|
|
بر اساس مفاهیم نظری گزارشگری اطلاعات مالی ایران دو ویژگی «مربوط بودن» و«قابل اتکاء بودن» اصلی ترین خصوصیات مرتبط با محتوای اطلاعات حسابداری می باشند: الف) مربوط بودن[۶۶] مربوط بودن اینگونه تعریف شود« توان بالقوه ای در اطلاعات که به استفاده کنندگان کمک می کند تا بتوانند پیش بینی هایی درباره رویدادهای گذشته، حال و آینده داشته باشند و یا دیدگاه خود را در مورد انتظارات گذشته تایید یا تصحیح کنند و به این ترتیب باعث ایجاد یک تغییر در تصمیم گیری استفاده کنندگان می شود[۶۷] ». سه ویژگی اولیه اطلاعات مربوط عبارتند از: ارزش پیش بینی، ارزش بازخورد و به هنگام بودن. ارزش پیش بینی[۶۸] ارزش پیش بینی اینگونه تعریف می شود« کیفیتی از اطلاعات که به استفاده کنندگان کمک می کند پیش بینی های صحیح درباره رویدادهای گذشته یا حال داشته باشند[۶۹].» ارزش های منصفانه در برآورد قیمت تحصیل یا در موقع تصفیه داراییهای شرکت به وضوح بهتر از ارزش های تاریخی عمل می کنند. همچنین ارزش منصفانه داراییها ممکن است اطلاعات مربوط تری درمورد پیش بینی موانع تقسیم سود توسط شرکت ها ارائه کند. این خصوصیات بر تمایز بین اجزای سود (که غیرمعمول یا غیرمستمر است) از سودی که انتظار میرود در آینده استمرار داشته باشد، تمرکز دارد. ارزش پیشبینی، از این لحاظ، به سودمندی اطلاعات برای یک سرمایهگذار که میخواهد آینده فعالیت شرکت را ارزیابی و پیشبینی کند مرتبط است. اطلاعات مربوط و دارای ارزش پیش بینی عموماً دارای ویژگی های زیر است:
 این نوع اطلاعات در ارزیابی سطوح استمرار سود یعنی سود بالقوه پایدار شرکت، سودمند است. اجزای مشخصی از صورتهای مالی (شکل، یادداشتهای افشا و…) و موارد افشای مرتبط (شامل گزارش هیئتمدیره، نشریات مالی و…) که دارای ارزش پیش بینی می باشند، در درک سود پایدار شرکت سودمند هستند. این نوع اطلاعات باید به نحو شایسته ای افشاء کند که تا چه حدی زمانبندی انجام معاملات بهمنظور وقوع (یا عدم وقوع)، در دوره گزارش، مدیریت شده است؟ هدف از مدیریت این زمانبندی چیست؟ چگونه این موضوع ارزش پیشبینی نتایج گزارش شده را تحت تاثیر قرار میدهد؟ این خصوصیت به این موضوع توجه دارد که چگونه اطلاعات قسمتهای تجاری شرکت به سرمایهگذار اجازه میدهد تا درک بهتری از آینده شرکت داشته باشد. در این نوع اطلاعات: به استفادهکننده امکان شناسایی و ارزیابی فرصتها و ریسکهای مختلف قسمتهای کسب و کار شرکت را میدهد. جنبههای مشخصی از اطلاعات تفکیکی شرکت بهعنوان یک کل، به سرمایه گذار این باور را میدهد که شرکت اطلاعات کامل و کافی برای درک فرصتها و مخاطرات فعالیتهای مختلف ارائه کرده است. مباحث مطروحه در گزارش هیئتمدیره درخصوص قسمتهای تجاری و سایر گزارشها غیر از صورتهای مالی (شامل مصاحبه با تحلیلگران یا خبرنگاران) تکمیلکننده اطلاعات قسمتهای فعالیت، مندرج در صورتهای مالی است. به عبارت دیگر موارد افشای مربوط چگونه یکدیگر را تکمیل میکنند. اطلاعات ارائه شده درباره قسمتها در یادداشتهای توضیحی یک تصویر مالی که منطبق با کسب و کار اساسی درون هر بخش است، ارائه میکند. ارزش بازخور[۷۰] ارزش بازخور اینگونه تعریف می شود «کیفیتی در اطلاعات که استفاده کننده را قادر می سازد انتظارات قبلی خود را تایید یا تصحیح نماید[۷۱].» تمرکز این خصوصیت بر سودمندی اطلاعات در بازگو نمودن گذشته است. ارزش تاییدکنندگی از این لحاظ به معنی تایید (یا تصدیق) انتظارات قبلی ما میباشد. این نوع اطلاعات: به سرمایهگذار امکان میدهد که درک کند چگونه اقدامها و تصمیمهای گذشته مدیریت بر نتایج و وضعیت مالی جاری تأثیر گذاشته است. بیان می کند که چه مواردی بهطور مشخص بهعنوان بخشی از گزارشگری مالی (شامل گزارش هیئتمدیره، نشریات مالی و یا سایر ارتباطات با ماهیت مالی) باید افشا شود تا ثابت شود که اطلاعات برای ارزیابی اینکه نتایج گزارش شده انتظارات قبلی را تایید میکند، کافی است؟ بهعبارت دیگر، چه مقدار اطلاعات در مورد انتظارات قبلی مدیریت، که تاییدکننده یا ردکننده چنین انتظاراتی است، و دلایل تحقق نیافتن انتظارات باید ارائه گردد؟ نتایج گزارش شده (شامل وضعیت مالی شرکت) این نوع اطلاعات باید بازخوردی برای سرمایهگذاران در مورد نحوه تاثیر رویدادهای مختلف بازار و معاملات مهم بر شرکت، فراهم کند. به هنگام بودن(به موقع بودن)[۷۲] به هنگام بودن اینگونه تعریف می شود «ایجاد اطلاعات در دسترس تصمیم گیرنده، قبل از اینکه تاثیر خودشان را بر تصمیم گیری از دست بدهند[۷۳].» این خصوصیت بیان میکند که آیا اطلاعات، قبل از آن که نامربوط شود، ارائه میگردد؟ اگر اطلاعات زودتر در دسترس قرار میگرفت سودمندتر می باشند. اما سوالات اساسی زیر در این زمینه وجود دارند: به چه طریقی یک شرکت میتواند فراتر از تامین الزامات قانونی در مورد به موقع بودن عمل کند؟ شرکت در انتشار به موقع صورتهای مالی در مقایسه با رقبا چه وضعیتی دارد؟ شرکت چه روش های جدید گزارش اطلاعات مالی (مثل اینترنت و…) را بهکار میبرد یا باید مورد توجه قرار دهد؟ چگونه شرکت میتواند مطمئن شود که اطلاعات یکسان در زمان یکسان برای تمام استفاده کنندگان علاقهمند فراهم شده است؟ ب) قابل اتکاء بودن[۷۴] « ویژگی کیفی از اطلاعات که اطمینان می دهد، اطلاعات به طور منطقی عاری از هر گونه اشتباه و تعصب و یکسونگری می باشد و کاملا صادقانه آنچه را که برای آن ارائه شده بود نشان می دهد[۷۵].» سه ویژگی اصلی اطلاعات قابل اتکا عبارتند از : قابل تایید بودن، بی طرفی و صداقت در ارائه . قابل تایید بودن[۷۶] /قابلیت رسیدگی «توانایی که در سایه توافق نظر افرادی بدست می آید که مسئول اندازه گیری هستند و حصول اطمینان از اینکه اطلاعات نشان دهنده چیزی هستند که مدعی ارائه آن می باشند[۷۷]». تمرکز این خصوصیت بر صحت، استفاده از براوردها، اتکا به مفروضات، توانایی اندازهگیری و کمی کردن، و سطح شواهد و مدارک پشتیبانیکننده قرار دارد. ویژگی اصلی این نوع اطلاعات این است که اگر یک شخص ثالث مطلعی دادهها را مورد توجه قرار دهد به نتیجه مشابهی میرسد. اما سوالات اساسی زیر در رعایت این ویژگی مطرح می باشند:
-
- چگونه اطلاعات مندرج در صورتهای مالی به خواننده اجازه درک این جنبهها را میدهد؟
-
- چه اطلاعاتی در صورتهای مالی (و گزارش هیئتمدیره) براوردها و مفروضات مهم مورد استفاده در تهیه اطلاعات مالی را ابلاغ میکند؟
-
- اگر محدودهای از پیامدهای ممکن وجود داشته باشد، چگونه شرکت این محدوده را به سرمایهگذاران گزارش میکند؟
-
- چگونه شرکت میتواند ارزیابی کند که براوردها و مفروضات مهم برمبنای بهترین اطلاعات در دسترس قرار دارد؟
-
- آیا شرکت از متخصصان مستقل یا تکنیکهای تا حدودی پیشرفته برای معتبر نمودن یا تهیه براوردها و مفروضات کلیدی استفاده میکند؟
بی طرفی[۷۸] هیئت استانداردهای حسابداری مالی در بیانیه مفهومی شماره ۲ خود بی طرفی را اینگونه تعریف کرده است: « عاری از تعصب بودن برای رسیدن به نتایج از پیش تعیین شده یا یک رفتار خاص را موجب شدن». تعصب در بیانیه شماره ۲ چنین تعریف می شود: « اینکه یک معیار سنجش تمایل داشته باشد به یک طرف میل کند به جای اینکه به هر دو سوی چیزی که معرف آن است به صورت برابر، میل نماید.» تعصب در معیارهای حسابداری به معنی این است که تمایل به طور پیوسته به یک طرف خیلی زیاد یا خیلی کم باشد. براساس بیانیه شماره۲، محافظه کاری به عنوان یک ویژگی کیفی محسوب نمی شود اما در این بیانیه از این مفهوم به عنوان واکنش در شرایط عدم اطمینان یاد می شود که با ویژگی های کیفی مغایرت دارد(فوران و فاران،۱۹۸۷)[۷۹]. هیات استانداردهای حسابداری مالی بر این نکته تاکید می کند که براساس گزارشگری سود و خالص دارایی ها، محافظه کاری در گزارشگری مالی نبایستی تاکید زیادی بر احتیاط داشته باشد؛ زیرا در مدت نسبتا طولانی محافظه کاری اینگونه تعریف می شده است که «احتیاط در گزارشگری یک هنر است[۸۰]». بعلاوه بیانیه شماره ۲ بیان می کند که« هر نوع تلاش برای بیان نتایج به صورت توافقی، به طور مشابه سوالاتی درباره قابلیت اتکا و بی عیب بودن اطلاعات پیرامون آن نتایج مطرح می کند و احتمالا در بلند مدت به طور خود کار به شکست خواهد انجامید. این نوع گزارشگری، هر چند دارای نیت خوبی است اما با ویژگی های توصیفی که در این بیانیه شرح داده شده اند سازگار نیست[۸۱]». این ویژگی بر عینیت و تعادل تاکید دارد. بهعبارتی:
-
- آیا اطلاعات واقعیتها را بهروشی بدون تمایلات جانبدارانه برای تاثیر بر رفتار یا نظر سرمایهگذار ارائه میکند؟
-
- با توجه به قضاوتهای مهم که پیش از این بحث شد، چگونه مدیریت ارزیابی بیطرفانهای از پیامدهای ممکن دارد؟ چه مثالهای مشخصی این موضوع را بهتصویر میکشد؟
-
- خصوصیاتی همچون «تهاجمی» و «محافظهکاری» برای افراد مختلف و روش های مختلف معنی متفاوتی دارد، اما بیانکننده نوعی جانبداری هستند. با توجه به این دو واژه، چگونه حسابداری و افشای رویدادها و معاملات مهم شرکت نزدیک به «بیطرفی» است و با اعتدال انجام شده است؟ مدیریت چگونه عامل بیطرفی را در انتخاب اصول حسابداری در نظر میگیرد؟ آیا اصول حسابداری منتخب، گویای دید اعتدالی است؟
صداقت در ارائه[۸۲] صداقت در ارائه عبارت است از « رابطه متقابل یا توافق بین یک معیار سنجش یا یک توصیف و پدیده ای که مدعی است ارائه آن را به عهده دارد[۸۳]». نقل قول زیر از «ویلیام پیتون» در ماه مارس ۱۹۴۶ می باشد که در سری نشریه های« یادگیری آنچه منتشر شده است» در ماه می سال ۲۰۰۱ چاپ شده است(فاستر و آپتن،۲۰۰۱)[۸۴] : این نتایج بیشتر بوسیله هیئت اصول حسابداری (APB) بیان شد:« به جرات می توان گفت اعضای هیئت اصول حسابداری بر این باورند که ارزش منصفانه بیشترین صداقت در ارائه را در بیان رویدادها خواهد داشت (فاستر و آپتن،۲۰۰۱)». صداقت در ارائه نه تنها به زمانی که یک رویداد رخ می دهد مربوط می شود بلکه به تغییرات در اطلاعات مالی در بین رویدادها نیز ارتباط پیدا می کند. این در واقع هدف اولیه از ثبت های اصلاحی در پایان هر دوره حسابداری است، انجام ثبت های اصلاحی اغلب با وقوع یک رویداد الزامی نمی شوند اما با گذشت زمان انجام این ثبت ها ضرورت پیدا می کند؛ عدم انجام ثبت اصلاحی در یک دوره منجر به ارائه نادرست دارایی ها، بدهی ها، و در آمد در صورت های مالی خواهد شد. این ویژگی در متون حسابداری «بیان صادقانه» نامیده شده است و تمرکز آن بر انطباق اطلاعات مالی با واقعیت، انعکاس محتوای رویدادها و وصف مبانی اقتصادی معاملات است. در اینجا اطلاعات آنچه را که اتفاق افتاده است بهطور صادقانه و صریح وصف میکند. این ویژگی در تلاش برای پاسخ دادن به سوالات زیر است:
-
- زمانیکه شرکت اصول حسابداری لازم را انتخاب میکند، چگونه این اصول ارزیابی میشود تا اطمینان حاصل شود بهنحو مناسب مبانی اقتصادی معاملات را وصف میکند؟
- کدام اصول حسابداری در طول سال تغییر کرده است و چگونه ارزیابی شدهاست؟
پس هر گاه به جنبه های مثبت وجدانی و عقلی و شرعی نفس توجه کند، پاداش الهی نیز نصیب او میگردد مطابق با آیه فوق. و هرگاه به جنبه منفی و ضد ارزشی نفس توجه کند، کیفرو عقوبت الهی به او می رسد. این کیفر و عقوبت، سنت لا یتقیر الهی است: «اسْتِکْبَارًا فِی الْأَرْضِ وَمَکْرَ السَّیِّئِ وَلَا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا» [۲۶۰] «[انگیزه] این کارشان فقط گردنکشى در [روىِ] زمین و نیرنگ زشت بود و نیرنگ زشت جز [دامن] صاحبش را نگیرد. پس آیا جز سنّت [و سرنوشتِ شوم] پیشینیان را انتظار مىبرند؟ و هرگز براى سنّت خدا تبدیلى نمىیابى و هرگز براى سنّت خدا دگرگونى نخواهى یافت.» یعنى از روى تکبّر و جبّارى و سرکشى بر خداى تعالى و نخوت و غرور، پیرو دیگرى باشند. و قصد زیان زدن به مؤمنین و مکر السیّئ، هر مکر و فریبى است که ریشهاش دروغ و نیرنگ، و بنیاد و پایهاش بر تباهى باشد. براى آنکه بعضى از مکرها و نقشهها نیکو است و آن مکر مؤمنین به کفّار است هر گاه با آنها پیکار کردند، خوبست که با آنها مکر کنند و آنها را فریب داده و مغلوب نمایند، و مقصود در اینجا مکر و خدعه به رسول خدا و باهل دین و مسلمین است، و مصدر، به صفت مصدر اضافه شده، و تقدیرش «و مکروا کمکر السیئ» است و مکر کردند مکر بدى بدلالت قول خدا. پس آیا انتظار ندارند مگر روش خداى تعالى را در امّتهاى گذشته که هلاکشان کند هر گاه تکذیب کردند پیامبران او را که عذاب بر ایشان نازل شود و بلا بر ایشان بیاید بجهت پاداش و کیفر کفر و تکذیبشان.[۲۶۱] ۵-۴-۴-۲. نکاتی در کیفر ارتداد لذا باید در مورد کیفر ارتداد در اسلام نکاتی را متذکر شد: نکته ۱. شخصی که در خانواده ای مسلمان به دنیا آمده است تا قبل از بلوغ به تبعیت از پدر و مادر در حکم مسلمان است که اصطلاحاً به او مسلمان حکمی می گویند که چند احتمال در بعد از بلوغ او در مورد اتخاذ دین وجود دارد. الف) بعد از رسیدن به بلوغ، مسلمان می ماند: که در این صورت اسلام او اسلام فطری و حقیقی است چون به واسطه اختیار خود بر دین پدر و مادر خود باقی مانده و آن را پذیرفته است. چنین شخصی اگر بعد از قبول اسلام در دوران بلوغ کافر شود مرتد محسوب شده و حکم او قتل است. ب) قبل از رسیدن به بلوغ و یا همزمان با بلوغ از دین پدر و مادر خود عدول می کند:اگر این شخص به بلوغ رسید یهودی یا مسیحی شد، مرتد محسوب می شود؛ ولی ارتداد او ارتداد از اسلام حکمی است و ارتداد از اسلام حکمی سبب حکم قتل نمی شود، حداکثر چیزی که در ارتداد حکمی وجود دارد تعزیر است که آن هم به صلاحدید حاکم شرع واگذار شده است لکن به حکم اینکه کافر است از پدر و مادر خود ارث نمی برد و دیگر احکام مربوط به کفار در مورد او جریان می یابد. [۲۶۲] نکته ۲. همانطور که در معنی ارتداد نهفته است منظور از ارتداد، رد بعد از قبول است. یعنی در صورتی شخص مرتد می شود که اسلام را با عقل و اختیار قبول نماید و بعد از آن دوباره رد نماید در این صورت مرتد می باشد لذا مجازات مرتد نه تنها منافاتی با آیه کریمه «لا اکراه فی الدین» ندارد بلکه یکی از اهداف مجازات مرتد به خاطر اکراه وارد کردن او در دین است زیرا که در صدر اسلام عده ای از کفار و مشرکین به منظور تبلیغات منفی و ایجاد اکراه در دین مسلمانان در ابتدای روز اعلام اسلام می کردند و به ظاهر مسلمان می شدند . اما در پایان روز دوباره از اسلام بر میگشتند وکافر می شدند تا به این وسیله تزلزل در دین مسلمانان ایجاد کرده و به نوعی باعث اکراه معنوی مسلمانان به ترک دینشان می شدند. قرآن کریم در این باره می فرماید: «وَقَالَتْ طَائِفَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»[۲۶۳] «و جماعتى از اهل کتاب گفتند: «در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شد، ایمان بیاورید، و در پایان [روز] انکار کنید شاید آنان [از اسلام] برگردند» نکته ۳ : در آیات قرآن به فتنه ارتداد و آثار سوء آن تصریح شده است: آیه کریمه زیر ضمن اینکه ترغیب به ارتداد از دین را نوعی فتنه می داند که از قتل بدتر است، به کافر شدن مرتد و تبعات سوء آن اشاره می کند: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فیهِ قُلْ قِتالٌ فیهِ کَبیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ کُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَهُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ»[۲۶۴] «از تو در باره کارزار در ماه حرام مىپرسند. بگو: کارزار در آن، گناهى بزرگ و باز داشتن از راه خدا و کفر ورزیدن به او و [باز داشتن از] مسجد الحرام [حج]، و بیرون راندنِ اهل آن از آنجا، نزد خدا [گناهى] بزرگتر، و فتنه [شرک] از کشتار بزرگتر است. و آنان پیوسته با شما مىجنگند تا- اگر بتوانند- شما را از دینتان برگردانند. و کسانى از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر بمیرند، آنان کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه مىشود، و ایشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.» کلام مورد بحث در آیه فوق این است که معصیتى عبادتى را از بین ببرد و یا عبادتى معصیتى را بپوشاند و محو سازد، و تحقیق در این مسئله اینست که اسلام جمیع گناهانى را که در دوران کفر بجاى آورده تکفیر و محو میکند چنانچه گفتهاند و کفر همه عبادات را باطل و نابود مینماید زیرا چنانچه شرط صحت عبادت اسلام و ایمان است، موافاه یعنى بقاء بر اسلام و ایمان تا آخر عمر هم شرط صحت است و اگر کافر شود کاشف از این است که از اول ایمان واقعى نداشته و عبادات او صحیح نبوده است.[۲۶۵] و امّا غیر اسلام و کفر از عبادات یا معاصى تکفیر و احباط آنها نسبت بسایر اعمال ثابت نیست بنص آیه شریفه «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ »[۲۶۶] «پس هر که هموزن ذرّهاى نیکى کند [نتیجه] آن را خواهد دید. *و هر که هموزن ذرّهاى بدى کند [نتیجه] آن را خواهد دید» که صریح است در اینکه هر کس هر عملى از خوب یا بد انجام دهد جزاى آن را مىبیند. ۵-۴-۴-۲-۱. عوامل تحقق ارتداد «ارتداد» که از واژه «رد» گرفته شده، در لغت به معنای بازگشت است. در فرهنگ دینی، بازگشت به کفر ارتداد و ردّه نامیده میشود،[۲۶۷] البته مسأله ارتداد و احکام جزایی مترتب بر آن به اسلام اختصاص ندارد. در برخی دیگر از ادیان و مذاهب بزرگ نیز هر گاه کسی از دین برگزیده و منتخب روی گرداند، کافر به شمار میآید و بدان سبب که از دین سابق برگشته، مرتد خوانده و مجازات میشود. [۲۶۸] اموری که سبب کفر میشود، هر گاه از سوی یک مسلمان صورت پذیرد، عوامل تحقق ارتداد نیز به شمار میآید. این امور عبارت است از:
-
- انکار اصل دین: مانند انکار وجود خدا، وحدانیت وی، رسالت حضرت ختمی مرتبت (ص) یا معاد و حیات پس از مرگ. با انکار یکی از این امور فرد کافر میشود؛ مثلاً اگر به خدا ایمان داشته باشد، ولی به شریعت حضرت محمد (ص) ایمان نیاورد، کافر شمرده میشود؛ «الکافر هو من انتحل غیر الاسلام»[۲۶۹]«کافرکسی است که اسلام را قبول ندارد و به غیر اسلام اعتقاد پیدا کرده است»
۲. انکار یکی از احکام ضروری و بدیهی دین اسلام[۲۷۰] مانند انکار وجوب نماز یا روزه. هر مسلمانی میداند در دین اسلام نماز و روزه واجب است. ممکن است کسی منکر اصل دین اسلام و شریعت محمدی (ص) نشود؛ ولی به دلیل انکار یکی از احکام ضروری اسلام کافر گشته، حکم ارتداد بر وی جاری گردد؛ «الکافر هو من و انتحله غیر الاسلام و جحد ما یعلم من الدین ضروره»[۲۷۱] البته فقها در این مسأله که آیا صرف انکار یکی از ضروریات دین موجب کفر و ارتداد میشود ـ مانند بهائیان، قادیانیها و افرادی چون کسروی که پیامبر را تکذیب نمیکنند ولی میگویند شما معانی کلمات پیامبر (ص) را نمیفهمید.یا باید مستلزم انکار اصل دین باشد و فرد به این نکته توجه داشته باشد. مثلاً انکار وجوب نماز و روزه، به این معنا باشد که من قبول ندارم در اسلام چنین حکمی وضع شده، پس (نعوذ الله) پیامبر دروغ گفته است ـ اختلاف نظر دارند. اگر منکر جدید الاسلام به شمار آید یا دور از کشورهای اسلامی زندگی کند، به گونهای که روشن نبودن بداهت این حکم نزد وی ممکن باشد، به کفر وی حکم نمیشود.
-
- انکار یکی از احکام قطعی ولی غیر ضروری اسلام[۲۷۲]: هر گاه کسی به طور مشخص بداند مثلاً روزه در عید فطر حرام است یا روزه مسافر (جز در موارد خاص) باطل است و یا پوشش اسلامی بانوان واجب است، ولی با وجود این منکر آن گردد، مرتد میشود؛ چون این امر به انکار رسول خدا (ص) یا تکذیب آن حضرت میانجامد.
البته لازم نیست انکار دین یا ا حکام شریعت مقدس حتماً با گفتار صریح و آشکار باشد. هر گفتار یا کرداری که سبب تکذیب، انکار، عیب گذاری و ناقص شمردن، تمسخر و استهزای دین اسلام یا اهانت به مقدسات و کوچک شمردن و دست برداشتن از آن گردد، موجب تحقق کفر و ارتداد میشود؛ مانند افکندن قرآن در کثافات یا پاره یا تیرباران کردن آن. از این روی، هر رفتار و گفتاری که نتیجه آن عدم حقانیت دین اسلام و در نتیجه بیفایده بودن اعتقاد به آن باشد، موجب کفر و ارتداد میگردد .[۲۷۳] ۵-۴-۴-۲-۲. انواع مرتد در فقه اسلامی مرتد دو نوع است و هر یک احکامی جداگانه دارد: الف) مرتد فطری: کسی است که پدر یا مادر یا والدینش هنگام انعقاد نطفه وی مسلمان بوده، بعد از بلوغ، آیین اسلام را پذیرفته و سپس به کفر روی آورده است؛ مانند سلمان رشدی که پدرش مسلمان است. ب) مرتد ملی: کسی است که پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه وی کافر بودهاند؛ بعد از بلوغ، اظهار کفر کرده، سپس مسلمان شده و بعد از آن به کفر باز گشته است.[۲۷۴] ۵-۴-۴-۲-۳. مجازات ارتداد اگر مرتد فطری مرد باشد، علاوه بر برخی از احکام مدنی مانند فسخ پیمان نکاح و جدایی از همسر بدون نیاز به طلاق و تقسیم اموال بین ورثه، به اعدام محکوم است و توبهاش، از جهت ظاهری، پذیرفته نمیشود؛ یعنی اگر با اعتقاد و باور قلبی توبه کند، خدای متعال میپذیرد و نماز و عبادتش صحیح است؛ اما بر جریان حکم اعدامش تأثیر ندارد. اگر مرتد ملی توبه کند، پذیرفته میشود؛ حتی قبل از جریان هر گونه حکمی، نخست وی را به توبه و بازگشت به ا سلام دعوت میکنند و سه روز ـ برخی از فقها مانند شیخ طوسی گفتهاند به قدر لازم به او مهلت میدهند. اگر در این مدت توبه کرد، آزاد میشود؛ و گرنه به اعدام محکوم میگردد. البته زن مرتد، از هر نوع که باشد کشته نمیشود. او را به توبه فرا میخوانند، چنانچه توبه کرد، آزادش میکنند؛ و گرنه در زندان باقی میماند، هنگام نماز تازیانه میخورد و در تنگنای معیشتی قرار میگیرد تا توبه کند.[۲۷۵] ۵-۴-۴-۲-۴. فلسفه مجازات مرتد در فرهنگ اسلامی، انسان موجودی دو بُعدی (مادی و معنوی) است؛ حکومت باید در جهت تأمین منافع مادی (دنیوی) و اخروی (معنوی) مردم تلاش کند و منافع مادی باید مقدمهای برای تأمین منافع اخروی و معنوی به شمار آید. از این رو، هنگام تزاحم و تعارض، مصالح معنوی مقدم است. خدای متعال به مقتضای لطف و حکمتش برای تأمین مصالح دنیوی و اخروی، شریعتی آسمانی به بشر ارزانی داشته است. در این زمان، پذیرش عقاید اسلامی و اجرا کردن قوانین آن تنها راه نیل به آن مصالح شمرده میشود.
 بنابراین، مجازات مرتد اقدامی شایسته و بازدارنده است تا دیگران دریابند نمیتوانند ارزشهای جامعه را نادیده بگیرند و هر روز به دینی جدید روی آورند. مجازات ارتداد برای استفاده بهینه از آزادی مذهبی و ایجاد فضای سالم برای بهرهبرداری شایسته از آن است نه محدود ساختن آزادی مذهبی. اسلام از پیروان خود پیروی کورکورانه و بیدلیل را نمیپذیرد. اسلام میگوید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئکَ الَّذِینَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئکَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب»[۲۷۶] «پس بشارت ده به آن بندگان من که * به سخن گوش فرا مىدهند و بهترین آن را پیروى مىکنند اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان» قرآن کریم از کسانی که برای خدا شریک قائل شدهاند یا به سبب تعصب مذهبی و غرور ملی بهشت را مخصوص خود و خود را ملت برگزیده خدا میدانند، دلیل و برهان میخواهد[۲۷۷] و میفرماید «قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین»[۲۷۸] «بگو: اگر راست مىگویید، دلیل خود را بیاورید.» بنابراین، اسلام پیش از آن که کسی را به عنوان پیرو بپذیرد، به او هشدار میدهد چشم و گوش خود را باز کند و درباره آیینی که میخواهد بپذیرد، آزادانه بیندیشد؛ چنانچه از لحاظ عمق و استدلال روحش را قانع ساخت ـ البته حتماً قانع میسازد ـ در شمار پیروانش در آید و گرنه حق دارد هر چه بیشتر دربارهاش تحقیق و بررسی کند. قرآن مجید به پیامبرش دستور میدهد: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتىَ یَسْمَعَ کلََامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَالِکَ بِأَنهَُّمْ قَوْمٌ لَّا یَعْلَمُون» [۲۷۹] «و اگر یکى از مشرکان از تو پناه خواست پناهش ده تا کلام خدا را بشنود سپس او را به مکان امنش برسان، چرا که آنان قومى نادانند» بر همین اساس، اسلام هشدار میدهد چشم و گوش خود را باز و دلایل و منطق این دین را دقیقاً بررسی کنید، اگر شما را قانع نکرد و مجذوب اصالت و واقعیت خود نساخت، در برابرش گردن ننهید[۲۸۰] «لا اکراه فی الدین»[۲۸۱] ولی هر گاه مسلمان شدید، دیگر نمیتوانید از آن باز گردید. این سختگیری، علاوه بر آن که سبب میشود مردم دین را امری سرسری و تشریفاتی ندانند و در پذیرش و انتخابش بیشتر دقت کنند، راه سودجویی را بر مغرضان و دشمنان کینه توز اسلام میبندد تا نتوانند از این راه، آیین میلیونها مسلمان را بازیچه امیال شوم خود قرار دهند و در انظار عمومی آن را از اعتبار ساقط کنند.[۲۸۲] در فرهنگ اسلامی از آن جهت که دین حقیقی نزد خدا اسلام است،[۲۸۳] هر کس خدای متعال یا وحدانیت وی، حیات پس از مرگ (معاد)، شریعت اسلامی یا نبوت حضرت محمد(ص) را باور نداشته باشد، کافر قلمداد میشود[۲۸۴] البته جوهره همه ادیان الهی واحد است؛ گرچه به مقتضای تفاوت شرایط اجتماعی، شرایع نیز تفاوت مییابند؛ در هر عصری، تنها یک شریعت بر حق است و سایر شرایع، به دلیل تفاوت شرایط قبلی یا وقوع تحریف، نسخ میشود احترام اسلام برای شریعتهای پیش، مانند یهودیت و مسیحیت، صرفاً به دلیل تحمل و بردباری و تسامح عملی و تأیید همزیستی مسالمتآمیز است نه پذیرش حقانیت و اصالت کنونی آنها.[۲۸۵] بنابراین، چنان که علامه مطهری میفرماید: «کافی نیست که انسان یک دینی داشته باشد و حداکثر این باشد که آن دین، منتسب به یکی از پیامبران آسمانی باشد، با این استدلال که همه ادیان آسمانی از لحاظ اعتبار، در همه وقت یکسان هستند، بلکه دین حق در هر زمانی یکی بیش نیست و بر همه کس لازم است که در هر زمان، پیغمبر صاحب شریعت از سوی خدا در آن عصر را اطاعت کنند تا آن که نوبت به حضرت خاتم الانبیا(ص) رسیده است. [۲۸۶] در این زمان، اگر کسی بخواهد به سوی خدا راهی را بجوید، باید از دستورهای دین او راهنمایی بجوید و به حکم صریح قرآن، دینی جز اسلام پذیرفته نیست.»[۲۸۷] نتیجه بحث: اساساً خدای متعال انسان را آزاد ولی هدفمند آفریده است. از این رو، آزادی و حق انتخاب انسان موهبتی الهی برای نیل به کمال شمرده میشود. به همین جهت، از نظر اسلام، بت پرستی و شرک و کفر و الحاد در شأن انسان نیست؛ خداوند شرک و کفر را از انسان نمیپذیرد و مشرکان را نمیبخشد؛ «ان الله لایغفر أن یشرک به و یغفر ما دون ذلک» پس، عقوبت مرتد نیز با اختیار و آزادی انسان منافات ندارد زیرا مجازات مرتد اقدامی شایسته و بازدارنده است تا دیگران دریابند نمی توانند ارزش های جامعه را نادیده بگیرند و هر روز به دینی جدید روی آورند. مجازات ارتداد برای استفاده بهینه از آزادی مذهبی و ایجاد فضای سالم برای بهره برداری شایسته از آن است نه محدود ساختن آزادی مذهبی. اسلام از پیروان خود پیروی کورکورانه و بی دلیل را نمی پذیرد. فصل ششم ۶-۱. نتیجه گیری نهایی از مجموع مطالب پژوهشی و تحقیق شده در این پایان نامه در راستای پاسخ به سوالات مورد نظر، نتایج زیر حاصل شده است: ۶-۱-۱. آیا انتخاب دین امری اجباری است یا اختیاری انتخاب دین امر اجباری نیست منتهی راه تمیز از باطل (رشد از غی) در قرآن بیان شده است و بدهی است که راه رشد و هدایت در پیروی از حق و دستورات دینی است. از نظر تکوین، در ماهیت دین اکراه و اجبار راه ندارد؛ یعنی در جهان خارج خداوند به انسان قدرت انتخاب داده و او را مختار آفریده است و در کنار این قدرت اختیار، عقل به او عطا کرده لذا انسان قدرت انتخاب هر دینی را دارد ولی از نظر تشریع، انسانها مکلف به پذیرش دین اسلام هستند و غیر از دین اسلام، دین دیگری از آنان پذیرفته نیست. قرآن کریم در این مورد می فرماید: «ومَن یَبتَغِ غَیرَ الاسلامِ دینًا فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وهُوَ فِی الأخِرَهِ مِنَ الخـَسِرین» «هر کس جز اسلام، دینی دیگر جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زیانکاران است» ۶-۱-۲. دلالت آیه لا اکراه فی الدین چیست انسان در دنیا در انتخاب دین آزاد است اما این انتخاب ملزم به رعایت صحیح تکالیف و اوامر و نواهی الهی است. از آنجایی که خداوند عادل و فیاض است این حق را برای خود و به بندگان مکلف اعطاء فرموده است که در صورت انجام و پیروی از اوامر الهی مستحق پاداش باشند، در صورت ترک اوامر و پیروی از نواهی الهی به عنوان عقوبت آثار آن مستحق عذاب وکیفر گردند. آنچه پیغمبران مىخواهند، ایمان است نه اسلام ظاهرى و اظهار اسلام و ایمان، اجبار بردار نیست؛ چون ایمان اعتقاد، گرایش، علاقه است، اعتقاد و گرایش باطنى را با زور نمىشود ایجاد کرد.این که قرآن مىگوید: ” لا اکراه فى الدین” نمىخواهد بگوید: دین را مىشود با اجبار تحمیل کرد، شما تحمیل نکنید، بگذارید مردم بدون اجبار دیندار باشند، بلکه از این باب است که دین را با اجبار نمىشود تحمیل کرد، آنکه با اجبار تحمیل بشود، دین نیست. اکراه ناپذیرى عقیده و دین ، موضوعى تردید ناپذیر است؛ ولى آیه “لا اکراه فى الدین” را نمىتوان ناظر به این مسأله دانست؛ زیرا خداوند با اضافه کردن ” قد تبین الرشد من الغى” به تبیین علت حکم پرداخته و سرّ عدم اکراه را بیان کرده است. در این تعلیل، بهجاى تأکید بر درونى بودن عقیده، که در این تحلیل ارائه شده است ، به آشکار شدن راه درست از نادرست استناد شده است؛ یعنى چون حق از باطل جدا شده است و تفکیک آن به راحتى امکانپذیر است، پس چه نیازى به اکراه وجود دارد؟ با توجه به این تعلیل، که در کنار” لا اکراه فى الدین” ذکر شده است: ۱. ” لا اکراه فى الدین” یک حکم انشایى و تشریعى است و مفاد آن نهى است؛ یعنى نباید کسى را بر دین و ایمان مجبور کرد. چنین کارى ممنوع و حرام است. ۲. از آن رو که پذیرفتن دین، علاوه بر اعتقاد قلبى، به اقرار زبانى نیاز دارد، لذا منع از اکراه بر دین، مرحله اظهار اسلام را نیز در بر مىگیرد و به کارگیرى زور و فشار، حتى براى گرفتن ا قرار زبانى به دین حق، مجاز نیست. ۳. جمله “لا اکراه فى الدین” یک حقیقت تشریعى که متکى به یک حقیقت تکوینى است؛ یعنى کسى را مجبور به پذیرفتن دین حق نکنید. ۶-۱-۳. دین مقبول نزد خداوند و امتیاز آن چیست دین حقیقی و مقبول نزد خدا، همان دین و شریعت اسلام است. زیرا اسلام از ویژگی های در برابر ادیان دیگر مانند: جامعیت، جاودانگی، اجتهادپذیری، سهل و آسان گیری، آیین زندگی، ارتباط دنیا و آخرت و از هر گونه تحریف ناپذیری کتاب آسمانی قرآن معصون می باشد. و قرآن کریم، ره آورد انبیاء را دین حق می داند که دارای عقاید درست و مطابق با واقع است و رفتارهایی را مورد توصیه و تأکید قرار می دهد که از صفات کافی برای صحت و اعتبار برخوردار باشد. چنان که خداوند به پیامبر گرامی اسلام (صلی ا… علیه وآله وسلم ) می فرماید: «اَلحَقُّ مِن رَبِّکَ» [۲۸۸] «[آنچه درباره عیسى گفته شد] حق [و] از جانب پروردگار تو است.» ونیز: «اِنَّ الدِّین عِندَاللهِ الإسلام»[۲۸۹] «در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است» ونیز:« وَمَن یَتَّبِع غَیْرَ الإسلامِ دِیناً فَلَن یُقبَلُ مِنهُ»[۲۹۰] «و هر که جز اسلام، دینى [دیگر] جوید، هرگز از وى پذیرفته نشود».
- ــــــ ؛ نجفیان، آرزو. “نگاهی به ساختهای غیرشخصی در زبان فارسی و گویش گیلکی"، ارائه شده در نخستین هماندیشی دستور زبان فارسی (تهران، ۲۸ـ۲۹ بهمنماه ۱۳۸۲).*
- وامقی، ایرج. “چند کتاب با ارزش از دکتر ابوالقاسمی” [نقد و معرفی کتاب: تاریخ مختصر زبان فارسی، تاریخ زبان فارسی، مادههای فعلهای فارسی دری، ریشهشناسی (اتیمولوژی)]. آشنا. س۷. زمستان ۱۳۷۶، ص۶۲ـ۷۸.
- ــــــ . “زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن” [نقد اثر ژاله آموزگار و احمد تفضلی]. نامه فرهنگستان. س۱. ش۱. پیاپی ۱. بهار ۱۳۷۴، ص۱۲۶ـ۱۳۵.
- ــــــ . “کاملترین دستور زبان فارسی درباره پیشوندها و پسوندها” [نقد اثر محمد صمصامی]. سخن. دوره ۱۸. ش۱۴. شهریور ۱۳۴۷، ص۴۶۲ـ۴۶۸.
- وثوقالدوله، حسن [وثوق تهرانی/ وثوق]. “درباره زبان فارسی"، در: نامواره دکتر محمود افشار. گردآورنده ایرج افشار، با همکاری محمد رسول دریاگشت. تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، ۱۳۷۷، ج۱۰، ص۵۹۷۳ـ۵۹۸۵.
اصلاح زبان (به معنی وسیله تفهیم و تفهّم)؛ چند وظیفه مهم برای پارسیزبانان.

- وثوقی، افضل. “ساخت آواییِ زبان کردی (لهجه سقزی) و مقایسه آن با فارسی معاصر". دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد. س۱۶. ش۲. پیاپی ۱۳۶۲، ص۳۵۷ـ۳۸۴.
مصوتها؛ بررسی تغییرات مصوتهای مختلف کلمات و دخیل یا مشترک در فارسی و کردی؛ صامتها.
- ــــــ . “ساختمان فعل در زبان کردی ـ لهجه سقز". مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد. س۱۸. ش۳. پیاپی ۷. پاییز ۱۳۶۴، ص۵۱۷ـ۵۵۸؛ ش۴. پیاپی ۷۱. زمستان ۱۳۶۴، ص۷۶۷ـ۷۸۸.
اصوات و نشانههای کردی (لهجه سقزی)؛ ساختمان فعل در زبان کردی (لهجه سقزی)؛ مصدر فعل؛ قواعد صرف افعال کردی در زمانهای مختلف/ قواعد صرف افعال کردی در زمانهای مختلف (ادامه مبحث پیش).
- وثوقی، حسین. “بررسی مقدماتی درباره جملات فارسی"، در خطابههای کنگره تحقیقات ایرانی (مشهد، ۱۱ـ۱۶ شهریورماه ۱۳۵۰)، مجموعه خطابههای دومین کنگره تحقیقات ایرانی. به کوشش حمید زرینکوب. مشهد: دانشگاه مشهد، ۱۳۵۱، ج۱، ص۳۹۱ـ۴۰۱.
سطح جملات مبنای این تحقیق؛ مقولات اصلی سازنده در جملات فارسی؛ انواع جمله مادر؛ نمونهای از موارد مورد بررسی؛ خلاصه وضعیت نشانه “را” در گروه اسمی مفعولی NP (ra).
- ــــــ . “جانشینهای گروه اسمی (مبحثی از دستور تأویلی ـ تولیدی)"، در کنگره تحقیقات ایرانی (تهران، ۳۰ مرداد ـ ۵ شهریورماه ۱۳۵۵)، مجموعه سخنرانیهای هفتمین کنگره تحقیقات
ایرانی. به کوشش محمد رسول دریاگشت. تهران: انتشارات ملی ایران، ۱۳۵۵، ص۴۸۶ـ۵۰۰.
- ــــــ . “جمله مرکب و حذف معادلها در زبان فارسی (بحثی در زبان شناسی تأویلی ـ تولیدی)". نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز. س۳۳. ش۱. پیاپی ۱۳۱. بهار ۱۳۶۳، ص۱۷۱ـ۱۸۸.
جمله در فارسی از نظر دستور تأویلی ـ تولیدی؛ حذف؛ پیوند مجدد.
- ــــــ . “چگونگی تأویل بندهای موصولی در زبان فارسی"، در کنگره تحقیقات ایرانی (تهران، ۱۱ـ۱۶ شهریورماه ۱۳۵۱)، سومین کنگره تحقیقات ایرانی. به کوشش محمد روشن. تهران: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲، ج۲، ص ۳۴۹ـ۳۶۵.
بند موصول و موصول؛ چند مثال و قوانین بدست آمده از آن؛ موصول در زبان فارسی؛ ردّ هویت “چه” به عنوان یک موصول.
- ــــــ . “زبان و گویش معیار". کیهان فرهنگی. س۸ . ش۹. پیاپی ۸۱ . اسفند ۱۳۷۰، ص۱۶ـ۲۱.
لهجه فارسی یزدی؛ لهجه فارسی اصفهانی؛ لهجههای زبان محلی آذربایجانی؛ لهجه مراغهای؛ لهجه آذری اردبیلی؛ لهجههای زبان محلی گیلکی؛ لهجههای زبان محلی مازندرانی؛ لهجههای لری؛ الگوهای ارتباطی بین سخنگویان لهجهها و گویشهای ایرانی.
- ــــــ . “قوانین صوتی در زبان فارسی"، در کنفرانس زبان شناسی نظری و کاربردی (تهران، ۱۸ـ۲۰ فروردین ماه ۱۳۷۱)، مجموعه مقالات دومین کنفرانس زبان شناسی نظری و کاربردی. به کوشش علی میرعمادی. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۷۳، ص۵۶۳ـ۵۹۷.
بررسی قوانین صوتی رایج در زبان فارسی: الف ـ قوانین صوتی افزایش و حذف ب ـ قوانین تغییر مشخصه صوتی ج ـ هماهنگی واکهای.
- ــــــ . “مروری بر حروف اضافه” [چکیده]. پژوهش زبانهای خارجی، مجله دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه تهران. س۱. ش۱. بهارـ تابستان ۱۹۹۴م، ص xxvii.
مروری بر دیدگاههای مختلف دستور سنتی و مکتبهای گوناگون زبان شناسی مدرن.
- ــــــ . “مقایسه دستگاه صوتی زبان فارسی و زبان اردو"، در کنگره تحقیقات ایرانی (تهران، ۱۱ـ۱۶ شهریورماه ۱۳۴۹)، مجموعه خطابههای نخستین کنگره تحقیقات ایرانی. به کوشش مظفر بختیار. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۵۰، ج ۱، ص ۳۲۹ـ۳۴۶.
دستگاههای زبان؛ روابط کلی حاصل از مقایسه دستگاه صوتی فارسی و اردو؛ روابط حاصل از مقایسه کلی دستگاه خطی فارسی و اردو.
- ــــــ . “ناهمواریهای آوایی ناهنجاریهای موسیقیایی در اشعار سلمان ساوجی (به عنوان یک ویژگی سبکی)"، در همایش جهانی بزرگداشت سلمان ساوجی (اردیبهشت ۱۳۷۷)، خلاصه مقالات برگزیده همایش جهانی بزرگداشت سلمان ساوجی. ساوه: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۷، ص۹۲.*
- ــــــ . “نگاهی کوتاه به دستور زبان سنتی در مقایسه با دستورهای نوین"، در: جشننامه محمدپروین گنابادی. زیرنظر محسن ابوالقاسمی، با همکاری محمد روشن. تهران: توس، [۱۳۵۴]، ص۴۷۳ـ۴۹۴.
- Smith, H.K., Laporte, G., Harper, P.R., Locational analysis: highlights of growth to maturity. Journal of the Operational Research Society, 2009
- Jia, H., Ordóñez, F., Dessouky, M., A modeling framework for facility location of medical services for large-scale emergencies. IIE Transactions, ۳۹:۱, p41-55, Jan 2007
- Revelle, C.S., Eiselt, H.A., Daskin, M.S., A bibliography for some fundamental problem categories in discrete location science. European Journal of Operational Research 184(3): 817-848 ,2008
- Eiselt, H.A., Sandblom, C.L., Decision analysis, location models, and scheduling problems. Springer 2004: I-XII, 1-457
- Berman, O., Krass, D., Facility location problems with stochastic demands and congestion. Location Analysis: Applications and Theory, Drezner, Z. and Hamacher, H.W. (eds.) pp. 329–۳۷۱. Springer, Berlin, Germany,2002
- Zhang, Y., Berman, O., Verter, V., Incorporating congestion in preventive healthcare facility network design. European Journal of Operational Research 198(3): 922-935 ,2009
- Baron, O., Berman, O., Krass, D., Facility Location with Stochastic Demand and Constraints on Waiting Time. Manufacturing and Service Operations Management, Vol. 10, No. 3, pp. 484-505, 2008
- Berman, O., Krass, D., Wang, J., Locating service facilities to reduce lost demand. IIE Transactions 38, 933–۹۴۶, ۲۰۰۶
- Adan, I., Resing, J., Queueing Theory. Eindhoven Univercity of Technology, 2001.
- Deb, K., Pratap, A., Agarwal, S., Meyarivan, T., A Fast and Elitist Multiobjective Genetic Algorithm: NSGA-II. IEEE Trans on evolutionary computation, V6, N2, pp. 182-197,2002
- Deb, K., Multi-Objective Optimization using Evolutionary Algorithm. John Wiley & Sons, Ltd, England, 2001
- A1 Jadaan, O., Rajamani, L., Non-dominated ranked genetic algorithm for solving multi-objective optimization problems: NRGA. Journal of Theoretical and Applied Information Technology, Vol4, No 1, pp 60-67, 2008
- Nunes, L., de Castro, Von Zuben, F.J., Chapter xii: ainet: An artificial immune network for data analysis. In R. A. Sarker and C. S. Newton, editors, Data Mining: A Heuristic Approach, pages 231–۲۵۹–. Idea Group Publishing, USA, 2001.
- Coello Coello, C. A., Cruz Cortés, N., Solving multiobjective optimization problems using an artificial immune system. Genetic Programming and Evolvable Machines. 6(2), 163-190,2005
- Freschi, F., Repetto, M., Multiobjective optimization by a modified artificial immune system algorithm. In 4th International Conference on Artificial Immune Systems (pp. 248-261), 2005
- Gong, M.G., Jiao, L.C., Du, H.F., Bo, L.F., Multiobjective immune algorithm with nondominated neighbor-based selection. Evolutionary Computation 16 (2), 225–۲۵۵,۲۰۰۸
- Wang, Q., Batta, R., Rump, C.M., Algorithms for a facility location problem with stochastic customer demand and immobile servers. Annals of Operations Research 111, 17–۳۴, ۲۰۰۲
پیوست الف: محاسبه معیارهای هشت گانه برای الگوریتم های استفاده شده

فاصله نسلی درجه توازن در رسیدن همزمان به اهداف مساحت زیر خط رگرسیون تعداد جواب های غیرمغلوب فاصله گذاری گسترش سرعت همگرائی
نمونه مسئله ۱ ساده ۰.۴۰۷ ۷.۴۶۶ ۰.۱۷۴ ۱۲۷.۲ ۰.۰۲۲ ۰.۸۰۹ ۰.۸۸۶
نمونه مسئله ۱ سخت ۰.۴۳۸ ۵.۸۲۲ ۰.۱۸۶ ۶۸.۲ ۰.۰۲۷
۱-۳-۲-۱-دانیل گلمن با استناد به تعریف سالوی،[۲۴] هوش هیجانی را به صورت ترکیبی از پنج مهارت یا پنج قابلیت زیر معرفی کرده است: - شناخت هیجانهای خود (خودآگاهی): خود آگاهی یا تشخیص هیجانها در همان زمان که در حال وقوع هستند. - کنترل هیجانهای خود (خود گردانی): کنترل و اداره هیجانها، مناسب و بجا بودن آنها در هر موقعیت، و مدیریت هیجانها. - برانگیختن و به هیجان آوردن خود (خود انگیزشی): استفاده از هیجانها برای هدفی خاص، تمرکز و توجه، ایجاد انگیزه در خود و تسلط بر خویشتن و خلاقیت.
 - شناخت هیجانهای دیگران (همدلی): توانایی همدلی و یگانگی با دیگران. - تنظیم روابط با دیگران (روابط مؤثر): مهارت کنترل و اداره هیجانهای دیگران. سه قابلیت اول، درخصوص با تعامل فرد با خودش (مهارت درونفردی) و دو قابلیت دیگر، در مورد برخورد فرد با دیگران (مهارت برونفردی) است.[۲۵] ۱-۳-۲-۲-برادبری و گریوز ، چهار مهارت برای هوش هیجانی قائل شدهاند: -خودآگاهی، -خودمدیریتی، -آگاهی اجتماعی - مدیریت رابطه. دو مهارت خودآگاهی و خودمدیریتی، به خود فرد برمیگردند، و مهارت آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه، به چگونگی رابطه فرد با مردم مربوط میشوند. افزون بر این، خودآگاهی و آگاهی اجتماعی به شناخت و بینش فرد مربوط هستند، اما خود مدیریتی و مدیریت رابطه، به رفتار و عمل فرد ارتباط دارند.[۲۶] ۱-۳-۲-۳- سید محسن فاطمی برای هوش هیجانی چهار جزء مرتبط با هم در نظر گرفته و میگوید: «اگر هوش هیجانی را مجموعهای از اجزای مرتبط با هم تصور کنیم، اجزای این مجموعه عبارتاند از:
-
- آگاهی از هیجانهای خود،
-
- بیان هیجانها،
-
- آگاهی از هیجانهای دیگران،
-
- مدیریت هیجانها».
۱-۳-۲-۴- روون بارون[۲۷] در مدل خود، به پنج مهارت اشاره میکند: - مهارت درونفردی: شامل خودشکوفایی، استقلال و خودآگاهی عاطفی، - مهارت بینفردی (برونفردی): شامل همدلی و مسئولیت اجتماعی، - مهارت سازگاری: شامل توان حل مسائل و آگاهی به واقعیت، - مهارت مدیریت استرس: شامل کنترل تکانهها و تحمل فشارها، - مهارت خلق و خوی یا حال عمومی: شامل شادکامی و خوشبینی.[۲۸] ۱-۳-۲-۵- مایر و سالوی از نظر مایر و سالوی مهمترین مؤلفههای هوش هیجانی عبارتاند از: - آگاهی انسان از عواطف و احساسات خود، - توانایی برانگیختگی و مدیریت هیجانها، - توانایی تشخیص و شناسایی عواطف و احساسات دیگران، - توانایی کنترل و هدایت روابط با سایرین.[۲۹] بخش دوم: مولفه های هوش هیجانی از نگاه قرآن و حدیث و راه های افزایش آن ۲-۱-فصل اول: مولفه های هوش هیجانی از نگاه قرآن و روایات هوش هیجانی در روانشناسی پدیده جدیدی نیست و صرفاً نوعی نوآوری در اصطلاحسازی است. حتی اگر بپذیریم که موضوعی کاملاً تازه و نوآوری در پدیده است، از دیدگاه قرآن و روایات چیز جدیدی محسوب نمیشود، زیرا اسلام در ۱۴۰۰ سال پیش، هم به هوش هیجانی، هم به مؤلفههای آن و هم به کاربردها و فواید آن به صورت مستوفی اشاره کرده است. عقل و هوش هیجانی با هم مرتبط بوده و هوش هیجانی بخش جداناپذیری از عقل است، زیرا تمام ویژگیها و مؤلفههای هوش هیجانی در احکام، آثار، کاربردها، ویژگیها و توصیههای عقل، به ویژه در احکام فردی و اجتماعی عقل (ارتباط فرد با خود با ۱۵۱ شاخص و ارتباط فرد با دیگران با ۹۵ شاخص) به چشم میخورد. در این ویژگیها به خودآگاهی، خودمدیریتی، خودکنترلی، قدرت بروز احساسات و عواطف، قدرت شناخت حالات و هیجانات خود و دیگران، و قدرت برقراری ارتباط سالم و سازنده با خود و دیگران اشاره شده است.[۳۰] ۲-۱-۱- مؤلفه های درونی ۲-۱-۱-۱- خودآگاهی ۲-۱-۱-۱-۱- تعریف خودآگاهی: خودآگاهی در قرآن و روایات به معنای بازیابی حقیقت خویش به واسطه پرورش و زنده کردن استعدادهای فطری و درونی است که در وجود او نهاده شده و سپس درک قلبی حقایق هستی و اسما و صفات الاهی. پس، ذات و جوهره ذاتی انسان، بازیابی و خود آگاهی اوست. [۳۱]و در روانشناسی: خودآگاهی به شناخت مجموعه ابعاد روانی، اجتماعی، عاطفی و جسمانی فرد اطلاق می شود،اینکه من که هستم و چه خصوصیاتی دارم؟ توانایی ها و نقاط ضعف من چیست؟ هویتم در چه چیزی خلاصه می شود، عزت نفسم چگونه است؟ چگونه ابراز وجود می کنم، در برابر مسائل مختلف چه واکنشی نشان می دهم و سؤالات مختلف دیگر همگی در حوزه شناخت فردی و تحت عنوان خوداگاهی بررسی می شوند.[۳۲] خودآگاهی یکی از اصلی ترین مؤلفه های هوش هیجانی است. ۲-۱-۱-۱-۲- خودآگاهی در آیات و روایات و روانشناسی: خداوند متعال در قرآن کریم سوره مائده آیه ۱۰۵ می فرماید:(ای کسانی که ایمان آورده اید به خود بپردازید اگر شما هدایت یافته اید،آنان که گمراه مانده اند به شما زیانی نرسانند. بازگشت همه شما نزد خدا ست تا شما را به آن کارهایی که می کرده اید آگاه گرداند.) [۳۳]مهارت خودآگاهی و یا خودشناسی و آگاهی به خویشتن یکی از مهارت های مهم زندگی است. خودآگاهی به توانایی آدمی در درک ویژگی های فردی و اجتماعی اش گفته می شود، به گونه ای که وی قادر است نسبت به نقاط قوت و ضعف خویش، علائق و تمایلاتش، نیازهاواحتیاجات وسایر ابعاد وجودی اش معرفت صحیحی کسب کند و در پرتو آن به سازگاری فردی و اجتماعی دست یابد.[۳۴] چنین معرفتی را «بصیرت» می نامند. در نگاه قرآن کریم انسان نسبت به نفس خویش بصیرت دارد؛ ﴿ بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ﴾[۳۵]در اهمیت خوداگاهی و بصیرت به خویشتن همین بس که در آموزه های دینی نداشتن چشم و بصر بسیار آسان تر از محرومیت از بصیرت و خویشتن شناسی است.[۳۶] معرفت نفس در مقایسه با دیگر معرفت ها بالاترین جایگاه را دارد. امام علی (علیه السلام)می فرماید:«برترین شناخت خویشتن شناسی است.»[۳۷] نکته ی نغز اینجاست که خودآگاهی ما ارتباطی مستقیم با توان عقلانی و خردورزی ما دارد. هر چه به خویشتن بصیرت بیش تری داشته باشیم،اندیشه ی ما بالندگی و پرورش بیشتری یافته است[۳۸]. حضرت رضا (علیه السلام)می فرماید: «برترین خرد، شناخت انسان نسبت به خود است. »[۳۹] آگاهی از ظرفیت ها ی مثبت و منفی، یکی از موارد برجسته ی خودآگاهی است. چنان چه نیل به منزلت والایی همچون انتساب به اهل بیت «علیه السلام»را یکی از آرمان های برجسته ی هر مسلمان بدانیم، دستیابی به آن در گروی خودآگاهی و آشنایی با ضعف ها و قوت های درونی خویشتن است.حضرت امام کاظم«علیه السلام»می فرماید:(آن کس که هر روز به حسابش رسیدگی نکند و بد و خوب خود را نشناسد از ما نیست و به مکتب روحانی ما انتساب ندارد.)[۴۰]بدیهی است این خودآگاهی زمینه ی دفع بدی ها و رشد نیکی ها و عاملی برای بالندگی و اعتلای شخصیت است.[۴۱] خودآگاهی زمینه ی تحقق جهاد اکبر از وجوه خودآگاهی، درک عوامل مؤثر در تباهی و سقوط آدمی است؛ زیرا چنین درکی زمینه ساز نجات خویشتن از لغزش هاست.اهمیت این امر تا آنجاست که پیروزی در پیکار با نفس وسوسه گر به «جهاد اکبر»توصیف شده است.در کتاب منسوب به امام رضا«ع»با نام فقه الرضا آمده است:«رسول اکرم(ص) با یکی از اصحاب خود که از جبهه ی جنگ بر می گشت، مواجه شد.او ژولیده و غبارآلود به منزل خود می رفت. حضرت به وی فرمود:از جهاد اصغر برگشته ای وبه جهاد اکبر بازمی گردی گفت:مگر بالاتراز جنگ با شمشیر هست؟ فرمود:بلی، جهاد آدمی با نفس خود».[۴۲] انسانی که به خودآگاهی رسیده است توان تقسیم بندی خواسته ها، آرزوها و نیازهای خود را دارد و می تواند با برنامه ریزی در زندگی دچار دغدغه و مشکل نشود. بسیاری از مشکلات زندگی و بلند پروازی ها ناشی از عدم این مهارت در زندگی است. شخص خودآگاه با درجه بندی کمبودها در جهت حل آن برنامه ریزی می کند. ریشه ی پاره ای از بزه های اجتماعی در عدم شناخت خود و عدم کنترل احساسات است. چرا که شناخت احساسات یکی از مهم ترین اجزای خودآگاهی می باشد. حتی عزت نفس و احساس ارزشمندی هم نتیجه ی کسب مهارت خودآگاهی است.انسان هایی که خود را شناخته اند می توانند به خود باوری هم برسند و خود باوری زمینه ساز خودشکوفایی است. فردی که خود را باور کرده است از استعدادها و توانایی ها حداکثر بهره برداری را می توان بکند. ۲-۱-۱-۱-۳- محورهای خودآگاهی: خودآگاهی محورهای گوناگونی دارد که مهم ترین آن عبارتست از : ۲-۱-۱-۱-۳-۱- حقوق شناسی:
|
|