همچنین یک مصرف کننده میتواند ترکیبی از این نقشها را داشته باشد.
۲-۲-۲-۶- رفتار مصرف کننده تحت تاثیر عوامل خارجی است: عوامل عمده تاثیرگذار خارجی بر رفتار مصرفکننده عبارتند از: فرهنگ، پاره فرهنگها، طبقه اجتماعی، خانواده، گروههای مرجع و دوستان، محیط بازاریابی، شرایط خارجی نظیر شرایط اقتصادی، تورم، بیکاری و غیره
۲-۲-۲-۷- رفتار مصرفکننده برای مردمان مختلف به صورتهای متفاوتی ظهور میکند: رفتار مصرف کنندگان مختلف تحت تاثیر عواملی مثل ارزشها، نگرشها، شخصیت، انگیزش، ادراکات و یادگیری قرار دارد، با توجه به تنوع و تفاوت این متغیرها در افراد مختلف، طبیعی است که نمیتوان انتظار داشت که رفتار مصرف کنندگان مختلف یکسان باشد (ناصحی فر، ۱۳۸۰).
۲-۲-۳- انگیزههای خرید مصرف کنندگان
انگیزههای خرید را میتوان به دو دسته اصلی: انگیزههای کارکردی و انگیزههای غیر کارکردی تقسیم نمود.
۱- اولین طبقه، انگیزههای شخصی است که با حالات و انگیزههای فردی و شخصی مرتبط است.
۲- طبقه دوم، انگیزههای اجتماعی است که در ارتباط با دیگران و اجتماع معنا پیدا میکند.
آرنولد و رینولدز[۹۰] (۲۰۰۳)، هفت نوع انگیزه خرید را معرفی نمودند. که به قرار زیر است.
۲-۲-۳-۱- خرید ماجراجویانه
خرید به عنوان یک فعالیت ماجراجویانه تلقی میشود.
۲-۲-۳-۲- خرید اجتماعی
هدف عمده خرید کسب فرصتی برای اجتماعی شدن است.
۲-۲-۳-۳- خرید خود خشنود سازی
خرید نوعی پاداش تلقی میشود.
۲-۲-۳-۴- خرید ایدهای
هدف از خرید کسب اطلاعات به روز در مورد کالاها، برندها و روندهای جاری بازار است.
۲-۲-۳-۵- خرید نقشی
هدف خرید ایفای نقش توسط خریدار است.
۲-۲-۳-۶- خرید ارزشی
هدف این خرید کسب ارزش و منفعت از طریق چانه زنی است.
۲-۲-۳-۷- خرید با هدف کسب مطلوبیت پیش بینی شده
هدف این نوع خرید کسب محصول است و خریدار انتظار دارد که منافع ارائه شده محصول و برند را به دست آورد (نعلچی کاشی، ۱۳۹۱).
۲-۲-۴- بررسی انگیزههای خرید و رفتار مصرف کننده
یکی از ابعاد کلیدی رفتار مصرفکننده که در برنامه ریزی فعالیتهای بازاریابی مورد استفاده قرار میگیرد، توجه به دلایل و انگیزههای خرید است. انگیزش مصرف کننده عامل مهمی در تبیین نظریههای مرتبط با رفتار کلیدی در اثرگذاری بر ادراک مردم از محیط خرید و نحوه پردازش اطلاعات است. رفتار خرید مصرفکننده را میتوان به دو دستۀ اصلی تقسیم نمود.
۲-۲-۴-۱- چرایی خرید
در این نظریه، محقق در پی شناسایی علل، دلایل، انگیزهها و چرایی خرید از سوی مشتریان است.
۲-۲-۴-۲- چگونگی خرید
در این نوع نظریه هدف محقق شناخت چگونگی و فرایند خرید مصرف کننده و عوامل موثر بر آن است (نعلچی کاشی، ۱۳۹۱).
۲-۲-۵- انواع تصمیم گیری مصرف کننده
در یک طبقه بندی، انواع تصمیم گیری مصرف کننده را میتوان با توجه به درگیری مصرفکننده به دو نوع درگیری زیاد و درگیری کم، طبقه بندی نمود. منظور از درگیری مصرف کننده، شدت احساس تعلق مصرف کننده به یک محصول و اشتیاق مصرفکننده به صرف انرژی در خصوص خرید آن محصول است.
درگیری زیاد در خصوص خریدهای پیچیده و درگیری کم مربوط به خریدهای عادی است. در خریدهای عادی، تمام مراحل تصمیم گیری خرید به طور کامل طی نمیشود (زیکموند[۹۱]، ۱۹۹۶).
۲-۲-۶- فرایند ارزیابی کیفیت خدمات به وسیله مصرف کننده
به طور خلاصه فرایند ارزیابی مصرف کننده شامل سه مرحله به شرح زیر است:
۲-۲-۶-۱- بررسی کیفیت: بررسی کیفیت ویژگیهایی از خدمات را توصیف میکند که قبل از خرید بر روی فرایند تصمیم گیری تاثیر میگذارند. آنها بر روی توانایی مصرفکننده در جمع آوری و ارزیابی اطلاعات تاثیر گذارده و معمولا شامل موارد ملموسی نظیر تکنولوژی اطلاعاتی میباشند.
۲-۲-۶-۲- تجربه کیفیت: تجربه کیفیت با ویژگیهایی که به هنگام مصرف و یا بعد از مصرف و نه قبل از خرید، قابل تشخیص میباشند، ارتباط دارد و شامل تعامل با کارکنان و مشاوران میباشد.
۲-۲-۶-۳- باور کیفیت: باور کیفیت، شامل ویژگیهایی است که حتی بعد از خرید و مصرف نیز ارزیابی آنها به سادگی ممکن نیست. به عنوان مثال نتیجه یک سرمایه گذاری، بعد از انجام آن به راحتی قابل پیش بینی نیست. بنابراین، در چنین وضعیتی، مصرفکننده برای اعتماد به ارائه کننده خدمات در فشار است. بررسی تجربه و باور کیفیتها در یک زنجیرۀ ممتد واقع میشوند (ناصحی فر، ۱۳۸۰).
۲-۲-۷- بررسی نحوه ارزیابی و انتخاب یک مارک در خریداری لوازم خانگی
هنگام خرید لوازم خانگی توسط مصرف کنندگان، سوالات زیر مطرح میگردد:
۱- عوامل جمعیت شناختی چگونه بر انتخاب مصرف کنندگان در خریداری لوازم خانگی اثر میگذارد؟
۲- عوامل موثر در ارزیابی گزینهها و انتخاب مصرف کنندگان برای خریداری لوازم خانگی کدامند؟
۳- عوامل موثر در ارزیابی گزینهها و انتخاب مصرف کنندگان برای خریداری لوازم خانگی به ترتیب اولویت کدامند (نعلچی کاشی، ۱۳۹۱)؟
۲-۲-۸- کیفیت درک شده توسط مصرف کننده
کیفیت درک شده[۹۲] به عنوان، ادراک مصرف کننده از کیفیت کلی یا برتری یک محصول یا خدمت نسبت به گزینههای دیگر تعریف میشود. کیفیت درک شده یک ضرورت رقابتی است و امروز اکثر شرکتها به کیفیت مشتری محور به عنوان یک سلاح استراتژیک، روی آوردهاند. کاتلر (۱۳۸۸) ارتباط بین کیفیت محصول و خدمت، رضایت مشتری و سود آوری شرکت را مورد توجه قرار داده است. آکر (۱۹۹۶) پیشنهاد کرد که کیفیت دریافت شده مربوط به برندهای تجاری مختلف میتواند به صورت مستقیم نیز اندازهگیری شود و شواهدی از مطالعات گذشته را بیان میکند که نشان داده اند که تا ۸۰ درصد تغییرات در ارزش دریافت شده با کیفیت دریافت شده توضیح داده میشود. کیفیت درک شده، کیفیت واقعی محصول نیست. اما ارزیابی ذهنی مشتری نسبت به محصول است. همانند تداعی مارک تجاری، کیفیت دریافت شده نیز ارزش را برای مشتریان فراهم میکند تا آنها با متمایز کردن مارک تجاری از رقبا، دلیلی برای خرید داشته باشند. اساسا اصل درک مشتری از کیفیت به درک ویژگیهای ذاتی و خارجی کیفیت مربوط میشود. در میان ویژگیهای خارجی، انجام فعالیتهای بازاریابی شرکت از طریق قیمت، تبلیغات و ترفیع، یک ابزار برجسته محسوب میشود.
زیتامل[۹۳] (۱۹۸۸)، کیفیت درک شده را قضاوت (ذهنی) مصرف کننده در مورد برتری و ارجحیت کلی یک محصول تعریف میکند. تجربیات شخصی محصول، نیازهای خاص و موقعیت مصرف، ممکن است ارزیابی ذهنی مصرف کننده از کیفیت را تحت تاثیر قرار دهد. معنای کیفیت درک شده بالا، از طریق تجربه طولانی مدت مرتبط با مارک تجاری، شناخت مصرف کننده از متفاوت بودن و برتری مارک تجاری ایجاد میگردد. زیتامل مشخص میکند که کیفیت درک شده، جزئی از ارزش ویژه مارک تجاری است. از این رو کیفیت درک شده بالا، مصرف کننده را به سوی انتخاب یک مارک تجاری نسبت به دیگر مارکهای تجاری رقیب، هدایت میکند (نعلچی کاشی، ۱۳۹۱).
بنابراین به میزانی که مصرف کننده، کیفیت مارک تجاری را درک میکند، ارزش ویژه مارک تجاری افزایش خواهد یافت. یورومونیتور[۹۴] (۱۹۹۶) نشان داد که اطمینان مصرف کنندگان نسبت به کیفیت حدود۷۰ درصد گسترده تر از حالتی است که به مارکهای محصولات با کیفیت ضعیف وجود دارد. علاوه بر ارزش افزودهای که اطمینان از کیفیت ایجاد میکند، خرده فروشان نیز مارکهای قدرتمند خودشان را توسعه میدهند (همان منبع).
۲-۲-۹- نیاز به منحصر به فرد بودن مصرف کننده
نیاز منحصر به فرد بودن[۹۵] مصرف کنندگان، مبداء و اساس تئوری منحصر به فرد بودن سیندر و فرامکین[۹۶] (۱۹۸۰) است. بر اساس تحقیقات تین و همکارانش[۹۷] (۲۰۰۱)، این نیاز به صورت دنبال کردن افراد برای کالاهای مهم که آنها را از دیگران متمایز سازد، ظاهر میشود. نیاز منحصر به فرد بودن مصرف کنندگان در سه نوع از رفتار مصرف کننده ظاهر میشود:
- - روسو، ژان ژاک، امیل/۴۳۹ ↑
- -روسو، ژان ژاک، امیل/۴۳۹ ↑
- -ر.ک: روسو، ژان ژاک، امیل/۴۵۵ ↑
- - همو در کتاب خود دوره جوانی را ترسیم می کند ومعتقد است خوب نیست مرد تنها بماند سپس«سوفی» را به عنوان زن ایده آل امیل در نظر می گیرد و جنبه های ارتباطی زن و مرد را در این قالب مطرح می سازد. روسو ژان ژاک، امیل یا آموزش و پرورش/۴۳۰
زن خیالی در این داستان ↑
- - آکین سوزان مولر،زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب /۱۵۱-۱۶۲با تلخیص ↑
- - بر اساس نگرش مکانیکی برخی اندیشمندان، دنیا به دو گروه تعقلی و غیر تعقلی تقسیم می شود.دنیای عینی و آنچه که بر اساس خرد عمل می کند و قابل توضیح است،سازنده دنیای تعقلی است.آنچه به دنیای ذهنی،ارزش اخلاقی،نظریات زیبا شناسی و عواطف مربوط می شود دنیای غیر تعقلی را می سازد،که نسبت به دنیای تعقلی،ثانویمحسوب می شود.
از دیدگاه اندیشمندان و بشر دوستان دوره روشنگری،زنان متعلق به این دنیای غیر تعقلی و ثانویه اند.بررسی نزدیک و دقیق آثار این دوران نشان می دهد که وقتی صحبت از اطلاق«حقوق طبیعی»به جامعه بشری می شد،منظور از این جامعه،مردان به خصوص مردان صدر خانواده مالک بود و نه زنان و بردگان. ↑
- - روسو، ژان ژاک، امیل/۴۷۷ ↑
- - ر.ک: روسو، ژان ژاک، امیل /۴۳۵ ↑
- - ر.ک: روسو، ژان ژاک، امیل /۴۵۴ ↑
- - ر.ک: روسو، ژان ژاک، امیل/۴۷۸-۴۷۷ ↑
- - روسو، ژان ژاک، امیل/۴۵۴ ↑
- - لازم به ذکر است در نگرش روسو برابری مردان با یکدیگر به دلیل نیاز به نیروی کار (کارگر)از بین می رود. ↑
- - آکین سوزان مولر، زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب /۱۴۳ ↑
- - روسو، ژان، ژاک، امیل /۴۵۰ ↑
- - روسو، ژان ژاک، امیل/ ۴۵۲ ↑
- - روسو، ژان، ژاک، امیل /۴۵۴ ↑
- - ر.ک: روسو، ژان ژاک، امیل /۵۰۸ ↑
- - روسو، ژان ژاک، امیل/۵۰۹-۵۰۸ ↑
- - روسو، ژان ژاک، امیل/۴۷۸ ↑
- - روسو، ژان ژاک، امیل/۴۸۸-۴۸۹ ↑
- - روسو، ژان ژاک، امیل/۵۰۸ ↑
- - ر.ک: روسو، ژان ژاک، امیل/ ۴۴۶-۴۴۷و۴۸۸ ↑
- - ر.ک: روسو، ژان ژاک، امیل /۴۸۸ ↑
- - ر.ک: روسو، ژان ژاک، امیل/۴۴۴ ↑
- - روسو، ژان ژاک، امیل/۵۰۷ ↑
-
- - ر.ک: روسو، ژان ژاک، امیل /۲۹-۳۰ همو شیردهی به کودک را جزو وظایف مادر می داند و به مردان هشدار می دهد که همسرتان وقتی را که برای شیر ندادن به کودکان بدست می آورند صرف دیگری نکنند! ولی اگر مادران زحمت شیر دادن به بچه هایشان را قبول نمایند، اخلاقیات و آداب زندگی خودبخود اصلاح خواهد شد، احساسات طبیعت دوباره در تمام قلب ها بیدار خواهد گردید و کشور دوباره پرجمعیت خواهد شد، پس همه چیز بستگی به این نکته دارد. روسو، ژان ژاک، امیل /۳۰-۳۲ ↑
- - ر.ک: روسو، ژان ژاک،امیل /۳۷-۳۲ ↑
- - ر.ک: روسو، ژان ژاک،امیل /۳۶ ↑
- - ر.ک: روسو، ژان ژاک، امیل /۱۱۳ ↑
- - روسو، ژان ژاک، امیل/۶۹۷۰ ↑
- -ر.ک: روسو، ژان ژاک، امیل/۴۳۸ ↑
- - آکین سوزان مولر، زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب /۱۷۴ ↑
- - ر.ک: روسو، ژان ژاک، امیل/۲۸۷ ↑
- - ر.ک: روسو، ژان ژاک، امیل /۲۸۷ ↑
- - نیچه در سال ۱۸۴۴ در روکن واقع در لایپزیک پروس بدنیا آمد. پدر و اجداد مادریش همگی کشیش بودند وی در سال ۱۸۵۴ به دبیرستان وارد شد در سال ۱۸۶۴ در دانشگاه بن به تحصیل در رشته الهیات پرداخت ولی در سال ۱۸۶۵ تحصیل را بدلیل از دست دادن ایمانش در مسیحیت رها کرد. همو معتقد بود تنها یک مسیحی وجود دارد و آن مسیح می باشد.در ضمن اعتقاد داشت مرگ یک ملت در مردن آرمان ها و ارزش های انسانی اوست و نفوذ مذهب را باعث نابودی پیشرفت می دانست وی معتقد بود مذهب زاده خیال است. همو در سال ۱۹۰۰ چشم از جهان فروبست.آثار نیچه در زمان حیاتش و پس از آن تأثیر زیادی برجنبش فلسفی، ادبی، فرهنگی و سیاسی قرن بیستم گذاشت.از آثار بازمانده ی او که پس از مرگ چاپ شد دجال و بنگر مرد را و همچنین یادداشتهای او برای خواست قدرت هستند که شاگرد و دوست وفادارش پترگاست، آن ها را ویراست و چاپ کرد.نیچه فریدریش، فراسوی نیک و بد، پیشدرآمد فلسفه آینده/ص هفت تا دوازدهم مقدمه اثر سیلیس ماریا، اوبرانگادین، ژوئیه ی ۱۸۸۵ ↑
- - نیچه اخلاق را در ذیل فلسفه قرار می دهد و می کوشد تا از ارزشگذاری های اخلاقی بگذرد و ارزش ها را پیشاپیش مفروض نداند. به گمان وی تمام بد فهمی های فلسفی تا زمان وی بدین خاطر است که ارزش های اخلاقی پایگاه فیلسوفان برای روانه شدن به سوی«حقیقت»بوده است و او نخستین متفکری است که ارزش های اخلاقی را امری نسبی و مربوط به«چشم انداز»بشری ما از جهان می انگارد.«برگذشتن» از اخلاق به معنای توانایی نگریستن به آن چه که هست و چشم گشودن به چیستی آن است. نیچه، فراسوی نیک و بد/۶۴(پاورقی مترجم) ↑
- - نیچه، فراسوی نیک و بد/۱۰۶ ↑
- - نیچه، فراسوی نیک و بد/۱۰۷ ↑
- - ر.ک: نیچه، فراسوی نیک و بد/۱۲۵ ↑
از بعد اجتماعی نیز تعریف گردشگری، فصل مشترک بین زندگی عادی ساکنان بومی و زندگی غیر عادی گردشگران را در بر میگیرد. این دو تعریف خود نشان تمایزها بین تعاریف مختلف از گردشگری است که هر یک برگرفته از موضوع های مورد نظر در مطالعات گردشگری اند. (پاپلی یزدی و سقایی ، ۱۴،۱۳۸۸)
۲-۴ تعاریف گردشگری از دیدگاه صاحب نظران
در این جا تعاریف مختلف گردشگر (فTourim) از دیدگاه صاحب نظران ارائه شده است:
میل و مورسیون (Mill and morrisgn) در تعریف گردشگری معتقدند که: گردشگری (توریسم) به مجموعه فعالیتی اطلاق میشود که در جریان مسافرت یک گردشگر اتفاق میافتد این فرایند شامل هر فعالیتی نظیر برنامهریزی سفر، مسافرت به مقصد، اقامت، بازگشت و… میشود. به عبارت دیگر هرگونه فعالیت و فعل و انفعالاتی را که در جریان سفر یک جهانگرد اتفاق میافتد میتوان گردشگری تلقی کرد. (عباس نژاد و همکاران ، ۱۸،۱۳۸۷)
-مک کین در مقاله گردشگری خود اینگونه بیان میداردکه” گردشگری یک تمایل ژرف و گسترده انسانی برای شناخت دیگران از طریق برخورد متقابلی که ما طی آن خودمان را میشناسیم، ویا یک جستجو و یک سیر و سلوک برای دیدن و شاید درک کلی از سرزمینهای قابل سکونت زمین باشد.”
ـ جعفری در مورد گردشگری میگوید” مطالعه بشر دور از محل سکونت معمولی اش، و اثراتی که گردشگری بر محیط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و فیزیکی میزبان دارد. “
- هولدن گردشگری را فعالیتی اجتماعی میداند که شامل رفتار انسانی، استفاده از منابع، تعامل با دیگران، اقتصاد و محیط است(Holden, 2003,3).
۲-۵ انگیزه ی سفر
شناسایی انگیزه های گردشگران البته به طرق مختلفی مسیر است. نخست مطالعه تاریخ سفر و بررسی انگیزه گردشگران بوده است. دوم، استفاده از تحلیل های روانشناختی برای بررسی رفتار مصرف کنندگان محصولات گردشگری و سوم انجام مطالعات بازار برای مقاصد گوناگون گردشگری.
در بستر تاریخی انگیزه های سفر را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
- گریز از گرمای محیط شهری و پناه بردن به استراحتگاه هایی ییلاقی
- بازدید از یادمان های تاریخی و جمع آوری یادگاری از انها
- سفر به منظور زیارت و یا انگیزه های مذهبی
- تعامل اجتماعی با مردمان سرزمین دیگر
- خوش گذرانی و تفریح
- آموزش
- تجارت
تحلیل روانشاختی ما را به جمع بندی دیگری از انگیزه های سفر میرساند از آن جمله به طور مشخص انگیزههای زیر را میتوان نام برد:
- انگیزه خود کنترلی و آنچه به بهبود شخصیت و موقعیت فرد میانجامد
- عشق و مورد محبت و توجه قرار گرفتن
- نیاز به تامین امیال جنسی
- شایستگی
- کاهش تنش های درونی
- میل به هیجان و انگیختگی
- کامیابی و کسب موفقیت
- نیاز به پذیرفته شدن از سوی دیگران
- نیاز به کسب احترام
- نیاز به ارضای حس کنجکاوی
- امنیت
- خودشکوفایی
- شناخت پیرامون
- خودشناسی
توسعه پایدار گردشگری
امروزه پایداری به عنوان اساسی از نظم جدید جهانی شناخته میشود.
در سالهای اخیر مفهوم توسعه پایدار مورد تاکید و توجه صاحب نظران و مسئولین قرار گرفته است، زیرا این مفهوم مبتنی بر حفظ استانداردهای سطح زندگی آینده است نسبت به آنچه که ا مروزه از آن برخورداریم.
گرچه بحث توسعه پایدار تمامی بخشهاس اقتصادی را حد نظر دارد، اما به دلیل گردشگری در اقتصاد جهانی، این صنعت مورد توجه بیشتر قرار گرفته است.
البته میتوان ادعا نمود که آثار محیطی صنعت گردشگری از نظر مصرف منابع کمیاب و تخریب لایه اُزن و ایجاد آلودگیهای گوناگون مورد انتقاد جدی نبوده است. (رنجبریان و زاهدی، ۱۷۳،۱۳۹۳)
۲-۶گونههای گردشگری
وانس اسمیت از شش گونه گردشگری به شرح ذیل نام میبرد ( الوانی، ۱۳۷۳، ۱۱۰-۱۰ ).
۱)گردشگری قومی: این نوع گردشگری به منظور مشاهده سبک زندگی افراد بومی و اقوام انجام
می شود. هدف گردشگری قومی شناخت اقوام مختلف و شرکت در تجربه های آنان است.
۲)گردشگری هنری: گردشگری هنری در پی شناخت هنرهای ملل دیگر و آگاهی از آن است.
۳)گردشگری تاریخی: این گونه از گردشگری که «گردشگری میراث» نیز نامیده میشود به بازدید از موزه ها، مکانها و ابنیه تاریخی میپردازد و امروزه بخش عمدهای از گردشگری را به خود اختصاص داده است.
۴)گردشگری طبیعت گرا: تاکید این گونه از گردشگری بر جاذبه های طبیعی و محیطی و پناه بردن به آغوش طبیعت زیبا و تحسین و درک و لذت بردن از جاذ به های طبیعی است.
۵)گردشگری تفریحی: توجه این گونه از گردشگری معطوف به شرکت در فعالیتهای ورزشی، استفاده از چشمه های آب معدنی، حمام آفتاب و برخوردهای اجتماعی در یک محیط دلنشین و راحت است.
۶)گردشگری کاری: مقصود اصلی از این گونه گردشگری تفریح یا استراحت نیست بلکه انجام بخشی از کار و حرفه، توام با مسافرت است. مشخصه این گردشگری شرکت در کنفرانسها، گردهمایی ها، سمینارهای علمی، تحقیقاتی و تخصصی است.
۲-۷ انواع جهانگردی
جهانگردی بر حسب اغراضی که مردم به جهت آن سفر میکنند، دارای اقسام ذیل است:
ب] ابزار گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه ، مشاهده ، فیش برداری و جست و جوهای اینترنتی [جست و جوهای اینترنتی همراه با ذکر منابع اصلی] بوده است.ج] روش تجزیه و تحلیل اطلاعات به این صورت بوده است که پس از گردآوری اطلاعات ،آنها را به صورت موضوعی [مانند: آب، مرد ،زن، فرزند، خواهر، برادر
،حیوانات،دریا…] طبقه بندی نموده و ضرب المثل های بلوچی به عنوان مدخل پایه قرار داده شده اند. سپس در فارسی معیار معادل یابی شده و پس از بررسی تشابهات و تفاوت ها،طبقه بندی شده و در فصل های متعدد جاگذاری شده اند.در نهایت ،نتیجه گیری لازم و پیشنهادات ممکن ارائه گردیده است.
۱-۷-کاربرد نتایج تحقیق:
نتیجه ی این تحقیق می تواند برای پژوهندگان علوم انسانی و به خصوص علاقه مندان به مسائل زبانی ،فرهنگی، ادبی، هنری و مردم شناسی مفید باشد.مؤسساتی مانند دانشگاه ها، رسانه ها [به ویژه صدا و سیما]، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ،فرهنگستان ها،سازمان میراث فرهنگی ،بنیاد ایران شناسی و کتابخانه های عمومی و آرشیوهای محلی و به ویژه برای کسانی که مشتاق فرهنگ و ادبیات بلوچی هستند، می توانند از نتیجه ی این منتفع شوند.
فصل دوم
معرفی سرزمین بلوچستان
۲-۱-تاریخچه سرزمین بلوچستان
سرزمین بلوچستان ،از لحاظ موقعیت جغرافیایی، به صورت ۳ بخش جداگانه در۳ کشور ایران و پاکستان و افغانستان تقسیم شده است.این سرزمین بزرگ در گذشته های نه چندان دور،یک سرزمین را تشکیل می داده و در طول تاریخ، بیشتر استان یا ناحیه ای تحت فرمانروایی ایران بزرگ بوده است .در دوره هخامنشیان باتوجه به کتیبه های شاهان هخامنشی بخش وسیعی از این سرزمین به عنوان [مک] یاد شده است. امروزه نام مکران – که بر ناحیه جنوبی و ساحلی بلوچستان اطلاق می شود – به احتمال فراوان، از نظر ریشه با واژه [مک] ارتباط دارد.
اگر [مک] نام قومی یا کسی یا جایگاهی باشد و [ان] پسوند نسبت مکان، یا [ان] جمع را بیفزایند، [مکاان یا مَکَیان] می شود . در این صورت ،واژه مکران شاید تغییر یافته آن به شمار آید یا این که با آن نسبتی داشته باشد.
در ضمن [در کتاب استفان بیزانسی که از جغرافیا نویسان یونان است اسم ولایت[مکران به شکل ماکاره نه دیده می شود]«بار تولد. و ،۱۱۹:۱۳۵۹» نویسندگان ایرانی و انیرانی در کتابها و نوشته های مربوط به سرزمین بلوچستان و قوم بلوچ، برای واژه مکران ریشه ها و تسمیه های گوناگون آورده اند. برخی آن را نام کسی و برخی دیگر آن را تحول یافته واژه ماهیخوران و …دانسته اند.علاوه بر کتیبه های هخامنشی هرودوت در اثر معروفش از میکیا[mekia] یا مملکت [میکی ها] یادکرده است.
منظور وی از این عنوان نام بردن یک واحد جغرافیای نبوده بلکه ذکر قومی خاص بوده است.از مطالب وی چنین استنباط می شود که در عصر هخامنشی این قوم در جنوب شرق ایران و در چهارچوب مرزهای بلوچستان امروزی زندگی می کرد.هرودوت اقوام خراجگزار امپراطوری را در بیست ایالت کلی طبقه بندی کرده است.۱
در زمان ساسانیان به بلوچستان کوسون یاکوسوم می گفتند[متوفی احد:۱۱]این نام با نام [کوچ] بی ارتباط نیست.کوچ از قومهایی است که از زمان های کهن در سرزمین بلوچستان زندگی می کرده است و در منابع کهن ، همواره با نام بلوچ همراه است. با برچیده شدن فرمانروایی ساسانیان به دست تازیان مسلمان ،دیری نگذشت که بلوچستان نیز به دست مسلمانان افتاد . در این هنگام ،نام بلوچستان ،همچنان که در کتابهای تاریخی
آمده است؛ مکران یا مکوران است.خواجه نظام الملک توسی در کتاب سیاست نامه ، درباره محمود غزنوی داستانی را آورده است که چگونگی به سرکوب کوچ و بلوچ پرداخت. سپاهیان او چون با نبرد و رزم نتوانستند بلوچان را شکست دهند،به ترفند دست زدند و خروارها سیب آلوده به زهر را در نزدیکی کمینگاه آنان نهادند وخود رو به هزیمت نهادند. (صفرزایی۱۳۸۷:۳۸۸)
بیهقی در اثر گرانسنگ خود، درباره ولایت مکران چنین آورده است :و اختلاف پسران معدان ،بزرگ به قصدار مرکز مکران، حمله برد و عیسی مکرانی را که حاکم آنجا بود، بکشت و یکی از دست نشاندگان خودبه نام بوالعسکر را – که برادر عیسی بود - به حکومت آنجامنصوب کرد.(بیهقی ،۱۳۷۴،۳۱۷)
۲-۲-پراکندگی قومی بلوچان
مردم بلوچ در حال حاضر علاوه بر سه استان اصلی و هم مرز خود در ایران و پاکستان و افغانستان ؛ در استانهای کرمان و گلستان و خراسان و فارس[داراب و فسا]و در ایالتهای سند و پنجاب پاکستان ،زندگی می کنند. بخش عمده ای از جمعیت کشور عمان را بلوچها تشکیل می دهند که در زمان های گذشته بر اثر خشکسالی های مکرر یا در نتیجه ستم و جور امیران ستمگر ،از سرزمین اصلی خود به آنجا مهاجرت کرده اند. همچنین جمعیت نسبتاً زیادی از بلوچها در کشورهای حاشیه خلیج فارس و ناحیه ماری [مرو] کشور ترکمنستان و در برخی از کشورهای آفریقایی از جمله تانزانیا زندگی می کنند.
۲-۳-موقعیت جغرافیایی بلوچستان
بلوچستان ایران، بامساحت بیش از۱۷۳۰۰۰کیلومتر مربع در جنوب شرقی کشور ایران واقع است و از نظر تقسیمات کشوری همراه با منطقه سیستان،استان سیستان و بلوچستان را با وسعت ۱۸۱۵۷۸ کلیومتر مربع تشکیل می دهد.بلوچستان ایران از لحاظ تقسیمات محلی و در میان مردم بلوچ به دو بخش تقسیم می شود:
الف )سرحد
ب)مکران
سرحد شامل: بخش شمالی و شهرستان های زاهدان و خاش است و مکران ایران، به بخش جنوبی و شرقی استان سیستان و بلوچستان شامل شهرستان های ایرانشهر ،سرباز،سراوان سیب سوران، زابلی،نیکشهر و چابهار و کنارک اطلاق می شود.
۲-۴- بلوچستان و پاکستان
چهار ایالت بلوچستان و پاکستان کدامند ؟
«بلوچستان بزرگترین ایالت ،از چهار ایالت پاکستان است.کل قلمرو این استان ۳۴۷۱۹۰ کیلومتر مربع است. خطوط ساحلی آن۷۵۸کلیومتر و خطوط مرزی آن ۲۰۰۱کیلومتر می باشد،۱۱۶۴کیلومتر با افغانستان و ۸۳۷کیلومتر با ایران مرز دارد. ۱در زمان ایجاد پاکستان ،بلوچستان اساساً به دو بخش تقسیم شد:
بلوچستان انگلیس شامل کویته،پیشین، زوب لورلای[لورالائی]
بلوچستان بومی شامل کلات، خاران،مکران و لاسبلا.[لس بیله]» (۱ -«طاهری،۱۳۸۳، ۲۱»)
۲-۵-برخی از شهرهای مهم و تاریخی بلوچستان پاکستان عبارتند از:
کویته koweyta مرکز ایالت بلوچستان است.نام کهن این شهر شال بوده است. کویته در نزدیک مرز افغانستان و شهرقندهار است.
کلات kalāt مرکز حکومت خانهای بلوچستان ،پیش از آنکه بلوچستان به کشور پاکستان بپیوندد.
هُزدار hozdār :نام کنونی شهر تاریخی قصدار یا قزدار که جایگاه زندگی نخستین زن شاعر فارسی رابعه قصداری بوده است.
کیج kēč : از شهرهای تاریخی است. در متون کهن فارسی از آن به عنوان کیزیاکیج، یاد می شود. به این شهر اکنون تربت هم می گویند. کیج در گذشته مرکز مکران بوده است و این سرزمین را کیج و مکران می گفتند. در حدود العالم آمده است:
«پادشاه مکران به شهر کیج نشیند»۲(سیدسجادی،۴۳)
پنجگور panjgūr :در متون تاریخی فارسی به نام فنزبور شناخته شده است و در گذشته از شهرهای اصلی مکران به شمار می آمده است.
این شهر در نزدیکی مرز ایران و شهرستان سراوان قرار دارد.
۲-۶-کوچ و بلوچ
کوچ و بلوچ ،از اقوام کهن ایرانی هستند. در بیشتر متون پارسی این دو نام همواره با هم ذکر می شوند.
جهانگردان و نویسندگان ایرانی و تازی، در طول روزگاران گذشته،درباره زندگی و خوی و نژاد این قوم یا دو قوم، مطالب و ویژگیهای گوناگونی نوشته اند. در بیشتر این کتابها، از کوچ و بلوچ به عنوان راهزن و غارتگر نام می برند. گاهی شاهان مستبد به بهانه سرکوبی غارتگران بلوچ و کوچ ،با هجوم بردن به سرزمین آنها کشتارها سهمناکی راه می انداختند و اموال و چارپایان و جنگ افزارهای آنها را به یغما می بردند.تاکنون درباره این قوم پژوهش های گسترده و ارزشمندی ،به وسیله پژوهشگران ایرانی و انیرانی انجام گرفته، ولی به علت عدم حضور کافی اغلب پژوهشگران در سرزمین بلوچستان یا با داشتن اهدافی خاص، بسیاری از آنها ناقص و برخی دیگر، تکرار پژوهش های دیگران است.البته زحمات و کوشش های برخی از پژوهشگران بزرگ را نباید نادیده گرفت که آغازگر و پیش کسوت پژوهش های نوین در این سرزمین بوده اند.
جایگاه اصلی قوم بلوچ از زمان های بسیار قدیم در سرزمین مکران و بلوچستان بوده است. البته برخی از پژوهشگران اصل این قوم را از شمال ایران و برخی دیگر آن را از نژاد سامی دانسته اند؛ سامی بودن نژاد بلوچان با توجه به فرهنگ و زبان و سرزمین آنها ،گمانی بیش نیست واژه بلوچ خود، هم ریشه با نام گدروزیا یا گدروشیا است که تاریخ نویسان یونانی این واژه ایرانی را برای سرزمین باستانی بلوچستان به کار برده اند.
نویسندگان تازی نویس و به پیروی از آنها برخی از نویسندگان پارسی نویس، در نوشته های خود ،از بلوچ به عنوان «بلوص» و از کوچ یا کوفْچ؛ به عنوان «قُفص» یاد می کند.
استاد محیط طباطبایی درباره کوچ و بلوچ می نویسد :
«نام دسته دیگری از طوایف مهاجم و مهاجر و مقیم کرمان که به نام کوچ خوانده می شدند و در زبان عربی به صورت( قفص) درآمده و در کتیبه های باستانی به نام اکائوفچیه یاد شده که از لفظ کائوف اشتقاق یافته است لفظی که در صورت کوف همتای کوه به کار می رود و شهر کوفه را در صدر اسلام برای سکونت مهاجران تازه مسلمان کوه نشین ایرانی در کنار رود فرات با همین نام فارسی بنا کرد.بنابراین کوچ مقلوب کاافچ یا کوف مرادف کوه هم در حقیقت مفهوم قومی کوه نشین را مانند بلوچ مغلوب از بدرز، تعبیر و توجیه می کند. صرف نظر از ارائه صورت کامل بدرز در زیر نام بلوچ که معنی بلند و افراشته دارد، نام بارز در جبال بارز و باریز و
پاریز هم برای محل دیگر در کرمان همین مفهوم برجستگی و بلندی سرزمین کرمان جانشین گدزر را توجیه و تایید می کند».۱(طباطبایی محیط،۱۳۷۰،۶۶)
۲-۷-واژه بلوچ
واژه شناسان و واژه نامه نگاران ،درباره واژه بلوچ چندین معنی ارائه داده اند:
علامتی که بر تیزی طلاق و ایوان نصب کنند.
تاج خروس
صفحه نازکی که بروی ساقه عمودی در جایی مرتفع آن را قرار دهند و آن به سهولت گردش
واجب النفقه کسی است که به حکم قانون حق دارد خرج معاش خود را از دیگری که جزو اقارب وی محسوب می گردد ، بستاند. افراد واجب النفقه عبارتند از: زوجه دایم ، پدر ، مادر، اولاد ، نوه ها واجداد.
مصادیق نفقه اقارب طبق ماده ۱۲۰۴ ق.م شامل مسکن ، البسه ، غذا و اثاث البیت به قدر رفع حاجت و با در نظرگرفتن استطاعت منفق می باشد؛ لذا در نفقه اقارب ، وضعیت اجتماعی فرد واجب النفقه، مطمع نظر قانون گذار نبوده، بلکه تنها رفع حاجت از اقارب مورد نظر قرار گرفته است. طبق ماده ۱۲۰۶ ق.م زوجه در هر حال می تواند برای نفقه زمان گذشته خود، اقامه دعوی نماید و طلب او از بابت نفقه ، طلب ممتاز بوده و در صورت افلاس یا ورشکستگی شوهر، زن مقدم بر غرما خواهد بود. ولی اقارب فقط در مورد آتیه می توانند نفقه مطالبه نمایند. و بنا بر ماده ۱۱۹۶ قانون مدنی در روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی در خط عمودی اعم از صعودی یا نزولی ملزم به انفاق یکدیگرند؛ و به تصریح ماده ۱۲۰۰ قانون مدنی، نفقه ابوین با رعایت الاقرب فالاقرب به عهده اولاد و اولادِ اولاد است. براساس مواد ۱۲۰۳ـ۱۲۰۱ قانون مدنی در صورت تعدد مستحق نفقه ، نفقه خود شخص بر دیگر افراد واجب النفقه مقدم می باشد. هم چنین نفقه همسر بر اقارب و نفقه اقارب نزولی (فرزندان) بر اقارب صعودی (والدین) مقدم می شود. تقدم براساس قرابت در یک خط صورت می گیرد. هم چنین نفقه اقارب بر دیون و تعهدات تا حدی که جزو مستثنیات دین محسوب می شود، مقدم می گردد.
بند دوم : ضمانت اجرای حقوقی نفقه
فقهای امامیه برای نفقه، ضمانت اجرایی حقوقی و کیفری در نظر گرفته اند؛ از جمله محقق حلى در شرایع الاسلام به بیان ضمانت اجرای حقوقی نفقه می پردازد: هر گاه کسى که نفقه اقارب بر او واجب است، از نفقه دادن سرباز زند و دفع الوقت کند، مجبور کند حاکم او را؛ پس اگر امتناع کند یعنى با وجود امر حاکم، حبس کند او را حاکم و اگر مالى براى او باشد که ظاهر باشد ، جایز است که حاکم بردارد از مالش به قدرى که صرف کند در نفقه.[۲۰۸] شهید اول نیز در رابطه با تارک انفاق ، قایل به اجبار حاکم یا قصاص از اموال وى توسط حاکم می باشد.[۲۰۹]
بر این اساس ، از نظر حقوقی مستحق نفقه می تواند برای نفقه آینده به دادگاه مراجعه و از این طریق شخصی را که قانونا باید به او نفقه دهد ، مجبور به پرداخت نفقه کند، طبق ماده ۱۲۰۵ اصلاحی قانون مدنی، بر مبنای فقه امامیه، درصورتی که الزام به پرداخت نفقه ممکن نباشد، دادگاه میتواند به مقدار نفقه از اموال منفق در اختیار واجب النفقه یا متکفل مخارج او قرار دهد : در صورت غیبت یا استنکاف از پرداخت کسی که نفقه بر عهده اوست و عدم امکان الزام وی به پرداخت نفقه ، دادگاه با مطالبه افراد واجب النفقه، می تواند از اموال او به مقدار نفقه در اختیار آن ها یا متکفلان مخارج قرار دهد و در صورتی که اموالی از منفق در اختیار نباشد ، به شخص دیگری اجازه پرداخت نفقه را داده و این قرض را از مستنکف مطالبه نماید. فایده عملی این قسمت از ماده ۱۲۰۵ در مورد نفقه اقارب آشکار می گردد. زیرا نفقه زوجه که مربوط به زمان گذشته است، به صورت دین بر ذمه زوج قرار می گیرد، اما با توجه به این که نفقه معوقه اقارب، جنبه دین پیدا نمی کند، با صدور مجوز استقراض از ناحیه دادگاه صالح ، ملزم به انفاق ، مکلف به پرداخت نفقه معوقه اقارب نیز می گردد.
بند سوم : ضمانت اجرای کیفری نفقه
صاحب جواهر به هر دو ضمانت اجراى جزایى و حقوقى اشاره نموده و نه تنها در صورت امتناع منفق از پرداخت نفقه ، حاکم را مجاز به اجبار وى به پرداخت، می داند، بلکه در صورت عدم امکان اجبار، به حبس وى نظر داده است.[۲۱۰]
در قوانین موضوعه که مبتنی بر فقه امامیه است ، ضمانت اجرای کیفری نفقه، مجازاتی است که در قانون مجازات اسلامی برای ترک انفاق مقرر شده است. تا قبل از تصویب قانون جزای عمومی در سال ۱۳۱۳ به علت عدم ماده قانونی در زمینه ترک انفاق، چنین جرمی موضوعیت نداشت و پس از تصویب این قانون ، ماده ۱۴ و بعد از آن ماده ۲۲ قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۵۳ ، اصل قانونی بودن این جرم را تامین می کرد.
ماده ۱۰۵ قانون تعزیرات مصوب ۱۳۶۲ به جای حبس ، برای ترک انفاق مجازات شلاق تا ۷۴ ضربه مقرر داشت؛ لیکن این ماده به موجب ماده ۶۴۲ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ نسخ گردید و برای ترک انفاق مجازات حبس از سه ماه و یک روز تا پنج ماه مقرر گردید. با تصویب قانون جدید حمایت از خانواده در تاریخ یکم اسفند ۱۳۹۱، بند ۹ ماده ۵۸ قانون حمایت خانواده صراحتا مواد (۶۴۲) قانون مجازات اسلامی مصوب ۲/۳/۱۳۷۵ را نسخ کرده است و در قانون مجازات اسلامی جدید به حبس تعزیری درجه۶ماده۱۹تغییر یافته است. همان طور که بیان شد ، الزام به انفاق ، تعهدی است قانونی که خویشان نزدیک به هم دارند و به موجب آن هر توانگر وظیفه دارد معاش خویشاوند مستمند خود را تامین کند؛ این مساله تنها جنبه اخلاقی ندارد ؛ بلکه جنبه قانونی هم دارد و هدف از در نظر گرفتن ضمانت اجرای حقوقی و کیفری برای آن این است که حقوق، همبستگی اعضای خانواده را تضمین کند؛ لذا برخی عقیده دارند ضمانت اجراهای کیفری سنگین تر در خصوص جرم ترک انفاق شاید بتواند موجب کاهش این جرم گردد.[۲۱۱] نتیجتا در نفقه زوجه ، هم امور مادی (جنسی) و هم امور معنوی لحاظ شده است؛ لذا گاه مصلحت اندیشی های جنسی، دیگر مصالح را تحت الشعاع قرار می دهد؛ لیکن در خصوص اقارب این ملاک قابل طرح نیست، بلکه نفقه ایشان تنها بر پایه مودت و رافت اسلامی جعل شده است، و شارع مقدس ابعاد معنوی را مدنظر قرار داده است. قوانین مدون، آن چنان که باید در تامین حقوق والدین و دیگر اقارب همه جانبه نگری نداشته و جامعه را دراین زمینه با چالش مواجه ساخته است؛ لذا ضروری است که حقوق دانان با مطالعه منابع اصیل اسلامی و در نظر گرفتن عرف و سنت های خانوادگی ، قانون گذار را در اصلاح قوانین مربوط به خانواده و اقارب عموما و والدین خصوصا، یاری نمایند. قانون گذار باید در وضع و اجرای قوانین، از چارچوب مادیات فراتر رفته ، امور معنوی و نیازهای عاطفی والدین را بیش از پیش مدنظر قرار دهد تا هم خود را از معرض انتقاد دور ساخته باشد هم به وجدان عمومی و اقتضای قواعد اخلاقی پاسخ گفته ، مصلحت اندیشی درباره ی آینده جامعه را نیز در نظر گرفته باشد. به نظر می رسد در این زمینه فرهنگ سازی صحیح متناسب با آموزه های اسلامی موثرتر از اعمال قانون و ضمانت های اجرایی حقوقی و کیفری آن جلوه مینماید ؛ لذا بایسته است در سیاست گذاری های فرهنگی به ترویج حفظ روابط خویشاوندی ، و رسیدگی همه جانبه به اقارب، خصوصا والدین اهتمام گردد و افکارعمومی بیش از پیش متوجه این امر مهم و ضرورت همبستگی خانوادگی و حفظ سنت های اخلاقی مربوط به آن شود.[۲۱۲]
بند چهارم : مستحق نفقه و واجب النفقه
مستحق نفقه کسی است که اولا مالی برای گذاران زندگی و رفع احتیاجات نداشته باشد؛ ثانیا نتواند به وسیله اشتغال وسایل معیشت خود را فراهم سازد؛ لذا فقر و عجز از تکسب تنها شرطی است که در فقه امامیه و قانون مدنی در مورد مستحق نفقه مقرر شده است. صاحب جواهر در مورد شرط عجز از اکتساب می فرماید: من مخالفتی در این جا نیافته ام، زیرا نفقه اقارب کمک برای رفع نیاز است و کسی که قادر به کسب باشد مانند غنی است [۲۱۳].از نظر فقه امامیه نیز واجب النفقه کسی است که هزینه یک سال خود و خانواده اش را نداشته باشد، و برخی دیگر گفته اند هر کس هزینه یک شبانه روز خود و عیالش را نداشته باشد واجب النفقه محسوب می شود.
به نظر می رسد قول دوم که ناظر به احتیاج فعلی است در حقوق جدید بیشتر، قابل قبول است. طبق ماده ۱۱۹۶ ق.م اقارب و خویشاوندان نسبى در خط عمودى اعم از صعودى یا نزولى ملزم به انفاق به یکدیگرند و الزام به انفاق در خویشاوندان سببى یا رضاعى و خویشاوندان نسبى در خط افقى وجود ندارد ؛ لذا خواهر و برادر، دایى و خاله، عمو و عمه واجب النفقه نمى باشند؛ مصادیق نفقه اقارب طبق ماده ۱۲۰۴ق.م شامل مسکن، البسه ، غذا و اثاث البیت به قدر رفع حاجت و با در نظر گرفتن استطاعت منفق می باشد؛ لذ ا در نفقه اقارب، وضعیت اجتماعى فرد واجب النفقه، مطمح نظر قانون گذار نبوده ، بلکه تنها رفع حاجت از اقارب مورد نظر قرار گرفته است.
نفقه اقارب ناظر به آینده است و در صورت عجز مستحق نفقه و تمکن منفق، به عنوان تکلیف متقابل واجب می گردد و در یک خط صعودی یا نزولی، یا در دو خط صعودی و نزولی به طور مساوی پرداخت می گردد.
فقهای امامیه قایل به این هستند که اگر منفق نیاز به ازدواج داشته باشد، مخارج ازدواج وی بر نفقه اقربا مقدم می گردد، چه آن که نفقه اقارب مواسات و معاونت است و هنگامی واجب می گردد که منفق متمکن باشد، در حالی که ازدواج امری جایز می باشد، بلکه به آن امر شده است؛ پس آدمی می تواند اقدام به ازدواج کند، حتی اگر به عدم انفاق اقارب منتهی گردد، لیکن این امر در قوانین منعکس نشده است.[۲۱۴]
البته برخی فقها مانند حضرت امام عقیده دارند که اگر شخصی نیازمند ازدواج است، به طور ی که اگر ازدواج نکند، در مضیقه یا در معصیت قرار می گیرد، ازدواج مقدم است والا باید نفقه اقار ب را بپردازد، [۲۱۵]به هر حال قانون در این موارد ساکت است.
مطابق ماده ۱۲۰۳ ق.م در صورت بودن زوجه و یک یا چند نفر واجب النفقه دیگر، زوجه مقدم بر سایرین خواهد بود، ماده ۱۲۰۴ ق.م نفقه اقارب را، در مسکن، البسه، غذا، اثاث البیت به قدر حاجت با در نظر گرفتن استطاعت منفق محدود می نماید. قانون فوق در خصوص هزینه های درمانی، لوازم بهداشتی، سفرهای ضروری، خدمت کار، ایاب و ذهاب و ازدواج ساکت است ، لیکن عرف و عادت مسلم در این مساله قابل استناد و فقه امامیه نیز مؤید آن است.[۲۱۶] با دگرگونی هایی که د ر زندگی اجتماعی به وجود می آید، ممکن است نیاز معنای موسع تری نسبت به گذشته پید ا کند و لذا در مورد نیازمندی های جدید نیز باید تدبیری اندیشیده شود.
برخی از فقها اعفاف واجب النفقه را نیز واجب دانسته اند، لیکن بنا بر قول مشهور، شمول نفقه به این مورد مشکوک و مجرای اصل برائت است.[۲۱۷] امام راحل نیز این امر را مد نظر قرارداده اند: بر انسان واجب نیست این که واجب النفقه خود را حفظ عفت کند و عزب آنان را به ازدواج برساند، براى مردانش زن بگیرد و براى زنان شوهر و یا حداقل مهریه آنان را بپردازد، هر چند که نزدیک تر به احتیاط در صورت احتیاج به ازدواج و ناتوانى از مخارج آن و پرداختن صداق ، این است که چنین کند.[۲۱۸]
برخی فقها عقیده دارند فرزندان پسر در انفاق به پدر و مادر مقدم بر دختران هستند و به موجب نظر دیگر، پسران و دختران به نسبت میراث در این تکلیف شرکت دارند، نه به طور مساوی، و به نظر می رسد رای اخیر در میان آرای دیگر از وجاهت بیشتری برخوردار می باشد.
فرزندان هم چنین باید نیازهای روحی و معنوی والدین از جمله زیارت، دیدار با خویشاوندان، ورزش و تفریح را نیز با توجه به وسعت وقتی که ایشان در تنهایی به سرمی برند، مورد توجه قرار د هند. والدین در سنین پیری و تنهایی نیازهای عاطفی شدیدتری دارند که نباید به بوته فراموشی سپرده شود، از جمله نیاز به ملاقات با فرزندان که متاسفانه به آن توجهی نمی شود، و گاه فرزندان با برآوردن نیازهای مادی ایشان انجام وظیفه را تمام دانسته، به بهانه های مختلف والدین را از این حق محروم می نمایند.
گفتار سوم: بررسی حقوق والدین در اسناد بین المللی
در اسناد بین المللی، از جمله کنوانسیون حقوق کودک، اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه حقوق بشر اسلامی و همچنین قوانین ایران، بیشتر از حقوق کودک سخن به میان آمده است، تا حقوق والدین. از آنجا که کودکان هم از لحاظ فیزیکی و هم از لحاظ عقلانی آسیب پذیر بوده و توانایی استیفای حقوق خود را ندارند، نیاز به حمایت های ویژه قانون گذار در مورد آنها بیشتر احساس می شود. چنانچه در قوانین ایران و اسناد بین المللی از حقوق کودکان و وظایف والدین در قبال آنها به فراوانی سخن گفته شده است. اما درمورد حقوق والدین، متون قانونی اندک هستند. در مورد حقوق والدین، به خصوص حقوق غیر مالی، در مکاتب و مذاهب مختلف به توصیه های اخلاقی و مذهبی اکتفا شده است. در زمینه حقوق والدین در کنوانسیون حقوق کودک، می توان به ماده ۵[۲۱۹] و ۲۹[۲۲۰] اشاره کرد. در ماده ۵ احترام کشورها به حقوق والدین مورد تاکید قرار گرفته است، که البته منظور حقوق والدین در تربیت و نگهداری فرزندان است و به وظایف خاص فرزندان اشاره ای نشده است. در تبصره ج بند ۱ ماده ۲۹ ، بر توسعه احترام فرزندان به والدین به عنوان بخشی از آموزش و پرورش کودک اشاره می کند.
در اعلامیه جهانی حقوق بشر، تنها ماده ای که به حقوق والدین اشاره می کند، ماده [۲۲۱]۲۶ است. در بند ۳ این ماده انتخاب نوع آموزش و پرورش کودک را از حقوق والدین برشمرده است.
در اعلامیه حقوق بشر اسلامی ماده[۲۲۲]۷ به حقوق والدین اشاره دارد. در بند"ب” این ماده انتخاب نوع تربیت از حقوق پدر برشمرده شده و در بند “ج” به حقوق متقابل فرزندان در مقابل والدین اشاره می کند. از آنجا که مبنای اصول این اعلامیه احکام و قوانین شریعت اسلامی می باشد و در شریعت اسلامی انفاق والدین از وظایف فرزندان است، این ماده به تامین نفقه والدین به عنوان یکی از وظایف فرزندان اشاره دارد.اصولا در اسناد و قوانین بین المللی غیر اسلامی، انفاق والدین به عنوان یکی از وظایف فرزندان و حقوق والدین، پذیرفته نشده و در بحث نفقه اقارب فقط لزوم نفقه فرزندان مورد پذیرش واقع شده است. در کشورهای توسعه یافته جهت تامین هزینه های زندگی بزرگسالان، از گسترش بیمه های اجتماعی و خدمات رفاهی، به عنوان ابزاری کارآمد استفاده می شود.
در حقوق ایران، حقوق غیرمالی والدین اغلب در توصیه ای اخلاقی و مذهبی لحاظ شده است و قانون نوشته ای در این زمینه وجود ندارد. تنها در قانون مدنی در ماده های [۲۲۳]۱۱۷۷ و [۲۲۴]۱۱۹۶ و ۱۲۰۱[۲۲۵] به پاره ای از حقوق والدین اشاره شده است. ماده ۱۱۷۷ به لزوم احترام و اطاعت کودک از والدین اشاره دارد. از جنبه های اطاعت کودک از والدین، لزوم سکونت طفل در خانه والدین می باشد. ماده ۱۱۹۶ و ۱۲۰۱ نیز بر متقابل بودن نفقه والدین و فرزند و لزوم انفاق والدین نیازمند توسط فرزندان توانمند تاکید دارد.
نتیجه و پیشنهادها
نتیجه:
جهت بررسی تکالیف کودک و والدین، ابتدا لازم است تعریف کودک مشخص شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مقنن با اصلاح ماده۱۲۱۰ ق.م. سن بلوغ را در دختران و پسران به ترتیب ۹ سال و ۱۵ سال تمام قمری قرار داد و بدون توجه به ظهور علایم بلوغ در دختر و پسری در این سن، آنان را در امور غیرمالی خویش از جمله ازدواج، دارای اهلیت شناخت، اما دخالت در امور