مانند ورود به کشوری بیگانه است. که نه به زبان، نه با آداب و رسوم و نه به طور کلی با فرهنگ آن کشور آشناست (نقل از همان منبع).
هنگام جستجوی هویت بروز برخی از مشکلات طبیعی است. مسلماً ابهامات و سر در گمی هایی بروز می کند اما پریشانیهای شدید و ادامهوار طبیعی نیست. روان شناسان مشکلات از نوع نخست را «بحران طبیعی هویت» نامیدهاند. این عبارت به نظر متناقض می رسد. در مکالمات روزانه از کلمه «بحران» زمانی استفاده می کنیم که اتفاق بسیار وحشتناکی افتاده است. اما منظور روانشناسها از بحران در اینجا نقطه عطف در رشد روانی فرد است و اشاره ایشان به شرایطی است که اندیشههای قدیمی در مورد خویشتن در رابطه با دیگران کفایت نمی کند و به تلقیها و اندیشههای جدید نیاز پیدا می کند (اشتاین برگ، ۱۹۵۲، ترجمه قراچه داغی، ۱۳۸۴). نوجوانها درگیر و دار بحران هویت نیازی اضطرارگونه برای تصمیم گیری احساس می کنند اما از انجام این مهم ناتوانند. در هفتهای برنامه ریزی می کنند و هفته بعد برنامه را کنار می گذارند (همان منبع). مسلمات و اطمینانهای مذهبی، سیاسی دوران کودکی آنها را ترک کرده اما هنوز معیارهایی از آن خود ایجاد نکردهاند. آنها بر قضاوت و داوری خود اطمینان نمی کنند، احساس می کنند که نمی توانند خود را به عنوان یک دانشآموز، یک دوست، یا یک عاشق ارزیابی کنند. راهنماییهای آشکار را نمی پذیرند. بحران هویت گرچه برای خود جوان و اطرافیان او دردناک است اما موضوع آن چنان نیست که نیاز به توجه آنچنان داشته باشد. این نوجوانها هم دارای روزهای خوب و هم روزهای بد هستند. آنچه مشخص است این است که نامطمئنی های آنها به مرور از بین می رود (همان منبع).
۲-۱۷- بحران هویت از دیدگاه اریکسون:
اریکسون در فرضیه خود به نام «مراحل رشد[۶۱]» که از طفولیت آغاز و به نوجوانی ختم می شود، شکل گیری هویت را به طور گستردهای شرح و بسط می دهد. طبق گفته او، شکل گیری هویت فرد که آغاز آن دوران خردسالی است، در طول دوره نوجوانی اهمیت بیشتری پیدا می کند. هنگامی که فرد به رشد فیزیکی، بلوغ جنسی و خط مشی مشخصی می رسد، باید تجربهها و ویژگی های قبل خود را با هم هماهنگ کرده و به یک ثبات شخصیتی برسد. اریکسون برای نشان دادن عدم ثبات و سر در گمی که دانشجویان در مواجهه با مشکلات، شرایط و حق انتخاب های مختلفی که با آن روبرو هستند، از واژه «بحران هویت[۶۲]» استفاده می کند. دانشجویان برای کنار آمدن با نا امنی های این دوره از زندگی شان، معمولاً بیش از حد با قهرمان زندگی یا مشاورشان احساس نزدیکی می کنند، عاشق می شوند و یا گروهکهایی تشکیل می دهند و یا بر پایه تفاوت های واقعی و یا خیالی از برخی کناره گیری می کنند. طبق نظر اریکسون، برای اینکه این بحران با موفقیت پشت سر گذارده شود، عواملی مثل، پیشرفت فرد در مراحل قبلی تحول تاکید او روی اساسیترین مسائل از جمله اعتماد به دیگران – استقلال فردی و ابتکار عمل است، نقش دارند. تقریباً نیمی از دانشجویان وقتی که به سن ۲۱ سالگی می رسند از بحران هویت نجات پیدا کرده و آماده برای دست و پنجه نرم کردن با مسائل دنیای بزرگسالان از قبیل، عشق ورزیدن و کار می شوند. هر چند نیمی دیگر از این دانشجویان قادر به دست یافتن به یک هویت منسجم نیستند. شاید به این دلیل که یا نتوانستهاند بر بحران هویت خود غلبه پیدا کنند و یا اصلاً با چنین بحرانی روبرو نبودهاند (نقل از کراسکیان، ۱۳۸۱) هم چنین اریکسون (به نقل از ماسن و همکاران، ترجمه یا سائی، ۱۳۸۰، ص۵۷۸).
در رابطه با نوجوانی و هویت چنین می گوید: دانشجویان و بزرگسالانی که احساس هویت خود، در آنان قوی است خود را افرادی مجزا و متمایز از دیگران می دانند. کلمه فرد که معادل کلمه شخص است، نشانگر نیازی است همگانی به درک خود به عنوان کسی که به رغم داشتن چیزهایی مشترک با دیگران از آنها جداست. نیاز به ثبات رأی و حس یکپارچگی نیز ارتباط نزدیکی با آن نیاز همگانی به درک خود، دارد. مقصود از یکپارچگی، جدایی از دیگران است و در عین حال یگانگی خود، یعنی انسجام عملی نیازها، انگیزهها و الگوهای واکنش شخص. جوان یا بزرگسال برای اینکه احساس هویت داشته باشد باید در طول زمان، در خود تداومی ببیند. جوان برای رسیدن به یکپارچگی باید احساس کند که آنچه بنا به قراین موجود در آینده خواهد شد تداوم پیشرفته آن چیزی است که در سالهای طفولیت بوده است. با اینکه از ابتدا واژه «بحران هویت» اختصاص به دنیای دانشجویان داشته، اما در اصل فقط محدود به این دوره از زندگی نمی شود. خود اریکسون، در ابتدا فرضیهای را در مورد سربازان جنگ جهانی دوم مطرح کرد. اصولاً انواع و اقسام تغییراتی که کار، موقعیت و روابط اجتماعی، فرد را مورد تاثیر قرار می دهند، بحران زا هستند و فرد را مجبور به بازشناسی خود از نقطه نظر ارزشها، اولویتها و فعالیتهای زندگی می کنند. طبق نظریهای که «گیل شیهی[۶۳]»مطرح کرد، «بحران های قابل پیش بینی در زندگی» وجود دارد که اساساً تصور افراد نسبت به خود را بیشتر مشغول می کند و در نهایت به رشد فردی و یا رکود آن منجر می شود.
با وجود، هویت یابی در دوران نوجوانی و به موازات رشد فیزیکی، شناختی، اجتماعی، و عاطفی اهمیتی خاص می یابد. بسیاری از دانشجویان با شور زیادی از خود سؤال می کنند که جایگاه اجتماعی من کجاست؟ شغل آینده من چیست؟ رشته تحصیلی من چه خواهد بود؟ سرانجام با چه کسی ازدواج خواهم کرد؟
ارزشهای مذهبی، اخلاقی و فلسفی من چه خواهند بود؟ انتخاب راهها و ارزشهای ممکن برای دانشجویان چندان ساده نیست، چرا که آنها با طیف گستردهای از انتخابهای ممکن، مواجه می شوند و با توجه به تنوع انتخاب، باید تصمیم بگیرند. (احدی و جمهری، ۱۳۸۰، ص۱۳۸ و ۱۳۷). به عبارتی بحران هویت و گم گشتگی در نقش اجتماعی در ابعاد مختلفی از جمله هویت فردی، هویت اجتماعی، هویت نقش جنسیتی، هویت شغلی و هویت ایدئولوژیک و دینی مطرح می شود.
۲-۱۸- نظر روانشناسان کشور ما درباره تعریف بحران هویت چنین است:
هرگاه فرد در یافتن هویت خویش دچار تردید و عدم قاطعیت شود دچار بحران، سر در گمی، بی هدفی و یک نوع یأس و افسردگی می شود و در عین حال به یک تصور منفی از خود دچار می گردد که به بحران هویت معروف است (به نقل از اکبری، ۱۳۸۱).
هنگام بحران هویت جوان غالباً در موارد زیر دچار شک و تردید می شود. اهداف بلند مدت، انتخاب شغل برای آینده، الگوهای رفاقت و انتخاب، میل برای رقابت هدفمند، رفتار و تمایلات جنسی، تشخیص مذهبی، نظام های ارزشهای اخلاقی و تغییر گروهی. (به نقل از اکبری، ۱۳۸۱).
نوسانهای خلقی در دانشجویان باعث ایجاد تعارضاتی می گردد که در این باره، نجاتی (۱۳۷۶) اظهار می دارد: در دوران بحران هویت، جوان شدیداً در اضطراب به سر برده و دچار نوعی ناراحتی می گردد. در مواردی چون رفتار و تمایل جنسی، الگوهای دوستی، انتخاب شغل، اهداف بلند مدت، انتخاب و تشخیص مذهبی، نظام ارزشهای اخلاقی و تعهدات گروهی دچار شک و تردید می شود (نقل از همان منبع).
وقتی دانشجویان دچار بحران هویت می شوند شاید نتوانند تعهدات گروهی خود را به نحو احسن انجام دهند. در چنین مواقعی توجه به نکات زیر ضروری است:
داشتن درک صحیحی از نوجوان، ۲-دنیا را از دریچه و دیدگاه جوان مشاهده کردن، ۳-تشریح وضعیت رشد و محیط با بهره گرفتن از مثالها، ۴-دادن فرصت اظهار نظر برای بیان عقاید،۵-نظر خواستن از جوان و وادار کردن او به اندیشیدن و توجه به اظهار نظر وی،۶-محدود نکردن وی۷-ندادن اجازه بیش از حد به وی برای غوطه ور شدن و در خود فرورفتن، ۸-دادن فرصت به او برای اینکه با دوستان همسن و سال خود ارتباط منطقی برقرار کند، ضمن اینکه به تشریح مسایل شغلی او می پردازیم (به نقل از اکبری، ۱۳۸۱).
۲-۱۹- اختلالات مربوط به هویت:
پدر و مادر در صورت مصداق شرایط زیر باید در بحران هویت فرزند خود دخالت کنند:
حاد: جوان صرفاً نگران این نیست که کیست، بلکه در شرایط بسیار پریشانی قرار دارد.
فراگیر: پریشانی جوان به سه مورد یا بیشتر از زمینه های زیر امتداد یافته باشد: هدف های بلند مدت، انتخاب رشته و شغل، انگارههای دوستی، مسائل جنسی، هویت مذهبی، ارزشهای اخلاقی و وفاداری های گروهی.
فلج شدن: جوان به قدری تحت تاثیر سوالات مربوط به هویت است که در مدرسه به دانشآموزی ناموفق تبدیل شده، از دوستان و فعالیتهای اجتماعی لذت نمی برد.
ادامه دار: پریشانی و سر در گمی هفتهها و حتی ماهها دوام میآورد و بهبودی حاصل نمی شود.
کودکان و دانش آموزان انزوا طلب :
بر خلاف دانش آموزان خلاق و بااستعادا دانش آموزان منزوی و گوشه گیر دارای صفات و ویژگی های زیر هستند.
۱ ) از لحاظ هوشی در سطوح مختلف وپراکنده قرار دارند زیرا دانش آموز با استعداد هم ممکن است منزوی وگوشه گیر باشد.
۲ ) از لحاظ میدان تحرک و حوزه فعالیت رفتاری کاهش نرخ رفتاری بخصوص در بازی و شرکت در گروه را دارند.
۳ ) علاقه و انگیزه ای به یادگیری مطالب جدید ندارند.
۴ ) دارای فراوانی ارتباط کلامی و غیرکلامی بسیار اندک هستند.
۵ ) معمولاً از یک عقده و گره خلقی یا جسمانی یا اجتماعی در رنج هستند.
۶ ) این قبیل کودکان از لحاظ شخصیتی کم رو و خجالتی و معمولاً دارای اضطراب در برقراری ارتباط هستند.
۷ ) در برنامه ریزی هفتگی و کلاسی و درسی دچار ضعف هستند.
۸ ) به امور و فعالیت های فردی و نظافتی کم اهمیت هستند.
۹ ) در مورد موارد و مسایل جدید نه تنها رغبت نشان نمی دهند بلکه با نوعی بی میلی و گریز از آن فرار می کنند.
۱۰ ) هیچ اهمیتی به پیشرفت ها و موفقیت های همسالان نمی دهند.
اهمیت و ضرورت مسأله :
در همهی صفات و ویژگی های ذکر شده پذیرش خویشتن یک اصل جدای ناپذیر است. (شاکتی کواین ۱۳۸۳ ص، ۱۱۱).
زیرا اگر کودکی با داشتن صفات ۲۰ گانه خودش را قبول نداشته باشد اصولاً معنی و مفهوم خلاقیت زیر سئوال می رود.
در دنیای امروزه و جهان معاصر پرورش و آموزش کودکانی با اصفات و ویژگی های خلاق وکارآمد برای پیشبرد اهداف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی نظامی و … یک امر لازم و بلکه واجب است.
تنها مسئه ای که در این تحقیق همانطور که در مقدمّه نیز به آن اشاره گردید این است که محققان و صاحب نظران و اندیشمندان بخصوص درباب تصمیم و تربیت در تمیز و تفکیک کودکان منزوی و انزوا طلب واقعی از کودکانیکه فقط بخاطر تمرکز و توجه و ایجاد تخیل خلاقیت و تجزیه و تحلیل امور و عناصر پدیده ها به خود پناه می برند دقت لازم را مبذول دارند.
زیرا التقاط و عدم تفکیک کدکان خویش دار و خود مدار با کودکان و دانش آموزان منزوی و گوشه گیر خود باعث بروز مشکلات دیگری می شود.
اهداف تحقیق :
هدف های عمده و اساسی در این پژوهش عبارتند از :
شناسایی و شناخت عناصر و ویژگی های دانش آموزان انزوا طلب
شناسایی و شناخت عناصر و ویژگی های دانش آموزان اجتماعی
شناسایی و تجزیه و تحلیل عناصر موضوعی خلاقیت
مقایسه عناصر خلاقیت در هر دو گروه
اهداف جزئی :
در تحقق اهداف کلی بالا لاجرم به موضوعات و عناصر زیر باید توجه کنیم :
۱ ) میزان برقراری ارتباط دانش آموزان با سایر همسالان و اعضای خانواده
۲ ) میزان موفقیت دانش آموزان در امور تحصیل
۳ ) بررسی نوع شخصیت کودکان با بهره گرفتن از پرسشنامه ها و تست ها یا مشاهده
۴ ) آزمون و برگزاری آن در میان دو گروه از حیث خلاقیت
۵ ) مقایسه توفیق هر دو گروه در آزمون استعداد خلاقیت (پاشا شریف ۱۳۷۴).
فرضیات :
خلاقیت کودکان اجتماعی از کودکان انزوا طلب بیشتر است.
تعاریف عملیاتی متغیرها :
برخی از واژه ها و اصطلاحات بخصوص در تحقیقات روان شناسی و علمی و پژوهشی احتیاج به تعریف وتفسیر دارد که خواننده نسبت به مبانی و نظری آنها استیلا و آگاهی داشته باشد.
مطلق گرایی : آنچه که کودکان تا ۷ سالگی فکر می کنند هر بازی وموضوعی دارای قواعد ثابت و غیر قابل تغییر است.
طرحواره : زمینه و تم ذهنی و فکری کودک در مورد هر موضوعی که قادر به انجام و برگزاری آن است.
کنش علامتی : تعمیم دادن یک پدیده و شئی جدید به پدیده و شئی که قبلاً کودک آنرا شناخته و تجربه کرده است.
انتزاعی : ارزش ها و عناصر وموضوعاتی که معنای ارزشی و غیرصوری دارند.
خلاقیت : استفاده از دانش و آگاهی در زمینه ای برای ایجاد و تغییر و نوآوری در آن موضوع
اجتماعی : شرایطی که کودکان در ایجاد ارتباط با محیط و همسالان و دیگران از همه استعداد و توانایی خود برای رسیدن به هدف بهره می گیرند.
انزوا طلب : تمایل و میل کودک به فرار و کناره گیری از واقعیات وکاهش دادن نرخ رفتارهی ارتباطی و تصحیح و آموزشی و فرورفتن در خود به عنوان یک اختلال.
فصل دوم :
ø یادگیری خلّاق
شپره گر وصل آفتاب نخواهد
رونق بازار آفتاب نکاهد
«سعدی : گلستان»
یادگیری خلاق، بیپانگر سیری است که طی آن درک کامل و به خاطر سپاری تمایم داده ها انجام می پذیرد و بازیابی آن به راحتی امکان پذیر می گردد و در این گذر، درک زوایای ناپیدا وکشف روابط میان مفاهیم و تجزیه و تحلیل داده ها در گسترده ای از خلاقیت، تحقق مییابد.بنابراین یادگیری خلاق بیانگر همراهی خلاقیت و یادگیری و یا حضور خلاقیت در پی یادگیری است.
ورود به چنین سرزمینهای نو و آبادان در صورتی امکان پذیر می گردد که مغز به فعالیتی چشمگیر دست یازد چه خلاقیت و شکوفایی استعدادها در گروی فعالیت مغز است و بر مبنای فعالیت مغز و تفکر حاصل از آن است که حرکت در جهت تعالی و تکامل، صورت می پذیرد. چگونه می توان افزایش فعالیت مغز و کسب بیشترین بازدهی از اوقات مطالعه از رهگذر آن، موجب شد؟
نیمکره های مغز :
مغز از دو نیمکره چپ و راست تشکیل شده است. در زمینه مطالعه؛ یادگیری علوم، ریاضیات و فنون، خواندن و نوشتن، با بهره گرفتن از ویژگیهای نیمکره چپ صورت می گیرد. بر این نکته تأکید می گردد که یادگیری هر نوع علم وفنی، به نیمکره چپ ارتباط دارد و همچنین فرمان نوشتن به دست از سوی نیمکره چپ صادر می شود ضمن آنکه در حدود ۷۵ درصد چپ دستها نیز فرمان نوشتن را از نیکره چپ دریافت می دارند.
فهرست عکسها
عنوان
صفحه
۳-۱- جاده پایانه رازی خوی - ایران – ترکیه………………………………………………………………………
۹۸
چکیده:
اساس منطقه گرایی بر این مبنا استوار است که نیل به یک وحدت جهانی در شرایط کنونی مشکل به نظر می رسد و باید با عوامل پیوند دهنده منطقه ای زمینه حصول به آرمان جهانی شدن را فراهم ساخت .جهان گرایان که با این دیدگاه به قضیه منطقه گرایی توجه کرده اند، به این امید دل بسته اندکه پیوندهای منطقه ای که محصول نیاز طبیعی و جغرافیایی باشد می تواند در مراحل تکامل، به یک نظام جهانی بینجامد.مشترکات جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این امکان را به دولت های واقع در یک منطقه جغرافیایی می دهد که از امکانات خود با همکاری مشترک بهره برده و ضمن تامین کمبودهای یکدیگر در زمینه های مختلف به سرما یه گذاری و تولید مشترک بپردازند.
در این فضای نوین،کشور ما نیز در یکی ازحساس ترین موقعیت های ژئوپلتیک جهان قرار گرفته ،به گونه ای که مناطق ژئوپلتیکی فعالی با کارکرد های گسترده و پرشمار گرداگرد آن را فراگرفته و آن را به صورت کانون جاذبه دیپلماسی منطقه ای وجهانی در آورده است.این موقعیت نه تنها باعث تاثیرگذاری ایران بر فرایند تحولات منطقه ای می شودبلکه کارکرد مناطق پیرامونی نیز می تواند مسائل ایران را زیر سایه خود قرار دهد.این پژوهش به بررسی موقعیت جغرافیایی ایران و توان نقش آفرینی منطقه ای ایران در غرب آسیا می پردازد همچنین تاثیر منابع انرژی و ویژ گی ژئو کالچرایران بر نقش آفرینی ایران نسبت به سایر کشورهای منطقه بر منطقه گرایی درغرب آسیا می پردازد.این پایان نامه در پنج فصل در پی پاسخ به این سؤال که ژئوپلیتیک چگونه بر نقش آفرینی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در مقیایسه با سایر کشورها در منطقه ی غرب آسیا مؤثراست که مفاهیم آن در فصول پنجگانه به صورت کلیات تحقیق و ادبیات تحقیق و مواد و روش ها و یافته های آن ارائه گردیده که در نهایت تجزیه و تحلیل و ارزیابی فرضیه ها در فصل پنج نیز تهیه شده است.روش تحقیق حاضر توصیفی – تحلیلی می باشد وگرد آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و سایت های اینترنتی استفاده شده است روش تحقیق ژئوپلتیک با بهره گرفتن از داده های جغرافیایی و سیاسی در این تحقیق مورد استفاده قرار می گیرد. مهمترین نتایج تحقیق عبارتند از: با توجه به مؤلفه های اثربخش ایران در زمینه انرژی و ژئوکالچر، ایران می تواند نقش موثری در منطقه گرایی غرب آسیا ایفا کند و همجنین تاثیر رشد و توسعه منطقه گرایی و اثرات آن بر رشد موقعیت اقتصاد در ایران به خوبی نمایان شده است و بابرقراری صلح و ثبات در منطقه از راه منطقه گرایی واتحاد منطقه ای و کاهش کشمکش بین دولت ها و بهر مندی از توانمندی های اثربخش ایران برای تقویت منطقه گرایی گام های مؤثری را برداشت.
کلمات کلیدی: منطقه گرایی ،جمهوری اسلامی ایران،غرب آسیا،عوامل ژئوپولیتیک
فصل اول
کلیات تحقیق
۱-۱- مقدمه
در دو دهه اخیر منطقه گرایی به یکی از اصلی ترین موضوعات خاص رشته های علوم اجتماعی،سیاست مقایسه ای،اقتصاد بین الملل،روابط بین الملل و اقتصاد سیاسی بین المللی تبدیل شده است. در تعریف مفهوم منطقه گرایی در میان پژوهشگران حوزه های مطالعات منطقه ای و روابط بین الملل اتفاق نظر وجود ندارد.در بیشتر موارد همگرایی در سیاست بین الملل با منطقه گرایی یکسان بر آورد می شود.شاید یکی از دلایل این مساله آن باشد که همگرایی بسیار ملموس تر و عینی تر در سطح منطقه ملاحظه می شود در رویکردی دیگر منطقه گرایی گاه با فرا ملی گرایی یا گرایش های بین حکومتی یکسان شناخته می شود،که به گسترش چشمگیر همکاری های اقتصادی وسیاسی میان دولت ها وسایر کنشگران در مناطق جغرافیایی خاص اشاره دارد.عوامل موثر در تحلیل منطقه گرایی بسیار گسترده اند ودر بیشتر موارد منطقه گرایی بر حسب درجه انسجام اجتماعی(زبان،قومیت،نژاد،فرهنگ،مذهب،تاریخ و آگاهی از میراث مشترک)،همگرایی اقتصادی(الگوها و رژیم های تجاری و هم تکمیلی اقتصادی)،یکپارچگی سیاسی(نوع رژیم،ایدئولوژی و زمینه های فرهنگی مشترک) و انسجام سازمانی (وجود نهادهای رسمی منطقه ای)تجزیه و تحلیل می شود.در اصل منطقه به صورت ترکیبی از عواملی مانند نزدیکی جغرافیایی،درجه بالای ارتباطات،چارچوب های نهادی و هویت های فرهنگی مشترک تعریف می شود.با توجه به اینکه مناطق پویایی خاص دارند،ضروری است همکاری های منطقه ای بر اساس رشد تعامل های اقتصادی،سیاسی،اجتماعی وهویتی،میزان جریان های تجاری،ویژگی ها،ارزشها و تجارب مشترک مورد توجه قرار گیرد(الهه کولایی،۲:۱۳۸۹)
از زمان پایان یافتن جنگ سرد، بازگشت منطقه گرایی در تمام جهان مشهود شده است. توافقات تجاری منطقه ای نیز از جهت تعداد و نیزاز جهت برجستگی، به گونه قابل توجه رشد و افزایش داشته است. تنها از تاریخ ژوئیه سال ۲۰۰۷، به بعد تعداد ۳۸۰ توافقات تجاری منطقه ای به اطلاع سازمان تجارت جهانی رسیده است.از این مجموعه ۲۰۵ توافق در همان تاریخ در حال اجرا بود. فرایند منطقه گرایی، غیر قابل تغییر به نظر میرسد و با انتقاداتی که صرفا یک موج به نظر میرسد کنار گذاشته نخواهد شد. با این وجود چنین گرایشی مسایل اختلاف برانگیز را از قبیل اینکه آیا منطقه گرایی مانع فرایند جهانی شدن است یا سکوی پرتاب برای آن محسوب میشود، به وجود آورده است.تعدادی پروژه های منطقه گرا را به عنوان مانع جهانی شدن اقتصادی می بینند- دیگران آن را به عنوان مسیری به سوی چند جانبه گرایی در نظر میگیرند. آقای هیتن استدلال میکند که منطقه گرایی جدید را نمی توان به سادگی «سکوی پرتاب» در این فرایند طولی در نظر گرفت، اما این ضرورتا به این معنا نیست که منطقه گرایی جلو جهانی شدن مانع ایجاد می کند. (الهه کولایی،۶:۱۳۸۹)
۱-۲- بیان مسئله
پس از پایان جنگ سرد فکر منطقه گرایی در جهان مشهود می باشد چون یکی از راه های حل بحران های موجود در جهان استفاده از الگوی منطقه گرایی می باشد که وجود منافع مشترک احساس تهدید و دشمن مشترک، وجود زمینه های عینی مشترک نظیر فرهنگ ، امنیت ، سیاست های اقتصادی و رژیم سیاسی و استفاده بیشتر از توان موجود در منطقه و افزایش قدرت و جایگاه در عرصه جهانی که با بهره گرفتن از اتحاد و ائتلاف بین چند کشور در منطقه صورت میگیرد خود می تواند عاملی در تشدید فکر منطقه گرایی باشد.
امروزه شتاب و عجله به سوی منطقه گرایی و افزایش توافقات تجارت منطقه ای خود نشانگر میزان این اشتیاق می باشد در این راستا از اتحادیه اروپا می توان یکی از پیشگامان نام برد بطوریکه تشکیل اتحادیه اروپا که ما حصل منطقه گرایی می باشد آن هم بین کشورهایی که ( بعضاً اصلاً همدیگر را قبول نداشته ) نتیجه تصمیمات عاقلانه ای بود که توسط دولتمردان این کشور ها صورت گرفت.
با توجه به پیشینه موجود در زمینه منطقه گرایی اصولاً هر قدر انسجام اجتماعی ( زبان ، قومیت ، فرهنگ ، مذهب ، تاریخ ، آگاهی از میراث گذشته ) و انسجام اقتصادی و یک پارچگی سیاسی تو ام با انسجام سازمانی بیشتر باشد روند منطقه گرایی سریعتر و موثر تر خواهد شد و از طرف دیگر از آنجایی که منطقه عبارتست از گروهی از کشور ها و دولت های مجاور هم که از نظر جغرافیایی معمولا دارای موسسات سیاسی و اقتصادی مشترک باشند لذا منطقه گرایی به دلیل موقعیت جغرافیایی و طبیعی شان به راحتی شکل می گیرد . بنابراین تلاش برای ایجاد منطقه گرایی باید بین کشورهایی صورت گیرد که این ویژگی را دارند.
منطقه گرایی بر خلاف جهانی سازی خواست و فرایند ارادی می باشد که دولت ها با شناخت ظرفیت های خود و طرف مقابل با ملاحظه نیازها و وابستگی متقابل اقدام به همکاری مشترک در راستای تامین منافع مشترک انجام می دهند با نگرش اجمالی به روند تاریخی منطقه گرایی به راحتی میتوان دید که در روش سنتی کنش گران و نیروهای عملیاتی صرفا در تمایلات دولتی خلاصه می شد ولی در نوع نوین منطقه گرایی کنش گران و نیروهای غیر دولتی نیز در برگرفته می شوند که نسبت به نوع کلاسیک جامع تر و بارزتر است زیرا به رشد یک پارچگی اجتماعی در محدوده یک منطقه و تعاملات اجتماعی بیشتر منتهی می گردد.
روند منطقه ای شدن خود مسلزم تغییر وضعیت ناهمگونی به وضعیت همگونی با توجه به ابعاد مختلف نظیر اقتصاد ، امنیت ، سیاست و فرهنگ و رژیم سیاسی موجود می باشد لذا کشور ها تلاش میکنند تا موجودیت و هویت نوینی را خلق کنند و هر کشور از هویت و منافع خود در ارتباط با همبستگی و مشارکت با سایر مجموعه ها دفاع کند و از بعد اخلاق گرایی هنجاری از نظر سیاست منطقه گرایی کشورها در تعامل با یکدیگر ضمن خلق هویت جدید مبتنی بر قالب های ادراکی و رفتاری و هنجارهای مشترک تلاش به ساختار اقتصادی براساس شرایط هم تکمیلی در اولویت کاری قرار می گیرد و در نتیجه زمینه برای شکل گیری و سازمان دهی مجموعه جدید فراهم خواهد شد.مجموعه ای که می تواند تولید اقتصادی را ارتقا دهد و زمینه همکاری اجتماعی را بیش از پیش فراهم آوردو ابزار آلات اقتصادی جایگزین اهداف نظامی شود و ماهیت ژئواکونومی به وجود آمده به خودی خود وسیله اصلی برای تثبیت قدرت و شخصیت وجودی شان در صحنه بین المللی گردد و از طرفی هم در گذشته کسب قدرت با بهره گرفتن از عامل نظامی و در راستای آن کشور گشایی بود اما در جهان امروز عامل اقتصادی تجارت جهانی و بازار رقابت جایگزین آن شده است لذا برای افزایش توان اقتصادی و بالا بردن قدرت در سطح بین المللی باید به منطقه گرایی روی آورد . وحدتی که در سایه چنین اتحادی به وجود می آید خود یک نوع وحدت آرمانی بوده که بیشتر از طریق احساس نیاز و همکاری متقابل با رغبت و اراده عقل و تدوین به سوی آن کشیده می شویم . اینک این سوال مطرح می شود : اگر کشورهای اروپایی با آن همه اختلاف سلیقه و داشتن کینه و دشمنی ها بعد از جنگ ها توانسنه اند اتحادیه ایی را تشکیل بدهند که روز به روز بر دامنه اتحاد و یکپارچگی شان بیفزاید ، آیاکشور های منطقه غرب آسیا که به دلایل مسلمان بودن اکثریت آنها و برخورداری از قیودات اخلاقی خصومتی تا آن حد را ندارند، امکان ره یابی به چنین اتحاد منطقه ای را تجربه نخواهند کرد؟ با توجه به تفاوت هایی که در بین کشورها در زمینه های مختلف وجود دارد به نظر می رسد که در عصر ارتباطات وسیعتر و سریعتر نیاز کشورها به همدیگر جهت تکمیل نواقصات خود و ایجاد زمینه داد و ستد بیشتر شده است. اینک این موضوع مطرح می شود از آنجایی که در ژئوپلتیک جهان علاوه بر عوامل طبیعی و انسانی و اقتصادی و امنیتی مسائل ایدئولوژیک نیز می توانند برای یک منطقه و منطقه گرایی مؤثر باشند. روند منطقه گرایی در غرب آسیا از چه روندی باید تبعیت کند. که در این زمینه می توان گفت ایران زیرساخت های لازم منطقه گرایی را در یک میدان کاربردی دارد که نه تنها متضمن منافع ملی خود بلکه منطقه و در نتیجه اقتدار و ارتقاء جایگاه بین المللی را در بر خواهد داشت. زیرا مؤلفه های ژئوپلتیک تأثیرگذار بر نقش آفرینی منطقه گرایی در غرب آسیا را در حد مطلوبی داشته و تمرکز بر منطقه گرایی و گسترش تعاملات در قالب اتحادیه ها و ائتلاف های سیاسی امنیتی، فرهنگی و اقتصادی با ملت ها و دولت های منطقه نه تنها فرصت هایی را برای ایفای نقش و نفوذ ایران در منطقه را فراهم می کند بلکه از خطرات احتمالی امنیتی در آینده نیز پیشگیری بعمل خواهد آورد که سرانجام قدرت بازیگری ایران در سطح روابط با قدرت های بزرگ افزایش خواهد یافت. که از این عوامل تأثیرگذار می توان از موقعیت جغرافیای ایران در غرب آسیا ژئوکالچر و ژئواکونومی و توانمندی منابع انرژی و موقعیت هیرو پولیتیک و مذهب (بخصوص شیعه) و زبان نام برد. که از نظر موقعیت جغرافیای طبیعی، سرزمین ایران از شمال به دریای خزر و آسیای مرکزی و قفقاز به عنوان دو منطقه تأثیرگذار و مهم هم مرز است و از جنوب نیز ایران به خلیج فارس و تنگه هرمز و اشراف بر آبهای گرم و آزاد خلیج فارس و اقیانوس هند نیز احاطه دارد که مناطق مذکور به دلیل حساسیت بین المللی ویژگی خاصی را به موقعیت ایران داده است. شکل کوه های مرتفع زاگرس و البرز ذخائر عظیم نفتی و گاز، موقعیت ترانزینی ایران، که نزدیک ترین راه منطقه غرب آسیا و جنوب شرق آسیا به اروپا و شمال آفریقا می باشد و علاوه بر آن وسعت ایران در مقایسه با کشورهای منطقه و قرار گرفتن ایران بین دو منطقه عظیم جمعیتی شرق و غرب که ایران را در طول حیاتش به یک معبر تجارتی و سیاحتی بین ساکنین دو بخش آسیای مرکزی و شرق از یک طرف و آسیای غربی و اروپا از طرف دیگر تبدیل کرده است.
این موقعیت خاص باعث شده که ایران از تمدن های بزرگ چین و هند و مدنیت های بین النهرینی، مصر و یونان و رم نیز بی نصیب نماند و از نظر ژئوکالچر (ژئوپلتیک فرهنگی) نیز به دلیل همگونی فرهنگی اعم از زبان و مذهب با کشورهای همجوار مستقر در چهار سوی خود از جایگاه ویژه ای برخوردار باشند بسیاری از کشورهای مستقل امروزی نظیر عراق، افغانستان بخشی از قفقاز جنوبی و آسیای میانه جزئی از ایران بودند و تاریخ مشترک آنها به عنوان نقطه اتصالی نسل های بشری می تواند در همگرایی نوین مؤثر باشد. شایان ذکر است است از آنجاییکه ایران به دلیل قرار گرفتن در مرکز چند منطقه غنی منابع طبیعی نظیر دریای خزر منطقه آسیای مرکزی از اهمیت خاص ژئواکونومی نیز برخوردار است که از این اهرم در راستای سیاست منطقه گرایی می تواند بیشترین بهره را ببرد و همچنین می تواند از منابع نفتی و فرآورده های آن که مبنای توسعه صنعتی کشورهای قدرتمند و صنعتی جهانی می باشد نام برد که یکی از محورهای اصل بحث ژئواکونومی می باشد و بجز موارد گفته شده مسائلی نظیر جایگاه هیدرولوژیک (نقش آب) که می توان گفت اگرچه ایران جز مناطق کم بارش نسبت به جهان می باشد. اما نسبت به کشورهای حوزه خاورمیانه از جایگاه مطلوبی بهره مند است و به همراه این مزیت از نقطه نظر جمعیتی ایران در بین کشورهای آسیای مرکزیو غرب آسیا و قفقاز و خلیج فارس بیشترین جمعیت را دارد. که خود می تواند مبنای خوبی برای همکاری و منطقه گرایی در غرب آسیا به حساب آید. که در این پایان نامه عوامل ژئوپلتیک به عنوان متغیر ثابت و منطقه گرایی به عنوان متغیری وابسته در محدوده منطقه در غرب آسیا مورد تأکید قرار میگیرد. (پیشگاهی فرد،۳۲:۱۳۸۲)
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق
ماهیت نظام بین الملل در دنیای امروز به گونه ای است که به همان اندازه که دامنههای نقش و نفوذ و منافع ملی قدرت ها در دنیا افزایش می یابد به همان اندازه نیز ضرورت گسترش تعامل و همکاری و نیاز به ائتلاف ها و تمرکز بر منطقه گرایی نیز گسترش می یابد. به عنوان نمونه حضور آمریکا درمناطق مختلف جهان زمانی اتفاق افتاد که منافع آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان یک ابرقدرت در مناطق مختلف جهان گسترش یافت و به تبع نیاز به شناخت ملتها و ائتلاف با دولتهای جهان در مناطق مختلف یک امر اجتناب ناپذیر گردید. درسال ۲۰۰۹ نیز همزمان با شکست استراتژی بوش در ایجاد یک دنیای تک قطبی به رهبری آمریکا، دولت اوباما استراتژی جدید آمریکا را مبتنی بر ایجاد همکاری و ائتلا ف با دولت ها و ملت های دوست و رقیب برای حل مسائل جهانی و منطقهای و به عبارت دیگر تمرکز بر نوعی منطقه گرایی قرار داده است.
ایران نیز به دلیل ژئوپلتیک حساس خود از جمله قرارگرفتن در بین بحرانهای منطقهای عراق و افغانستان و همچنین ماهیت مسایل سیاسی – امنیتی که با آنها روبرو است، از جمله برنامه هستهای، به نوعی با مسایل نظام امنیت بین الملل درارتباط مستقیم است. گسترش نقش و دامنههای منافع سیاسی- امنیتی و اقتصادی ایران درسطح منطقهای و جهانی با نیاز به تعامل و شناخت بیشتر از مناطق مختلف جهان به خصوص منطقه خاورمیانه و غرب آسیا افزایش یافته است. حضور فعال ایران درمناطق مختلف جهان تا جایی که با اهداف اقتصادی و سیاسی – امنیتی و استراتژیک ایران هماهنگ باشد به نفع یک قدرت درحال رشد مانند ایران است. منطق روابط بین الملل در دنیای امروز به گونه ای است که وجود تعامل، ائتلاف و اتحاد را یک امر ضروری می سازد. دستیابی به چنین امری بدون یک سیاست خارجی فعال امکان پذیر نیست. از آنجا که مسایل ایران با مسایل جهانی در ارتباط هستند، تقویت منطقه گرایی و افزایش دامنه های نقش و نفوذ ایران می تواند درخدمت اهداف توسعهای و رفع تهدیدات امنیتی و رشد اقتصادی کشور قرارگیرد.
۱-۴-سؤ ال تحقیق
ژئو پلیتیک چگونه بر نقش آفرینی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران موثراست ؟
۱-۵- فرضیات تحقیق
تحقیق پیش رو دارای دو فرضیه می باشد:
۱- موقعیت جغرافیایی ایران می تواند بر نقش آفرینی منطقه ای ایران در غرب آسیا موثر باشد.
۲- منابع انرژی و ویژ گی ژئو کالچرمی تواند بر نقش آفرینی ایران نسبت به سایر کشورهای منطقه در منطقه گرایی غرب آسیا مؤثر باشد.
۱-۶ - اهداف تحقیق
اهداف تحقیق بصورت زیر می باشد
- تبیین و شناخت مؤلفه های اثربخش ایران در زمینه انرژی و ژئوکالچر بر نقش آفرینی منطقه گرایی ایران
- تحلیل توانمندی های ایران بر نقش آفرینی منطقه گرایی ایران
- -بررسی محدوده واقعی نفوذ جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا
- نشان دادن اینکه برقراری صلح و ثبات در منطقه از راه منطقه گرایی واتحاد منطقه ای و کاهش کشمکش بین دولت ها صورت می گیرد و توانمندی های اثربخش ایران برای تقویت این منطقه گرایی می تواند نقش مؤثری داشته باشد.