۵-۲-۵-۱٫ مرد نومسلمان و حضرت علی (ع) ۲۶۲
۵-۲-۵-۲٫ حجّاج و مرد راستگو ۲۶۳
۵-۲-۶٫ جهل و نادانی ۲۶۴
۵-۲-۶-۱٫ ستایش جاهل ۲۶۴
۵-۲-۶-۲٫ زکریای رازی و مرد دیوانه ۲۶۵
۵-۲-۶-۳٫ نادانی فرعون ۲۶۶
۵-۲-۷٫ بخل ۲۶۷
۵-۲-۷-۱٫ بخیلی و بخشندگی ۲۶۷
۵-۲-۸٫ اسراف ۲۶۹
۵-۲-۸-۱٫ یاران روز شادی ۲۶۹
n فصل ششم: ارزیابی و نمودار ۲۷۱
۶-۱٫ مقایسه و ارزیابی ۲۷۲
n فصل هفتم: نتیجهگیری و پیشنهادها ۲۷۶
۷-۱٫ نتیجهگیری ۲۷۷
۷-۲٫ پیشنهادها ۲۷۸
n فهرست منابع و مآخذ ۲۷۹
n چکیدهی انگلیسی ۲۸۳
فهرست جدولها و نمودارها
عنوان صفحه
v جدولها:
جدول شمارهی ۶-۱. بسامد کلّی فضایل اخلاقی در گزیدهی جوامعالحکایات ۲۷۳
جدول شمارهی ۶-۲. بسامد کلّی رذایل اخلاقی در گزیدهی جوامعالحکایات ۲۷۵
v نمودارها:
نمودار شمارهی ۶-۱. نمودار ستونی بسامد فضایل اخلاقی گزیدهی جوامعالحکایات ۲۷۴
نمودار شمارهی ۶-۲. نمودار ستونی بسامد رذایل اخلاقی گزیدهی جوامعالحکایات ۲۷۵
چکیده
ادبیّات کلاسیک ایران، گنجینهای بسیار غنی از آموزههای دینی و اخلاقی است و در این میان، اثر نفیس جوامعالحکایات و لوامعالرّوایات سدیدالدّین محمّد عوفی، از جایگاه ویژهای برخوردار است. این تحقیق، به شیوهی توصیفی - تحلیلی به گزارش، تشریح، بررسی و ارزیابی کمّی اصلیترین آموزهها و پیامهای اخلاقی، دینی و موضوعات اجتماعی و فرهنگی آن میپردازد.
ابتدا به اختصار به شرح احوال، آثار، بهویژه به معرّفی جوامعالحکایات و لوامعالرّوایات به کوشش: جعفر شعار، به دو بخش اصلی: فضایل و رذایل اخلاقی، تقسیم و موضوعات گوناگون در فصول مختلف، چکیده و بازنویسی و گزارش حکایتها و تحلیل و بررسی انواع و عناصر داستانی و درونمایههای آن توجّه شده است. در مبحث عناصر داستانی، حکایتها به لحاظ نوع داستان، اساطیری، تمثیلی، تاریخی و واقعی و در مبحث عناصر داستانی حکایتها، شخصیّتهای اصلی و فرعی، زمان، مکان، الگوی عناصر، گفتگو و پیام و درونمایه، تحلیل و بررسی شده است. پس از این، کاربرد انواع فضایل و رذایل اخلاقی و موضوعات و درونمایهها، ارزیابی و سنجش از طریق جدول و نمودارها ارائه شده است.
نتایج کلّی این تحقیق مشخّص میکند که اصولاً تعداد موضوعات مربوط به فضایل اخلاقی در جوامعالحکایات در این اثر ارزشمند سه برابر رذایل اخلاقی است. در میان فضایل اخلاقی، کیاست و زیرکی با بسامد ۷۷/۷ درصد، حزم و دوراندیشی ۷۳/۶ درصد، درایت و تدبیر ۷۳/۶ درصد و در میان رذایل اخلاقی، حرص و طمع با بسامد ۷۷/۲۰ درصد و مکر و حیله ۱۸/۱۸ درصد بیشتر به کار رفته است.
کلید واژهها:
ادبیّات تعلیمی، جوامعالحکایات، بازنویسی، آموزههای اخلاقی، فضایل، عوفی.
مقدّمه
در نیمهی اوّل قرن هفتم هجری، مردی بلندهمّت، پرتوی نافذ به جهان ادبیّات انداخت و دایرهالمعارفی از داستانها که دربرگیرندهی نکات تاریخی، اخلاقی و مذهبی و لطایف سخن پارسی است، برای پژوهندگان پیشکش آورد.
جوامعالحکایات، مرجعی مهم و سودمند برای دانشمندان و نویسندگان متأخّر بوده است، چنانکه عموماً مؤلّف آن را از جمله فاضلان و اهل انشاء معرّفی کردهاند.
اثر گرانبهای عوفی ـ «جوامع الحکایات» ـ زاییدهی ذهن عوفی و نیز منابعی که عوفی در اختیار داشته است، میباشد و تا امروز بعد از گذشت هفتصد سال، مورد توجّه دوستداران ادب قرار دارد.
این کتاب نفیس مشتمل بر چهار قسم است و هر قسم شامل بیستوپنج باب، که روی هم صد باب و دوهزار و صدوسیزده حکایت را دربردارد. لذا اینجانب به جهت حجم زیاد مطالب، به جای بررسی کلّ کتاب، به بررسی و بازنویس آموزههای دینی و اخلاقی حکایتهای کتاب گزیدهی سخن پارسی اکتفا نمودم. منبع و نسخهی اصلی ارجاعات من، کتاب گزیدهی سخن پارسی «جوامعالحکایات و لوامعالرّوایات» سدیدالدّین محمّد عوفی، به کوشش: دکتر جعفر شعار میباشد.
روش کار نیز بر طبق فهرست مندرجات بدین صورت است:
فصل اوّل، اختصاص دارد به کلّیّات تحقیق، که شامل بیان مسأله، اهداف، فرضیّهها، پیشینه تحقیق، اهمّیّت و جنبهی نوآوری، روش کار و محدودیّتها.
فصل دوم، شامل شرح احوال و آثار و نفوذ و تأثیر جوامعالحکایات در آثار دیگران است.
فصل سوم، شامل چکیده و بازنویسی حکایات مربوط به فضایل اخلاقی است که به سیودو موضوع اخلاقی اشاره شده است.
فصل چهارم، شامل چکیده و بازنویسی حکایات مربوط به رذایل اخلاقی است که به ده موضوع مختلف پرداخته شده است.
فصل پنجم، به بررسی ساختار و عناصر تعدادی از داستانها پرداخته شده و نوع داستان، شخصیّتهای اصلی و فرعی، الگوی داستان، پیرنگ، پیام داستان، گفتگو بین شخصیّتها و زمان و مکان داستان مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل ششم، در این فصل به ارزیابی و مقایسهی حکایتهای مربوط به آموزههای دینی و اخلاقی پرداخته شده و جدول و نمودار مربوط آورده شده است.
در انتها، فصل نتیجهگیری و فهرست منابع و مآخذ آمده است.
اینجانب برای نگارش پایاننامه، از روش فیشبرداری و جمع آوری نکات و یادداشتها؛ یعنی همان روش کتابخانهای استفاده نمودهام.
در پایان امید است که این نوشتار مورد نظر محقّقین قرار گیرد و فصلی برای پژوهشهای آینده باز کند.
فصل اوّل
اصل ۳۷
اصل بر برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود ، مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.
اصل ۳۸
هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود.
اصل ۳۹
هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر ،بازداشت،زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.
ب: قانون مجازات اسلامی
ماده ۵۷۰
هریک از مقامات و مامورین وابسته به نهادها و دستگاه های حکومتی که برخلاف قانون، آزادی شخصی افراد ملت را سلب کند یا آنان را از حقوق مقرر در قانون اساسی محروم نماید، علاوه بر عدم سلب آزادی انفصال از خدمت و محرومیت ۱ تا ۵ سال از مشاغل حکومتی به حبس از ۲ تا ۳ سال محکوم خواهد شد.
عدم سلب آزادی
ماده۵۷۲
هرگاه شخصی برخلاف قانون حبس شده باشد و درخصوص حبس غیر قانونی خود شکایت به ضابطین دادگستری یا مامورین انتظامی نموده وآنان شکایت او را استماع نکرده باشند و ثابت ننمایند که تظلم او را به مقامات ذی صلاح اعلام و اقدامات لازم را معمول داشته اند به انفصال دائم از همان سمت و محرومیت از مشاغل دولتی به مدت۳ تا ۵ سال محکوم خواهند شد.
عدم استماع شکایت
ماده ۵۷۵
هرگاه مقامات قضایی یا دیگر مامورین ذی صلاح برخلاف قانون توقیف یا دستور بازداشت یا تعقیب جزایی یا قرار مجرمیت کسی را صادر نمایند به انفصال دائم از سمت قضایی و محرومیت از مشاغل دولتی به مدت ۵ سال محکوم خواهند شد.
بازداشت غیر قانونی
ماده۵۷۸
هریک از مستخدمین و مامورین قضایی یا غیر قضایی دولتی برای اینکه متهمی را مجبور به اقرار کند ،او را اذیت و آزار بدنی نماید علاوه بر قصاص یا پرداخت دیه حسب مورد به حبس از ۶ماه تا ۳ سال محکوم می گردد. وچنانچه کسی در این خصوص دستور داده باشد فقط دستور دهنده به مجازات حبس مذکور محکوم خواهد شد و اگر متهم به واسطه اذیت و آزار فوت کند مباشر مجازات قاتل و آمر مجازات آمر قتل را خواهد داشت.
ممنوعیت اذیت و آزار بدنی
ماده۵۸۰
هریک از مستخدمین و مامورین قضایی یا غیر قضایی یا کسی که خدمت دولتی به او ارجاع شده باشد ، بدون ترتیب قانونی به منزل کسی بدون اجازه و رضای صاحب منزل داخل شود به حبس از یک ماه تا یکسال محکوم خواهد شد مگر اینکه ثابت نماید به امر یکی از روسای خود که صلاحیت حکم را داشته است مکره به اطاعت امر بوده، اقدام کرده است که دراین صورت مجازات مزبور در حق آمر اجرا خواهد شد….
ورود غیر قانونی به منزل
ماده ۵۸۲
هریک از مستخدمین و مامورین دولتی مراسلات یا مخابرات یا مکالمات تلفنی اشخاص را درغیر مواردی که قانون اجازه داده حسب مورد مفتوح یا توقیف یا معدوم یا بازرسی یا ضبط یا استراق سمع نماید یابدون اجازه صاحبان آنها مطالب انها را افشا نمایند به حبس از ۱ تا۳ سال و یا جزای نقدی از ۶ تا ۱۸ میلیون ریال محکوم خواهد شد.
استراق سمع
ماده ۵۸۳
هرکس از مقامات یا مامورین دولتی یا نیروهای مسلح یا غیر آن ها بدون حکمی از مقامات صلاحیت دار در غیر مواردی که در قانون جلب یا توقیف اشخاص را تجویز نموده، شخصی را توقیف یا حبس کند یا عنفاً در محلی مخفی نماید به یک تا سه سال حبس یا جزای نقدی از۶تا۱۸ میلیون ریال محکوم خواهد شد.
توقیف غیر مجاز
عدم به کارگیری رابطه فوق در عمل موجب می شود که تعداد زیادی از واحدها روی مرز کارا قرار گرفته و به عبارت دیگر دارای امتیاز کارایی یک گردند، بنابراین قدرت تفکیک مدل به این ترتیب کاهش مییابد (بیات ترک، ۱۳۹۱).
دومشخصه اساسی برای الگو DEA
استفاده ازتحلیل پوششی داده ها برای نسبی واحد ها نیازمند تعین دو مشخصه اساسی ،ماهیت الگو و بازده به مقیاس الگو می باشد .
۱)بازده به مقیاس الگوی مورد استفاده
این مشخصه بیانگر پیوند بین تغییرات ورودی ها و خروجی های یک سیستم می باشد.
الف)بازده به مقیاس ثابت: بازده به مقیاس ثابت یعنی هر مضربی از ورودی ها همان مضرب از خروجی ها را تولید می کند .الگوی CCR بازده به مقیاس واحد ها را ثابت فرض می کند .
ب) بازده به مقیاس متغیر:بازده به مقیاس متغیر یعنی هر مضربی از ورودی ها می تواند همان مضرب از خروجی ها یا کمتر ویا بیشتر از آن را تولید می کند.
الگوی BCC بازده به مقیاس واحد ها را متغیر فرض می کند.
۲) ماهیت الگوی مورد استفاده
الف) ماهیت ورودی :در صورتیکه در فرایند ارزیابی با ثابت نگه داشتن سطح خروجی ها ، سعی در حداقل سازی ورودی ها داشته باشیم ماهیت الگوی مورد استفاده ورودی است.
ب)ماهیت خروجی : در صورتیکه در فرایند ارزیابی با ثابت نگه داشتن سطح ورودی ها ،سعی در افزایش سطح خروجی ها داشته باشیم ماهیت الگوی مورد استفاده خروجی است .
(از مقاله تحلیل کارایی شرکتها در بورس اوراق بهادار (معصومه دشتی نژاد ))
۲-۱۰-۲) مدلهای پایه ای تحلیل پوششی داده ها
-
-
-
-
-
-
-
- مدل CCR
-
-
-
-
-
-
اولین مدل تحلیل پوششی داده ها بر اساس حروف اول نام واضعان آنها CCR نام گرفت (Charnes et al, 1987). در این مدل، هدف اندازه گیری و مقایسه کارایی نسبی واحدهای سازمانی مانند مدارس، بیمارستانها، شعب بانک و شهرداریها با چندین ورودی و چندین خروجی شبیه به هم است. یکی از ویژگیهای مدل “تحلیل پوششی داده ها” ساختار بازده به مقیاس آن است. بازده به مقیاس میتواند “ثابت” یا “متغیر” باشد، بدان معنا که افزایش ورودی به افزایش خروجی به همان نسبت منجر می شود. در بازه متغیر، افزایش خروجی بیشتر یا کمتر از نسبت افزایش ورودی است. مدل CCR از جمله مدلهای بازده ثابت نسبت به مقیاس طراحی هستند. مدلهای بازده ثابت نسبت به مقیاس زمانی مناسب است که همه واحدها در مقیاس بهینه عمل کنند. در ارزیابی کارایی واحدها هرگاه فضا و شرایط رقابت ناقص، محدودیتهایی را در سرمایهگذاری تحمیل کند موجب عدم فعالیت واحد در مقیاس بهینه می شود.
-
- مدل نسبت CCR
فارل برای ساختن یک واحد مجازی در اندازه گیری نسبی واحدها، بر مجموع موزون واحدها متمرکز شد و کارایی فنی را طبق رابطه زیر محاسبه کرد:
مجموع وزنی خروجی ها | = کارایی |
مجموع موزون ورودیها |
صدرالمتألهین بنا به گفته خودش ابتدا با کشف و شهود و با تفکر در خود وجود به اصالت آن میرسد، وی که شناخت نفس را اصل هر معرفتی میداند در دورهی ریاضت و تهذیب نفس از شهود حقیقت روح آغاز کرد او حقیقت خویش را با علم حضوری مشاهده کرد و آن را هستی یافت و با شهود حقیقت خود دید آنچه واقعیت دارد «وجود» است نه «ماهیت» و با تداوم آن شهود، بساطت و وحدت و تشکیک آن را مشاهده کرد. (جوادی آملی، ۱۳۶۸، ب۱، ج۱، ص۵۷)
بنابراین، اصالت وجود مسئلهای فلسفی است که ریشهای عمیق در شهود عرفانی حقیقت وجود دارد و باید منشأ اساسی در تحول فکری صدرالمتألهین را شهود اصالت وجود بدانیم و به این مسئله واقف باشیم که صدرالمتألهین ابتدا روی دریافت شهودی وجود اصرار ورزیده است. جوادی آملی، عامل مهم و سهم مؤثر در شکوفایی استعداد شهودی صدرا را گذشته از استعداد درونی او، آشنایی با عرفان چه از جهت نظر و چه از جهت عمل مؤثر میداند. (همان، ص۶۰)
با توجه به این مطلب، نظریهی صدرالمتألهین دربارهی «وجود» را تا حدی باید مرهون سنت ابن عربی بدانیم، چراکه وی بر «وجود» به عنوان مقولهی اساسی تفکر عرفانی خود اصرار و تأکید میورزد. همان طور که میدانیم در آثار ابنعربی و شاگردان وی بر اصالت وجود و بساطت و وحدت حقیقت آن تأکید فراوان شده است. به عنوان نمونه قیصری در مقدمهی شرح فصوص، فصل اول آن را به تبیین «حقیقت وجود» اختصاص داده است. (قیصری، ۱۳۷۵، ص۱۳) همانطور که اساس حکمت متعالیه نیز بر اصالت وجود و بساطت و وحدت حقیقی آن استوار است:
بدین جهت است که جوادی آملی تحول صدرالمتألهین از اصالت ماهیت به اصالت وجود را انس به کتابهای عرفا در این زمینه میداند، چراکه اساس عرفان بر اصالت هستی است. (جوادی آملی، ۱۳۶۸، ب۱، ج۱، ص۵۹)
البته این نکته لازم به ذکر است که صدرالمتألهین نه تنها به وضوح و بداهت وجود اکتفا نکرده بلکه برای اثبات اصالت آن شواهد محکم و استوار آورده و آن را به طور بیسابقهای مستدّل ساخته است. بنا به گفتهی دینانی «در تاریخ فلسفه کمتر کسی را میشناسیم که به اندازهی صدرالمتألهین برای اثبات اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت کوشش کرده باشد. نظریهی اصالت وجود در تاریخ اندیشهی بشری ریشه دارد ولی بدان گونه که صدرالمتألهین آن را مستدّل و موجه ساخته کاملاً بدیع و بیسابقه است.» (دینانی، ۱۳۸۵، ج۳، ص۱۴۰-۱۵۲)
براهین اصالت وجود در اسفار و شواهد الربوبیه و به خصوص در کتاب المشاعر به طور مبسوط ذکر شده است. (ملاصدرا، ۱۳۶۳ الف، ص۹-۱۸) براساس این شواهد و براهین معلوم میشود که صدرا بر چه اساس و میزانی مسئلهی اصالت وجود را پایهی تفکر و مبنای اندیشه خویش قرار داده است.
صدرالمتألهین پس از آنکه به نظریهی اصالت وجود رهنمون میشود از همین دیدگاه به بررسی آثار فلاسفه میپردازد و چنین میاندیشد که حکمای مشایی به اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت قائل بودهاند.
از مجموع این مباحث فهمیده میشود که نظریهی اصالت وجود در نظر صدرالمتألهین به عنوان یک اصل اساسی مطرح میشود، و سایر اندیشههای فلسفی او در پرتو این اصل قوام میگیرد. هر چند صدرالمتألهین در اثر یک انکشاف درونی که در پرتو بارقهی الهی است به این موضوع دست مییابد، ولی او برای اثبات این اصل، همانطور که ذکر کردیم اقامهی برهان کرده و از طرق مختلف به استدلال پرداخته است. نظریهی اصالت وجود بدان گونه که در حکمت متعالیه صدرالمتألهین مطرح شده به هیچ وجه سابقه نداشته و در آثار فلاسفهی پیش از وی نیز دیده نمیشود. او با تأسیس این اصل در فلسفه اسلامی نوعی دگرگونی به وجود آورده و به جریان اندیشههای فلسفی رنگی تازه و چهرهای جدید بخشیده است. ملاصدرا با اتکا به همین اصل به ثمرات بسیار و نتایج فراوان دست یافته و فلسفه خویش را نیز «حکمت متعالیه» نامیده است.
آثار و لوازم مترتب بر اصل اصالت وجود
همانطور که قبلاً اشاره کردیم مهمترین ابتکارات صدرالمتألهین به تصریح خود او مبتنی بر اصالت وجود است، همچنین میدانیم که اندیشیدن براساس اصالت وجود به نتایج و ثمراتی منتهی میشود که با آنچه در اندیشیدن براساس اصالت ماهیت به دست میآید تفاوت فراوان دارد. بدین جهت در این قسمت به برخی از لوازم و آثار اصالت وجود که با موضوع رساله در ارتباط است و در آثار صدرا بدانها تصریح شده است، اشاره میکنیم گرچه آثار و لوازمی که به این اصل مترتب میشود فراوان است.
۱- تقدم ماهیت بر وجود به لحاظ تحلیل ذهنی است و در خارج ماهیت تابع وجود و بلکه متحد با آن است. توضیح اینکه ملاصدرا در پرتو اصل اصالت وجود، تفسیر جدیدی از رابطهی ماهیت و وجود ارائه میدهد. صدرا نشان میدهد که بین وجود هر شیء و ماهیت آن، نوعی ملازمهی عقلی تحقق دارد و این ارتباط به هیچ وجه برحسب تصادف و اتفاق صورت نمیپذیرد. [۴۴] البته در این ملازمه، ماهیت مقتضی وجود نیست. آنچه در واقع تقدم دارد، وجود است، و ماهیت در هستی تابع آن به شمار میآید. تابع بودن ماهیت نسبت به وجود از قبیل تابع بودن موجودی نسبت به موجودی دیگر نیست، بلکه از قبیل تابع بودن سایه نسبت به شخص و شبح نسبت به ذوالشبح است. [۴۵] واضح است که در نوع ارتباط میان وجود و ماهیت مسئلهی تأثیر و تأثر مطرح نیست، زیرا وجود فینفسه موجود است و ماهیت به تبع آن؛ به سخن دیگر میتوان گفت: وجود بالذات موجود است و ماهیت بالعرض، در همین جاست که سرّ اتحاد میان وجود و ماهیت نیز آشکار میشود. صدرالمتألهین اتحاد میان وجود و ماهیت را از قبیل اتحاد حاکی و محکی و مرآت و مرئی میداند که هر ماهیتی حکایت عقلی و شبح ذهنی وجود است. (ملاصدرا، ۱۳۸۰ ، ج۲، ص۲۵۵)
۲- از آنجا که اتحاد بین دو شیء در حقیقت از ناحیهی وجود است؛ و غلبهی احکام وحدت از ناحیهی غلبهی احکام وجود میباشد، وقتی وجود اصالت نداشته باشد وحدت نیز واقعیت نخواهد داشت و هنگامی که وحدت واقعیت نداشته باشد اتحاد نیز تحققپذیر نخواهد بود. اما ماهیات در حد ذات خود متکثّر و پراکندهاند و صرف نظر از وجود، هیچ مابهالاشتراک و قدر جامع میان آنها تحقق ندارد، اگر وجود امری اعتباری و ماهیت را اصیل بدانیم، ناچار باید به قبول کثرت و پراکندگی و تفرقه در جهان معتقد باشیم.
بنابراین، جهانی که از دریچهی اصالت وجود نگریسته شود آکنده از وحدت است و کثرتها در آن اعتباری است و کثرت تشکیکی در آن چون به وحدت بازمیگردد منافات با وحدت ندارد در حالیکه جهانی که از دریچهی اصالت ماهیت نگریسته شود جهانی آکنده از کثرت و وحدت در آن اعتباری خواهد بود. زیرا کثرت در ماهیات نمیتواند از سنخ کثرت تشکیکی باشد و در کثرت غیرتشکیکی ملاک اختلاف و اتحاد دو چیز است؛ لذا کثرت در عین وحدت وحدت در عین کثرت در آن متصور نیست. (انتظام، ۱۳۷۸ ، مقاله: نوآوریهای فلسفی صدرالمتألهین، ص۶۹)
۳- تشخص عین وجود و وجود عین تشخص است و تشخص هر چیزی به وجود او است و نه به عوارض. به این ترتیب تشخص مساوق با وجود است و هر وجودی به نفس ذات خویش متشخص است به طوری که اگر از نحوهی وجود شیء که عبارت از تشخص آن است صرف نظر کنیم، آن شیء از نظر عقل مشترک و قابل صدق بر کثیرین خواهد بود، اگرچه هزاران مخصّص به آن ضمیمه گردد. این مسئله که تشخص یک شیء جز وجود آن شیء چیز دیگری نیست در آثار حکیم ابونصر فارابی مطرح شده و بیشتر فلاسفهی اسلامی نیز به سخن این حکیم تمسک کردهاند. از نظر صدرالمتألهین تشخص و امتیاز با یکدیگر متفاوتاند. چون تشخص در هر شیء به خاطر خود آن شیء است، ولی امتیاز در شیء برای آن است که از مشارکات و همگنانش جدا گردد. (ملاصدرا، ۱۳۸۰ ، ج۲،ص ۸)
۴- صفات وکمالاتی که به وجود نسبت داده میشود، خارج از ذات و حقیقت وجود نیست، زیرا اگر خارج از حقیقت وجود باشد، معدوم و باطل الذات خواهند بود و همین نکته است که در حکمت متعالیه پایه و اساس اثبات عمومیت علم و اراده و شعور و حیات و دیگر کمالات وجودی قرار میگیرد: «وجود در هر چیزی (یعنی در هر موجودی) عین علم و قدرت و سایر صفات کمالیهای است که برای هر موجودی از آن جهت که موجود است ثابت است، لیکن (کلیهی صفات مذکور) در هر موجودی برحسب درجه و مرتبهی وجود آن موجود خواهد بود.» (ملاصدرا، ۱۳۸۲ ب، ص۱۱)
۵- مسئلهی اشتراک معنوی وجود و تشکیک آن از جمله مسائلی است که از آثار و پیامدهای قول به اصالت وجود شناخته میشود همچنین کسی که به درک درست معنی اصالت وجود نائل شود به کیفیت شمول و بساطت آن نیز واقف خواهد شد. با توجه به اهمیت مسئلهی تشکیک وجود و بساطت آن، در ادامهی مباحث خود به طور مفصل به بررسی این موارد خواهیم پرداخت.
۶- براساس اصالت وجود، وجود مجعول بالذات است، همان طور که جاعل بالذات نیز حقیقت وجود است، یعنی حقیقتی وجودی اثر و فعل حقیقت وجودی دیگر است. برخلاف ماهیت، همانگونه که ماهیت تحققی ممتاز از وجود ندارد، دارای جعل مختص به خود نیز نمیباشد. چون مسئلهی جعل در بحث فیض و افاضهی وجودی نقش مهمی دارد، بدین جهت در ادامهی تحقیق به طور مستقل راجع به آن بحث خواهیم کرد.
۷- از نتایج مهمی که بر اصل تقدم «وجود» بر «ماهیت» مترتب است و در نظام فلسفی صدرالمتألهین از قدر و منزلت بالایی برخوردار است، نظریهی «امکان وجودی» است. صدرالمتألهین براساس این نظریه ثابت میکند که معلول عین نیاز و عین ارتباط و تعلق به علت است و هیچ هویتی مستقل و منفک از علت ندارد وعلت، مقوم وجود معلول است.
ملاصدرا در پرتو همین نظریه است که میتواند بین «معلول» در فلسفه، «ظهور» یا «جلوه» در عرفان و «آیه» در قرآن از حیث معنا و مفهوم، وحدت ایجاد کند و بدین وسیله برای یگانگی و همگامی برهان با عرفان و آن دو با قرآن گامی مهم بردارد. نگارنده در ادامهی مباحث با تفصیل از این موضوع سخن خواهد گفت.
همان طورکه ملاحظه میشود، ما در این قسمت تنها به برخی از لوازم وپیامدهای اصل اصیل اصالت وجود اشاره کردیم، وگرنه آثار و لوازمی که بر این اصل اساسی مترتب میشود فراوان است و گزاف نیست اگر ادعا کنیم بسیاری از اندیشمندان هنوز به همهی این آثار و لوازم دست نیافتهاند.
ب) بساطت وجود
این اصل از اصول بسیار مهم حکمت متعالیه صدرایی محسوب میشود برای روشن شدن این امر ابتدا باید معنای بسیط و مرکب مشخص شود.
امر بسیط جزء ندارد و در ذات آن، ترکیبی نیست، اما امر مرکب دارای جزء است و قابل انقسام به اجزاء. مرکب بودن یک شیء میتواند چهرههای گوناگون داشته باشد که به طور فهرست وار در شش نوع ترکیب به شرح زیر بیان شدهاند:
۱- ترکیب از اجزای مقداریه؛ ۲- ترکیب از ماده و صورت خارجی؛ ۳- ترکیب از ماده و صورت ذهنی؛ ۴- ترکیب از جنس و فصل؛ ۵- ترکیب از وجود و ماهیت؛ ۶- ترکیب از وجدان و فقدان (وجود و عدم). بساطت نیز در مقابل ترکیب انواعی دارد.
ملاصدرا حقیقت وجود را مبرای از هرگونه ترکیب میداند وی در جلد اول اسفار، بحث نسبتاً مفصلی را دربارهی اثبات بساطت و سلب کلیت ماهوی حقیقت وجود، مطرح کرده است.[۴۶] (ملاصدرا، ۱۳۸۳ ، ج۱، ص۶۰)
خلاصهی برهان او این است که اگر حقیقت وجود، بسیط نبوده ، مرکب از جنس و فصل باشد. جنس آن یا وجود است یا امری غیر از وجود. هر دو تالی باطل است. پس مقدم نیز باطل است. در نتیجه حقیقت وجود، حقیقتی بسیط است.
با اثبات بساطت حقیقت وجود از جنس و فصل، ماده و صورت و همهی احکام ماهوی، که در خارجاند؛ نظیر احکام مربوط به کمیات و کیفیات از حقیقت وجود منتفیاند؛ یعنی وجود دارای اجزای مقداری مانند نصف و ثلث نخواهد بود، زیرا چیزی قسمت پذیر است که کم باشد و هر چیزی که کم است، دارای جنس و فصل ماهوی خواهد بود. اگر چیزی منزه از ماهیت بود، همان طور که اجزای ذهنی و خارجی ندارد، اجزای مقداری هم نخواهد داشت. همچنین چون وجود دارای جنس و فصل نیست، دارای حد و تعریف هم نیست. (همان، ص۶۰- ۶۲ ؛ جوادی آملی، ۱۳۷۵، ب۱، ج۱، ص۳۷۸)
بنابراین چون هستی بسیط است همهی کمالهای واقعی، عین او بوده و جدای از او یا جزء او نخواهد بود چراکه حقیقت هستی نه جزء دارد و نه خارج از او سهمی از واقعیت دارد. و چون بساطت از کمالهای واقعی به شمار میآید و هرچه کمال واقعی است عین وجود بوده و محکوم به حکم وی میباشد، بنابراین بساطت نیز حقیقت تشکیکی است و دارای درجات میباشد و هر اندازه وجود کاملتر باشد ، بساطت او نیز شدیدتر است، پس هرچه اوصاف کمالی که ناشی از کمال وجود است در موجودی بیشتر باشد، با اینکه مفاهیم بیشتری از او انتزاع میگردد آن موجود بسیطتر میباشد و هر اندازه که وجود ضعیفتر و اوصاف کمالی کمتر باشد بساطت نیز ضعیفتر بوده و از بساطت کمتری برخوردار خواهد بود. (جوادی آملی، ب۲، ج۶ ، ص۴۷۵) از میان اقسام بسیط، بسیط حقیقی یا بسیط الحقیقه عالیترین نوع بسایط است و تنها مصداق واقعی آن واجبالوجود میباشد.
بنابراین میبینیم که بساطت، کمال وجودی است و مانند خود وجود، محکوم به تشکیک است و دارای مراتب. عالیترین مرتبهی آن، مخصوص کاملترین مرتبهی وجودی است؛ زیرا تنها واجبالوجود است که بسیط الحقیقه به تمام معناست. البته در ادامهی مباحث خود دربارهی تشکیک وجود سخن خواهیم گفت.
از آن جا که قاعدهی بسیط الحقیقه اصولاً دربارهی ذات باری و تبیین علم او به کار رفته است، صدرالمتألهین پیش از بیان معنای آن و مبرهن ساختن آن، از جهات مختلف به اثبات بسیط الحقیقه بودن ذات واجب پرداخته است. وی در جلد ششم اسفار با دلایل کافی هرگونه شائبه ترکیب در ذات واجب را اعم از ترکیب عقلی، ذهنی، خارجی، حد و مقداری نفی میکند. (ملاصدرا، ۱۳۸۱ الف، ج۶، ص۹۱) وی در فصل بعد میکوشد تا ترکیب ذات، از نقصان و وجدان (سلب و ایجاب) را نیز نفی کرده بر آن افاضه برهان نماید. (همان، ص۹۵)
قاعدهی بسیط الحقیقه
توجه به این قاعده از این جهت که توضیح دهندهی زمینهی بروز و ظهور فیض است، اهمیت دارد. این قاعده متکفل اثبات و تبیین کمال مطلق بودن، واحد صرف، و امور بسیط و بالفعل محض است. (رحیمیان، ۱۳۸۱ ، ص۸۴) این قاعده از جمله قواعد مهم در حکمت متعالیه است و صدرالمتألهین آن را از نوآوریها و ابتکارات فلسفی خود میداند. عبارت کامل آن عبارت است از: «بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشئ منها». قاعدهی مزبور بر این اصل مبتنی است که وجود حقیقتی بسیط است و مطلق، و هر بسیط مطلق تمام کمالات وجودی را دارا میباشد و هر کمالی و هر وجودی در آن مندرج است. بنابراین معنای قاعده این میشود که بسیط حقیقی، همهی اشیاء است، در حالی که هیچ یک از آنها نیست؛ یعنی دارای کمالات، جهات وجودی و خیر همهی چیزها بوده و از نقایص، حدود و تعینات آنها مبرّا است. لذا با این که در صدر قاعده، همهی موجودات بر او حمل میشوند و گفته میشود «بسیط الحقیقه، کل الاشیاء»، در ذیل آن همهی وجودات از آن سلب میشود و گفته میشود «ولیس بشیء منها» که منظور سلب نقایص و حدود اشیا از بسیط الحقیقه است و لازمهی آن، این است که کمالات وجودی موجودات به وجود واحد جمعی در بسیط الحقیقه موجود باشد. (انتظام، همان، ص۷۹)
صدرا در جلد سوم اسفار، در فصلی با عنوان «فی اثبات المحرک الاوّل» با اشاره به این که هر بسیط حقیقی، ضرورتاً و به صورت بالفعل همهی اشیاء است، مدعی میشود که این مطلب شریفی است که هیچ کس را در روی زمین نیافتم که بر آن آگاهی یافته باشد: «و هذا مطلب شریف لم اجد فی وجه الأرض من له علم بذالک.» (ملاصدرا، ۱۳۸۳ ، ج۳، ص۴۹)
نیز در پایان مفتاح شانزدهم از کتاب مفاتیح الغیب، همین ادعا را تکرار میکند (ملاصدرا، ترجمه، ۱۳۷۱، ص۹۳۶-۹۳۷) و سرانجام در آغاز فصل دوازدهم از الهیات بالمعنی الاخص، در جلد ششم اسفار، آن را از غوامض حکمت الهی معرفی میکند. (ملاصدرا، ۱۳۸۱ الف، ج۶، ص۱۰۰)
این قاعده چنانکه صدرالمتألهین به روشنی بیان کرده در کتاب اثولوجیا در چند مورد مطرح شده است، وی در جلد هفتم اسفار مینویسد: «و قال معلّم حکمه المشائین و مقدمهم فی المیمر العاشر من کتابه المعروف ب أثولوجیا؛ الواحد المحض هو علّه الأشیاء کلّها، و لیس کشیء من الأشیاء، بل هو بدء الشیء، ولیس هو الأشیاء، بل الأشیاء کلّها فیه.» (ملاصدرا، ۱۳۸۰ ، ج۷، ص ۴۳-۴۴ )
در همان مجلّد در بحث اثبات عقول مفارقه همین مطلب را از میمر دهم با شرح بیشتری نقل میکند. (همان، ص۳۵۱) البته نسبت این قاعده به ارسطو به لحاظ اشتباهی است که در انتساب کتاب اثولوجیا به او پیدا شده است. طرح این قاعده در کتاب اثولوجیا و نیز اشاراتی که در نوشتههای عرفا به آن شده است، مانع نمیشود که این قاعده را از نوآوریهای صدرا بدانیم؛ زیرا آن چه صدرالمتألهین را در این قاعده از دیگر حکیمان و متفکران ممتاز میسازد، برهانی ساختن قاعده، تحقیق و مرزبندی آن به بهترین وجه و نیز تأسیس آن به عنوان یک قاعدهی کلی فلسفی و بهرهگیری از آن در ابواب مختلف حکمت الهی است که از نوآوریهای آن حکیم متأله به شمار میآید. حکیم سبزواری نیز در پاورقی خود بر اسفار بر این حقیقت تأکید داشته است. [۴۷] (ملاصدرا، ۱۳۸۱ الف، ج۶، ص۴۹۶)
برهان بر اثبات قاعدهی بسیطالحقیقه
این برهان که مهمترین برهان بر اثبات قاعده است در قالب یک قیاس استثنایی ارائه شده است. صدرالمتألهین نخست با بهرهگیری از این قاعده و با ارائه یک استدلال در قالب شکل اول قیاس، ثابت میکند که واجبالوجود به عنوان تنها مصداق بسیطالحقیقه، کل اشیا است. «واجب تعالی از همهی جهات بسیطالحقیقه است و واحد. هر بسیطالحقیقهای کل اشیای وجودیه است، مگر آنچه مربوط به نقایص و عدمها است. پس واجب تعالی، کل اشیای وجودیه است، همانطور که کل وجود او است. »[۴۸] (ملاصدرا، ۱۳۸۱ الف، ج۶، ص۱۰۰)
بنابراین خداوند در عین بساطتش کل وجود است و همهی کمالات اشیاء در او جمعاند و بر سراسر هستی، احاطهی علمی و وجودی دارد. مقدمهی اول قیاس که همان بساطت ذات باری است، قبلاً به آن اشاره کردیم و گفتیم که واجب الوجود، از هر نوع ترکیبی به کلی مبرا است. از این رو بسیط الحقیقه است. صدرا برای اثبات مقدمهی دوم یعنی اثبات قاعدهی بسیط الحقیقه، از یک قیاس استثنایی بهره گرفته است. به این ترتیب اگر بسیط الحقیقه، کل اشیا نباشد لازم میآید ذاتش از وجود شیء و عدم شیء دیگر، ترکیب شده باشد، در حالی که فرض این بود که او بسیط است و ترکیب ذات و هویتش خلاف فرض است.
توضیح مطلب این است که اگر بسیط الحقیقه همهی اشیاء نباشد و شیئی از اشیاء از هویت و حقیقت آن خارج باشد هم مصداق سلب این شیء از اوست و هم مصداق حمل سایر کمالات بر او. مصداق بودنش برای سلب این شیء به خاطر این است که اگر سلب بر او صدق نکند، نقیض آن که سلب سلب است، بر او صادق خواهد بود و سلب سلب مساوی با ثبوت آن شیء است درحالیکه فرض کردیم این شئ از بسیط الحقیقه خارج است و اگر سلب صادق باشد، مستلزم ترکیب هویت آن از وجدان و فقدان خواهد بود، زیرا هم مصداق سلب واقع شده و هم مصداق قضایای موجبهای که کمالی از کمالات را بر آن حمل میکند و ترکیب از وجدان و فقدان با فرض بسیط بودن آن منافات دارد. نتیجه این که اگر فرض کردیم چیزی بسیط الحقیقه است لزوماً باید کل الاشیاء باشد و نباید هیچ شیئی به لحاظ جنبهی وجودی و کمالی خود از آن خارج باشد. (همان ص ۱۰۰-۱۰۲؛ ۱۳۶۳ الف، ص ۴۹) این برهان همراه با همهی توضیحات آن عیناً در شواهد الربوبیه نیز آمده است. (ملاصدرا، ۱۳۸۲ ب، ص ۶۴)
نوع حمل در این قاعده
حمل «کل الأشیاء» بر بسیط الحقیقه و یا اصولاً حمل هر چیزی بر بسیطالحقیقه، از قبیل حمل حقیقت و رقیقت است. در همهی حملهای مفهومی یا ماهوی، که موضوع و محمول به نحو تواطی (هو هو) یا اشتقاق (ذو هو) بر یکدیگر حمل میشود همهی خصوصیتهای وجودی و عدمی محمول بر موضوع بار میشود. در نتیجه، موضوع به خصوصیات وجودی و عدمی محمول متصف میگردد؛ اما در حمل حقیقت بر رقیقت محمول تنها با جنبههای وجودیاش بر موضوع حمل میگردد و موضوع به خصوصیات سلبی محمول متصف نمیشود. به همین علت، محمول از موضوع، و موضوع از محمول سلب میشود و بسیطالحقیقه نیز از این لحاظ (خصوصیات سلبی و عدمی)، از همهی اشیاء سلب میگردد؛ همان طور که همهی اشیاء از بسیطالحقیقه مسلوباند. از این رو حمل اشیاء بر بسیطالحقیقه، فقط از نوع حقیقت و رقیقت است و در حمل آنها بر بسیطالحقیقه، جهات سلبی و نقص در نظر گرفته نمیشود و چون حدی میان وجودات نیست، تمایز کثرات برداشته میشود و «کثرت در وحدت» صدق پیدا میکند. بدین رو بسیطالحقیقه هم کل اشیاء است هم هیچکدام از آنها نیست. آنچه با بسیطالحقیقه مدنظر است کمالات و وجودات اشیا است و آنچه از آن سلب میگردد، حدود، اعدام و نقصانهای آنها است و هیچگونه تناقضی هم در بین نخواهد بود (میان کل اشیا بودن و هیچکدام از آنها نبودن)؛ زیرا در تناقض، از نظر صدرالمتألهین نُه قسم وحدت شرط است که یکی از آنها وحدت جهت است. در بحث ما اگر چه در ذات واجبالوجود، وحدت جهت محقق است، اما در بیرون از ذات ربوبی، تعدد جهت مطرح است. و این تعدد جهت، باعث رفع تناقض میشود. (جوادی آملی، ب۲، ج۶، ص۳۲۸)
آثار قاعدهی بسیطالحقیقه
صدرالمتألهین پس از تأسیس قاعدهی بسیطالحقیقه و اثبات آن، در موارد متعددی از آن بهره جسته و برخی از گرههای فلسفی را به مدد آن گشوده است، که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
-
- اثبات کمال مطلق بودن واجبالوجود. (ملاصدرا، ۱۳۸۱ الف، ۱۰۰ ؛ ۱۳۸۰ ،ج۲، ص۳۹۰)
-
- این قاعده چون ثابت میکند واجبالوجود از همهی کمالات وجودی برخوردار است و همهی موجودات به وجود جمعی بسیط در مرتبهی ذات او موجودند، یکی از مقدمات اصلی اثبات علم اجمالی خداوند در عین کشف تفصیلی قرار میگیرد و صدرا در بیان این ابتکار ارزش مند خود در علم حق تعالی به آن استناد میکند. (ملاصدرا، ۱۳۸۱ الف، ج۶، ص۲۵۱)
-
- ملاصدرا قاعدهی معروف «واجبالوجود بالذات، واجبالوجود از جمیع جهات است» را با بهرهگیری از قاعدهی بسیطالحقیقه اثبات کرده است. (دینانی، ج۱، صص۱۰۰و۴۴۰؛ جوادی آملی، ۱۳۷۵ ، ب۲، ج۱، ص۲۴۳)
-
- اثبات توحید واجب و ردّ شبهه ابنکمونه. (ملاصدرا، ۱۳۶۳ الف، ص۴۴۷)
- اثبات اتحاد نفس ناطقه با همهی قوای خویش. (ملاصدرا، ۱۳۸۳، ج۸، ص۵۴)
مدیریت بحران، مجموعه ای از تدابیر، اندیشه ها و واکنش های انفعالی است که در حقیقت فقط فرایند بازسازی و ترمیم را در مدیریت حوادث در بر می گیرد و بصورت بسیار سریع تهیه و به اجرا درآمده که در آن به کاهش اثرات خشکسالی کمتر توجه می شود (تقی زاده و همکاران،۱۳۸۸). بلایای طبیعی مانند زلزله، سیل، خشکسالی، طوفان و غیره موجب خسارات شدید مالی وجانی می شود. تشکیل مدیریتی توانمند و اعمال روش های صحیح و مناسب جهت کنترل وضعیت بحرانی تا حد زیادی می تواند میزان خسارات را کاهش دهد. توانایی کشورها در رویارویی با خطرات بستگی زیادی به سیاست مدیریت کنترل بلایای طبیعی دارد. مدیریت بحران به معنای سوق دادن هدفمند جریان امور به روالی قابل کنترل به قصد برگرداندن امور در اسرع وقت به شرایط قبل از بحران است (هادی زاده بزاز، ۱۳۸۶). مدیریت بحران پس از وقوع هدف از مدیریت بحران به حداقل رساندن هزینه های مصرفی در اثر بحران ایجاد شده از یک سو و کم کردن تأثیرات سوء بحران ایجاد شده در ابعاد اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی از سوی دیگر می باشد(امیرخانی و همکاران،۱۳۹۱). مدیریت بحران فرایند برنامهریزی، عملکرد و اقدامات اجرایی است که توسط دستگاههای دولتی، غیردولتی و عمومی پیرامون شناخت و کاهش سطح مخاطرات و مدیریت عملیاتی مقابله و بازسازی و بازتوانی منطقه آسیب دیده صورت میپذیرد(قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور، ۱۳۸۷) و سبب اتکای بیشتر افراد به دولت شده و در نهایت آسیب پذیری اجتماعی ناشی از خشکسالی را افزایش می دهد. مدیریت بحران رهیافتی واکنشی است که طی آن، پس از وقوع بلایا تلاش می شود تا پیامدهای مخرب ناشی از آن، کنترل شده و کاهش یابد (کرمی،۱۳۸۸) و به عبارت دیگر، پس از وقوع سوانح، اقداماتی برای کاهش آسیب ها و خسارت های تبعی آن ها انجام می گیرد (پورطاهری و همکاران،۸،۱۳۹۲).همین امر موجب تصمیم گیری های دیرهنگام شده و به طیع تصمیمات اخذ شده فاقد کارایی لازم می باشد(شرفی و زرافشانی،۱۳۸۹).
شکل ۶-۲ چرخه مدیریت ریسک و مدیریت بحران (خسروی پور، ۱۳۸۹، ۳۳).
۲-۵-۲ مدیریت ریسک
در دیدگاه مدیریت ریسک سعی بر این است تا اثرات مخاطرات احتمالی را کاهش دهند و به مقابله با آن ها پرداخته شود. مدیریت ریسک در کشاورزی به روش های مختلفی صورت می گیرد که بسته به عوامل اقتصادی، اجتماعی و فردی کشاورزان و شرایط محیط کشاورزی آنان متنوع است(امیرخانی و همکاران،۱۳۹۱). اساس مدیریت ریسک آن است که تمرکز عمدتأ بر فعالیت هایی باشد که اطمینان کاملی از موفقیت آن ها وجود ندارد لیکن می بایست اقدامی همگام با اهداف مجموعه تبدیل شوند. اجرای مدیریت ریسک در هر کشور باید سازگاری لازم را با محیط فیزیکی و اقتصادی و فرهنگی و نیز درجه ی توسعه و منابع مالی و انسانی آن داشته باشد (پورطاهری و همکاران، ۱۳۹۲). یکی از راهبردهای اساسی مدیریت ریسک در کشاورزی، استفاده از تجربیات سودمند خود کشاورزان است (امیرخانی و همکاران،۱۳۹۱).
مدیریت ریسک با به کارگیری مؤلفه های پایش و هشدار خشکسالی، ارزیابی خطر و تأثیرات خشکسالی و کاهش خطر و واکنش مناسب طبعأ بر روی آمادگی و پیش بینی وفعالیت های پیش آگاهی تأکید داشته و با به کارگیری این سیستم مدیریت ازخسارت های ناشی ازخشکسالی های پیاپی به میزان زیادی کاسته می شود(تقی زاده و همکاران،۱۳۸۸).
مدیریت ریسک به مجموعه ای از رویکردها اطلاق می شود که به منظور برآورد و تخمین ریسک، ارزشیابی ریسک و پاسخ به ریسک انجام می گیرد. در این نوع مدیریت، تفاوتی بین برخورد با مسأله چه در سال های خشکسالی، چه درسال های غیر خشکسالی وجود ندارد. مدیریت خشکسالی در قالب برنامه ای از پیش تهیه شده است که به طور مستمر دنبال می شود که در این صورت می توان به کاهش زیانبار اثرات خشکسالی اطمینان کرد. این برنامه ها به صورت استفاده ی صحیح از منابع تولید شامل آب،خاک،جنگل و محیط زیست، افزایش بهره وری منابع پایه، انجام عملیات زیر بنایی، تجهیز منابع آبیاری و همچنین تطابق منابع ژنتیکی با شرایط اقلیمی و نیز تغذیه ی گیاهی مناسب با شرایط خشکسالی انجام می پذیرد(امامی و سیادت،۱۳۸۸).
مدیریت ریسک خشکسالی یا مجموعه اقداماتی که قبل از وقوع خشکسالی انجام می گیرد و غافلگیری در حین عمل را به کمترین میران ممکن می رساند، در جوامع در حال توسعه کمتر مورد توجه قرار گرفته است (پورطاهری و همکاران،۸،۱۳۹۲).
شکل ۷-۲ فرایند مدیریت ریسک (پورطاهری و همکاران،۱۳۹۲، ۹)
۶-۲ آسیب پذیری نسبت به خشکسالی
با توجه به رویکردها و نظریات آسیب پذیری ، مردم در برابر سوانح طبیعی، تنها به دلیل مجاورت با مکان وقوع عوامل خطرآفرین آسیب پذیر ، نبوده بلکه شرایط اجتماعی و اقتصادی آنان نیز باعث بالا و پایین رفتن میزان آسیب پذیری آنها می شود (احد نژاد روشتی، ۱۳۸۹). آسیب پذیری به تغییر اقلیم تنها مربوط به اقلیم نیست، بلکه در واقع از وجود استرسهای متعدد، از جمله، اجتماعی، سیاسی، زیست محیطی، فرهنگی و نهادی و ویژگی های برون زا و درون زای جامعه ناشی می شود. اعضای جامعه باید هم با اثرات آب و هوا و هم دیگر اثرات محرک به طور همزمان مقابله کنند (پیتمن و همکاران،۲۰۱۱).در خشکسالی ها، آسیب پذیری تابعی از ماهیت، اندازه و میزان و شدت خشکسالی است(تاتلی و ترکس[۳۲]،۲،۲۰۱۱).
خشکسالی بنا به ماهیت اثر مختلفی بر منابع و بخش های مختلف از جمله بر کشاورزی و منابع طبیعی خصوصاً منابع آب می گذارد (بری ابرقویی و همکاران، ۱۳۸۲ و انگبینی و همکاران،۱۳۸۸). آسیب پذیری خشکسالی کشاورزی به معنی وسعت حساسیت بالقوه کشاورزی به خطر خشکسالی است(گیکن[۳۳] و همکاران، ۲۰۱۲).
مرور و بررسی مطالعات ارزیابی آسیب پذیری خشکسالی نشان می دهد که خشکسالی های کشاورزی پدیده هایی بسیار پویا بوده به طوری که بر استفاده از زمین و عملیات مدیریتی، سیاست های کشاورزی، تقاضاهای بازار، بازگشت پذیری و سایر عوامل اجتماعی تأثیرگذار می باشند. رابطه نزدیک میان تنش آبی و عملکرد محصول در تعیین خطر خشکسالی کشاورزی وجود دارد(جایانتی و همکاران[۳۴] ، ۲۰۱۳). خشکسالی از راه های مختلف بر کشاورزی اثرات زیانبخشی را وارد می کند که از جمله می توان به کمبود بارندگی برای زراعت های دیم، کمبود آب آبیاری، افزایش آفات گیاهی، زیاد شدن نسبی علف های هرز در مزارع وعدم امکان استفاده کافی از کود شیمیایی، اشاره نمود (یزدانی و حق شنو،۱۳۸۶).
شکل ۸-۲ رویکرد یکپارچه به آسیب پذیری نسبت به مخاطرات طبیعی و تلقی آن به عنوان خصیصه ای از سیستم زوجی انسانی- محیطی (قدیری و همکاران،۱۳۸۷، افتخاری و همکاران،۱۳۸۸)
۷-۲ آسیب پذیری
۱-۷ -۲ تعریف و مفهوم آسیب پذیری[۳۵]
از آنجایی که رشته های مختلف از اصطلاح «آسیب پذیری» به طور متفاوتی استفاده می کنند، تعریفی جهانی و مورد پذیرش همگان برای این واژه وجود ندارد. مفهوم آسیب پذیری در طیف وسیعی از رشته های طبیعی و علوم اجتماعی استفاده شده است. تئوری های کنونی آسیب پذیری به طور کلی از دو زمینه اصلی «استفاده انسان از منابع زیست محیطی» و «خطرات زیست محیطی» ناشی شده است (برنت،۲۰۰۷). مفهوم آسیب پذیری بیشتر در زمینه هایی مانند امنیت غذایی، امنیت ملی، معیشت پایدار، تغییرات زیست محیطی، مدیریت بلایای طبیعی، ارزیابی ریسک و تمرکز بر جمعیت روستایی در کشورهای در حال توسعه به کار رفته است. همچنین مفهوم آسیب پذیری بسیار گسترده است و شامل معانی مختلفی می باشد. در وسیع ترین معنای آن، مفهوم آسیب پذیری به وضعیت افراد، خانواده ها و جوامعی که در معرض آسیب یک یا چند خطر هستند، اشاره دارد. همچنین به ناتوانی افراد یا گروه ها برای پیش بینی، مقابله و یا بهبودی از آسیب ناشی از شوکی منفی نیز اشاره دارد (درسا و همکاران،۲۰۰۹ ؛ مورونی و همکاران،۲۰۱۱). کاربرد علمی آسیب پذیری ریشه در مطالعات جغرافیایی و مخاطرات طبیعی دارد اما امروزه به عنوان مفهوم اصلی در زمینه های تحقیقاتی مختلف از جمله؛ محیط زیست، سلامت عمومی، توسعه و فقر، امنیت معیشت و قحطی، علم پایداری، اثرات تغییر اقلیم و سازگاری به کار می رود(زرافشانی و همکاران[۳۶]،۲۰۱۲). آسیب پذیری یک مفهوم نسبی است که بیشتر در زمینه فقر و مدیریت منابع طبیعی استفاده می شود. آسیب پذیری به شدت با مفاهیم فقر و محرومیت اجتماعی در ارتباط است و تعیین می کند که چگونه فرد و یا سیستمی که تحت تأثیر مخاطره ای خاص فراتر از ظرفیت خود قرار می گیرند، می توانند با آن مقابله کنند و رابطه نزدیکی با زیرساخت های انسانی و شرایط اجتماعی - اقتصادی دارد (نلسون و همکاران،۲۰۰۷؛ اسماتین و شیپر[۳۷]، ۲۰۰۸؛ مورونی و همکاران،۲۰۱۱؛ خشنودی فر و همکاران،۲۰۱۲).
آسیب پذیری که به عنوان مجموعه ای از شرایط و فرآیندهای حاصل از عوامل فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی تعریف شده است، حساسیت جامعه را به تأثیر مخاطرات افزایش می دهد به طوری که عوامل اجتماعی مربوط به مسائلی مانند سطح سواد، آموزش و پرورش، صلح و امنیت، دسترسی به حقوق بشر، عدالت اجتماعی، ارزش های سنتی، باورها و سیستم های سازمانی است و عوامل اقتصادی مربوط به مسائلی مانند فقر، جنسیت، سطح بدهی و دسترسی به اعتبارات است (UN/ISDR[38], 2004). برنامه توسعه ملی سازمان ملل، آسیب پذیری را به عنوان شرایط یا فرایندهای انسانی تلقی می کند که از عوامل فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی منتج شده و احتمال و میزان خسارت ناشی از بلایا را تعیین می کند(UNDP,2004).
در حال حاضر بیش از ۲۵ تعریف و روش متفاوت در زمینه آسیب پذیری موجود می باشد. توافق گسترده بر تعریفی است که اشاره دارد به استعداد ابتلا به آسیب در یک سیستم نسبت به یک یا چند محرک (فورد و اسمیت،۲۰۰۴). یکی دیگر از شناخته شده ترین تعاریف آسیب پذیری از سوی سازمان ملل در قالب استراتژی بین المللی برای کاهش بلایا مطرح گردیده است و عبارت است از؛ «آسیب پذیری شرایطی است که توسط عوامل یا فرایندهای فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی تعیین می شود و آمادگی جوامع را در مقابل اثرات و پیامدهای ناشی از بلایا کاهش میدهد»(کشاورز و همکاران،۱۳۸۹).
آسیب پذیری در لاتین،Vulus به معنای"صدمه و آسیب” است و در فرهنگ های انگلیسی آسیب پذیری به عنوان Inter alia به معنی “صدمه دیدن از لحاظ فیزیکی یا عاطفی” تعریف می شود (کلی و ادگر[۳۹]،۳۲۸،۲۰۰۰). آسیب پذیری وضعیتی است که در نتیجه آن خانوار، قدرت مقابله با شرایط نامطلوب را از دست می دهد و به وضعیتی سقوط می کند که اغلب با ناامنی های غذایی (گرسنگی)، شغلی(بیکاری)، اجتماعی(کم توانی و انزوا) و بهداشتی (بیماری و ضعف جسمی) همراه می شود(زاهدی مازندرانی و زاهدی عبقری،۱۳۷۵،۲۰).
مفهوم آسیب پذیری به مخاطرات اقلیمی را اولین بار اوکیف و همکاران[۴۰](۱۹۷۶)، به کار بردند. آسیب پذیری به تغییر اقلیم تابعی است از: در معرض قرار گرفتن[۴۱](E) ، حساسیت[۴۲] به تنش های خارجی(S) و ظرفیت سازگاری[۴۳](Ac). چارچوب آسیب پذیری بر پایه این سه بعد اصلی تعریف شده است (کسپرسون و کسپرسون[۴۴]،۲۰۰۱؛ IPCC،۲۰۰۱؛ ادگر[۴۵]،۲۰۰۶؛ فرانزک و همکاران[۴۶]،۲۰۱۲؛ سورسو و همکاران[۴۷]، ۲۰۱۳). در مدل مفهومی آسیب پذیری جامعه به تغییر اقلیم، مفهوم آسیب پذیری به عنوان تابعی از قرار گرفتن در معرض جامعه به اثرات تغییر اقلیم و ظرفیت سازگاری آن برای مقابله با قرار گرفتن در معرض آن می باشد(فورد و اسمیت،۲۰۰۴). همچنین آسیب پذیری به تغییر اقلیم، بدین معناست که تا چه حد یک سیستم حساس بوده و قادر به کنار آمدن با اثرات منفی تغییرات آب و هوا است. این نه تنها به حساسیت سیستم، بلکه به ظرفیت سازگاری آن بستگی دارد (هندلی و کازمیرزاک[۴۸]، ۲۰۱۱).
نزدیک ترین مفهوم مرتبط با آسیب پذیری، انعطاف پذیری است. آسیب پذیری عبارت است از احتمال بروز پیامد های ناشی از هر رویداد منفی و نامطلوب در جامعه. در حالی که انعطاف پذیری، تحلیل حدّ و آستانه تحمل جامعه در برابر تغییرات اساسی در محیط زیست و مقابله با آن هاست. توان جمعیت برای مقابله با تغییرات، یافتن مسیری است برای عبور از آسیب پذیری، که همان معنا و مفهوم انعطاف پذیری را دارد(لازروس[۴۹]،۲۱،۲۰۱۱).
آسیب پذیری تابعی از قرار گرفتن در معرض خطر و ناتوانی در مقابله با آن می باشد (برنامه جهانی غذا[۵۰]،۱۹۹۹). آسیبپذیری درجه ای است که سیستم نمی تواند با تأثیر منفی تغییرات آب و هوا مقابله کند و شامل جنبه های فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی است. در دومین گزارش ارزیابی مجمع بین المللی تغییر اقلیم[۵۱] (IPCC)، آسیب پذیری این گونه تعریف شد: « این که تا چه حد تغییرات آب و هوایی ممکن است به یک سیستم آسیب یا ضربه وارد کند » و همچنین اشاره شده است که « آسیب پذیری نه تنها به حساسیت سیستم، بلکه به توانایی آن برای سازگاری با شرایط جدید آب و هوایی بستگی دارد ». مجمع بین المللی تغییر اقلیم (IPCC, 2001 ) آسیب پذیری به تغییرات آب و هوایی را به عنوان «درجه ای از سیستم که در معرض و یا قادر به کنار آمدن با اثرات منفی تغییرات آب و هوایی دانسته و همچنین تابعی از ویژگی، اندازه و نرخ تغییر آب و هوایی که یک سیستم در معرض آن است، حساسیت آن و ظرفیت سازگاری آن تعریف کرده است».
مطالعات مخاطرات طبیعی ، آسیب پذیری را به عنوان «درجه ای که یک واحد در معرض ابتلا به استرس قرار میگیرد در رابطه با توانایی(یا عدم توانایی) برای مقابله، بهبودی و یا اساسأ سازگاری (تبدیل به یک سیستم جدید و یا انقراض آن)» تعریف می کند (درسا و همکاران،۲۰۰۹).
زرافشانی و همکاران[۵۲] (۲۰۱۲)، آسیب پذیری تابعی است از حساسیت سیستم به تغییر:
-
- اقلیم (درجه ای که سیستم به تغییر اقلیم از جمله اثرات مثبت و منفی پاسخ می دهد)؛
-
- ظرفیت سازگاری( درجه ای که با تنظیم فعالیت، فرآیندها یا ساختار ها بتوان پتانسیل خسارت را تعدیل کرد یا از فرصت های ایجاد شده توسط تغییر اقلیم بهره گرفت)؛
-
- درجه در معرض قرار گرفتن سیستم به مخاطرات اقلیمی.
شکل ۹-۲ حلقه های کلیدی مفهوم آسیب پذیری(افتخاری و همکاران،۱۳۸۸ ،۳۳).
در ادبیات فقر و توسعه، براساس شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، آسیب پذیری «قرار گرفتن رفاه عمومی بشر در معرض طیف وسیعی از آسیب های زیان بار زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی» تعریف می شود (درسا و همکاران[۵۳]،۲۰۰۹).
قدیری و افتخاری(۱۳۹۲) و افتخاری و همکاران(۱۳۹۲)، خطر و آسیب را اینگونه تعریف کرده اند:
خطر[۵۴]: خود به خود منجر به نتایج زیان بار نمی شود بلکه بیانگر امکان وقوع آسیب می باشد. هر پدیده یا شرایطی که بالقوه میتواند به مردم، داراییها، سیستمهای خدماتی و یا محیط پیرامونی آسیب وارد کند خطر نامیده می شود.
آسیب : آسیب واقعی وابسته به: ۱- درمعرض خطر بودن[۵۵] و ۲- خصیصه های واحد دریافت کننده خطر می باشد.
خطرپذیری[۵۶]: احتمال بروز عواقب خطرناک شامل مرگ و میر، جراحات، ورشکستگی اقتصادی، خسارات وارده به محیط زیست است.
آسیب پذیری: تهدید ناشی از عوامل محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی که توانایی افراد و جوامع را در مقابله با خطرات کاهش می دهد.
شکل ۱۰-۲ چارچوب ریسک – خطر (افتخاری و همکاران،۱۳۸۸، ۳۶)
از دهه ۱۹۷۰ م. به بعد دیدگاه های نظری متفاوتی از آسیب پذیری شامل سه دسته:۱- زیستی - فیزیکی[۵۷]،۲- ساخت اجتماعی[۵۸] و ۳- ترکیبی[۵۹] شکل گرفته است (افتخاری و همکاران،۱۳۹۲).
-
- دیدگاه زیستی- فیزیکی: آسیب پذیری به عنوان ریسک در معرض بودن[۶۰] (خطرمحور و فن گرا).
-
- دیدگاه ساخت اجتماعی: آسیب پذیری به عنوان ساخت های اجتماعی[۶۱] (اجتماعی و انسان محور).
-
- دیدگاه ترکیبی: آسیب پذیری به عنوان تأثیرپذیری بالقوه و ظرفیت رسیدگی و انطباق[۶۲] (یکپارچگی و پایداری).
جدول۱-۲ مقایسه دیدگاه های نظری آسیب پذیری نسبت به مخاطرت طبیعی
منبع: (افتخاری و همکاران،۱۳۸۸)
۲-۷-۲ عوامل مؤثر بر آسیب پذیری
سازمان ملل چهار عامل را در میزان آسیب پذیری مؤثر می داند، که عبارتند از :۱٫ عوامل فیزیکی نظیر زیرساخت های جامعه مانند جاده، برق و غیره؛ ۲٫ عوامل اقتصادی مانند درآمد، سرمایه و نظایر آن؛ ۳٫ عوامل اجتماعی مانند سطح آموزش، امنیت، عدالت و مانند اینها؛ و ۴٫ عوامل محیطی مانند شرایط آب و هوا در منطقه (فاسل[۶۳]،۱۵۶،۲۰۰۷).