اثبات اظهار خلاف واقع در امری که مربوط به قرارداد است و سبب سوء تفاهم در خصوص کیفیت واقعی یا ارزش موضوع قرارداد شده است، یا اظهار خلاف واقع در امری که مربوط به مخاطب است، و او را به انعقاد قرارداد ترغیب میکند، شرط لازم برای تشکیل سوء عرضۀ مؤثر است. به طور کلی هیچ تکلیفی بر طرفین، برای بیان و افشای واقعیت بار نمیشود، مگر تکلیف بیان عیب معلوم و بیان امور مهم در قراردادهای «با حسن نیت». در صورتی که چنین افشایی ضرورت داشته باشد، طرفین به موجب قانون ملزماند که با ترک هر گونه عمل یا اظهار خلاف واقع و عدم ایجاد هر گونه تصور غیر واقعی در مورد موضوع قرارداد، احترام یکدیگر را رعایت کنند. طرفین در واقع ملزماند، تا جایی که آگاهی دارند، هر عیبی را که در موضوع قرارداد است افشا کنند. هر گونه قصور در افشای چنین عیبی، اخفای آگاهانه و عمدی عیب (کتمان العیب) تلقی میشود (بهروم، ۱۳۸۰، ص۵۵).
۲-۲-۲- اظهار باید اظهار یک واقعیت باشد
برای این که سوء عرضهای قابل تعقیب باشد، مخاطب باید اثبات کند آن اظهار، اظهار نظر یا مشورت، یا اغراقگویی و تمجید مبالغهآمیز یا اظهاری از روی شوخی و مزاح نبوده است (همان).
۲-۲-۲-۱- اظهار قانون
به طور کلی همه اظهارات مربوط به قانون، اظهار امر واقعی هستند، مگر این که اظهار، در مورد احکام ضروری و اساسی باشد که طبق اسلام، دانستن آنها بر همه مسلمانان واجب است. از اینرو، هیچ کس نمیتواند از جرم خود در قراردادی که متضمن انجام زنای محصنه، قتل عمد، نوشیدن مشروبات الکلی، سرقت، رشوه یا گرفتن ربا است، با این استدلال معاف شود که هریک از این قراردادها را به دلیل آگاه نبودن از قانون یا اغوای طرف دیگر، منعقد ساخته است. از لحاظ شرعی، ممکن نیست که یک شخص تحت تأثیر اظهار خلاف واقع چنین احکامی قرار گیرد. زیرا این وظیفۀ اوست که از حکم شرعی و قانونی موضوعات فوق آگاه باشد (همان، ص۵۶).
۲-۲-۲-۲- اظهار وعده
اظهار «وعدۀ صرف» نمیتواند اظهار واقعیت تلقی شود. اظهار وعده، صرفاً ابراز قصد در مورد اقدامات آینده است که دانستن آنها در زمان حاضرممکن نیست. در حقوق اسلام، چنین اظهاراتی هیچ گونه تعهد حقوقی ایجاد نمیکند و اگر وعده دهنده آنها را انجام ندهد، نمیتوان علیه او دعوای حقوقی اقامه کرد، مگر این که آن اظهارات به طور جدی و با قصد ایجاد تعهدات قانونی انجام گرفته باشند. این حکم، نظر غالب در اسلام است و تنها ابن شبرمه بر این نظر است که قول و وعده، اظهار واقعیت است لذا صرف نظر از قصد وعده دهنده، الزامآور است، از اینرو، وی باید آن را اجرا کند، همان گونه که این نکته از حکم کلی قرآن استفاده میشود: «به عهد خویش وفا کنید، چرا که در مورد آن عهد( در روز حساب و جزا) بازخواست خواهید شد» (ابن حزم، ۱۹۶۹م، ج۸، ص۲۸).
همانگونه که در قرآن کریم آمده است: وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولا (اسراء / ۳۴)؛ همه به عهد خود باید وفا کنید که البته (در قیامت) از عهد و پیمان سؤال خواهد شد.
۲-۲-۲-۳- اظهار مشورتی و اظهارنظر
در حقوق اسلام، اظهار مشورتی و اظهار نظر، اظهار واقعیت محسوب نمیشود. پس از اثبات اشتباه بودن اظهارات، اظهار کننده در مقابل مخاطبی که بر آن اظهارات اعتماد کرده مسئول نیست. در این باره، مثالهای زیادی در کتب فقهی میتوان یافت؛ برای مثال، کسی که صادقانه بر اساس تجربهاش، به دیگری توصیه میکند که برای حفظ امنیت از فلان جاده استفاده کند، در صورتی که این شخص در آن راه غارت شود، هیچ مسئولیتی برای پرداخت خسارات به او ندارد. همچنین شخصی که صادقانه دوستش را به خوردن غذای معمولی که اعتقاد به سالم بودن آن دارد توصیه میکند، اگر دوستش به دلیل مسموم بودن غذا بمیرد، او مرتکب و مسئول قتل عمد تلقی نمیشود (شهید ثانی، بیتا، ج۱، ص۷۷).
مثالی که در مورد اظهار نظر، ارائه شده، این است که شخصی از دوستش بخواهد نظر خود را دربارۀ زنی که تمایل به ازدواج با او دارد، بیان کند و او در جواب بگوید: آن زن آزاد است؛ اگر معلوم شود که آن زن کنیز بوده، وی مسئولیتی در جبران خسارت دوستش ندارد (عطاسی، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۷۹).
براساس حقوق اسلام، در صورتی که اظهار کننده اظهار خود را همراه با جملاتی نظیر «من مطمئن هستم» یا «من مسئولیت هر چیزی را که برای تو اتفاق بیفتد، قبول میکنم» یا مطالبی از این قبیل بیان نماید، هر یک از اظهارات یاد شده، اظهار واقعیت تلقی میشود و از اینرو، اظهارکننده مسئول پرداخت خساراتی است که مخاطب متحمل شده است (همان، ص۸۰).
۲-۲-۲-۴- اظهارات مبالغهآمیز و اظهار از روی مزاح
حقوق اسلام، اظهارات مبالغهآمیز یا تحسینآمیز را نیز اظهار واقعیت تلقی نمیکند، زیرا این اظهارات فریب و نیرنگ محسوب نمیشوند. این یک عرف تجاری پذیرفته شده است که چنین اظهاراتی در جریان معاملات انجام شود (یکان، ۱۹۵۱م، ج۱، ص۳۶۲).
همچنین، اظهارات از روی شوخی و مزاح، اظهار واقعیت تلقی نمیشوند، زیرا به طور جدی انجام نشده و قصد بر این نبوده است که اثر نجش باشند (دسوقی، ۱۳۱۹ق، ج۳، ص۴).
۲-۲-۳-ترغیب
ویژگی دیگر سوء عرضه، ترغیب مخاطب به انعقاد قرارداد است؛ به این طریق [ اظهار کننده] او را متقاعد میسازد که آن چه اظهار شده است، حقیقت دارد؛ به عبارت دیگر، سوء عرضه مستقیماً اراده یا تصمیم مخاطب را در انعقاد قرارداد متأثر میسازد. حقوق اسلام، ترغیب به انعقاد قرارداد را، در صورتی که موجب ورود خسارت و زیان به مخاطب شود، یکی ازشرایط لازم برای ابطال قرارداد در یک دعوای مربوط سوء عرضه میداند. دکتر عبدالکریم زیدان، یکی از حقوق دانان اسلامی معاصر، در اثر خود در مورد سوء عرضه میگوید: «زمانی که سوء عرضه (اظهار خلاف واقع)، طرف دیگر را به انعقاد یک قرارداد ترغیب کند، به طوری که بدون آن، مخاطب این قرارداد را منعقد نمیساخت، مخاطب حق دارد قرارداد را فسخ کند» (انصاری، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۵۵؛ زیدان، ۱۳۸۳ق، ص۳۵۹).
اقامۀ دعوا برای رهایی از قرارداد بیع براساس نظریۀ سوء عرضه، زمانی میسر است که مخاطب بدون آگاهی از خلاف واقع بودن اظهار، قرارداد را با فروشنده منعقد سازد، زیرا تصمیم او به انعقاد قرارداد، تحت تأثیر اظهارات خلاف واقع اظهار کننده قرار گرفته است. اما در صورتی که مخاطب بعد از کشف اظهار خلاف واقع، قرارداد را با فروشنده منعقد سازد، نمیتواند تقاضای جبران خسارت از طریق فسخ قرارداد نماید، زیرا عمل او متضمن این نکته است که با امر خلاف واقع، موافق بوده و بنابراین، حتی اگر خساراتی به او رسیده باشد، نمیتوان فرض کرد که در اثر اظهار خلاف واقع ترغیب شده است. در چنین مواردی، مخاطب تنها میتواند به موجب خیار عیب، آن هم در صورت اثبات معیوب بودن کالا، تقاضای جبران خسارت کند (انصاری، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۵۵؛ زیدان، ۱۳۸۳ق، ص۳۵۹).
۲-۲-۴- عمده بودن
برای این که سوء عرضه مؤثر محسوب شود [موجب فسخ یا بطلان قرارداد گردد] تنها اثبات این نکته که مخاطب به انعقاد قرارداد ترغیب شده، کافی نیست. اظهار همچنین باید عمده و مهم باشد، به طوری که سبب درک نادرست و سوء تفاهم واقعی گردد و شخص متعارف و نیز مخاطب را به انعقاد قرارداد ترغیب نماید. در صورتی که تنها مخاطب، حقیقت موضوع قرارداد را به خوبی درک نکرده و به انعقاد قرارداد ترغیب شده باشد، اما دیگران بدین گونه ترغیب نشوند[یعنی یک شخص متعارف با این سوء عرضه ترغیب نشود] مخاطب حق فسخ قرارداد را نخواهد داشت، زیرا به احتمال قوی اگر وی برای فهم حقیقت تلاش کرده بود، میتوانست به حقیقت این اظهار دست یابد. ناتوانی او از درک و فهم چنین اظهار خلاف واقعی، نتیجۀ تقصیر او تلقی میشود. «رملی» در این باره میگوید: «مخاطب با عدم بررسی موضوع قرارداد تقصیر خودرا ثابت کرده است» (شهید ثانی، بیتا، ج۱، ص۱۷۷؛ رملی، ۱۳۸۶ق، ج۴، ص۷۴).
همچنین در صورتی که مخاطب، بدون بررسی واقعیت خاص، تنها فرض و تصوری از
آن پیدا کند و براساس چنین تصوری، قرارداد را منعقد سازد، این امر، تقصیر وی[ در بررسی موضوع قرارداد] تلقی میگردد و اگر بعداً دریابد که در تصورش اشتباه کرده است، مجاز نیست جهت فسخ قرارداد علیه اظهار کننده، اقامۀ دعوا کند. مثال زیر معمولاً در متون قدیمی فقه ذکر شده است: خریداری که به خرید حیوانی ترغیب شده که به وسیله مدلس بیش از اندازه به او غذا داده شده تا چاق به نظر آید، و بدون بررسی حیوان به تصور این که آبستن است، قرارداد را منعقد ساخته است، نمیتواند قرارداد را فسخ نماید (ابن قدامه، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۲۳۷).
اثبات سعی[= عدم تقصیر] مخاطب نیز، علاوه بر اثبات ترغیب و اغوای اظهار کننده، ضرورت دارد، زیرا تقصیر(حتی در صورتی که وجود ترغیب اثبات شده و در محکمه پذیرفته شود) مخاطب را از اقامه دعوا به دلیل فریب باز میدارد. در این مورد، عامل اساسی و تعیین کننده برای به دست آوردن جبران خسارت، خود اغوا نیست بلکه سعی و تلاش مخاطب در تشخیص حقیقت امر، عامل اساسی است. هر گونه ضرر و زیان وارد بر مخاطب، که از تقصیر او در کشف فریب، در تدلیسی آشکارا به قصد متأثر ساختن وی انجام شده، ناشی شده باشد، قابل جبران نیست.
معیار سنجش سعی و تلاش مخاطب، بر درک و فهم یک شخص متعارف از چنین اظهار خلاف واقعی استوار است.
اگر چنین شخص متعارفی نیز با این سوء عرضه ( اظهار خلاف واقع) گمراه شده و فریب میخورد، این گونه تلقی میشود که مخاطب، مسئولیت خود در سعی و تلاش را ایفا کرده است، اما اگر شخص متعارف تحت تأثیر چنین سوء عرضهای قرار نمیگرفت، این گونه تلقی میشود که مخاطب در اینکه اجازه داده سوء عرضه بر او مؤثر واقع شود، مرتکب تقصیر شده است (سنهوری، ۱۹۵۳م، ج۲، ص۱۵۱).
۲-۲-۵-ضرر و زیان وارد بر مخاطب
نه تنها اثبات سعی و تلاش مخاطب ضرورت دارد، بلکه اثبات وجود ضرر و زیانی که او متحمل شده نیز لازم است. در حقوق اسلام، قراردادی که در نتیجۀ سوء عرضه منعقد میشود، به خودی خود قابل ابطال نیست، بلکه، جز در مورد قراردادهای مبتنی بر حسن نیت (محمصانی، ۱۳۸۰ق، ص۱۵۴)، باید ضرر و زیانی نیز وجود داشته باشد. از اینرو، به عنوان مثال در مورد « تصریه»، مدلس گاو خود را جهت بزرگتر جلوه دادن پستانش، نمیدوشد و بدین وسیله مخاطب را به انعقاد قرارداد ترغیب شده است، اما در صورتی که اتفاقاً این حیوان پس از تحویل به مشتری هم مقدار زیادی شیر تولید کند، خریدار حق فسخ قرارداد را ندارد، زیرا هیچ زیانی بر او وارد نشده است (ابن قدامه، ۱۴۰۳ق، ص۲۳۴).
این امر مسلم است که مخاطب در اثر سوء عرضه ( اظهار خلاف واقع) تا اندازهای متضرر خواهد شد، زیرا هدف اظهار کننده این است که از راه فریب مخاطب، از او سود و منفعتی به دست آورد. در بیشترموارد سوء عرضه سبب میشود که مخاطب به پرداخت مبلغی بیش از ارزش واقعی کالا وادار شده و متحمل ضرر شود، و در موردی که مخاطب، فروشنده باشد، با دریافت مبلغی کمتر از ارزش واقعی کالا، متضرر گردد (همان).
شرط زیان یا ضرر که برای قابل تعقیب بودن سوء عرضه و دستیابی به جبران خسارت ضروری است، مطابق با این اصل کلی حقوق مدنی اسلام است که ضرر یا زیان وارد بر شخص باید جبران گردد. مسئلهای که باقی میماند درجۀ ضرر و زیانی است که مخاطب در انواع مختلف سوء عرضه متحمل میشود. تفاوت اندکی بین تقلب مؤثر، سوء عرضۀ بر خلاف واقع و دیگر انواع سوء عرضه وجود دارد. برای دستیابی به جبران خسارت در مورد تقلب مؤثر، اثبات « غبن جزئی» کافی است، اما در قراردادی که مخاطب به دلیل اعتماد بر اظهار خلاف واقع اظهار کننده متحمل ضرر شده است، معمولاً لازم است ثابت شود که خسارت سنگین یا « غبن فاحشی» بر او وارد شده است (شهید ثانی، همان، ج۱، ص۴۳۰).
درقراردادهای با حسن نیت و اخفای عیب، اثبات این که مخاطب متحمل ضرر یا خسارت شده است، ضرورت ندارد. در چنین مواردی، اثبات وجود تقلب و اخفای عیبی که مخاطب را در انعقاد قرارداد تحت تأثیر قرار داده یا به انعقاد آن ترغیب کرده است، کافی است، زیرا ماهیت چنین قراردادی اقتضا میکند که شخص زیان دیده از تقلب، در قبال ناکامی حمایت شود. استثنای این مسئله، عقد مسترسل است که مخاطب باید اثبات کند که دست کم متحمل «غبن جزئی» شده است، در غیر این صورت، از او جبران خسارت نخواهد شد (بهروم، ۱۳۸۰، ص۶۳).
۲-۲-۶- اظهار کننده ضرورتاًٌ یکی از طرفین قرارداد نیست
بر اساس نظریه سوءعرضه، حکم به جبران خسارت صادر نمیشود؛، مگر آن که طرف فریب خورده بتواند اثبات کند که بر اثر اعتماد به بیانات اظهار کننده، به انعقاد قرارداد ترغیب شده و زیانهایی را متحمل شده است. به طور کلی، اعتماد بر اظهار صادر شده از سوی شخص بیگانه از قرارداد یا شخص ثالثی که نمایندۀ طرف قرارداد نیست، مخاطب اظهاررا از رسیدن به هر گونه جبران خسارت محروم میسازد، چرا که او مستقیماً تحت تأثیر رفتار طرف دیگر قرارداد واقع نشده است.
اما، به عنوان یک استثنا از مطلب بالا، باید متذکر شد، در حقوق قراردادهای اسلام ضرورتی ندارد که اظهار کننده طرف قرارداد باشد. در شرایط استثنایی مخاطبی که با اعتماد بر اظهار خلاف واقع شخص دیگری که طرف قراردادنیست، قرارداد را منعقد کرده،؛ همچنان فریب خورده محسوب میشود؛ مثلاً ممکن است شخص بیگانهای که نمایندۀ هیچ یک از طرفین قرارداد نیست، برای «الف» اظهار کند که «ب» فرزند اوست و او در مقابل هر گونه تعهدی که از قرارداد بیع با فرزند او به وجود میآید، مسئول خواهد بود. فرض کنید «الف» بر اثر این اظهار ترغیب شود و به انعقاد قرارداد با «ب» مبادرت کند، بعداً کشف شود که «ب» فرزند آن شخص نبوده است، در صورتی که «ب» نتواند از عهدۀ قرارداد برآید، آن شخص بیگانه، مسئول باقی میماند و باید خسارت او را جبران کند، چه از طریق کاهش قیمت و یا جبران خسارت دیگری که مطابق با خسارتی باشد که «الف» به واسطه این قرارداد متحمل شده است (انصاری، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۵۵؛ سنهوری، ۱۹۵۳ق، ص۱۷۲).
۲-۳- مبانی فقهی تدلیس
۲-۳-۱- قرآن
خداوند در آیات بسیاری از قرآن خدعهگران و فریبکاران را ذم کرده است یعنی کسانی که به زبان چیزی بگویند ولی در باطن و قلبشان به گونهای دیگر باشند. خداوند در مورد منافقین فرموده است: « إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ» (نساء/ ۱۴۲).
کلمه:” مخادعه” که فعل مضارع” یخادعون” از آن گرفته شده به معناى بسیار خدعه کردن و خدعههاى سخت کردن است، البته این در صورتى است که بگوئیم: زیادتر بودن مبانى دلالت مىکند بر زیادى معانى (و همین طور هم هست، زیرا کسى که بسیار خدعه مىکند در خدعه کردن مهارت پیدا نموده، خدعههایى شدیدتر و ماهرانهتر مىکند).
جمله:” وَ هُوَ خادِعُهُمْ” در موضع حال است و موقعیت حال را دارد و چنین مىفهماند که منافقین با خداى تعالى خدعه مىکنند، در حالى که او با همین عمل آنان، آنان را خدعه مىکند و برگشت معنا به این مىشود که این منافقین با اعمالى که ناشى از نفاقشان است یعنى با اظهار ایمان کردن در نزد مؤمنین و خود را به آنان نزدیک کردن و حضور در مجالس و محافل آنان مىخواهند خدا را (و یا به عبارتى دیگر پیغمبر و مؤمنین را) خدعه کنند تا با ایمان ظاهرى و اعمال خالى از حقیقت خود از قلب آنان استفاده نمایند و بیچارهها نمىدانند که آن کسى که راه را براى اینگونه نیرنگها براى آنان باز کرده و جلوى آنان را نگرفته، همان خداى سبحان است و همین خود، خدعهاى است از خداى تعالى نسبت به ایشان و مجازاتى است در برابر سوء نیات و اعمال زشت پنهانیشان، پس خدعه منافقین عینا همان خدعه خداى تعالى به ایشان است (طباطبایی، ۱۳۷۶، ج۵، ص۱۹۰)
کسی که متوسل به حیله حرام میشود با خدعه و مکر و ظاهر فریبی امر باطل و حرامی را جایز و مشروع نشان میدهد. اما فرق بین آن دو به گفته ابن قیم در این است که منافقین در اصل دین نفاق دارد ولی شخص حیلهگر در فروع دین نفاق میورزد (ابن قیم، بیتا، ج۳، ص۱۷۳).
تعطیل شنبه از نظر تورات واجب بلکه از شعارها و نوامیس قوم یهود است و از دیگر فرائض مهمتر آمده، گویند: «خداوند روز شنبه به ساختمان جهان پایان بخشید و به استراحت پرداخت» و بنى اسرائیل در چنین روزى از مصر بیرون آمده و از مصریان رهایى یافتند. در چنین روزى یهود باید از هر کارى دست کشند و به اقامه شعائر خود بپردازند. گروهى از آنها که ساکنین سواحل و کارشان صید ماهى بود، براى سرپیچى از انجام این فریضه حیلهاى پیش گرفتند و حرمت این ناموس را نگه نداشتند. اینها چون دیدند روز شنبه ساحلها خلوت و دامها برچیده مىشود و ماهیها بیشتر روى مىآرند، حوضچههایى از روز پیش مىساختند و دامهایى مىانداختند، چون ماهیها روز شنبه در آنها مىافتادند راه بیرون رفتنشان را مىبستند تا روز بعد صیدشان مىکردند. چنان که سستى در نگهدارى و اجراء احکام، آئین را از میان مىبرد که آیه سابق عاقبت آن را نمایاند- حیله کردن در دستورات هم بنام دین آن را دگرگون و مسخ مىنماید (طالقانی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۱۸۶)، خداوند نیز مسخشان کرد:
« وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَهً خَاسِئِینَ * ولقد علمتم
فَجَعَلْنَاهَا نَکَالا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ (بقره/ ۶۵ و ۶۶)» شما حال آنها را که در روز شنبه گناه و نافرمانی کردند دانستید که آنها را به صورت بوزینگان طرد شدهای در آوردیم. ما این جریان را مجازات و درس عبرتی برای مردم آن زمان و کسانی که بعد از آنان آمدند و هم پند و اندرزی برای پرهیزگاران قرار دادیم.
همچنین آیه ۲۹ سوره نساء بیان می دارد: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلا أَنْ تَکُونَ تِجَارَهً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ … ؛ ای ایمان آوردندگان، اموال یکدیگر را به ناحق (باطل) نخورید، مگر اینکه بر تجارتی از روی رضایت و رغبت باشد».
زیر بناى قوانین اسلامى را در مسائل مربوط به «معاملات و مبادلات مالى» تشکیل مىدهد، و به همین دلیل فقهاى اسلام در تمام ابواب معاملات به آن استدلال مىکنند، آیه خطاب به افراد با ایمان کرده و مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ). بنابراین، هر گونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوى، معاملاتى که حد و حدود آن کاملا مشخص نباشد، خرید و فروش اجناسى که فایده منطقى و عقلایى در آن نباشد، خرید و فروش وسایل فساد و گناه، همه در تحت این قانون کلى قرار دارد. در جمله بعد به عنوان یک استثناء مىفرماید: «مگر این که (تصرف شما در اموال دیگران از طریق) تجارتى باشد که با رضایت شما انجام مىگیرد» (إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجارَهً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ) (بابایی، ۱۳۸۲، ج۱، ص۳۹۳).
خداوند متعال پیش از یادآوری این حکم که صرف کردن اموال و داراییها در مهر زنان و نفقه و هزینه ایشان حلال است، با نهی صرف آنها در راه های لغو و بیهوده، به حرام بودن تصرف نامشروع و ناروا در اموال حکم کرده است. در آیۀ مذکور، کلمه «تأکلوا» از ریشه «أکل» و به معنای خوردن است. دربارۀ وجه تسمیه و دلیل اینکه تصرف را «أکل» گفتهاند، آمده است. «سبب عمده تصرف اشتباه به وسیله انسان، برای تغذیه است، زیرا تغذیه مهمترین احتیاج حیاتی انسان است، ولی نه هر تصرفی، بلکه هر تصرف مالکانهای که باعث قطع تسلط غیر شود درست مثل آنکه با توسعه تسلط و تصرف خود آن را از میان برده باشد، همانطور که خورندهای غذا را» (طباطبائی، ۱۳۷۴، ج۴، ص۴۷۴).
اهل لغت معتقدند چون نیاز به مال، امری مهم به شمار میرود و قوام جامعه بسته به آن است و فایده غالب در اموال، خوردن است که مهمترین و کاملترین تصرف در اموال محسوب میشود، تخصیص «أکل» به این علت که این امر، بزرگترین منفعت در سلسله نیازهای انسان و اهم تصرفات است. به علاوه چون ذکر واژه «أکل» با ارادۀ سایر تصرفات است، «لاتأکلوا» هر نوع تصرف و تملکی را شامل میشود و آیه از لحاظ شمول، بر هر مالی که از طریق باطل گرفته شود حاکم است، از جمله تدلیس، میشود و این معنا از اطلاق عبارت «لاتأکلوا» هم استنباط میشود (ابن منظور، ۱۴۰۵، ص۳۲۴).
عبارت«بینکم» دلالت دارد که بطلان و در نتیجه مرز ناشی از تصرف در اموال دیگران به کل جامعه باز میگردد و اقتصاد آن را مختل میکند. سپس عمل مزبور فقط جنبۀ خصوصی ندارد بلکه با توجه به اختلالی که در نظام اجتماعی ایجاد میکند جنبه عمومی نیز دارد.قباحت این عمل تا آنجاست که خداوند در آیه ۱۶۱ نیز أکل مال به باطل را در کنار سایر مظالمی که یهودیان انجام میدادند، موجب حرمت بعضی خوراکیها برای آنان اعلام فرموده است و در این باره، علامۀ طباطبائی معتقد است که تحریم طیبات نوعی کیفر دنیوی عمومی برای یهود بوده است و کیفر اخروی نیز از آیه «…. و اعتدنا للکافرین منهم عذاباً ألیها» استنباط میشود (علامه طباطبائی، بیتا، ج۵، ص۲۱۶).
آیه ۱۸۸ سورۀ بقره، «ولاتأکلوا اموالکم بینکم بالباطل و تدلوا بها إلی الحکام لتاکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون» و کار را به محاکمه قاضیان نیفکنید تا به وسیله رشوه و دزدی پارهای مال مردم را بخورید، با اینکه شما بطلان دعوی خود را میدانید. در این آیه نیز «أکل» به معنی بطلان تصرفات، و باطل هم به معنای مطلق آنچه مقابل حق باشد، آمده است و از کلمۀ « بینکم، استفاده میشود که تمام اموال به عموم مردم تعلق دارد و خداوند متعال از طریق قوانین عادلانهای که وضع فرموده این اموال را بین انسانها به گونهای تقسیم کرده که ریشه های فساد قطع، و تعادل اقتصادی در اجتماع برقرار شود، به طوری که هر گونه تصرف خلاف آن قوانین، باطل خواهد بود. از نسبت دادن اموال به مردم نیز استفاده میشود که شارع مقدس همان بنیادی را که جامعه بشریت از وقتی که در روی زمین تشکیل شد، پایهگذاری کرده، پابرجا و استوار نموده است و آن عبارت است از اعتبار و احترام اصل مالکیت که در حدود صدبار با تعبیرات مختلفی مانند ملک، مال، و. جانشینی دیگران در قرآن ذکر شده است (علامه طباطبائی، بیتا، ج۲، ص۶۸).
از اطلاق آیه، حرمت هر گونه أکل مال به باطل استنباط میشود و مفسران در این باره اتفاق عقیده دارند تا جایی که عمومیت و دایره شمول حرمت «أکل مال به باطل» را در این آیه از آیه ۲۹ سورۀ نساء بیشتر میدانند، زیرا میثاق آیۀ قبل مربوط به توانایی بر اکتساب و اخذ اجرت بر عبارات را هم شامل میشود. حکمت این حکم آن است که این عمل برای خورنده نیز در حکم جنایت تلقی میشود، زیرا اثر عمل او به همان امتی میرسد که او یکی از اعضای آن است. بنابراین از اطلاق و عموم آیات مذکور استنباط میشود که تصرف در مال غیر به هر طریقی، غیر از آنچه شارع جایز دانست باطل و حرام است، خواه از طریق ظلم و تعدی و خیانت و غصب و آنچه در حکم آنهاست میباشد، خواه از طریق قمار و عقود حرام مانند ربا و معامله در مورد آنچه خداوند انتفاع از آن را حرام دانسته است و خواه از راه تدلیس و کلاهبرداری و مانند آن و انواع دیگر تقلب و نیرنگ در امر اقتصادی و تجاری. آیات مذکور صریحترین و متقنترین دلایل حرمت أکل مال به باطل است (همان).
اما آیات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد:
«وَتَرَى کَثِیرًا مِنْهُمْ یُسَارِعُونَ فِی الإثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ * لَوْلا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالأحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الإثْمَ وَأَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَصْنَعُونَ»؛ بسیاری از آنها را میبینی که در گناه و ستمگری و خوردن حرام میشتابند، چه بسیار کار بدی را پیشّ خود کردند اگر علما و روحانیون، آنها را از کار زشت و خوردن حرام باز ندارند (بلکه آنها نیز بر خوردن مال حرام و رشوه شریک شوند) کاری بسیار زشت میکنند در این آیات حرام خواری از صفات یهود به شمار آمده و مورد سرزنش قرار گرفته و سکوت عالمان در مقابل این عمل زشت مذمت شده است (مائده/ ۶۲و ۶۳).
گویى علماى اهل کتاب را [که از گفتار گناهآلود و رشوهخوارى یهود نهى نکرده]، گناهکارتر از کسانى که مرتکب گناه کبیره مىشوند، دانسته است، زیرا هر عملکنندهاى صانع نامیده نمىشود، مگر این که در انجام عمل از قدرت و مهارت برخوردار باشد. از ابن عباس نقل شده که این آیه شدید اللّحنترین آیه در قرآن است (تفسیر جوامع الجامع، ج۲، ص۹۵).
بسیارى از آنها- بقولى یعنى رؤسا و علماى آنها را- مىبینى که در کفر (بقول سدى) و تجاوز از حدود الهى شتاب مىکنند. برخى گویند: «اثم» هر گونه گناهى و «عدوان» ستم است. یعنى در راه ظلم و گناه که موجب بدبختى آنهاست، شتاب مىکنند. وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ: حسن گوید: یعنى براى قضاوت میان مردم، رشوه مىگیرند. علت اینکه «رشوه» را سحت نامیده، این است که: سرانجام انسان را دچار استیصال و بینوایى مىکند و برکت مال را مىبرد. علماى معانى گویند: کلمه «مسارعت» بیشتر در کار خیر استعمال میشود مثل «یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ» (آل عمران ۱۱۴: در نیکیها شتاب مىکنند) فایده استعمال این کلمه، در اینجا این است که میخواهد بگوید: آنها در راه گناه و ستم و رشوه چنان مىشتابند که گویى براه حق مىشتابند و از مردم حقى و طلبى دارند. به همین جهت، ابن عباس در تفسیر خود گوید: یعنى آنها بر خطا کارى جرات دارند و دلیرند! لَبِئْسَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ: کردار آنها زشت است. لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ: ضمیر «هم» به «الکثیر» باز مىگردد. چرا علماى ربانى- که خود را منسوب به خداوند مىدانند- و احبار آنها را از گناه و رشوهخوارى منع نمىکنند؟! کلمه «ربانى» از رب است مثل «روحانى» از «روح» و «بحرانى» از «بحر». حسن گوید: منظور از «ربانیون» علماى مسیحى و از «احبار» علماى یهودى است. دیگران گفتهاند: منظور از هر دو «علماى یهودى» است، زیرا سخن در پیرامون آنهاست. عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ: از تحریف کتاب. و بقولى از سخن ناحق. وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ: رشوه خوارى و حرام. لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ: رفتار آنها زشت است، زیرا بر معصیت خداوند، گرد آمدهاند. بدینترتیب خداوند علماى اهل کتاب را به همان لفظى که خود اهل کتاب را مورد مذمت قرار داد، مذمت مىکند و آنها را از اینکه وظیفه خود را در مقابل اهل کتاب انجام ندادهاند، ملامت مىکند. در حقیقت، بر اثر قصور عالمان دین است که مردم سرکشى و توسنى مىکنند (تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۰۵).
«وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا فِی کُلِّ قَرْیَهٍ أَکَابِرَ مُجْرِمِیهَا لِیَمْکُرُوا فِیهَا وَمَا یَمْکُرُونَ إِلا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا یَشْعُرُونَ» (انعام/ ۱۲۳)؛ و بدین سان در هر قریهاى مجرمانشان را بزرگانشان قرار دادیم تا در آنجا مکر کنند، ولى نمىدانند که جز با خود مکر نمىورزند.
منظور از جمله” وَ کَذلِکَ جَعَلْنا فِی کُلِّ قَرْیَهٍ أَکابِرَ مُجْرِمِیها …” بیان این جهت خواهد بود که اعمال ایشان و مکر و خدعههایى که به ضرر دعوت دینى و علیه انبیا و گروندگانشان مىکنند ضررى به حال آنان نداشته بلکه همه ضررها متوجه خودشان مىشود، و لیکن نمىفهمند، چون در ظلمت به سر مىبرند. [مکر بزرگان و اعیان هر قریه در برابر دعوت انبیاء و استهزائشان به رسالت پیغمبر (ص)] بعضى از مفسرین گفتهاند:” معناى تشبیهى که در آیه است این است که نظیر آنچه که ما برایت شرح دادیم عمل کفار در نظرشان جلوه کرد، و باز نظیر آن در هر قریهاى بزرگتران مجرمینش را واداشتیم تا مکر کنند، و در مقابل مکر آنان مؤمنین را نور دادیم، پس هر رفتارى که با مؤمنین کردیم با کفار هم کردیم الا اینکه کفار به سوء اختیار خود گمراهى و مؤمنین به حسن اختیار خود هدایت را اختیار کردند، زیرا” جعل” (جعلنا) در هر دو به معناى صیرورت است جز اینکه در باره مؤمنین لطف و نسبت به کفار متمکن ساختن ایشان از مکر و فریب مىباشد". و این سخن خالى از بعد نیست. کلمه” جعل” در جمله” جَعَلْنا فِی کُلِّ قَرْیَهٍ أَکابِرَ مُجْرِمِیها” به همان معنایى است که” جعل” در جمله” وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً” به آن معنا است، و چون در دومى به معناى خلق است ناگزیر باید در اولى هم به معناى خلق باشد. و بنا بر این، معناى جمله اولى این مىشود که: ما در هر قریهاى بزرگترین مجرمین آن قریه را براى این خلق کردیم که در آن قریه مکر کنند و غایت خلقت بودن مکر در این آیه نظیر غایت بودن دخول در آتش است در آیه” وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ” (اعراف/۱۷۹) - و اگر اکابر مجرمین را اختصاص به ذکر داد براى این است که بفهماند فریب هر فریبکارى به خودش برمىگردد، و معلوم است که مکرکنندهها در هر قومى اکابر آن قومند، و اما اصاغر و کوچکترها که همان عامه مردمند در حقیقت اتباع اکابرند، و از خود اراده مستقلى ندارند. و اما اینکه فرمود:” وَ ما یَمْکُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما یَشْعُرُونَ” جهتش این است که مکر به معناى عملى است که مکر شده آن را به حال خود نافع بداند و حال آنکه مکر کننده آن عمل را به منظور ضرر رسانیدن به او و خنثى کردن زحمات و باطل ساختن غرضش انجام داده، و از آنجا که خداوند سبحان غرضى از دعوت دینى خود نداشته از آن، نفعى عاید او نمىشود، و منظورش همه منتفع شدن خود مردم است، پس اگر کسى با خدا مکر کند و نگذارد که غرض از دعوتهاى دینى حاصل شود در حقیقت به خود ضرر زده نه به پروردگار خود (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج۷، ص: ۴۶۹).
۲-۳-۲- سنت
-حالا فرض کنیم که یکی زد و مرا کور کرد. چه میشود؟ اولا این سزای من است، تا چشمم کور شود که دیگر حرف حق نزنم، ثانیاً مگر ما چه چیز دیدنی داریم؟ قیافه و طرز رفتار کسانی که با ما سروکار پیدا میکنند، قطار بشکههای زباله کنار کوچهها، وضع پیادهروها، چهرهی خیابانها، فیلمهای تهوعآور یا نمایشنامههایی که اگر هم از آن انتقاد کنی میخواهند شکمت را بدرند. واقعاً کدام یک از این ها دیدنی است که وقتی کور شدیم از ندیدنش حسرت ببریم؟ همینطور اگر کسی پای مرا شکست و مرا به کلی از پا انداخت، تازه از دوندگیهای بیجا و بیهوده خلاص میشوم[۲۵۱].(در واقع از مشکلات و کمبودهای جامعه ابراز شکایت و گله مندی می کنداما ظاهر مطلب او طوری است که گویا از تصور عیوب جسمانی مثل کور شدن یا شکستن پایش نه تنها ناراحت نمی شود بلکه ابراز خوشحالی هم می کند.)
-آقایی وارد قصابی محله ما شد و نیم کیلو آشغال گوشت برای گربهی خود خواست. قصاب با صدای بلند خندید و گفت: با این چرخ برقی که ما داریم دیگر آشغال گوشت برای گربهی کسی باقی نمیماند! خوب معلوم است که این گوشتفروشها قصدشان تقلب نیست. فقط چون میبینند که جمعیت تهران زیاد شده، میخواهند که گوشت به همه برسد[۲۵۲].(نحوه ی کار قصاب و تقلب کردن او را توجیه می کند و با کنایه این کار او را نوعی خدمت به مردم محسوب می کند.)
-اما تصادفاً همان روز اول متوجه شدم که نگرانی من بیجاست و خداوند تبارک و تعالی که همیشه الطاف بیکرانش شامل حال ضعفاست، وسیلهی سرگرمی مرا هم فراهم کرده و بیخ گوشم گذاشته و من از آن بیخبرم. دیدم صبح اول وقت که گوشی تلفن را برمیدارم و میخواهم به دو سه جا تلفن کنم کار تا ظهرم درآمده است[۲۵۳].(مولف در ابتدای مقاله از باز نشسته شدن و بیکار ماندن اظهار ناراحتی کرده است اما در ادامه ظاهرا استفاده از تلفن را وسیله ی سرگرمی خود می داند ولی در واقع نحوه ی خدمت رسانی ضعیف مخابرات و مشکل بودن برقراری تماس تلفنی را بیان می کند.)
-مردم خیال میکنند کلاس تقویتی یعنی کلاسی که شاگردان را در بعضی از دروس تقویت کند. در صورتی که در واقع این کلاسهای تقویتی فقط بنیهی مالی گردانندگانش را تقویت میکند و بس[۲۵۴].(بی فایده بودن کلاس های تقویتی علیرغم بالا بودن میزان شهریه ی این کلاس ها را بیان می کند. )
-زبان خارجی را هم باید خوب یاد بگیری که اولا در هر چهار لغت فارسی دو تا هم لغت فرنگی مخلوط کنی، ژستی بگیری و پزی بدهی. ثانیاً لااقل سالی یک بار مأموریت خارج برای خودت بتراشی و به بهانهی مذاکره دربارهی فلان پروژه و فلان طرح به خرج بیتالمال هفت شهر عشق را بگردی و بیشتر طرحهایی برای تفریح خودت بریزی[۲۵۵].(در نصیحت به یک دانش آموز ظاهرا از محاسن یادگیری زبان خارجی صحبت می کند اما در واقع نوع استفاده ی افراد از این زبان را نقد کرده است.)
-سؤال بیستم هم که سؤال خیلی جالبی است. به درد دانشجویان همه ی رشتهها میخورد چون شامل این جمله بود: «توانگران مشتغلند» بعد از داوطلبان پرسیده شده بود که واژه «مشتغل» در جملهی فوق دارای کدام یک از این چهار معنی است: منحرف، بیبند و بار، سرگرم، بیایمان. تنها عیب کار در این بود که داوطلب میبایست، فقط یکی از این معانی را انتخاب کند نه هر چهار تا را[۲۵۶].
(در کل این مقاله ظاهرا مولف در حال تعریف و تمجیداز نحوه ی برگزاری کنکور و مناسب بودن سوالات در این آزمون است اما هدف اصلی او در واقع نقد این مساله است و در این بند هم به شیوه ای کنایه آمیز و غیر مستقیم توانگران عصر خود را توصیف می کند.)
-میان قصاب و علاف و خیاط و پالان دوز و آهنگر و سبزیفروش و یخنیپز و سایر پیشهوران هم نابسامانیهایی وجود داشت. مقامات مربوطه رسیدگی کردند و نادرستیها را از بین بردند. به طوری که امروز میبینیم بحمدالله والمنه هیچ خریداری از دست هیچ فروشندهای شکایت ندارد. عدل و انصاف جای ظلم و اجحاف را گرفته است. دورهای که فروشنده و خریدار آبشان از یک جو نمیرفت گذشته است. امروز گرگ و میش از یک جو آب میخورند[۲۵۷]!(کلا لحن کلام و همچنین موضوع مقاله طوری است که مخاطب متوجه می شود که مولف درواقع نحوه ی برخورد فروشندگان با مردم را نقد می کنداگر چه ظاهر سخن او تعریف و تمجید است.)
-ایام عید چه روزهای خوشی بود، ولی افسوس که زود گذشت! کسانی که به مسافرت رفته بودند برگشتند و تهران دوباره به حال اول برگشت. هم تعداد ماشینها زیاد شد، هم آلودگی هوا، هم سخنرانیهای دور و دراز[۲۵۸]!(مساله ترافیک و آلودگی هوا در تهران را یادآور می شود و در عین حال سخنرانی های بی فایده ی مسئولین را همچون ترافیک و آلودگی هوا معضل همیشگی شهر تهران می داند.)
-من معتقدم که تمام این کافه رستورانها و چلوکبابیها و جوجهکبابیها و اغذیهفروشیها برای مملکت لازم است. چون گردانندگان آنها باید نان بخورند. دکترها هم باید نان بخورند، دوافروشها هم همینطور[۲۵۹].(بی کیفیت و غیر بهداشتی بودن غذای رستوران ها را با کنایه بیان کرده است.)
-سال گذشته کتابی تحت عنوان «زائو و زایمان» نوشت و مبلغ هنگفتی نیز حقالتألیف گرفت! این کتاب در همان روز اول انتشار بیش از هشت هزار نسخه در یک شهر به فروش رفت. علتش هم این بود که برخی از جوانهای زندار و کمحوصله مرتب آن را میخریدند و میسوزاندند[۲۶۰]!(با ذکر میزان فروش کتاب،مخاطب ابتدا تصور می کند که قصد مولف تعریف و تمجید از کتاب است اما وقتی که علت را ذکر می کند کنایه و طنز سخن مشخص می شود.)
-من آدمهایی را میشناسم که صد برابر تو درآمد دارند و از صبح تا غروب یک دقیقه دست از تلاش و کوشش برنمیدارند. دوستی دارم که استاد دانشگاه است، مشاور حقوقی یک وزارتخانه است، عضو هیئت مدیرهی یک مؤسسهی تهیهی روغن نباتی است، جزء هیئت امنای یک کارخانه چیتسازی است، خزانهدار یک شرکت کشتیرانی است، سهامدار عمدهی یک بانک است، وکالت میکند، تجارت میکند، خلاصه یازده شغل دارد و تازه دنبال دوازدهمیاش میگردد… تو اگر فقط ماهی هفت هزار تومان کرایه میگیری او ماهی هفتصد هزار تومان کرایهی ملک میگیرد. با این وضع در بیداری که هیچ، حتی در خواب هم خواب میبیند که مشغول جنب و جوش و پول درآوردن است. حالا بگو ببینم تو که بیسوادی عقلت بیشتر میرسد یا او که بیست سال درس خوانده؟ معصومعلی بلافاصله گفت: «البته، او!»[۲۶۱](در این بخش مخاطب صحبت های مولف فرد ساده و کم سوادی است که شغل آزاد و درآمد نسبتاًخوبی دارد ولی در قید و بند کسب درآمد بیشتر نیست ودرواقع حاضر نیست که آرامش و استراحت خود را به خاطر بیشتر کار کردن از دست بدهد و به همین خاطر هم سفارش کار مولف را رد می کند و مولف ظاهراً از چند شغله بودن بعضی از افراد تعریف و تمجید می کند اما درواقع هدف اصلی اواین است که بگوید فعالیت های فراوان این افراد فقط به خاطر حرص و طمع زیاد آنهاست نه چیز دیگر.)
۳ـ۲ـ۲ـ تشبیه
یکی دیگر از صنایع ادبی که در این آثار زیاد به کار گرفته شده است صنعت تشبیه است. اما در اکثر این تشبیهات اموری در طرفین تشبیه قرار گرفته که هیچ سنخیت و شباهتی به یکدیگر ندارند و همین بیشباهتی و به اصطلاح بیربطی این امور نسبت به یکدیگر باعث ایجاد طنز و خلق لبخند بر لبان مخاطب میشود. البته مؤلف با این روش در بسیاری از موارد مشکل مورد بحث خود را هر چه پررنگتر و مهمتر جلوه میدهد. گاهی هم این تشبیهات به گونهای است که در آن واحد دو مشکل کاملاً متفاوت را ذکر میکند و بین آنها پیوند شباهت برقرار میکند و در حالی که جنبهی نقد مسأله را گستردهتر میکند باعث ایجاد طنز هم میشود. ذکر این نکته هم لازم است که در تشبیهات هم از عنصر اغراق و غلو بهره گرفته شده است.
نمونههای زیر را میتوان برای مثال ذکر کرد:
-دیدم همان گدای دست و پا چلفتی دارد صحیح و سالم راه میرود و از شیر ژیان و ببر دمان هم فرزتر جست و خیز میکند[۲۶۲].(شخص گدا رابه شیر وببر تشبیه کرده است .)
-(در بیان تعجب کتابدار از شنیدن نام کتاب تاریخ فرشته می گوید:)شاید در نظرش رابطهی فرشته با تاریخ به همان نسبت عجیب مینمود که رابطهی آش رشته با میخ طویله[۲۶۳].
-و بعد مثل کسی که میخواهد مغز استخوان آبگوشت را بتکاند آن را (قلم خودنویس را) با ضربهی شدیدی به طرف پایین تکان داد،به طوری که تمام جوهر های قلم بیرون ریخت [۲۶۴](خودنویس را به استخوان و حرکت دادن آن را هم به ضربه زدن به استخوان برای بیرون آوردن مغز تشبیه کرده است.)
-با صدایی چندشآور که به عربده بیشتر شباهت داشت[۲۶۵].(تشبیه صدای بد خواننده ی آواز به عربده)
- به همان سرعت که اشخاص تسبیح به دست دانههای تسبیح را از زیر انگشتان خود رد میکنند از زیردست او (پزشک) هم بیمار رد میشود[۲۶۶].(تشبیه ورود و خروج سریع بیماران در مطب پزشک به حرکت دانه های تسبیح،که ضمن این تشبیه بی دقتی پزشک در معالجه ی بیماران هم به ذهن متبادر می شود.)
-و مرا چنان با خشم روی صندلی نشاند (آرایشگر) که گفتی میرغضب محکوم بیچارهای را روی سفرهی چرمین مینشاند تا سرش را ببرد.[۲۶۷]
ـ دو سیر تخمه میدهد که از کلهی من و تو پوکتر است.[۲۶۸]
ـ هنگامی که عازم شرکت در کنکور است خیال میکند حکم امیر ارسلان نامدار را دارد که به جنگ الهاک دیو میرود[۲۶۹].
-انگار تریاک دود کردن هنر است، یا مردانگی است، یا فتح قلعهی خیبر یا پیدا کردن اطاق خالی یا گیر آوردن تاکسی تلفنی است[۲۷۰]!(ضمن تشبیه امور کاملا متفاوت به یکدیگر به کمبودهای مختلف جامعه هم اشاره کرده است.)
ـ گاهی هوا چنان گرم میشود که خیال میکنید دارید از وسط جهنم رد میشوید مثل سیاوش که از میان آتش عبور کرد. با این تفاوت که او به حکم کیکاووس اجباراً به چنان خطری تن در داد ولی شما به اختیار خود چنین عذابی را پذیرفتهاید.[۲۷۱](تشبیه جاده ی گرم به آتش و تشبیه خود مولف به سیاوش وتجسم گرمای شدید هوا برای مخاطب.)
-در توصیف آوازهای پخش شده از رادیو میگوید: تا پایان صفحه نمیتوانید تشخیص دهید که آن آواز صدای مردی است که دارند شکنجهاش میکنند یا صدای زن زائویی است که چار دردش گرفته و در شُرف وضع حمل است.[۲۷۲]
- سیلاب به بعضی از خانههای جنوب شهر هم سری زد و مثل عشق که خانهی دل را ویران میکند خرابیهایی به بار آورد.[۲۷۳](تشبیه سیلاب حاصل از باران شدید به عشق و تشبیه خانه های آسیب دیده از باران به خانه ی دل!)
ـ این ماشین خریدن هم حکم زن گرفتن را پیدا کرده است یک مشکل آدم را حل میکند و هزار مشکل دیگر به بار میآورد[۲۷۴].
-از بدشانسی هر چه بیشتر او (بچه) را تکان میداد مثل جغجغه صدایش هم بیشتر میشد[۲۷۵].(تشبیه بچه به جغجغه)
-برخی از مطالب اگر روپوش طنز نداشته باشد قابل هضم نیست چنان که بعضی از داروها اگر در قالب کپسول نباشد خوردنش آسان نیست.[۲۷۶]
-در توصیف چهره و ظاهر پیشخدمتی که نام او خورشید است چنین می گوید: صورتی داشت بیضی شکل به رنگ قهوهای سیر، پر از آبله شبیه کندوی زنبور عسل با مسدسهای غیرمنتظم… لبهای کت و کلفت و رنگ پریده و به هم پیچیدهی او درست مثل این بود که یک تکه روده را پیچیده حلقه کنند و دور دهان کسی شیرازهبندی نمایند…روی هم رفته خورشید خانم به خورشیدی شباهت داشت که از صبح ازل تا شام ابد در کسوف مانده باشد[۲۷۷]!
ـ یا سیم برق پاره میشود و مثل تازیانهی عزرائیل به بدنش میخورد.[۲۷۸](تشبیه سیم برق به تازیانه ی عزرائیل ،چون به خاطر بی مبالاتی شهرداری سیم برق به طور ناگهانی و مرگ باری به عابرین پیاده برخورد می کند.)
ـ شیرهایی هم که معمار باشی در خانهی ما کار گذاشته، همیشه مثل چشمزنهای عزادار چکه میکند.[۲۷۹](تشبیه شیرهای آب به چشم زنان و تشبیه ضمنی چکه ی آب به اشک)
ـ خطرناکتر از اعتمادی که دختری به پسری دارد، اعتماد بعضی از ماشینداران به بعضی از تعمیرگاههاست[۲۸۰].(تشبیه امور کاملا متفاوت به یکدیگر و بیان هم زمان خطرات اعتماد و دوستی های بین دختران وپسران و بی مسئولیت بودن تعمیرکاران اتومبیل)
ـبرای بیان قطع شدن آب لوله کشی چنین میگوید: شیرآب را باز کردیم و دیدیم از کاسهی چشم لئیمان خشکتر است[۲۸۱].
ـ یک کامیون غولآسا که ده تن بار برمیدارد به اندازهی این جاروبرقی فسقلی سر و صدا راه نمیاندازد که میخواهد یک پرکاه از زمین بردارد[۲۸۲].
ـ یک دستهی هشت نفری مهمان ناخوانده در خانه میریزند و مثل هشت پای دریایی زن و شوهر را احاطه میکنند[۲۸۳].
ـ باید مثل پاندول ساعت بین خانهی خود و ادارهی این آقا تاب بخوری و بیتابی هم نشان ندهی[۲۸۴].(تشبیه رفت و آمدهای پی در پی ارباب رجوع به ادارات دولتی به حرکت متداوم پاندول ساعت)
ـ راستی که لولهکشی گاز حاشیهی خیابانها را مثل جگر زلیخا چاک چاک کرده[۲۸۵].
-مولف ضعیفی و کوچکی جثه ی خود و طرز نشستنش در تاکسی میان دو شخص چاق را به این صورت توصیف کرده است:بنده هم با وجودی که از مو باریکترم به زحمت روی صندلی نشستم… من که با جثهی لاغر خود میان دو نفر خیکی افتاده بودم درست حکم ساندویچ امروزی را داشتم که یک ورقهی کالباس است به نازکی فیلم لای دو قطعه نان به کلفتی متکا[۲۸۶]!
۳ـ۲ـ۳ـ جناس و سجع
دو صنعت جناس و سجع هم جزء صنایع پرکاربرد در این اثار محسوب میشوند. در سراسر این آثار و تقریباً در تمام مقالات و داستانها نمونههایی از این دو صنعت به چشم میخورد. واضح است که این صنایع هم با هدف جذابتر کردن طنز، توسط مؤلف به کار گرفته شده است. در این جا هم میتوان تواناییهای فراوان مؤلف در شاعری را از دلایل استفادهی فراوان او از این دو صنعت به خصوص سجع، به شمار آورد. استفاده از سجع در جملات متوالی در بسیاری از موارد باعث ایجاد طنزی هر چه قویتر و جذابتر میشود و از نظر روانی هم در مخاطب حالتی خوشایند به وجود میآورد. همچنین با بهره گرفتن از صنعت جناس در بعضی از موارد، با هدف نقد مسألهای خاص واژگانی که از نظر ساختمان بسیار شبیه به یکدیگر ولی از نظر معنا کاملاً متفاوت هستند در مقابل یکدیگر قرار داده میشوند و علاوه بر ایجاد خنده تفاوت موجود میان وضع فعلی با وضع ایدهآل را به بارزترین نحوی آشکار میکنند. برای مثال: اما امروز اجناسش آن قدر خراب شده که آنچه دارد لبنیات نیست لجنیات است[۲۸۷].
برای صنایع ذکر شده که بسیار زیاد هم در این آثار به کار رفتهاند مثالهای زیر برای نمونه ذکر میشود:
□ سجع
- از آن جا که هر دردی درمانی و هر مصیبتی پایانی دارد[۲۸۸]…
ـ دختری داشت فرشته خصال و صاحب کمال که زیباتر از او چشم روزگار ندیده و فریباتر از او گوش فلک نشنیده بود. هزاران عاشق زار و دلدادهی بیقرار داشت[۲۸۹].
ـ هم تمول باید داشته باشید هم تملق باید بگویید[۲۹۰].
-تحویل گرفتن یک مشت جنس بنجل مثل پارچهی پوسیده و شیرینی خشکیده و آجیل پوکیده و میوهی لهیده و جنسهای فاسد و گندیده[۲۹۱]
ـ وای بر وقتی که این دو عاشق صادق و این دو یار موافق در تلفن چهرهی دلپسند و روی دلبند یکدیگر را هم ببینند[۲۹۲].
-عید میوهفروشهاست که هر چه سیب پلاسیده و موز لهیده و پرتقال ترشیده و نارنگی گندیده در گوشهی انبار دارند[۲۹۳] …
ـ شاگرد او هر چه مهارتش کم است جسارتش زیاد است[۲۹۴].
ـ او هِی از تحصیل در اروپا حرف میزد و من هی به تفریح در اروپا فکر میکردم[۲۹۵].
ـ دست به دعا بلند میکنند و از خداوند بخشندهی مهربان برای عموم مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات گشایش کار و آسایش بسیار و فراوانی روزی و حصول پیروزی مسئلت مینمایند…چون سهلانگاری حضرات باعث زیاد شدن حشرات است و این هم برای ما دارای بهترین اثرات است… خدایا امثال سال پلنگ است پلنگ هم اهل جنگ است و هزار جور دنگ و فنگ است که در خانهی من دبنگ است از سماجت مادرم و لجاجت همسرم پاک درمانده و منترم به کجا پناه برم؟ یا به آنها نیروی عقل و تمیز بده یا به من پای گریز وگرنه یک روز آنها روانهی بیمارستان میشوند و من روانهی تیمارستان[۲۹۶]!
ـ ضمن تقدیر از قلم حقیر فقیر نوشته است که خدا قلم شما را تیزتر و نوشتههای شما را شورانگیزتر کند[۲۹۷].
ـ ترا به خدا و هر دین و مذهبی که داری این قلم را غلاف و ما را از خواندن آثارت معاف کن[۲۹۸].
□ جناس
-میترسم تمام رستورانها تعطیل شوند و ما جایی برای رجوع و غذایی برای سد جوع پیدا نکنیم.[۲۹۹]
۳۲
۳
باغچه
۲۳۰
۷۲
جمع کل
۴۱۸
۲۲۵
جمع کل
۳۸۵
۲۲۵
۳-۲-۲-۱-۲- ابزار گردآوری دادها
روش مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه از ابزارهای جمعآوری داده های تحقیق هستند (سرمد و همکاران، ۱۳۹۰). برای جمعآوری بخشی از داده ها از روستائیان پرسشنامهای طراحی گردید، برای این منظور ابتدا اسناد، مدارک و مقالات مربوطه مطالعه شد و به این ترتیب پرسشنامه طراحی شد و برای جمعآوری داده های مورد نیاز بخش کمی مورد استفاده قرار گرفت.
۳-۲-۲-۱-۳- پایایی و روایی پرسشنامه
۳-۲-۲-۱-۳- ۱- اعتبار (روایی)
روایی اصطلاحی است که به هدفی که آزمون برای تحقق بخشیدن به آن درست شده، اشاره میکند. به عبارت دیگر، آزمونی دارای روایی است که برای اندازه گیری آنچه مورد نظر است، مناسب باشد (دیکبرام، ۱۳۷۰). برای به دست آوردن اعتبار یک پرسشنامه روشهای مختلفی وجود دارد که در این تحقیق از روش اعتبار محتوا، اعتبار صوری استفاده شده است. در این روش از نظر صاحبنظران و اساتید مجرب و بهره گیری از تحقیقات گذشته استفاده شد، روایی پس از چند مرحله اصلاح و بازنگری اعتبار بهدست آمد و مشخص شد که پرسشنامه از اعتبار محتوایی قابل قبولی برخوردار است.
۳-۲-۲-۱-۳- ۲- اعتماد (پایایی)
قابلیت اعتماد[۷۹] یا پایایی یکی از مهمترین ویژگیها برای ابزار سنجش است که جهت اندازهگیری متغیرها یا سازههای پنهان طراحی شده است. بدون داشتن یک ابزار پایا نمیتوان به نتایج پژوهش اعتماد کافی داشت و در صورت تکرار پژوهش، نتایج میتواند دارای تفاوت معناداری با مرحله اول باشد (قاسمی، ۱۳۸۴). به عبارتی، پایایی تحقیق به دقت اندازه گیری و ثبات آن مربوط است، پس دو معنای متفاوت دارد: یکی به معنای ثبات و پایایی نمره های آزمون در طول زمان است. بدین معنا که اگر یک آزمون چند بار درباره یک آزمودنی اجرا شود، نمرهی آن در همه موارد یکسان است. معنای دوم پایایی به همسانی درونی گویه ها اشاره دارد. مفهوم آن این است که سؤالهای آزمون تا چه حد با یکدیگر همبستگی دارند، برای آزمون پایایی پرسشنامه، شیوه های متفاوتی وجود دارد. رایجترین روش برای سنجش پایایی طیف لیکرت، استفاده از ضریب آلفای کرونباخ است. جهت برطرف کردن اشکالات احتمالی پرسشنامه، ۳۰ پرسشنامه در بین پاسخگویان توزیع و پیش آزمون به عمل آمد، پرسشنامه ها جمعآوری و پایایی اطلاعات بهدست آمده با بهره گرفتن از ضریب آلفای کرونباخ[۸۰] تعیین شد که مقدار آن در جدول ۳-۳ آمده است. ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده نشان از پایایی پرسشنامه طراحی شده است. گفتنی است که پدهازور اعتبار بین ۵/۰ تا ۸/۰ را برای تحقیقات غیرتجربی پذیرفتنی میداند (کریمی و همکاران، ۱۳۹۱). متغیرهای مربوط به عوامل توسعه نیافتگی روستاها از دیدگاه روستاییان در زمینه عوامل توسعه نیافتگی روستاها گردآوری شد. به منظور کاهش تعداد متغیرهای تحقیق و تعیین سهم هر یک از عاملها از تکنیک تحلیل عاملی استفاده گردید. ابتدا به منظور اندازهگیری انسجام درونی دادهها برای بهرهگیری از تکنیک تحلیل عاملی از آزمون KMO و آماره بارتلت استفاده گردید. محاسبات انجام شده نشان داد که انسجام درونی دادهها برای بهرهگیری از تکنیک تحلیل عاملی مناسب بوده (KMO برابر با ۷۱۲/۰) و آماره بارتلت نیز در سطح یک درصد معنیدار بود.
جدول ۳-۳- مقدار آماره KMO و آزمون بارتلت
KMO
Bartletts Test
Sig
α
علل توسعه نیافتگی مناطق روستایی
۷۱۲/۰
۸۳۶/۳۷۱۳
۰۰/۰
۶۸/۰
منبع: یافتههای پژوهش
۳-۲-۲-۲- روش کیفی تئوری بنیادی
تحقیقات کیفی سبکهای مختلفی دارد ولی این تحقیقات دارای اشتراکات زیادی هستند. شش ویژگی مشترک تحقیقات کیفی عبارتند (حاجباقری و همکاران، ۱۳۹۰):
۱ اعتقاد به واقعیات متعدد.
- تعهد به پیروی از شیوهای که به فهمیدن پدیده مورد نظر بینجامد.
یک ایراد مهم شبکه های شکل دهی پالس در سیستم توان پالسی پلاسما آن است که در شرایط تطبیق امپدانس ، دامنه پالس روی بار الکتریکی برابر با نصف دامنه ولتاژ شارژ کننده است. این مشکل را می توان با بهره گرفتن از خط شکل دهنده پالس بلوملین برطرف کرد. یک خط انتقال بلوملین از دو خط انتقال ساده که به یکدیگر متصل شده اند، تشکیل می گردد. این دو خط به صورت موازی باردار و به صورت سری تخلیه می شوند. در صورت صحت اتصالات در ورودی و بار ، دامنه ولتاژ خروجی در آنها تا دو برابر سطح ولتاژ خروجی یک خط انتقال خواهد رسید. خط بلوملین را می توان به صورت استوانه ای یا به شکل صحفه ای موازی ساخت. در بیشتر کاربردهای پالس های قدرت بالا، فضای بین استوانه ها با نوعی دی الکتریک مایع ، نظیر روغن یا آب پر می شود. یک کلید در بین استوانه های میانی و داخلی برای کنترل ولتاژ خط وجود داردکه در شکل(۱-۱۱) نشان داده شده است. شعاع استوانه ها را به گونه ای انتخاب می شوند که امپدانس مشخصه در تمام طول خط یکنواخت باشد و ولتاژ مورد نیاز تامین گردد. معمولا بار الکتریکی بین استوانه های داخلی و خارجی متصل می شود و تغذیه ولتاژ ورودی از طریق استوانه میانی صورت می گیرد. به طور ایده آل خط بلوملین را به گونه ای طراحی می کنیم که دارای ولتاژ و جریان خروجی زیاد ،با راندمان انتقال انرژی وتوان نزدیک به یک باشدکه در نتیجه باعث افزایش قابلیت اطمینان و کاهش ابعاد آن می شود.
شکل (۱-۱۱) آرایش خط انتقال بلوملین
۵.۱ اهداف مورد بررسی در این پایان نامه
بهبود قابلیت اطمینان و راندمان در منابع توان پالسی با توجه به کاربرد آن در پلاسما ارتباط اساسی با مشخصات سیستم های توان پالسی دارد. اخیرا با توجه به استفاده متعدد از منابع توان پالسی در حوزه های صنعتی و هسته ای ، تحقیقات و بررسی زیادی در مورد استفاده بهینه فناوری توان پالسی صورت گرفته است. با توجه به مطالعات صورت گرفته در این زمینه ، این پایان نامه، یک توپولوژی جدید مبتنی بر مبدل باک – بوست مثبت را پیشنهاد می کند که می توان با مدل کردن یک منبع جریان در منابع توان پالسی، امکان کنترل شدت جریان را در حالت تغذیه بارداشته باشیم. بخش اصلی در این آرایش استفاده از کلید های نیمه هادی با ولتاژ کاری مناسب برای تولید ولتاژ های بالا می باشد. در خروجی این توپولوژی تعداد مشخصی از کلید – دیود – خازن به منظور تبادل انرژی منبع جریان با توجه به نوع ولتاژ و تولید توان پالسی کافی با مقدار ولتاژی مناسب طراحی شده است. با شبیه سازی در محیط نرم افزاری MATLAB/SIMULINK، کارایی و قابلیت اجرا بودن این توپولوژی به اثبات رسیده است که بهبود راندمان و قابلیت اطمینان منبع توان پالسی از مزایای کاربردی و مهم آن است
۶.۱ نتیجه گیری
در این فصل ابتدا به بررسی فناوری سیستم های توان پالسی و حوزه های کابردی آن پرداخته شد و سپس جهت آشنایی با محیط پلاسما منحنی ولتاژ- جریان مورد تحلیل قرار گرفت و در انتها تکنولوژی های به کار رفته در منابع توان پالسی پلاسما با توجه به آرایش ساختاری شان ارائه شد. با توجه به اهمیت بهبود راندمان و قابلیت اطمینان منابع توان پالسی ، در فصل بعدی توپولوژی های موجود برای منابع توان پالسی پلاسما مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد و توپولوژی پیشنهادی با توجه به تاثیر آن در افزایش قابلیت اطمینان و راندمان انتخاب می شود.
فصل دوم
بررسی توپولوژی های موجود برای منابع توان پالسی مورد استفاده در پلاسما
۱.۲ مقدمه
استفاده از منابع توان پالسی در فرآیندهای مختلف پلاسما با توجه به ارتباط برقرار شده بین آنها رو به افزایش است. با توجه به تحقیقات به عمل آمده در این مورد، طراحی منابع توان پالسی با هدف کاهش تلفات و افزایش راندمان می تواند تاثیرات کلیدی درکاربردهای پلاسما (از جمله تصفیه سازی مایعات و…) بگذارد. برای درک بهتر از ماهیت منابع توان پالسی و اثرات متقابل آن برحوزه های توسعه یافته پلاسما، با طراحی یک منبع توان پالسی که متشکل از المان های الکترونیک قدرت می باشد می توان روند استفاده از منابع توان پالسی در پلاسما را ارتقا داد.
۲.۲ توپولوژی های موجود برای منابع توان پالسی مورد استفاده در پلاسما
تکنولوژی کلیدهای قدرت بالا با توجه به نوع کاربرد آن در منابع توان پالسی پلاسما و نسبت به تغییر و تحولات صورت گرفته در عرصه فناوری قطعات نیمه هادی الکترونیک قدرت، متفاوت و گوناگون هستند. تریستور IGBT,،ماسفت و … نمونه ای از کلیدهای قدرتی هستند که به عنوان کلیدهای نیمه هادی حالت جامد شناخته می شوند. در منابع توان پالسی پلاسما برای داشتن dv/dt بالا، نیاز به کلید زنی سریع (کلیدزنی آن حالت گذرای کوچکی داشته باشد) است و این مشخصه ، نقش کلیدی در شکل گیری توپولوژی منابع توان پالسی پلاسما دارد. درکلیدهای قدرت بالا مورد استفاده در سیستم های توان پالسی، بازه زمانی کلید زنی با حالت گذرا و روند جابجایی و انتقال سیگنال عبوری آن از نانو ثانیه تا میکرو ثانیه است. کلیدزنی گذرا مستقیما برروی کارایی و قابلیت اطمینان سیستم های توان پالسی تاثیر می گذارد و از هدایت الکتریکی ادوات نیمه رسانا سیستم جلوگیری می کند. اکثر منابع توان پالسی مورد استفاده در پلاسما مشخصات مقاومتی – خازنی دارند. بنابراین در توپولوژی پیشنهادی یک منبع جریان برای تامین بارها ضروری است. در این فصل به بررسی توپولوژی های موجود و روش های کنترلی آن می پردازیم :
۱.۲.۲ توپولوژی مبتنی بر مولد مارکس
معمولا ازکلیدهای گازی اسپارک گپ مغناطیسی در کلید زنی منابع توان پالسی پلاسما مورد استفاده قرار می گرفت اما اخیرا با توجه به استفاده گسترده از تکنولوژی حالت جامد در مولدهای مارکس توان پالسی، عملکرد سیستم را از لحاظ راندمان و قابلیت اطمینان بهبود بخشیده است. شکل (۲-۱) نمونه ای از مولد مارکس را در در حالت شارژ و دشارژ نشان داده است. برای آشنایی با کارایی این توپولوژی در پلاسما به چند مورد از کاربردهای آن با شرح توضیحات اشاره می شود. از مولد مارکس در این توپولوژی می توان به عنوان منبع تحریک در پلاسما استفاده کرد. مدار ارائه شده در این حالت از دو مولد مارکس حالت جامد با اتصال موازی با بهره گرفتن از ترانزیستورهای دوقطبی[۱۱] به عنوان کلید بسته استفاده می شود. در این توپولوژی زمان بازدهی ترانزیستورهای دوقطبی در حالت شکست بهمنی به صورت سریع افزایش می یابد. در این طراحی با توجه به پلارتیه مثبت و منفی پالس ها به راحتی می توان تغییراتی از جمله : افزایش مقدار بازدهی یا کاهش مقدار ولتاژ خروجی را داشته باشیم. در مطالعه دیگری، توپولوژی مبتنی بر مولد مارکس، شامل یک مدولاتور مارکس متشکل از IGBT های مجزا و مدار تشدید پالس مغناطیسی است که برای فشرده سازی پالس خروجی مارکس و کاهش تاثیر نسبتا تدریجی فعالیت IGBT در مدولاتور مارکس است. استفاده از این توپولوژی درسطح ولتاژی مختلف برای منابع توان پالسی پلاسما دارای شاخصه های کلیدی است که به طور خلاصه می توان به آن اشاره کرد: در ولتاژ ۱.۳ کیلوولت، استفاده از یک تقویت کننده ولتاژ بالا به همراه مولد مارکس متشکل ازکلیدهای ماسفت الزامی است. در ولتاژ ۲۰۰۰ ولت، نیاز به مولد مارکس ۲۰ طبقه است که در هر طبقه آن شامل مجموعه ای از IGBT و دیود و خازن است.
فناوری مولدهای مارکس را می توان با جایگزین کردن کلیدهای حالت جامد مانند IGBT ها و مجموعه های دیود و خازن متصل به آن ، به جای کلید های گازی اسپارک گپ در سیستم های توان پالسی پلاسما ارتقا بخشید که در نتیجه سیستم های توان پالسی ارائه شده دارای ویژگی هایی از قبیل سادگی و فشردگی ابعاد، قابلیت اطمینان بالا و عمر مفید طولانی می باشد. با توجه به مزایای زیاد استفاده از توپولوژی مبتنی بر مولد مارکس ، می توان بسیاری از کاربردهای ولتاژ بالای پلاسما را به این توپولوژی اختصاص داده شود]۲۴[.
شکل (۲-۱) الف) نمونه ای از توپولوژی مبتنی بر مولد مارکس ،ب) حالت شارژ مولد ، ج) حالت دشارژ
۲.۲.۲ توپولوژی مبتنی بر مبدل های Dc - Dc
در میان تمام توپولوژی های مورد استفاده در سیستم های توان پالسی پلاسما توسط ادوات الکترونیک قدرت، توپولوژی مبتنی بر مبدل هایdc-dc از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تغییرات سطح ولتاژی مناسب یکی از نیازهای اساسی در بسیاری از کاربردهای منابع توان پالسی پلاسما می باشد. برای بسیاری از دستگاه ها و مدارات کنترلی سیستم توان پالسی پلاسما یک ترانسفورماتور که عهده دار تبدیل ولتاژ سیستم می باشد، مورد نیاز است. استفاده از ترانسفورماتورها به همراه مبدل های dc-dc را می توان به عنوان یک روش عملی و موثر برای افزایش قابلیت اطمینان و راندمان سیستم های توان پالسی پلاسما ارائه کرد. حالت های کلید زنی منابع توان پالسی[۱۲] به عنوان یک روش کاربردی برای بارهای غیر خطی پلاسما شناخته شده است. از مبدل های dc-dc نیز می توان به عنوان رگولاتور در حالت کلیدزنی منابع توان پالسی استفاده کرد تا یک ولتاژ dc که معمولا به صورت تنظیم نشده است را به یک ولتاژ خروجیdc تنظیم شده تبدیل کند. عمل رگولاتوری درحالت کلیدزنی، توسط فناوری مدولاسیون پهنای پالس(PWM) در یک فرکانس ثابت انجام می شود و المان های کلیدزنی معمولا یک ترانزیستور دو قطبی یا ماسفت است. حالت کلیدزنی گذرا، اثرات زیان باری بر کیفیت توان و راندمان منابع توان پالسی دارد. برای سنجش کیفیت توان منابع توان پالسی که به یک شبکه توزیع شده پلاسما متصل است باید هارمونیک تزریقی جریان و توان راکتیو سیستم را درنظر گرفت. برای افزایش کیفیت توان و کاهش اثرات هارمونیک های جریان سیستم توان پالسی، می توان از تنظیم کننده های ضریب قدرت[۱۳] در انواع مختلف (اکتیو و راکتیو) استفاده نمود.
توپولوژی مبتنی بر مبدل هایdc-dc در منابع توان پالسی پلاسما، شامل مبدل های: باک[۱۴]، بوست[۱۵]، باک- بوست[۱۶] و کاک [۱۷] است که می تواند به صورت تک کاناله یا چند کاناله مورد استفاده قرار گیرد]۲۵[. مشخصات این مبدل ها به صورت خلاصه به شرح ذیل می باشد:
۱.۲.۲.۲ مبدل باک
در یک مبدل باک، ولتاژ خروجی کمتر از ولتاژ ورودی است. شکل(۲-۲) مدار معادل آن را نشان می دهد. عمل مداری مبدل باک در دو مرحله کلیدزنی طراحی و بررسی می شود.
شکل(۲-۲)مبدل باک
مرحله اول: هنگامی آغاز می شود که ترانزیستور SW در t=0 وصل می شود. جریان ورودی که در حال افزایش است از داخل سلف (L) و خازن© و مقاومت بار ® به جریان می افتد.
مرحله دوم: هنگامی آغاز می شود که ترانزیستور SW در t=t1 قطع می شود. دیود هرزگرد(D) به دلیل انرژی ذخیره شده در سلف همچنان هدایت می کند و جریان سلفی از سلف، خازن، بار و دیود هرزگرد(D) می گذرد. با کاهش جریان سلفی، ترانزیستور SW مجددا در سیکل بعدی وصل می شود.
مبدل باک ساده بوده زیرا فقط به یک ترانزیستور احتیاج دارد و راندمان بالایی دارد. مقدار di/dt جریان بار توسط سلف (L) محدود می شود. اما جریان ورودی متغیر بوده و معمولا به یک فیلتر ورودی بالانس کننده احتیاج است. این فیلتر یک پلارتیه برای ولتاژ خروجی و جریان خروجی یکسو شده فراهم می کند. در وضعیتی که احتمال اتصال کوتاه شدن مسیر دیود وجود داشته باشد مدار حفاظت نیز لازم است. مدار معادل وضعیت مبدل باک در دو مرحله کلیدزنی مذکور و شکل موج های جریان – ولتاژ آن در شکل (۲-۳) نشان داده شده است
شکل(۲-۳)شکل موج های ولتاژ – جریان و مدارمعادل مبدل باک : (الف) کلید وصل (ب) کلید قطع
۲.۲.۲.۲ مبدل بوست
در یک مبدل بوست، ولتاژ خروجی از ولتاژ ورودی بیشتر است. شکل(۲-۴) مدار معادل آن را نشان می دهد.عمل مداری این مبدل در دو مرحله قابل بیان است.
شکل(۲-۴)مبدل بوست
مرحله اول: هنگامی آغاز می شود که ترانزیستور SW در t=0 وصل می شود. جریان ورودی شروع به زیاد شدن کرده و از سلف (L) و ترانزیستور SW می گذرد.
مرحله دوم: هنگامی آغاز می شودکه ترانزیستور SW درt=t1 قطع می شود. جریانی که تاکنون از ترانزیستور SW عبور می کرد، حال از سلف (L)، خازن ©، دیود هرزگرد(D) و بار می گذرد. با کاهش جریان سلفی در سیکل بعدی ترانزیستور SW مجددا وصل می شود و انرژی ذخیره شده در سلف (L)، به بار منتقل می شود. مدار معادل وضعیت مبدل افزاینده در دو مرحله کلیدزنی مذکور و شکل موج های جریان – ولتاژ آن در شکل (۲-۵) نشان داده شده است.
مبدل بوست می تواند ولتاژ خروجی را بدون کمک ترانسفورماتور افزایش دهد و چون در آن فقط یک ترانزیستور وجود دارد، راندمان بالایی دارد. جریان ورودی ، پیوسته است اما پیک جریان گذرنده از ترانزیستور قدرت، مقدار بزرگی دارد. ولتاژ خروجی نیز حساسیت زیادی نسبت به تغییرات سیکل کاری مبدل دارد و از این رو ممکن است پایدار ساختن مبدل، دشوار باشد. هم چنین ترانزیستور با بار موازی شده است ، حفاظت کردن از آن در هنگام اتصال کوتاه مشکلاتی دارد.
در حالت کلیدزنی منابع توان پالسی پلاسما، می توان از یک مبدل بوست بین پل یکسوساز و خازن های ورودی مدار استفاده کرد. این مبدل سعی می کند تا ولتاژ خروجیdc سیستم ثابت باشد، تا زمانی که فرکانس با ولتاژ خط متناسب است، جریان عبوری نیز پیوسته است.
شکل(۲-۵)شکل موج های ولتاژ – جریان و مدارمعادل مبدل بوست : (الف) کلید وصل (ب) کلید قطع
در حالت دیگر، ارائه ولتاژ خروجی مطلوب با توجه به ولتاژ dc سیستم می باشد که این روش نیاز به افزودن کلیدهای نیمه هادی با روش های کنترلی مطلوب است که المان های آن در ابعاد کوچکتر و کمپکت ارائه می شود.
۳.۲.۲.۲ مبدل باک - بوست
مبدل باک – بوست، ولتاژ خروجی تولید می کند که می تواند کوچکتر یا بزرگتر از ولتاژ ورودی باشد. پلارتیه ولتاژ خروجی، مخالف پلارتیه ولتاژ ورودی می باشد. هم چنین این مبدل، به مبدل وارون ساز[۱۸] یا تغذیه معکوس[۱۹]نیز معروف است]۲۶[.که شکل (۲-۶) مدار معادل آن را نشان می دهد. عمل مداری این مبدل در دو مرحله قابل بیان است:
شکل(۲-۶)مبدل باک - بوست
مرحله اول : هنگامی آغاز می شود که ترانزیستور SW وصل بوده و دیود هرزگرد(D) بایاس معکوس است. جریان ورودی که در حال افزایش است از سلف (L) و ترانزیستور SW می گذرد.
مرحله دوم : هنگامی آغاز می شود که ترانزیستور SW قطع است. جریانی که از ترانزیستورSWعبور می کرد، اکنون از سلف (L)، خازن ©، دیود هرزگرد(D) و بار می گذرد. اکنون انرژی ذخیره شده در سلف (L)، به بار منتقل می شود و جریان سلف کاهش می یابد تا این که ترانزیستور SWدر سیکل بعد مجددا وصل شود. مدار معادل وضعیت مبدل باک - بوست در دو مرحله کلیدزنی مذکور و شکل موج های جریان - ولتاژ آن در شکل (۲-۷) نشان داده شده است.
مبدل باک – بوست این امکان را می دهد که بدون در اختیار داشتن ترانسفورماتور، پلارتیه ولتاژخروجی معکوس شود، راندمان بالایی دارد و حفاظت خروجی در مقابل اتصال کوتاه نیز به سادگی امکان پذیر است اما جریان ورودی متغیر بوده و مقدار جریان عبوری از ترانزیستور مدار نیز مقدار بزرگی است. بر خلاف مبدل های باک و بوست ، این مبدل هنگامی که بدون ایزولاسیون مورد استفاده قرار گیرد در خروجی مبدل ولتاژی با پلارتیه منفی قرار می گیرد.
البته می توان یک توپولوژی جدید بر اساس مبدل باک – بوست با پلارتیه ولتاژی مثبت در خروجی را مطرح کرد. در شکل (۲-۸) مدار معادل مبدل باک – بوست مثبت[۲۰] نشان داده است. یک مبدل باک - بوست مثبت می تواند به صورت تک خروجی یا چند خروجی باشد که آرایش آن شامل مبدل های باک و بوست با اتصال طبقاتی است.
شکل(۲-۷)شکل موج های ولتاژ - جریان و مدارمعادل مبدل باک - بوست : (الف) کلید وصل (ب) کلید کلیدقطع
شکل(۲-۸) مبدل باک – بوست مثبت
۴.۲.۲.۲ مبدل کاک
آرایشی که شامل ترکیب مبدل باک– بوست با اتصال سری، که ولتاژ خروجی بزرگتر یا کوچکتر از ولتاژ ورودی است و پلارتیه ولتاژ خروجی مخالف ولتاژ ورودی است، به نام مبدل کاک شناخته می شود. که به نام مخترع خود از انیستیتوی تکنولوژی کالیفرنیا نام گذاری شده است]۲۷[. شکل (۲-۹) مدار معادل آن را نشان داده است. عمل مداری این مبدل در دو مرحله قابل بیان است:
شکل (۲-۹)مبدل کاک (Cuk)
مرحله اول: هنگامی آغاز می شود که ترانزیستور SW در t=0 وصل می شود. جریان عبوری از سلف (L1) افزایش می یابد در همان موقع ولتاژ خازن (C1)، دیود هرزگرد(D) را در حالت بایاس معکوس قرار داده و آن را قطع می کند. بنابراین انرژی خازن(C1) به مداری که توسط خازن (C2)، سلف (L2) و بار تشکیل شده تحویل داده می شود.
مرحله دوم : هنگامی آغاز می شود که ترانزیستور SW در t=t1 قطع می شود. خازن (C1) از منبع ورودی شارژ شده و انرژی ذخیره شده در سلف (L2)، به بار منتقل می شود. دیود هرزگرد(D) در حالت بایاس مستقیم قرار می گیرد و همزمان با ترانزیستور SW در آن کلید زنی صورت می گیرد. شکل (۲-۱۰)مدار معادل حالت کلید زنی مبدل کاک را نشان داده است.
شکل (۲-۱۰)مدار معادل مبدل کاک در حالت های کلید زنی : الف) حالت وصل کلید ب) حالت قطع کلید
مبدل کاک بر اساس خاصیت انتقال انرژی خازنی ساخته شده، درنتیجه جریان ورودی پیوسته می باشد. تلفات کلیدزنی کم و راندمان زیادی دارد. درحالتی که کلید وصل است جریان هر دو سلف از آن عبور می کند که پیک جریان کلید را افزایش می دهد. شکل (۲-۱۱)، شکل موج های جریان – ولتاژ مبدل کاک را نشان داده است.
۵-۱- مقدمه
فصل پنجم این پژوهش به بحث و نتیجه گیری پیرامون نتایج حاصل از اجرای پژوهش اختصاص دارد. ازاین رو در این فصل ابتدا یافته های تحقیق مورد بحث و نتیجه گیری قرار گرفته اند. در ادامه محدودیت های تحقیق ارائه شده است و در نهایت نیز پیشنهادات تحقیق در قالب پیشنهادات کاربردی و پیشنهادات پژوهشی عنوان شده است.
۵-۲- یافته های تحقیق
فرضیه اصلی اول : بهزیستی روانشناختی در زنان دارای همسر بیمار روانی و عادی متفاوت است.
نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری در فرضیه اول تحقیق نشان داد که بین بهزیستی روانشناختی زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان دارای همسر عادی تفاوت معناداری در سطح اطمینان ۹۹ درصد وجود دارد و زنان دارای همسر بیمار روانی سطح بهزیستی روانشناختی پایین تری نسبت به زنان دارای همسر عادی دارند. یافته ها در این پژوهش با نتایج حاصل از پژوهش های میشل و هاسر کرم (۲۰۰۸)، بهاری فرکیش (۱۳۸۸) و حاتملوی سعدآبادی و همکاران(۱۳۹۰) همخوانی دارد. گلداسمیت، وئوم و دارتی[۳۱] (۱۹۹۷) ، بیان می دارند که بهزیستی روانی شامل دریافت های فرد از میزان هماهنگی بین هدف های معین و ترسیم شده با پیامدهای عملکردی است که در فرایند ارزیابی های مستمر بدست می آید و به رضایت درونی و نسبتاًپایدار در توالی زندگی منتهی می شود؛ بنابراین به نظر می رسد که زنان دارای همسر بیمار روانی به اهداف مورد نظر خود از زندگی مشترک دست نیافته اند و این باعث شده از سطح بهزیستی روانشناختی پایین تری نسبت به زنان دارای همسر عادی برخوردار باشند.
فرضیه اصلی دوم: شادکامی در زنان دارای همسر بیمار روانی و عادی متفاوت است.
نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری در فرضیه اصلی دوم و به عبارتی مقایسه شادکامی زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان دارای همسر عادی نشان داد که تفاوت معناداری در سطح اطمینان ۹۹ درصد بین شادکامی آنان وجود دارد. نتایج در این مورد با پژوهش های بارلو[۳۲] (۲۰۰۲)، دوندی وانی و ابود[۳۳] (۲۰۰۵)، عظیم زاده پارسی و همکاران(۱۳۹۰) و صالحی و همکارانش(۱۳۹۰) همخوانی دارد.
فرضیه اصلی سوم: سازگاری اجتماعی در زنان دارای همسر بیمار روانی و عادی متفاوت است.
نتایج حاصل از آزمون فرضیه اصلی سوم نشان داد که بین سازگاری اجتماعی زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان دارای همسر عادی تفاوت معناداری در سطح ۹۹ درصد وجود دارد. نتایج در این فرضیه با یافته های کوهسالی و همکارانش(۱۳۸۶)، عسگری و همکاران (۱۳۸۹) و اکبرزاده آرانی وهمکاران(۱۳۹۱) همخوانی دارد. سازگاری یک فرایند دو سویه است ، از یک طرف فرد به صورت مؤثر با اجتما ع تماس برقرار می کند و از طر ف دیگر اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک می بیند که فرد از طریق آن ها توانایی های بالقوه ی خویش را واقعیت می بخشد. در این تعامل فرد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتاً پایدار به وجود می آید. به طور کلی سازگاری به تسلط فرد بر محیط و احساس کنار آمدن با خود اشار ه دارد (خدایاری فرد و همکاران، ۱۳۸۵). از آنجا که زنان دارای همسر بیمار روانی نمی توانند به طور مداوم با اجتماع در ارتباط باشند و به خاطر نگهداری و مراقبت از همسران خود ارتباط کمتری با اجتماع دارند نمی توانند تعامل دو سویه خود را نگه دارند و از این رو نیز سازگاری اجتماعی کمتری نسبت به زنان دارای همسر عادی دارند.
۵-۳- نتیجه گیری
در این پژوهش به مقایسه بهزیستی روانشناختی، شادکامی و سازگاری اجتماعی زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان دارای همسر عادی پرداخته شد. زنان دارای همسر بیمار روانی با دغدغه ها و چالش های به مراتب بیشتری نسبت به زنان دارای همسر عادی هستند، از این رو در این پژوهش به مقایسه بهزیستی روانشناختی، شادکامی و سازگاری اجتماعی این زنان با زنان دارای همسر عادی پرداخته شده است. نتایج در این پژوهش نشان داد که در مورد بهزیستی روانشناختی تفاوت معناداری بین زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان دارای همسر عادی وجود دارد. به گونه ای که زنان دارای همسر عادی در متغیر بهزیستی روانشناختی از وضعیت مناسب تری نسبت به زنان دارای همسر بیمار روانی هستند. در واقع یافته ها نشان داده است که زنانی که دارای همسر بیمار روانی هستند با درگیری هایی مواجه هستند که بر بهزیستی روانشناختی آنان اثر گذار بوده است. این افراد در تمامی مقیاس های بهزیستی روانشناختی با مشکل مواجه هستند. مواجهه با همسر بیمار روانی این زنان را به لحاظ پذیرش خود، رابطه مثبت، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد شخصی در وضعیت نامطلوبی نسبت به زنان دارای همسر عادی قرار داده است. تحقیقات گذشته نشان داده است که عدم وجود درد و مشکلات در زندگی افراد موجب بهزیستی آنان می شود، به طوری که جرمی بنتهام (۱۹۴۸) اعتقاد داشته است که وجود خوشی و لذت، و عدم حضور درد در زندگی فرد، به بهزیستی می انجامد. همسر بیمار روانی و درگیری با واکنش های غیرعادی این افراد در زندگی باعث ایجاد تنش های شخصی و خانوادگی در زنان می شود. نتایج تحقیقات مرادی (۱۳۸۸)، بهاری فرکیش (۱۳۸۸)، میشل و هاسر کرم (۲۰۰۸) و نریمانی و همکاران (۲۰۰۷) نیز نشان داده است که زندگی با افراد دارای مشکلات روانی بر بهزیستی روانشناختی آنان تأثیرگذار است و موجب کمتر شدن بهزیستی روانشناختی می شود.
شادکامی از دیگر متغیرهای این پژوهش بود که در مورد زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان دارای همسر عادی مقایسه شد. نتایج در این مورد نشان داد که زنان دارای همسر بیمار روانی به طور معناداری در مقیاس های شادکامی با زنان دارای همسر عادی تفاوت دارند. یافته ها نشان داد که زنان دارای همسر بیمار روانی شادکامی کمتری نسبت به زنان دارای همسر عادی هستند. باید توجه داشت که شادکامی از شاخص هایی است که شرایط نرمال زندگی و نبود مشکلات مداوم در زندگی بر آن اثر مستقیم دارد، از این رو به نظر می رسد که زنان دارای همسر بیمار روانی با مشکلی در ارتباط هستند که سطح شادکامی آنان را نسبت به زنان دارای همسر عادی کاهش داده است. گووه و همکاران(۱۹۹۰) معتقد بودند که ازدواج نوعی حمایت اجتماعی برای افراد فراهم می کند که از آنها در مقابل فشارهای زندگی و افسردگی حمایت می کند و به عبارتی موجب شادمانی آنان می شود. در این پژوهش نتایج نشان داد که ازدواج با همسر دارای بیمار روانی شادکامی افراد در حالت عادی ازدواج را تأمین نمی کند.
نتایج در ادامه نیز نشان داد که بین سازگاری اجتماعی زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان دارای همسر عادی تفاوت معناداری وجود دارد و سازگاری اجتماعی زنان دارای همسر بیمار روانی بیشتر از زنان دارای همسر عادی است. به نظر می رسد زنان دارای همسر بیمار روانی با شرایط خود کنار آمده اند و از این رو سازگاری و سازش بیشتری نسبت به زنان دارای همسر عادی هستند. خدایاری فرد و همکاران (۱۳۸۵) ، معتقدند که سازگاری تمایل ارگانیزم برای تغییر فعالیت خود در راستای انطباق با محیط است که در واقع پاسخی به تغییرات محیط پیرامون می باشد. این ویژگی تعامل و سازگاری فرد با دیگر افراد و ساختارهای ارزشی در واقع مهارت اجتماعی است که تعامل پیوندها و مناسبات او را با دیگران و جنبه های ارزشی جامعه ای که در آن زندگی می کند را تأمین می کند.
باید اذعان نمود که زنان دارای همسر بیمار روانی به لحاظ شرایط و اوضاع و احوالی که پیرامون آنان وجود دارد و اینکه ایده آل های آنان در زندگی مشترک تأمین نشده است، شرایطی متفاوت به لحاظ روانشناختی نسبت به زنان دارای همسر عادی دارند.
۵-۴- محدودیت های تحقیق
محدودیت های این پژوهش مطابق زیر است.
۱- جامعه مورد پژوهش زنان ساکن شهر بندرعباس بود و در واقع اطلاعات گردآوری شده تحقیق متناسب با فرهنگ و شرایط حاکم بر زنان در این شهر بوده است؛ بر این اساس تعمیم نتایج به دیگر جوامع باید با احتیاط صورت پذیرد.
۲- در این پژوهش از سه پرسشنامه که هر کدام نسبتاً طولانی هستند استفاده شد، هرچند که هر کدام از پرسشنامه ها در زمانبندی مشخص و برنامه ریزی شده پر شدند، اما به لحاظ مشغله ای و حوصله ای که زنان داشتند احتمال کم دقتی در پر کردن پرسشنامه ها وجود داشته است.
۳- این پژوهش به شیوه علی- مقایسه ای انجام گرفته است، بر این اساس نتایج آنان عینی تر از نتایج پژوهش هایی که با روش شبه آزمایشی است، نیست.
۵-۵- پیشنهادات تحقیق
متناسب با نتایج و بررسی های صورت گرفته در مورد مقایسه بهزیستی روانشناختی، شادکامی و سازگاری اجتماعی زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان داری همسر عادی، پیشنهادات تحقیق در دو قالب پیشنهادات کاربردی و پیشنهادات پژوهشی ارائه می گردد.
۵-۵-۱- پیشنهادات کاربردی
۱- پیشنهاد می شود که با توجه به نقش بسیار مهم بهزیستی روانشناختی در زندگی افراد، این زنان تحت حمایت های مختلف فرهنگی، اجتماعی و آموزشی قرار گیرند. پیشنهاد می شود دوره ها مداوم آموزش های متناسب و برنامه های مداوم و متنوع فرهنگی و اجتماعی برای این زنان در نظر گرفته شود تا از این طریق حمایت و سطح بهزیستی آنان افزایش پیدا کند.
۲- پیشنهاد می شود زنان از طریق حمایت های مالی و معنوی سعی در جبران مشکلات پیش روی این زنان شود. می توان با قرار دادن یک روان پزشک یا روان شناس، همسران این زنان را مورد مداوا و بهبودی قرار داد تا زمینه های شادکامی این زنان فراهم شود.
۳- پیشنهاد می شود از ظرفیت های سازگاری این زنان استفاده بهینه شود. به طور مثال می توان با ظرفیت های سازگاری این زنان زمینه های بهبودی بیماران روانی را تسریع بخشید اما این موضوع مستلزم آموزش ها و همکاری های هدفمند برای این زنان است.
۵-۵-۲- پیشنهادات پژوهشی
۱- پیشنهاد می شود در تحقیقات بعدی شیوه های موثر بر افزایش بهزیستی روانشناختی، شادکامی و سازگاری اجتماعی زنان مورد بررسی قرار گیرد و در واقع زمینه های بهبود این شاخص ها در زنان مورد پژوهش واقع شود.
۲- پیشنهاد می شود در تحقیقات بعدی اقدامات و آموزش های مختلف به زنان در مورد بهبود بیماران روانی مورد آزمایش قرار گیرد و به عبارتی تأثیر آموزش ها و مهارت های مختلف به زنان دارای همسر بیمار روانی بر بهبود بیماری همسران آنان مورد ارزیابی قرار گیرد.
۳- پیشنهاد می شود در تحقیقات بعدی هر کدام از شاخص های مورد پژوهش در بین زنان دارای همسران با بیماری های مختلف و از جمله زنان دارای همسر بیمار روانی و زنان دارای سرطان مورد مقایسه قرار گیرد.
منابع
- آل علی، فرشته (۱۳۸۸). ناگفته های شادی ،نشریه سلامت،شماره۲۴۹.
- اسدالهی ق، عباسعلی زاده (۱۳۷۲). راهنمای خانواده های اسکیزوفرنیا. انتشارات معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان.
- اصفهانی اصل ، مریم (۱۳۸۱). مقایسه سازگاری فردی و اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان شاهد و غیرشاهد هدایت شده به اولویت های پنج گانه طبق برنامه هدایت تحصیلی. طرح پژوهشی اجرا شده با همکاری اداره کل بنیاد شهید انقلاب اسلامی خوزستان.
- اکبرزاده ، حسین ؛ حقیقی ، فریبا (۱۳۸۶). مدیریت شادی در مدرسه ، کاشان : انتشارات مرسل.
- آذر ، ماهیار و همکاران (۱۳۸۸).روش های غلبه بر افسردگی و رموز شادزیستن ، چاپ ۱۱. تهران، انتشارات ما و شما.
- براتی سده ، فرید(۱۳۹۰). سلامت روانی و مؤلفه های آن، پایان نامه دکتری روان شناسی بالینی، دانشکده روان شناسی بالینی تهران .
- بیانی، علی اصغر؛ گودرزی، حسنیه؛ محمد کوچکی، عاشور(۱۳۸۶). رابطه ابعاد بهزیستی روان شناختی و سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزاد شهر، مجله دانش و پژوهش در روان شناسی ، شماره سی وپنجم و سی وششم.
- پروین ، لارنس . ای( ۱۳۷۲).روان شناسی شخصیت. ترجمه محمدجعفر جوادی و پروین کدیور، تهران :رسا.
- حسین نژاد، محمد (۱۳۷۵).« بررسی و مقایسه میزان فشارروانی و سازگاری زناشویی والدین کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر و کودکان معلول جسمی و حرکتی باوالدین کودکان عادی شهر تهران » . پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی ، دانشگاه علامه طباطبایی.
- خدایاری فرد، محمد(۱۳۸۵)، بررسی عوامل مؤثر بر سازگاری اجتماعی دانشجویان شاهد و غیرشاهد، طرح پژوهشی بنیاد شهید انقلاب اسلامی و دانشگاه تهران.
- خدایاری فرد، محمد؛ نصفت، مرتضی ؛ غباری بناب ، باقر؛ شکوهی یکتا، محسن و به پژوه ، احمد (۱۳۸۱). عوامل مرتبط با سازگاری اجتماعی فرزندا ن جانباز و غیرجانباز شهر تهر ن. گزارش نهایی طرح پژوهشی زیر نظر بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی.
- ذوالعدل ، محمد ؛ شریف، فرخنده؛ غفرانی پور،فضل الله؛ کاظم نژاد، انوشیروان، اشکانی،حمید(۱۳۸۴). بررسی پدیدار شناختی تجربه های مشترک خانواده های دارای بیمار روانی، مقاله جهت ارائه پایان نامه کارشناسی ارشد پرستاری ، دانشگاه تربیت مدرس تهران.
- رحمانی انارکی، حسین ؛ محمودی، غلام رضا ؛ آسایش، حمید؛ روحی، قنبر؛ نصیری، حسین؛ رخشانی ، حسین(۱۳۹۱). وضعیت سلامت عمومی مراقبین بیماران نرولوژیک و رابطه آن با برخی عوامل، مجله توسعه پژوهش در پرستاری و مامایی، دوره نهم، شماره دو.
- زنجانی طبسی ، ر(۱۳۸۳). ساخت و هنجاریابی مقدماتی آزمون بهزیستی روان شناختی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران.
- شولتز ، دوان(۱۳۶۴). روا ن شناسی کمال. ترجمه گیتی خوشدل ، تهران : نشرنو.
- صالحی ،مهدیه ؛ کوشکی، شیرین؛ حق دوست، نرگس (۱۳۹۰). مقایسه سلامت عمومی، سبکهای مقابله ای و شادکامی مادران کودکان معلول جسمی حرکتی و سالم،پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران.
- علی پور، محبوبه (۱۳۸۱). بررسی سازگاری اجتماعی کودکا ن شاهد از طریق آزمو ن ترسیم خانواده. پایان نامه کارشناسی دانشکده علوم اجتماعی و روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی. با همکاری اداره کل تحقیقات بنیاد شهید انقلاب اسلامی.
- عسگری ، اکرم (۱۳۸۱) ،بررسی ازدواج مجدد همسران شهدا و تأثیر آن بر وضعیت روانی اجتماعی،سازگاری و مشکلا ت تحصیلی فرزندا ن شاهد. طرح پژوهشی با همکاری دفتر تحقیق وپژوهش بنیاد شهید انقلاب اسلامی ، اداره تحقیقات و مطالعات.
- علی محمدی ، کاظم ، آذربایجانی مسعود(۱۳۸۹). بررسی رابطه بین شادکامی اسلامی و شادکامی روانشناختی در دانشجویان دانشگاه قم، مجله دانش پژوه، سال دوم، شماره سوم.
- علیمحمدی، کاظم و جانبزرگی، مسعود(۱۳۸۷).«بررسی رابطه بین شادکامی با جهتگیری مذهبی و شادکامی روانشناختی و افسردگی»، روانشناسی در تعامل با دین، ش ۲، سال اول.
- فرامرزی ،سالار ؛ همایی، رضا؛ ایزدی، راضیه(۱۳۹۰). اثربخشی آموزش گروهی شناختی- رفتاری مهار تهای زندگی بر سلامت روانی زنان دارای همسر معلول، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال یازدهم، شماره ۴۰.
- کارآمد، علی (۱۳۸۶). بهزیستی روانی چیست و از کجا می آید؟ هفته نامه - بهداشت و روان جامعه بخش جامعه.
- کارور، چارلز، اس . شی یر، مایکل ،اف(۱۳۷۵). نظریه های شخصیت. ترجمه احمد رضوانی ، مشهد:معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی.