ماده چهاردهم
۱- دولتهای عضو، مشکلات ویژه ای که زنان روستائی با آن روبرو هستند را در نظر خواهند گرفت و به نقش مهمی که این زنان در حیات اقتصادی خانواده های خود که شامل کار در بخشهای اقتصادی غیر مالی است، توجه خواهند کرد و اقدامات لازم و مقتضی را جهت تضمین اجرای قوانین کنوانسیون حاضر در مورد زنان نواحی روستائی بعمل خواهند آورد.
۲- دولتهای عضو، اقدامات لازم و مقتضی را جهت حذف تبعیض علیه زنان در مناطق روستائی بعمل خواهند آورد. (این اقدامات) به منظور و بر پایه تساوی (حقوق) مردان و زنان در شرکت و استفاده آنان از توسعه روستایی است. (همچنین دولتهای عضو) بویژه اطمینان حاصل خواهند کرد که زنان از حقوق زیر برخوردار باشند:
الف- شرکت در تدوین و اجرای برنامه های توسعه (عمرانی) در کلیه سطوح
ب- راهیابی و دسترسی به امکانات مراقبتهای بهداشتی مناسب و کافی از جمله اطلاعات، مشاوره و خدمات تنظیم خانواده
ج- ( حق ) استفاده مستقیم از برنامه های تامین اجتماعی
د- ( حق ) برخورداری از تمام دوره های کارآموزی و آموزشی، رسمی یا غیررسمی که شامل سوادآموزی عملی و موارد دیگر (مانند ) استفاده از تمام خدمات محلی و جامع به منظور بالا بردن (کارآیی) فنی حرفه ای میباشد.
ه- ( حق ) سازماندهی گروه های خودیاری و تعاونیها به منظور دستیابی به حق مساوی از فرصتهای اقتصادی از طریق اشتغال یا خود اشتغالی
و- ( حق ) شرکت در تمامی فعالیتهای محلی
ز- ( حق ) دستیابی به وامها و اعتبارات کشاورزی، تسهیلات بازاریابی، تکنولوژی مناسب و رفتار یکسان در (برخورداری) از زمین و اصلاحات ارضی همچنین حق (استفاده از) طرحهای مجدد استقرار در زمین
ح- ( حق ) بهرمندی از شرائط زندگی مناسب بویژه در ارتباط با مسکن، بهداشت، امکانات آب و برق، حمل و نقل و ارتباطات
قسمت چهارم
ماده پانزدهم
۱- دولتهای عضو تساوی (حقوق) زنان با مردان را در برابر قانون خواهند پذیرفت.
۲- دولتهای عضو امور مدنی، اختیارات قانونی که برای مردان وجود دارد و فرصتهای عملی این اختیارات را بطور یکسان برای زنان خواهند پذیرفت، بویژه آنها به زنان حقوق مساوی با مردان را در انعقاد قراردادها و اداره اموال در تمام مراحل دادرسی در دادگاهها و محاکم بطور یکسان اعطاء خواهند نمود.
۳- دولتهای عضو خواهند پذیرفت که کلیه قراردادها و انواع اسناد خصوصی دیگر که به منظور محدود کردن اختیارات قانونی زنان تنظیم شده است را باطل و بلااثر تلقی نمایند.
۴- دولتهای عضو، حقوق یکسان مردان و زنان را در برابر قانون و در مورد تردد (مسافرت) افراد، آزادی انتخاب مسکن و اقامتگاه خواهند پذیرفت.
ماده شانزدهم
۱- دولتهای عضو، اقدامات لازم و مقتضی را در جهت حذف تبعیض علیه زنان در تمام مواردی که مربوط به ازدواج و روابط خانوادگی است، بعمل خواهند آورد و بویژه امور زیر را بر مبنای برابری حقوق مردان و زنان تضمین خواهند نمود:
الف- داشتن حق یکسان برای (انعقاد) ازدواج
ب- داشتن حق آزادانه و یکسان برای انتخاب همسر و (انعقاد) ازدواج بر پایه رضایت آزاد و کامل دو طرف
ج- داشتن حقوق و مسئولیتهای یکسان در دوران ازدواج و هنگام انحلال آن (جدایی)
د- داشتن حقوق و مسئولیتهای یکسان به عنوان والدین در موضوعات مربوط به فرزندان، صرفنظر از وضعیت زناشویی آنها. در کلیه موارد منافع کودکان از اولویت برخوردار است.
ه- داشتن حقوق یکسان جهت تصمیم گیری آزادانه و مسئولانه در زمینه تعداد فرزندان و فاصله زمانی بارداری و دستیابی به اطلاعات، آموزش و وسائلی که آنها را برای اجرای این حقوق قادر میسازد.
و- داشتن حقوق و مسئولیتهای یکسان در رابطه با حضانت (سرپرستی)، قیمومت کودکان و فرزند خواندگی یا رسم های مشابه با این مفاهیم که در قوانین داخلی وجود دارد. در کلیه موارد منافع کودکان از اولویت برخوردار است.
ز- داشتن حقوق فردی یکسان به عنوان شوهر و زن از جمله حق انتخاب نام خانوادگی، حرفه و شغل.
ح- داشتن حقوق یکسان برای هر یک از زوجها در رابطه با مالکیت، حق اکتساب، مدیریت، سرپرستی، بهره برداری و اختیار اموال خواه رایگان باشد و یا هزینه ای در برداشته باشد.
۲- نامزدی و ازدواج کودکان غیر قانونی است و کلیه اقدامات از جمله وضع قانون جهت تعیین حداقل سن ازدواج و ثبت اجباری ازدواج در یک دفتر رسمی باید ضروری است.
قسمت پنجم
ماده هفدهم
۱- به منظور بررسی پیشرفتهای حاصل از اجرای کنوانسیون حاضر کمیته رفع تبعیض علیه زنان (که از این به بعد کمیته خوانده میشود) تشکیل خواهد شد. این کمیته در هنگام لازم الاجرا شدن کنوانسیون از ۱۸ (نفر کار شناس) و پس از تصویب یا پیوستن سی ا مین دولت عضو، از ۲۳ نفر کارشناس که دارای شهرت اخلاقی و صلاحیت در زمینه مربوط به کنوانسیون هستند، تشکیل میگردد. کارشناسان بوسیله دولتهای عضو از میان اتباع کشورشان انتخاب خواهند شد. (انتخاب شدگان) با صلاحیت شخصی خود خدمت خواهند کرد (نه به عنوان نماینده دولت متبوعشان. مترجم). در انتخاب کارشناسان به توزیع عادلانه جغرافیائی و نمایندگی از شکلهای گوناگون تمدن و نظامهای عمده حقوقی، توجه میشود.
۲- اعضاء کمیته از طریق رای مخفی و از فهرست افرادی که بوسیله دولتهای عضو نامزد شده اند، انتخاب خواهند شد. هر دولت عضو میتواند یک فرد را از میان اتباع خود نامزد نماید.
۳- نخستین انتخابات ۶ ماه پس از تاریخی که کنوانسیون حاضر قدرت اجرائی پیدا کرد، برگزار خواهد شد. حداقل ۳ ماه قبل از تاریخ هر انتخاب، دبیر کل سازمان ملل متحد طی نامه ای به دولتهای عضو از آنها دعوت خواهد کرد که نامزدهای خودشانرا ظرف ۲ ماه معرفی کنند. دبیر کل فهرست اسامی نامزدها را به ترتیب حروف الفبا و با ذکر دولتهای عضو نامزدکننده تهیه میکند و (آنرا) برای دولتهای عضو ارسال خواهد داشت. ۴- انتخاب اعضای کمیته در جلسه دولتهای عضو مربوطه و به ریاست دبیر کل سازمان ملل متحد و در مقر سازمان ملل برگزار خواهد شد. در این جلسه که حد نصاب تشکیل آن حضور (نمایندگان) دولتهای عضو میباشد، افراد انتخاب شده برای (عضویت) در کمیته آن دسته از نامزدهائی خواهند بود که بیشترین تعداد آراء و اکثریت مطلق آرای نمایندگان دولتهای عضو حاضر و رای دهنده در جلسه را بدست آورند.
۵- اعضای کمیته برای یک دوره چهارساله انتخاب خواهند شد. لیکن، دوره عضویت ۹ نفر از اعضاء انتخاب شده در اولین انتخابات، در پایان دو سال به پایان می رسد. بیدرنگ پس از اولین انتخاب، نامهای این ۹ نفر با قید قرعه و بوسیله رئیس کمیته انتخاب خواهند شد.
۶- انتخاب پنج عضو اضافی کمیته، بنابر مقررات بند ۲ و ۳ و ۴ این ماده و بدنبال سی و پنجمین تصویب یا الحاق صورت خواهد گرفت. دوره (عضویت) ۲ نفر از اعضای اضافی در پایان دو سال پایان خواهد پذیرفت و نامهای این دو نفر به قید قرعه بوسیله رئیس کمیته انتخاب خواهند شد.
۷- برای پر نمودن شغلهای خالی، دولت عضوی که مدت دوره وظیفه کارشناسی آن بمثابه عضو کمیته متوقف شده است، کارشناس دیگری از میان اتباع خود (برای عضویت) با تائید کمیته منصوب خواهد کرد.
- ضرورت و اهمیت: اغلب موارد تداوم فعالیت های جاری سازمان در گرو تهیه و تنظیم دانش رسمی است. ضرورت دانش غیررسمی در حفظ، توسعه و انتشار دانش سازمانی و استفاده از آن به عنوان مزیتی رقابتی است.
- دامنه استفاده کنندگان از دانش سازمانی: دامنه استفاده کنندگان دانش رسمی، نسبتا محدود است اما همه افراد سازمان و در مواردی پژوهشگران مدیریت از دانش غیررسمی استفاده می کنند.
تقسیم بندی های دیگری در این راستا صورت گرفته است. از جمله تقسیم بندی راب کراس و لوید برد است که پنج نوع دانش را در سازمان ها شناسایی کرده اند:
- نوع اول دانش ضمنی و آشکاری که از طریق تجارب روزمره در هر شغلی به دست می آید و در بیشتر مواقع از طریق تعاملات اجتماعی با دیگر کارکنان اشاعه می یابد.
- نوع دوم دانش سازمانی، دانش ضمنی و آشکاری است که در گروه های کار اشاعه می یابد.
-
- نوع سوم، اینکه سازمان ها می توانند ار دانش آشکاری که برای دسترس پذیری نظم یافته و مستند شده برای خلق مخازن دانش بهره ببرند. این مخازن اغلب، انباره های داده یا مراکز داده نامیده می شوند.
- نوع چهارم فرآیندهای سازمانی هستند که فی نفسه، مقدار زیادی دانش را در خود جای داده اند.
- نوع پنجم، دانش جای گرفته در تولیدات و خدمات مورد نظر است.
۲-۱-۴- تعریف مدیریت دانش
طی دهه گذشته مدیریت دانش نه تنها برای دنیای آکادمیک بلکه برای دستگاهای دولتی قانون گذار، بنگاهای اقتصادی سرمایه گذاران و سهامداران نیز به عنوان یک موضوع مهم مطرح گردیده است. اگرچه بیشتر پژوهش های انجام شده در حوزه سرمایه فکری و مدیریت دانش در بخش خصوصی انجام شد. چیزی که به خوبی مشخص می باشد این است که راه کارهای مدیریت دانش، زمانی به طور استراتژیک مدنظر قرار می گیرند و با اهداف و کسب و کار سازگاری دارند، اثربخش ترین هستند (۲۰۰۷،Greiner. Et al،۱۹۹۸،Davenport. Et al).
از ویژگی های سازمان های جدید انباشت بیش از حد دانش است، به طوری که افزایش حجم اطلاعات در سازمان ها و لزوم استفاده از آن در تصمیم های سازمانی طی دو دهه اخیر موجب ظهور پدیده ای به نام مدیریت دانش شده است. این امر ضرورت برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و پایش دانش سازمانی و همچنین مدیریت فرایند دسترسی به دانش درست را با تاکید بر کارایی و اثربخشی ، نشان می دهد.
همچنین پیتر دراکر(۱۹۹۲) معتقد است که در اقتصاد امروز دنیا، دانش منبعی همانند و در عرض سایر منابع تولید مانند کار و سرمایه و زمین نیست، بلکه تنها منبع معنی دار عصر حاضر به شمار می رود. در واقع دانش تنها منبعی در سازمان است که در اثر استفاده، نه تنها از ارزش آن کاسته نشده،بلکه بر ارزش آن نیز افزوده می گردد.(گلاسر،۱۹۹۸) این دانش در رویه ها، دستورالعمل ها، دیدگاه ها اقدامات و تصمیمات سازمانی مستقر و مستتر است و زمانی اهمیت بیشتر می یابد که به محصولات و خدمات ارزشمندی تبدیل شود.(رضائیان و همکاران،۱۳۸۷) کوئین و همکاران،۱۹۹۶ مدیریت دانش را مجموعه ای از فعالیت ها می دانند که به شرکت کمک کرده تا دانش را از داخل و خارج سازمان به دست آورد.(آنا ماریا بوجیکا،ماریا دل مار فونتس،۲۰۱۲) همچنین مدیریت دانش به فرایند تسخیر تخصص های جمعی و بکارگیری هوشمندی در سازمان و استفاده از آنها برای پرورش نوآوری از طریق سازمانی مستمر، اشاره دارد. در دیدگاه علم اقتصاد تعریف مدیریت دانش عبارت است از بهره برداری کارآمد از منابع ناملموس مرتبط با دانش، در همه بخش های اقتصادی برای ارتقاء بهره وری و کیفیت همه عوامل سنتی تولید(گرانت،۱۹۹۱) در تعریف بات(۲۰۰۰) مدیریت دانش، فرایند تسهیل فعالیت های مرتبط با دانش نظیر خلق، کسب، تغییر شکل و استفاده از آن است. هدف سازمان از به کارگیری دانش، تطبیق مداوم خود با محیط خارجی(بازار، شرایط اجتماعی- سیاسی و ترجیحات مشتری) است.
بن فور(۲۰۰۳) مدیریت دانش را به عنوان مجموعه ای از رویه ها، زیرساخت ها و ابزارهای فنی و مدیریتی می داند که در جهت خلق، تسهیم و به کارگیری اطلاعات و دانش در درون و بیرون سازمان ها طراحی شده اند.
باتی و همکاران(۲۰۱۱) مدیریت دانش را ایجاد فرایندهای لازم برای شناسایی و جذب داده، اطلاعات و دانش های مورد نیاز سازمان از محیط درونی و بیرونی و انتقال آنها در تصمیم ها و اقدام های سازمان و افراد تغییر می کند.
جونز(۲۰۰۵) مدیریت دانش را رویکردی یپارچه و نظام مند در جهت تشخیص، مدیریت و تسهیم کلیه دارایی های فکری شامل پایگاه های داده، مستندات، رویه ها و سیاست ها و تجارت موجود در ذهن افراد می داند.
فرایند کشف، کسب، توسعه و ایجاد، تسهیم، نگهداری، ارزیابی و به کارگیری دانش مناسب در زمان مناسب در سازمان است که از طریق ایجاد پیوند بین منابع انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی صورت می پذیرد.(افرازه،۱۳۸۴)
مرکز مدیریت دانش در دانشگاه تگزاس آمریکا، مدیریت دانش را اینگونه تعریف می کند: فرایند نظام مند کشف، انتخاب، سازماندهی، تلخیص و ارائه اطلاعات است؛ به گونه ای که شناخت افراد را در حوزه مورد علاقه اش بهبود می بخشد. مدیریت دانش به سازمان کمک می کند تا از تجارب خود، شناخت و بینش بدست آورد و فعالیت خود را به کسب، ذخیره سازی و استفاده از دانش متمرکز کند تا بتواند در حل مشکلات، آموزش پویا، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیری از این دانش بهره ببرد.
رادینگ(۲۰۰۳) مدیریت دانش را شیوه شناسایی، در اختیار گرفتن، سازماندهی و پردازش اطلاعات جهت خلق دانش می داند که پس از آن توزیع می شود و در دسترس دیگران قرار می گیرد تا برای خلق دانش بیشتر استفاده شود.
مالهوترا(۲۰۰۵) مدیریت دانش فرایندی است که به واسطه ی آن، سازمان ها در زمینه یادگیری(درونی کردن دانش) کدگذاری دانش(بیرونی کردن دانش) و توزیع و انتقال دانش مهارت هایی را کسب کنند.
استیو هالس مدیریت دانش را فرایندی می داند که سازمان ها به واسطه ی آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیدا کرده و همچنین قادر خواهند بود دانش کسب شده را به گونه ای موثر در تصمیم های خود به کار گیرند.
ادل و گریسون(۱۹۹۸) مدیریت دانش نگرش های سیستماتیک را برای یافتن، درک و استفاده از دانش برای خلق ارزش به کار می گیرد.
وندر اسپک و اسپیچ کروت(۱۹۹۷) مدیریت دانش کنترل صریح بر دانش درون سازمان که هدف آن رسیدن به اهداف سازمان است.
پتراش(۱۹۹۶) مدیریت دانش اکتساب دانش درست برای افراد درست در زمان درست است که آنها را قادر کند بهترین تصمیم ها را اتخاذ کنند.
۲-۱-۴-۱- دلایل اهمیت به کارگیری مدیریت دانش
سرعت بالای توسعه تکنولوژی های جدید و ارتباطات دیجیتال منجر به افزایش اهمیت مدیریت دانش به عنوان یک منبع حیاتی برای کسب مزیت رقابتی گردیده است(ان.دی.للا،۲۰۱۰). نبود فضای رقابتی در بین سازمانهای دولتی دلیلی برای عدم توجه به مقوله مدیریت دانش نیست.سازمان های دولتی باید با مقایسه بین وضعیت کنونی و گذشته خود سعی در بهبود ارائه خدمات خود به ارباب رجوع بوده و تلاش کنند تا فرایندهای درونی خود را به نحو اثربخشی انجام دهند. مدیریت دانش با تسهیم دانش در سازمان و به حافظه سپردن دانش افراد در حافظه سازمانی می تواند کارکنانی دانشی بار آورد که پاسخگوی نیاز مراجعین خود باشند. مراجعینی که روز به روز آگاه تر می شوند و توقعات بالاتری را از سازمان ها دارند. در چنین فضایی خلق و مبادله دانش یک فاکتور اساسی در سازمان های دولتی برای ارائه خدمات بهتر و تصمیم گیری های منطقی تری باشد(ان.دی.للا،۲۰۱۰).
مکینتاش(۱۹۹۹)و اکول(۲۰۰۳)عوامل زیر را در اهمیت و گرایش به مدیریت دانش شناسایی کرده اند. جهان گرایی و رقابت منجر شد تا دانش به عنوان ارزشمند ترین منبع استراتژیک شناخته شود و توانایی سازمان به منظور کاربرد دانش برای استفاده از فرصت های بازار و حل مسئله مهم ترین آن گردد. اجرای بعضی از استراتژی های رقابتی منجر به کاهش نیروی کار شده است که دانش ارزشمندی را در خود حفظ می کند. در هر صورت برخورد هوشمندانه با منابع دانش عاملی موثر و مهم در موفقیت سازمان ها به شمار می رود. در بیان دلایل اهمیت مدیریت دانش به موارد زیر را مورد توجه قرار میدهیم :
- دانش موتور تولیدکننده درآمد است . ۲- دانش یک دارایی مهم و استراتژیک سازمانیست ۳- رشد روزافزون مشاغلی که بر پایه ایجاد و استفاده از دانش قرار دارند . ۴- همگرایی فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و ظهور ابزارهای نوین در این زمینه . ۵- کاهش شکاف علمی - اقتصادی میان کشورهای غنی و فقیر . ۶- اشتغالزایی ؛ بگونهاییکه به عنوان نمونه ، در سال ۲۰۰۲ هشتاد درصد شاغلان در پستهای مرتبط با دانش ، در کارهای خدماتی سازمانهای پیشرفته ، مشغول به کار بودهاند . ۷- ایجاد ارزش افزوده قابل توجه با بکارگیری مدیریت دانش . و اما نبود مدیریت دانش در سازمان ، مشکلات و زیانهایی نظیر موارد ذیل به همراه خواهد داشت :
۱- عدم وجود نشانههای ابداع و ابتکار . ۲- عدم اولویتبندی و استفاده از انواع دانش . ۳- عدم مشاهده دانش خارجی . ۴- عدم جذب دانشگرهای جدید . ۵- عدم استفاده از مدیریت سیستمهای اطلاعاتی . ۶- مخفی و سیاسی کردن اطلاعات . ۷- ایجاد شکاف در سازمان در نتیجه ایجاد فاصله کارشناسان . ۸- احتکار دانش به جای ازدیاد آن . ۹- فراموش شدن موارد مهم و اساسی سازمان . ۱۰- استفاده محدود از دانشهای موجود . ۱۱- نبود مستندات در خصوص تجربیات به دست آمده ۱۲- سیستم انگیزشی نامناسب برای تسهیم دانش و توسعه آن . و بسیاری موارد اینچنینی دیگر که بر اهمیت بکارگیری مدیریت دانش دلالت نمودهاند. (مکینتاش،۱۹۹۹، اکول،۲۰۰۳)
۲-۱-۴-۲- عوامل اصلی موفقیت مدیریت دانش از دیدگاه محققین(والمحمدی،۱۳۸۸)
عوامل اصلی موفقیت
اسامی محققین
رهبری و پشتیبانی مدیریت ارشد
اسکای رمه و آمیدون(۱۹۹۷)،هولس اپل و جوشی(۲۰۰۰)،دانپورت و همکاران(۱۹۹۸)، لیبوویتز (۱۹۹۹) ،حسنعلی(۲۰۰۲)،مرکز کیفیت و بهره وری آمریکا(۱۹۹۹)،ریبیر و سیتار(۲۰۰۳)،وانگ و آسپینوال (۲۰۰۵) ،البوسعیدی و الفمن(۲۰۰۵)،چانگ(۲۰۰۶)،اخوان و جعفری(۲۰۰۶)،اخوان و همکاران(۲۰۰۶)،جغفری و همکاران(۲۰۰۷)،دوپله سیس(۲۰۰۷)
فرهنگ سازمانی
دانپورت و همکاران(۱۹۹۸) اسکای رمه و آمیدون(۱۹۹۷)، لبوویتز(۱۹۹۹) مرکز کیفیت و بهره وری آمریکا(۱۹۹۹)، وانگ و آسپینوال(۲۰۰۵)، البوسعیدی و الفمن(۲۰۰۵)،چانگ(۲۰۰۶)،مک درموت (۲۰۰۱) ،هانگ و همکاران(۲۰۰۵)بوزبورا(۲۰۰۷)،اخوان وهمکاران(۲۰۰۶)،حسنعلی(۲۰۰۲)،دوپله سیس(۲۰۰۷)
رفتار شهروندی سازمانی
۲۰
۷۸/۰
حمایت سازمانی ادراک شده
۸
۷۱/۰
ب) تعیین روایی پرسشنامه :
برای اطمینان از اینکه آیا پرسشنامهها واقعاً به اندازهگیری همان مفاهیم مورد نظر پرداختهاند، به تعیین روایی ابزار اندازهگیری اقدام گردید. برای روایی محتوایی، پرسشنامههای تحقیق بین ۱۳ نفر از اساتید دانشگاهها و صاحبنظران متخصص این رشته توزیع گردید که پیشنهادات رسیده با همفکری اساتید راهنما و مشاور در ویرایش نهایی پرسشنامهها لحاظ گردید و بدین ترتیب اطمینان حاصل گردید که پرسشنامه ها همان خصیصه مورد نظر محققین را می سنجد.
۳-۴) روش های آماری تجزیه و تحلیل داده ها:
در بخش اول، به منظور توصیف داده ها از جدول توزیع فراوانی، شاخص مرکزی میانگین و شاخص پراکندگی انحراف استاندارد و در بخش دوم نیز جهت آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون های کلموگروف اسمیرنوف(برای تعیین نرمال بودن داده ها)، ضریب همبستگی پیرسون(برای بررسی روابط بین متغیرها)، آزمون های t تک نمونه ای و t مستقل و مانووا “تحلیل واریانس چند متغیره"(برای بررسی تفاوت بین میانگین ها) ، رگرسیون خطی(برای پیش بینی متغیرها) و آزمون فریدمن(برای الویت بندی مولفه ها) استفاده گردید. در بررسی آزمون فرضیهها، سطح معنیداری برابر با (۰۵/۰≥P) در نظر گرفته شد. و عملیات آماری با بهره گرفتن از نرمافزار SPSS انجام گردید.
۳-۵) روش اجرای تحقیق:
پس از هماهنگی با حراست و ریاست محترم اداره کل ورزش و جوانان استان یزد ، مجوز لازم برای اجرای تحقیق در این اداره کل دریافت گردید. برای تکمیل پرسشنامه توسط کارمندان، با مراجعات مکرر به اداره کل و توزیع آنها و دادن اطلاعات لازم و رفع هرگونه ابهام، پرسشنامه ها توسط کارمندان تکمیل و جمع آوری گردید.
فصل چهارم
یافته های تحقیق
یکی از قسمت های مهم هر تحقیق تحلیل داده های آن است. این فصل شامل دو بخش می باشد.
۴-۱) توصیف آماری داده ها:
۴-۱-۱) متغیر سن:
جدول ۴-۱) توزیع فراوانی سن
شاخص
تعداد
حداقل
حداکثر
میانگین
انحراف استاندارد
سن
۷۹
۲۲
۶۲
۷۳/۶۲
۲۵/۸
با مشاهده جدول۴-۱، مشخص می شود که حداقل سن برابر با۲۲ سال، حداکثر سن برابر با ۶۲ سال، میانگین سن برابر با ۷۳/۶۲ و انحراف استاندارد سن برابر با ۲۵/۸ می باشد.
۰۰۹۵/۰-
قصد خرید مجدد (RE)
۵۹۷/۳
۵۳۷/۳
۰۵۹۸/۰
۶۲۹/۰
۵۳۰/۰
۱۲۷۲/۰-
۲۴۶۹/۰
وفاداری به برند (BL)
۹۹۸/۲
۰۸۰/۳
۰۸۲۵/۰-
۸۳۵/۰-
۴۰۴/۰
۲۷۶۸/۰-
۱۱۱۷/۰
فصل پنجم
نتیجهگیری و پیشنهادات
۵-۱ مقدمه
در این تحقیق محقق با پیروی از اصول و چارچوب نظری و پژوهشی، تلاش نموده است، تا به بررسی اثر ارزش ادراک شده، ارزش ویژه ادراک شده و کیفیت ادراک شده بر وفاداری و قصد خرید مجدد بپردازد. بر اساس مدل مفهومی تحقیق تعداد ۱۵ فرضیه برای این تحقیق ارائه شده است.
پس از بررسی ادبیات موضوع، ارائه روش تحقیق و تجزیه تحلیلهای صورت گرفته در فصول قبل، در این فصل پژوهشگر به بیان نتایج حاصل از پژوهش با توجه به تحلیل دادههای جمع آوری شده و آزمونهای آماری میپردازد و پیشنهادهایی در سطح کلان و هم برای شرکتهای تولید کننده تلفن همراه و نیز پیشنهادهایی جهت انجام پژوهشهای آینده ارائه میدهد. باید در نظر داشت تحلیل یافتههای پژوهش، نتیجهگیریهای صحیح و پیشنهادات مربوط و مناسب، راهی برای تبدیل نظریات به عمل در آینده میباشد.
۵-۲ خلاصه تحقیق
فصل یک به بیان موضوع پژوهش، اهمیت و ضرورت، اهداف، قلمرو زمانی و مکانی پژوهش و توضیح واژگان پژوهش پرداخته است. در این فصل فرضیههایی با توجه به مدل مفهومی تحقیق تبیین شده است. سپس در ادامه و در فصل دوم به مبانی نظری و پیشینه تحقیق پرداختهشد که در آن تعاریف هر یک از متغیرهای تحقیق و همچنین پژوهشهای مشابه انجامشده در حوزه مورد نظر بیانشدهاند.
در فصل سوم نیز روششناسی تحقیق و چارچوب پژوهشی تحقیق مشخص شد، جامعه آماری تحقیق متشکل از کلیه افرادی است که به یکی از مراکز اصلی خرید گوشی تلفن همراه: پاساژ علاءالدین، بازار موبایل ایران (خیابان حافظ) و سایر فروشگاههای موبایل محدودۀ خیابان جمهوری مراجعه میکردند. متغیرهای تحقیق توسط پرسشنامه اندازهگیری شد. تعداد ۳۰ پرسشنامه به صورت حضوری توزیع و جمع آوری شد. روایی و پایایی پرسشنامه نیز با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت.
در فصل چهارم به تجزیه و تحلیل تمامی دادههای جمع آوری شده با بهره گرفتن از نرمافزار lisrel پرداخته شد که شامل دو بخش تحلیل توصیفی و تحلیل استنباطی میباشد:
بخش اول به توصیف ویژگیهای جمعیت شناختی افراد نمونه در تحقیق شامل تحصیلات، سن، جنسیت و … . . پرداخته شد.
سپس در سطح استنباطی به منظور بررسی صحت و سقم فرضیه ها و روابط بین متغیر های تحقیق از “مدل معادلات ساختاری” و بطور اخص تکنیک تحلیل مسیر با بهره گرفتن از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. در نهایت در بخش آزمونهای تکمیلی به منظور بررسی وضعیت هر یک از متغیرهای تحقیق، از «آزمون t یک نمونه ای»، به منظور بررسی تفاوت میانگین متغیرهای تحقیق در دو جامعه (گروه)، از «آزمون مقایسه میانگین دو جامعه» و برای بررسی اینکه آیا بین میانگین های نمونه ای که از جامعههای مختلف گرفته شده است تفاوتهای واقعی وجود دارد و یا آن مقدار تفاوت قابل اغماض بوده و می توان آن را معلول تصادف دانست، از «آزمون تحلیل واریانس یک عامله» استفاده شده است.
پس از بررسی صورت گرفته و تجزیه تحلیلهای بعمل آمده تمامی ۱۵ فرضیه ارائه شده مورد تأیید قرار گرفت در نتیجه مدل مفهومی پیشنهادی تحقیق نیز به تأیید رسید. در انتها و با توجه به آزمونهای انجام شده پیشنهاداتی برای بهبود کسب و کار فعالان حوزه تلفن همراه و به طور خاص شرکتهای تولید کننده تلفن همراه ارائه گردید که در صورت توجه به آنان قطعا خواهند توانست از مزایای مشتریان وفادار بهرهمند گردند.
۵-۳ تحلیل جمعیت شناختی
۱/۶۸% از پاسخ دهندگان مرد و ۹/۳۱% زن بوده اند.
۶/۲% کمتر از ۲۰ سال، ۵/۶۲% بین ۲۱ تا ۳۰ سال، ۴/۲۴% بین ۳۱ تا ۴۰ سال، ۵/۸% بین ۴۱ تا ۵۰ سال و۱/۲% دارای سنی بیش از ۵۰ سال بوده اند. در نتیجه میتوان اینگونه استنباط کرد که افراد با بازه سنی ۲۱ تا ۳۰ سال بیشترین مراجعه کنندگان به بازار موبایل میباشند.
۹/۳% زیر دیپلم، ۲/۲۴% دیپلم، ۴/۱۳% کاردانی، ۳۷% کارشناسی ، ۱۹% کارشناسی ارشد و ۳/۲% دارای مدرک تحصیلی دکتری بوده اند. بنابراین پاسخدهندگانی که دارای مدرک دیپلم و کارشناسی هستند، بیشترین تعداد را بین پاسخدهندگان دارا هستند.
قیمت گوشی پاسخ دهندگان به این قرار بوده است: ۵/۹% کمتر از ۱۰۰٫۰۰۰ تومان، ۵/۷% بین ۱۰۰٫۰۰۰ تا ۲۰۰٫۰۰۰ تومان، ۵/۷% بین ۲۰۰٫۰۰۰ تا ۳۰۰٫۰۰۰ تومان، ۹/۴% بین ۳۰۰٫۰۰۰ تا ۴۰۰٫۰۰۰ تومان، ۱/۱۳% بین ۴۰۰٫۰۰۰ تا ۵۰۰٫۰۰۰ تومان، ۳/۲۹% بین ۵۰۰٫۰۰۰ تا ۱٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان و ۳/۲۸% بیش از ۱٫۰۰۰٫۰۰۰ تومان بوده است.
برند گوشی پاسخ دهندگان به این قرار بوده است: ۹/۱۳% Nokia، ۵/۱۰% HTC، ۶/۲۰% Sony، ۷/۷% Sony Ericsson، ۰/۲۶% Samsung، ۸/۲% LG ، ۶/۴% Huawei، ۰/۹% Apple، ۱/۳% iphone و ۸/۱% GLX. همانطور که ملاحظه می شود فراوانی برند Samsung و پس از آن Sony در بین پاسخ دهدگان از سایر برندها بیشتر بوده است.
۵-۴ تجزیه و تحلیل فرضیه ها
همانگونه که در فصل چهارم بیان گردید با بهره گرفتن از روش معادلات ساختاری و مدلهای ساختاری به آزمون فرضیات پرداخته شد. در ادامه فرضیات تحقیق و نتایج حاصل از آزمون این فرضیات مجددا بیان میگردد.
فرضیه اول : « ارزش درک شده بر رضایت از برند اثر گذار است»
آنچه امام (×) به او داد اجازه امارت و حکومت بر مسلمانان بود که تنها یکی از شئون امامت است. ولی مقامات باطنی امامت چیزی نیست که با غصب امارت ظاهری توسط کسی از امام سلب گردد.
و البته این عقب نشینی تاتیکی امام هم برای جلب مصلحتی بزرگتر و دفع مفسده ای عظیمتر بود و آن مفسدهجلوگیری از ریخته شدن خون هزاران مسلمان به همراه امامشان بود بدون آنکه عزت و آبرویی برای اسلام کسب شود که این مهم در پاسخ شبههی اول شرح داده شد.
و آنچه که پیامبر اکرم (*) به آن تن داد حذف ظاهری لقب رسول اللهی خود بود و آنچه به مشرکین واگذاشت حکومت بر امور خودشان بود. چرا که پیامبر اکرم (س) میدانست که حقائق با نوشتن و پاک کردن عوض نمیشود و مقام رسالت با مصالحه با مشرکین از پیامبر (*) سلب نمیگردد.
نتیجه آنکه مناصب نبوت وامامت مناصبی الهی هستند که فقط به نصب الهی و در افراد مشخصی تعیّن مییابند ولی در برخی موارد که پیامبر(*) یا امام معصوم(×) حفظ شأن زعامت را در تزاحم با مصلحتهای بزرگتری همچون حفظ اصل دین ببینند منصب ظاهری زعامت را به دیگری واگذار مینمایند.
شبهه سوم : مفسده داشتن خروج حسین بن علی (×)!
در این شبهه که توسط ابن تیمیه مطرح گردیده است، مطالبی در رد قیام امام حسین(×) مطرح گردیده است به عنوان نمونه چند مورد ذکر میگردد : وی میگوید :
«در خروج حسین» [ علیه یزید] نه مصلحت دین بود نه دنیا، بلکه در خروج و کشته شدنش فسادی بود که اگر در شهر خودش مینشست آن فساد به وجود نمیآمد. [۱۵۴]
ونیز میگوید :«بلکه حسین با دستور پیامبر مخالفت کرد و اگر این کار را نمیکرد بعد از او این همه فتنه بر پا نمیشد.»[۱۵۵]
و باز میگوید : «این عمل حسین یک نوع اجتهاد نزدیک به خیال و گمان و نوعی هوا خواهی پنهان بود که سزاوار است در این گونه موارد از چنین شخصی پیروی نشود هر چند از اولیای خدا و از متقّین باشد.»[۱۵۶]
همچنین میگوید :
این رأی فاسد بود، زیرا فسادش از مصلحتش بیش بود، و خیلی کم است که کسی بر پیشوای صاحب سلطنت خروج کند و خرابیها و فسادی که از کار او به وجود میآید بزرگتر از خوبیهای حاصل از آن باشد.[۱۵۷]
گرچه ابن تیمیه فقط به ذکر همین مدعاها میپردازد و نتیجهی دیگری نمیگیرد ولی آنچه که خودبه خود از پی در پی آمدن این اشکالات متولّد میگردد این است که این فسادها و خرابیهایی که در اثر چنین قیامی به وجود آمده است هرگز با عصمت امام نمیسازد.
پاسخ شبهه سوم
در این شبهه به خوبی از مغالطهی تکرار[۱۵۸] و مغالطه دروغ[۱۵۹] استفاده گردیده است. به این صورت که آنقدر مدعای خود را تکرار میکند که ناخود آگاه این مدعا به مخاطب تلقین شود که مضمون این مطلب صحیح است. ابن تیمیه مکرراً بر مفسده داشتن قیام اباعبدالله (×) تاکید میکند ولی هرگز دلیلی ارائه نمینماید میگوید : «کار حسین نه مصلحت دین داشت نه دنیا» [۱۶۰]
ولی نمیگوید آیا آن همه قتل وکشتار وغارتگری وهتک حرمت یزید مصلحت دین داشت یا دنیا ؟
باز به مخالفت حسین (×) با دستور پیامبر(*) [۱۶۱] اشاره میکند ولی نمیگوید کدام دستور پیامبر (*) بود که حسین با آن مخالفت کرد و در چه زمانی و کجا؟
اما در پاسخ به این شبهه باید گفت : اثبات عصمت امام حسین (×) در جای خود (فصل دوم) با ادله نقلی و عقلی صورت گرفت و همین دلیل برای اثبات صحت تمامی افعال امام (×) کافی است.
اما برای آنکه شواهد دیگری بر اثبات مصلحت دارا بودن فعل ابی عبدالله اقامه شود، گوشه ای از اوضاع حکومت یزید و کردار او از زبان علمای اهل سنت بیان میشود تا ارزش قیام در مقابل چنین حکومتی نیز بهتر مشخص گردد.
در تاریخ آمده است که دربار یزید مرکز انواع فساد و گناه شده بود، آثار شوم فساد و بی دینی دربار او در جامعه چنان گسترش یافته بود که در دوران حکومت کوتاه مدت او، حتی محیط مقدسی همچون مکه و مدینه نیز آلوده شده بود.[۱۶۲]
یزید در رفتار با مردم روش فرعون را در پیش گرفته بود و بلکه رفتار فرعون از او بهتر بود[۱۶۳]. یزید علناً شراب میخورد و تظاهر به فساد و گناه میکرد، او وقتی در شب نشینی ها مینشست به باده گساری میپرداخت و بی باکانه اشعاری بدین مضمون میسرود :
«یاران همه پیالهی من! برخیزید … نغمه های ساز و آواز مرا از شنیدن اذان و الله اکبر باز میدارد و من حاضرم حوران بهشتی را با خم شراب عوض کنم».[۱۶۴]
آیا تمام این شواهد برای ابن تیمیه و یاران وی کافی نیست تا به جای نسبت فساد به عمل حسین بن علی (×)، یزید بن معاویه را فاسد شمارند؟ کلا سیعلمون ثم کلا سیعلمون.
شبهه چهارم: تنافی سن کم امام سجاد × با امامتش!
خلاصه شبهه :
فیصل نور در این شبهه مدعی است که اساساً سنّ معیاری است برای افضلیت، و برای آن شواهدی میآورد؛
به عنوان نمونه قابیل برای اثبات اصلحیت خودش نسبت به هابیل (جهت دریافت علوم پدر) به بزرگتری خودش استناد میکند.
امیرالمؤمنین، ابوبکر را برای سلام دادن به اصحاب کهف مقدّم میکند زیرا ابوبکر مسنتر است.
محمّد بن حنفیّه برای اثبات صلاحیت خود بر امامت به بزرگتر بودن خود از امام سجّاد × استناد میکند.
عبدالله فرزند امام صادق × پس از شهادت پدر به استناد اینکه بزرگترین فرزند است ادعای امامت میکند.
مردم امامت امام جواد × را فقط به دلیل کمی سنّ نپذیرفتند و انکار کردند و…
همه اینها گواه این معناست که مسالۀ سن مساله ای فطری است و ملاکی است برای احراز صلاحیت افراد، بنابراین محمّد بن حنفیّه که از امام سجاد × بزرگتر است نیز صلاحیت بیشتری برای امامت دارد!
تفصیل شبهه :
در این شبهه که توسّط فیصل نور مطرح گردیده است ادعا شده است که سنّ معیار تامی برای خلافت میباشد. و سپس مدّعای بالاتری به صورت کبرای کلّی مطرح گشته است که سنّ در فطرت همه انسانها معیاری است برای اثبات افضلیت افراد . بدین ترتیب مسأله خلافت به عنوان یک فضیلت مصداقی از این کبرای کلی خواهد بود. فیصل نور برای اثبات فطری بودن این معیار به شواهد متعددی از اصحاب پیامبر (*)، ائمه طاهرین × و حتی خود پیامبر اکرم(*) استناد می کند. وبرای آنکه فطری بودن آن را نیز گوشزد نماید حتی به قول افرادی همچون قابیل استناد می کند وی میگوید:
در روایت آمده است ؛ خداوند متعال به آدم توصیه نمود که وصیت و اسم اعظم را به هابیل تحویل دهد، در حالی که قابیل از او بزرگتر بود، از این رو وقتی موضوع به قابیل رسید، عصبانی شد و گفت: من به وصیّت و احترام و کرامت شایسته ترم.[۱۶۵]
همچنین وی برای موجه بودن این اعتقاد نزد عرف مؤمنان و متشرعان زمان ائمه طاهرین چنین میگوید: « حتی شیعه روایت نمودهاند که مردم کمی سنّ و سال او ] وبه امامت رسیدن او در چنین سنی[ را انکار میکردند.»[۱۶۶]
همچنین وی به خویشان و اصحاب اهل بیت استناد می کند و میگوید:
« شیعه از ربیع بن عبدالله روایت میکند که گفت : با عبدالله بن حسن در مساله امامت اختلاف داشتم، عبدالله گفت: امامت در فرزندان حسن و حسین است.
گفتم : بلکه در فرزندان حسین (×)است تا روز قیامت. گفت: چگونه ممکن است ]فقط[ در فرزندان حسین (×)باشد در حالیکه هر دوی آنها سروران اهل بهشت هستند و هر دو در فضیلت با یکدیگر برابراند جز آنکه حسن(×) فضیلتی بیشتر بر حسین(×) دارد. و آن هم بزرگی در سنّ است و لازم بود که امامت در نسل فرد افضل قرار داده میشد.» [۱۶۷]
وی مجدّداً گفتگوی کسی را با امام صادق × نقل میکند که آن شخص در آن گفتگو وجود افراد بزرگتر را به امام × یادآور میشود[۱۶۸] و همچنین منازعه محمد بن حنفیّه با امام سجاد× را نقل می کند علیرغم اینکه امام سجاد× بیش از بیست سال داشت ولی باز هم محمدبن حنفیّه به کمی سن امام استناد می کند و آن را دلیل بر صلاحیت خود بر امامت میداند و نهایتاً فیصل نور چنین جمع بندی می کند که:«این نشانه اهمیت مسأله سن در اینگونه مسائل است»[۱۶۹].
و همچنین به منازعه عباس با پیامبر (*) اشاره می کند و میگوید:
«شیعه روایت میکند که رسول خدا (*) به عباس گفت: از جای علی برخیز. عباس گفت: پیرمردی را بلند میکنی و بجایش جوانی را مینشانی؟پیغبر سه بار جمله خویش را باز گفت، عباس خشمگینانه بپاخاست و علی به جایش نشست…؛ این چیزی است که به تو برتری سنّ را میفهماند حتی اگر منجر به غضب رسول خدا (*) شود. [۱۷۰]
و در مرحله بعد فیصل نور برای آنکه به این رفتار لباس شرعی هم بپوشاند مدعی میشود تأییدات ائمّه بر چنین امری وجود دارد وی میگوید:
بعد از آنکه پیامبر (*) به علی دستور داد که برای تبلیغ مسائل دینی به یمن برود، علی گفت: ای رسول خدا! مرا به یمن میفرستی در حالی که از سن و سال کمی برخوردار میباشم و آگاه به قضاوت نیستم.[۱۷۱]
و نیز میگوید:
حضرت علی × به کم بودن سن خود استدلال میکند و عذر میآورد… و در روزی که رسول الله (*) او را برای ابلاغ سوره برائت به مکه فرستاد؛ عرضه داشت ای رسول خدا! تو خطیب هستی و من سن و سال کمی دارم. پیامبر (*) فرمود : یا تو باید آن سوره را ببری یا خودم[۱۷۲].
وی در جای دیگر میگوید:
رسول الله (*) ابوبکر و عمر و عثمان را به سوی اهل کهف فرستاد- داستان طولانی است- در آن روایت آمده است که علی بن ابیطالب گفت: ای ابوبکر! سلام کن، زیرا تو بزرگتر از ما هستی و همین گونه به عمر گفت[۱۷۳].