او با تمام وجود در جست و جوی حقیقت بود و در رویارویی با دانشمندان، هرگز به شخصیّت آنان خیره نمیشد و حریم حقیقت را پاس می داشت و آن را به پای حرمت شخصیّت نمی ریخت، چه در بعد اثباتی، چه در بعد سلبی؛ به این معنا که در مواردی، نظریات بسیاری از یک متفکّر و صاحب نظری را نمی پذیرفت ولی وقتی که همان شخص یک حقیقت فکری و علمی و نظریهی مقبول ارائه میکرد، آن را با کمال احترام می پذیرفت حساب و حدّ و مرزها را با هم مخلوط نمیکرد(نصری، ۱۳۷۷، ص۵۶).
در بعد سلبی نیز چنین بود؛ یعنی در مقام نقد و ردّ نظریه ای، از بزرگان علم و عرفان، هرگز شیفته ی شخصیّت های علمی، فقهی و فلسفی و. .. آنان نمیشد، کاسهی صبرش نمیشکست و حالت واقعیّت یابی را از کف نمیداد.
در منظر او، حرمت به اندیشمندان و قبول کردن مجموعهی تفکّرات خاصّ ایشان، هرگز به معنای «بیعت» و «تبعیّت» نیست که هر چه بگویند او نیز با آنان هم عقیده باشد. علاّمه، برای درک حقایق، خود را به موضوعی جز خود آن حقیقت مقیّد نمیکرد. نه تنها شخصیّت زده نبود، بلکه آن را نوعی بیماری میدانست و از آن دوری می جست و این خصیصه از بزرگ ترین رمز موفقیت ایشان در عرصه های فراگیر علمی و ادبی بود. برای مثال او با اینکه به مولوی علاقه ی زیادی داشت، ولی از نقد نظریات او دریغ نمیکرد (حسینی، ۱۳۸۲، ص۲۸).
در جلسهای که استاد جلال الدّین همایی نیز حضور داشت، سخن از شخصیّت مولوی به میان آمد، استاد همایی خطاب به علاّمهی جعفری گفت: من پس از پیامبران و امامان(ع) فردی را به بزرگی مولوی سراغ ندارم و بعید میدانم کسی مانند او پا به عرصهی وجود بگذارد نظر شما چیست؟ علاّمهی جعفری فرمود:
«من به خود، اجازه نمیدهم تا پروندهی مغز بشری را ببندم! مولوی، مردی بسیار بزرگ و با عظمت بود؛ امّا اینکه آیا نظیر او نبوده و یا نخواهد آمد، قابل اثبات نیست» ( به نقل از صادق سیّدنژاد۱۳۸۱، ص ۱۷).
با یاد آوری این نکته که علاّمه هنگام نقد نظر یک شخص، به شخص او نظر نداشت و هرگز بحث را از حوزهی نظر به حوزهی شخص نمی برد. تمام انتقاداتش را در محور نظرات علمی متمرکز میکرد و کسی را به بهانهی مردود بودن نظریهی علمی اش از نظر اخلاقی و اجتماعی، تخطئه و مخدوش نمیکرد و تنقید و تعبیر را در هم نمی آمیخت.
۲-۳-۶) تواضع و تقوای علمی
علاّمهی جعفری با وجود استعداد بسیار قوی، قدرت فکری و علمی که نوعاً غرورانگیز است، هرگز دچار غرور علمی نمیشد، تواضع و تقوای علمی را از دست نمیداد، به استادان خود چه در حضور، چه در غیاب، حرمت می نهاد و حریم استادیشان را پاس می داشت. خود را موجود برتر و ممتاز، نمی شمرد، به هیچ کس و در هیچ شرایطی کبر نمی ورزید.
حتّی به مردمان عوام و یا به شاگردان کوچک خود بیاعتنایی نمیکرد، در پذیرش آرا و عقاید دیگران و شنیدن سخنان مخالفان خود، سعه ی صدر داشت. یکی از شاگردانش میگوید: چه بسیار دیده بودم که چنان با دقّت به سخنان کوچک ترین شاگردانش، گوش فرا میداد، که گویی به سخنان و نظریات یکی از برجسته ترین استادان و متخصّصان گوش فرا میدهد (نصری، ۱۳۷۶، ص ۱۶).
دانش پژوهان میدانند که این صفت در کم تر کسی تا این حد برجسته است؛ چرا که اغلب اندیش مندان و دانشوران بزرگ، دوست دارند فقط پای صحبت هم پایه های خود بنشینند و یا در شرایط خاصّ زمانی و مکانی سخن برانند که نامشان بر سر زبآنها بیافتد و امتیازی به دست آورند و نسبت به شنیدن گفتار دیگران و کوچک تر از خودشان کم حوصله و بیرغبتند، بلکه برخی از آنان، از سر غرور و بزرگ بینی، غیر از خود، کسی را قبول ندارند تا به سخنش وقعی بگذارند، ولی علّامه، در دریای علم خود، با قطب نمای تقوا حرکت میکرد و در هر جا لازم می دید توقّف می نمود، و منتظر لنگرگاه عظیم و نام و نشاندار، نمی ماند و به طبل تبلیغات، دل خوش نمیکرد(رشاد، ۱۳۷۶، ص ۴۳۶).
به هر حال بارزترین نمودهای اخلاق اجتماعی علاّمهی جعفری، فروتنی بی نظیر ایشان است که بی تردید سرّ بزرگ توفیقات عمده ی او به شمار میآید. علاّمهی جعفری رحمه الله علیه هرگونه خدمت به جامعه را تکلیف الهی و حتمیخود میدانست و به همین دلیل استقبال و روی گردانی مردم، هیچ تأثیری در دل و مغز او نمیگذاشت(تفقدی، ۱۳۸۴، ص ۲۰۰).
اگرچه نبوغ علمی و شهرت و اعتبار تألیفاتش، مقام بس شامخ و بزرگی را برای او پدید آورده بود، امّا همگان بر این امر متفق هستند که اصولاً تواضع و فروتنی وی نیز پیوسته با افزایش توان و مدارج علمی اش افزون تر میشده است.
۲-۳-۷) اخلاص در عمل
کسانی که از نزدیک با علاّمهی جعفری حشر و نشر داشتند اذعان دارند که مهم ترین ویژگی شخصیّت اخلاقی وی اخلاص و تقوا بوده است. نقل شده وقتی کسی به ایشان میگفت: آرزویم این است که همانند شما در علم و دانش مشهور شوم، استاد با آرامش و تانّی خطاب به او میگفت: فلانی! بهتر است انسان گمنام بماند، چرا گمنام بودن هیچ گاه از عظمت آدمی چیزی نمی کاهد. مهم این است که آدمی به تمام حقایق دست یابد. مهم این است که آدمی قدمی که بر می دارد، توام با اخلاص باشد(گلی زواره ای پیشین ، ص ۴۹ ).
یکی از نتایج اخلاص مرحوم علاّمهی جعفری این بود که مردم به او علاقه مند بودند. در این باره از خود ایشان نقل شده است: روزی در پاچنار تهران راه میرفتم. یکی از فضلای اهل علم مرا دید و گفت: آقای جعفری تو وضع مالی ات که خوب نیست تا حوایج مردم را بر طرف کنی، پست و مقامی هم که نداری، فقط یک طلبه ی با سواد و پر کار هستی همانند خیلی از طلبه های دیگر. با این حال، تعجّب میکنم که تو این اعتبار اجتماعی را از کجا آورده ای که مردم این قدر به تو علاقه دارند؟ گفتم: در کارهایم یک ذرّه هم خدا را در نظر گرفته ام و ذره ای از کارهایم برای اوست(فاضلی، ۱۳۷۸، ص ۱۲۲).
مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده ی علاّمهی جعفری در باره ی ایشان فرمودند: من وقتی تشییع جنازه ی ایشان و این هیجان مردم و کارهای گوناگون دیگر را دیدم، گفتم واقعاً این اثر اخلاص بود و اثر اخلاص همین است. وقتی کسی کاری را محض رضای خدا و برای خاطر اهدافی مقدّس انجام میدهد، خدای متعال هم نمیگذارد که بار او بر زمین بماند و ضایع بشود و بلافاصله پاداش آن را میدهد (به نقل از سیّدنژاد، ۱۳۸۱، ص ۱۷۹).
۲-۳-۸) توجّه به مقتضیات زمان
علاّمهی جعفری علاوه بر توجّه به اتقان علمی مباحثی که مطرح میکرد، همواره به نیازها و شرایط و اقتضائات زمان نیز توجّه میکرد و تقریباً همهی آثاری را که تالیف کرده است، با هدف پاسخ به نیازهای فکری روز جامعه به نگارش در آروده است. در دوره ای که آثار برتراندراسل به زبان فارسی ترجمه شد، ایشان با نقد برخی از آثار مهمّ وی، تلاش کرد تا ابعاد مختلف اندیشه های راسل را به دانش پژوهان نشان دهد تا آنان تحت تاثیر اندیشه های نادرست و منفی او قرار نگیرند(گلی زواره ای، ۱۳۷۸، ص۱۱۰).
نیز در موقعی که نظریه پردازان ماتریالیست، نظریهی جبر را وسیلهی تبلیغ و ترویج افکار غلط خود قرار میدادند، علاّمه با بررسی همه جانبهی مسالهی جبر از سوء استفادهی بیمورد آنان جلوگیری به عمل آورد. هم چنین در اوایل انقلاب اسلامی، زمانی که مباحث ایدئولوژیکی در بین گروههای مختلف فکری رونق یافته بود، علاّمه با طرح مباحث گستردهی مربوط به مسالهی شناخت، نظریه های مربوط به اندیشه های مادّیگری را مورد نقد و بررسی عالمانه قرار داد و نظریهی مخصوص شناخت از دیدگاه قرآن و اسلام را تبیین کرد (نصری، پیشین، ص۱۸).
در سالهای اخیر نیز به موازات مطرح شدن مسایل مربوطه به حقوق بشر و انتقاد به نظام حقوقی اسلام، در دفاع از حقوق اسلامی و نقد حقوق بشر مورد نظر غربی ها، به مقایسهی تطبیقی حقوق بشر اسلامی و غربی پرداخت. و موارد نقص اصول حقوق بشر غربی را مشخص نمود و نقاط قوّت حقوق بشر اسلامی را روشن ساخت.
۲-۴) شیوه و سبک زندگی علاّمهی جعفری
یکی از جلوههای نمایان اخلاق اجتماعی علاّمهی جعفری، روحیّهی ساده زیستی و بیرغبتی او به دنیا و تمتّعات و تمایلات دنیوی بود.
وی سالهای متمادّی در منزلی محقّر واقع در خیابان زیبا نزدیک میدان خراسان زندگی میکردند و بسیاری از فعّالیتهای علمی دوران حیات خویش، از قبیل پذیرش برخی محقّقان خارجی و انعقاد دروس مختلف علمی و فلسفی برای طلّاب و دانشجویان و نیز کار تألیف و نگارش مجموعهی بزرگ شرح و نقد مثنوی و مجلّاتی ازشرح نهج البلاغه و چندین کتاب مهم را در همان منزل به انجام رسانیدند. در ایّام اوّلیه انتقال به منزل بعدی، برخی نزدیکان و اطرافیان با نظر به مراجعاتی که ایشان از سوی محقّقان خارجی داشتند، پیشنهاد و اصرار میکردند که حدّاقل فرشی برای پذیرایی تهیه شود که علاّمه با روحیه و منش زاهدانهی خویش نپذیرفتند (فروغ دانایی ۱۳۷۷، ص ۶).
یکی از فرزندان علاّمه دربارهی سلوک اجتماعی بسیار ساده و طبیعی علاّمه اظهار می دارد: «ایشان از نظر تردّد و رفت و آمد در شهر، بسیار سادّه عمل میکردند. به یاد دارم در ایّامی که مشغول تألیف و تدوین مجموعهی وزین «تفسیر، نقد و تحلیل مثنوی» بودند پس از اتمام هر جلد، اوراق نوشته شده را در بقچهای پیچیده و پیاده برای تحویل آن به چاپخانهی حیدری در خیابان ناصر خسرو میرفتند» (فیضی تبریزی، ۱۳۸۰، ص ۲۳۴).
دکتر معین دربارهی ساده زیستی علاّمه میگوید: «شاید بتوان گفت: بزرگ ترین اثر او زندگی اوست و روشی که در پژوهش و تحقیق در پیش گرفته است. با مناعت از حدّاقل زندگی بهره های حدّاکثر برده است».
دکتر جلالی هم در این باره میگوید: «بنده شاهکار زندگی و آثار او را همان نحوه ی زندگی کردن ایشان میدانم» (نقل ازفیضی، ۱۳۸۰، ص ۲۳۵).
ساده زیستی علاّمه در حدّی بود که خود ایشان در خاطره ای از قم در ارتباط با قضیّهی گرسنگی دوشبانه روزی میگوید: «خاطره ای از دوران تحصیل در قم دارم که آن را عرض میکنم. یک بار دو شبانه روز بود که چیزی برای غذا نداشتم. بالاخره احساس وظیفه شرعی کردم که بروم از بقّال سر کوچه که همیشه از او خرید میکردم مقداری برنج و روغن و خرما بگیرم که بقّال به علّت اینکه وجه آنها را نداشتم و به طور نسیه میخواستم، آنها را از من گرفت و سر جای خود بر گرداند و من به حجره بر گشتم و بر اثر ضعف دچار بی حالی شدم و چارهای جز استراحت نداشتم» (سفری، ۱۳۷۷، ، ص ۲۹).
فاضلی بیان میکند: که اغراق نیست اگر گفته شود مرحوم علاّمه مظهر تام و اکمل سادّه پوشی و بی تکلّفی دوران خویش بود. این ساده پوشی و بیتکلّفی بارها باعث شد که شناخته نشود و مورد کم احترامی قرار بگیرد که البته آگاهانه و عالمانه نبود. فقط خدا میداند که از این قضایا چند بار اتّفاق افتاده است (فاضلی، ۱۳۷۸، ص ۴۹).
روزنامه نگاری نا آشنا درباره سادّه زیستی و سادّه پوشی علاّمه جملات صریح و روشنی دارد او میگوید: «یک مسئله ی مهم که شخصاً در ایشان دیدم و هرگز نمیتوانم فراموش کنم این بود که ایشان را با آن عظمت علمی و مطرح بودن در سطح ایران و حتّی جهان، در نهایت سادّه زیستی یافتم. بارقهای از آن چه را دربارهی سادّه زیستی و عظمت ائمّه شنیده و خوانده بودم، در وجود او احساس کردم. این رفتار ایشان این اصل مهم را بر من بیش از پیش آشکار ساخت که انسانهای بزرگ مانند سادّه ترین افراد جامعه زندگی میکنند» (به نقل از گلی زواره ای، ۱۳۷۸، ص۱۱۲).
خود علاّمهی جعفری میگوید: «از دیدگاه عقل و وجدان و منابع اوّلیهی اسلامی ثابت شده است که با وجود نیاز مردم در جامعه، انسان خدا پرست که معتقد به ارتباط همهی بندگان خدا با ذاتّ اقدس ربوبی میباشد در صورت احساس فقر در افراد جامعه نمیتواند از وسایل مادّی بیش از اندازه ی ضروری بهره برداری نمایند» (جعفری ، ۱۳۷۲، ج۲، ص ۱۴۸).
۲-۵)تلاش های علمی علاّمهی جعفری
به رغم سختی و مشقّتهایی که ابتدا با آنها مواجه بود در انجام فعّالیتهای علمی سختکوش بود و پشتکار ایشان قابل توجّه میباشد، کم تر کسی در میان روحانیان یا افراد دانشگاهی سراغ داریم که متجاوز از چهل سال متمادّی شبانه روز به تحقیق، تفحّص و تدریس بپردازد و سخنرانیهای وی از یک هزار متجاوز است و این مجموعه جز به برکت لطف خداوند و پشتکار عظیم و کاری بیسر و صدا و عاری از جنجال فراهم نشده است. علاّمهی جعفری در نهایت فقر مادّی و تنگدستی، به میدان علم و دانش گام نهاد، بخشی از روز را به کار و کارگری و تأمین معاش و بخشی را به تحصیل علوم پرداخت. نخست در تبریز و تهران و سپس در قم و نجف به تحصیل علوم دینی اشتغال یافت. در مدّت یازده سال که در نجف بود، ازاساتید بلند پایه و فقیهان نامداری همچون آیت الله خویی، سیّد عبدالهادی شیرازی، سیّد محمّد هادی میلانی، و شیخ مرتضی طالقانی استفاده شایانی برد و در بیست و یک سالگی به درجهی اجتهاد نایل آمد و به کرسی تدریس تکیه زد و شاگردان شایسته ای تربیت نمود که محمّد باقر صدر و نوّاب صفوی از جمله آنهاست. علّامه، از نظر علمی و فلسفی به مرحله ای رسیّده بود که حضرت امام خمینی (ره) از او به «ابن سینای زمان» و پرفسور دیلی، از او به ارسطوی زمان تعبیر کردند و آیت الله صدر، او را پناهگاه آرزوها، خواند و نوری که بر جهان اسلام نور افشانی میکند.
قطع نظر از سخنرانی ها و درس های علاّمه و محوری از فعّالیتهای وی بسیار شگفت انگیز است: اوّل، بحث ها و مناظره های علمی و تخصّصی با دانشمندان و صاحب نظران و متخصّصان خارجی و داخلی در رشته های مختلف که همرا با استدلال های قوی و پاسخ های قانع کننده انجام میگرفت، در حدّی که حاضران از بدیهه گویی و سرعت انتقال و جواب به جا و مناسب استاد، شگفت زده میشدند و گاهی بزرگان علم و ادب و فیلسوفان و فقیهان نیز بر دیدن و شنیدن آن محاضرات و گفتگوهای علمی اشتیاق و اصرار میورزیدند. حضرت امام خمینی(ره) مناظره ی او را با دانشمند روسی، پرفسور «کانگوفسکی» از نزدیک و از زبان خود علاّمه جویا شدند و با علاقه ی تمام به برخی از پرسش و پاسخ جاری بین آنها گوش فرا دادند(نصری، ۱۳۷۶، ص۱۶).
دوّم تألیف زیاد آن علاّمه است که هر شخص آگاه را به تحسین و تعصّب وا می دارد که چگونه به تنهایی این بار سنگین را به مقصد برده است و به نقد و تحلیل این همه آرا، پرداخته و به تبیین مبانی ابتکاری و نو ظهور دست یافته است؟ محمّدرضا حکیمی که خود از اندیشمندان متعهّد و پرکار است از فعّالیت شبانه روزی و پر حجم و ظریف و دقیق علاّمهی جعفری در شگفت می ماند و مینویسد: «پشتکار پوشیده ی این عالم مرزبان و فیلسوف غیر محدود اندیش، در آفاق فرهنگ و گسترش باورهای الهی و ردّ تهاجم های فکری شگفت آور است و همچنین، پدید آوردن این همه تألیفات گرانقدر در فرهنگ پهناور اسلامی، آن سان که اگر این آثار نفیس، از آن گروهی از دانشوران و عالمان بود جای اعجاب داشت و اکرام، تا چه رسد که اکنون یک تن به تنهایی به عرضهی آنها پرداخته است» (جعفری، ۱۳۷۹، ص۲۴).
یکی از ویژگی های استاد علاّمه جامعیّت و تسلّط ایشان بر رایج ترین فلسفه و علوم انسانی شرق و غرب و نیز تبحّر در علوم مذهبی و معارف دینی است. اندوخته های علمی و فلسفی و دیگر معارف دینی این متفکّر از یک هماهنگی و انسجام شایان توجّهی برخوردار بود به گونه ای که وقتی مطلبی فلسفی یا عرفانی را بیان میکرد مانند این بود که علوم و معارف دینی اندوخته ی وی در دیدگاههایش حاضر است به طوری که آن وحدت عالی در مجموعه علوم سبب شده که تضادّی با دیگر دانش های مذهبی ایجاد نکنند(سبحانی، ۱۳۷۷، ص ۲).
بحث های علاّمهی جعفری ازعمق و ژرفانگری برخوردار است و در آنها تحقیقات دقیق دیده میشود و کاوش های وی به گونه ای است که حتّی مخالفین را به پذیرش نظریه های مطرح شده وا می دارد، در گفتگو با طرفداران ادیان الهی به مشترکات و محور قرار دادن حضرت ابراهیم(ع) برای تفاهم میان ادیان، تأکید وافری داشت، در بحث با علمای اهل سنّت نیز در تلاش بوده تا وجوه مشترک فرق اسلامی را اصل قرار دهد تا گامی در جهت وحدت معقول میان مذاهب اسلامی برداشته شود. فضای کاملاً صمیمی در تمام بحث های علاّمه حاکم است و مطالبی که بین او و طرف مقابل مطرح شده مبتنی بر احترام متقابل و به دور از هتک حرمت به عقاید دیگران است (نصری، ۱۳۷۶، ص ۷۳).
علاّمه انس دیرینهای با قلم، تفحّص و نوشتن دارد، با نگرش سازنده و خاص، ارتباط و پیوستگی با اندیشه، کتاب و کتابت را «طلبگی» نام مینهد و از روی اهمّیت بیش از اندازهای که به آنها قایل است با ارزش و ارج دیگری در آنها سراغ میدهد و ازاینکه باخود، توفیق انس و زندگی پیوسته با قلم و تألیف و تحقیق را دارا بوده، خدای را سپاسگزار بود و از صمیم قلب شاکر. وی میگوید: «آن چه برای خود من اهمّیت دارد و از این نظر خداوند منّان را همواره شکرگزار هستیم، این است در طول بیست و پنج سال هیچگاه از تدریس و تحقیق و تألیف باز نایستادم و همواره مشغول «طلبگی» بودم. درست مثل اینکه در غیر این صورت هیچ بیکاری نداشتم. از اینرو بسیار راضی و خوشحال هستم و نسبت به خدا سپاسگزارم که به من عشق و علاقه ی کار را عنایت فرموده است»(عرب، ۱۳۷۶ ، ص۷۰).
استاد، رسالت والایی برای حقیقت «تحقیق» و طبعاً محقّق در تاریخ بشر استنباط میکند و در جمله ای ژرف و پر معنا، جهت گیری اساسی تحقیق و محققان را چنان صریح و اصولی و سریع بیان میکند که به نظر ما بدون رسیدن واقعی به افق های نهایی و نیز بدون استغراق محض در اقیانوس بی کران تفکّر و جستجو های حقیقت منشانه نمیتوان آن را ادا کرد. هم چنان که بدون این شرایط، به خوبی نیز نمیتوان آن را درک کرد و متوجّه مفهوم حقیقی آن شد. استاد میگوید: «اگر در تاریخ بشری فقط یک نفر در راه آرمان، جان خود را داده و شهید شده باشد، بر محقّق لازم است و بالضّروره باید چنین پدیده ای را مورد تحقیق قرار دهد» (جعفری، ۱۳۷۷ج۱۲ ، ص۲۰۸).
معلوم میشود علاّمهی جعفری در «راه آرمان» هر چند محدود و واحد باشد، تحقیق را ضروری میداند. به عبارت روشن تر، تحقیق را تابع «آرمان» و وابسته های آن میداند.
فیضی تبریزی میگوید: «اغراق نیست اگر علاّمه را پرکارترین اندیشمند، محقق و نویسنده ی قرن بدانیم. ما شخص دیگری از اهل قم، اندیشمندان و محققان اخیر سراغ نداریم که تا این اندازه تحقیقات و تألیفات سودمند و استثنایی و متنوّع داشته باشد و همچون آن بزرگوار، عالم و اندیشه را با امواج پر قدرت اندیشه های منحصر به فرد و ابداعی خود غافلگیر کند! براستی که استاد در عرصهی تحقیق و بررسی های روشنگرانه و رشدآور، به تنهایی کار ده نفر را انجام داده و با برجای گذاشتن یادگارهای نفیسی چون مجموعهی «ترجمه و تفسیر نهج البلاغه» در ۲۷ جلد و «تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی در حدود ۱۵ جلد و کتاب های مایه دار دیگری چون «ارتباط انسان، جهان»، «مبدأ اعلی»، «زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام»، «تحلیل شخصیّت خیّام»، «مولوی و جهان بینیها»، «وجدان» «تعاون العلم والدین»، «حقوق بشر ازدیدگاه اسلام و غرب» و غیر آن که به لحاظ جذّابیت موضوع، جدید و عدم تکراری بودن، هر یک مساوی چند کتاب مشابه اند، دریچه های نوینی در عالم حقایق و علوم گشود، و ضمن اینکه مسیر جدیدی در کار تحقیق و کارهای فکری گشود، برای همیشه در اسوه ی اهل قلم و اندیشه و تحقیق به معنای واقعی کلمه قرار گرفت و همگان را خیره ی نبوغ و توانایی ها و تلاش های خود نمود» (فیضی تبریزی، ۱۳۸۰، ص ۴۶۵).
به هرحال آثار علاّمهی جعفری علاوه بر حجیم و گسترده بودن، از ویژگی های مهم تر دیگری نیز برخوردارند که از جملهی آنها میتوان به «تازه و بدیع بودن، چشمگیر، وجدآور و فرحبخش بودن» عمومی تمام آنها اشاره کرد. قالب کتابهای قهرمان میدان تحقیق، شگفت انگیز و بینظیرند. پیش بینی میشود در حول و حوش یا سبک و شرح و بسط یا تحت تأثیر مستقیم و غیر مستقیم آثار و نوشته های فاخر استاد در ده یا بیست سال اخیر، صدها و بلکه هزاران کتاب و رسالهی پر محتوا تصنیف و عرضه شود.
۲-۶) رابطهی علاّمهی جعفری با شخصیّت ها
علاّمهی جعفری معتقد است که در جوامع اسلامی شخصیّت هایی وجود داشتهاند که اگر دقیقاً توجّه کنیم همان انسانهای بارز و با ایمان بوده اند که تحریک و امیدواری در مردم پدید میآوردهاند، مثلاً وجود علی بن ابی طالب برای افراد آن چنان نوید دهنده بود که مردم میتوانستند برای تحقّق حقایق دینی ازخویشتن تکاپو نشان دهند.
وی معتقد است این تنها اصل امید و حرکت است که شخصیّت ها در بوجود آوردن و تکمیل و اجرای آن عالی ترین نقش را به عهده گرفتهاند و در آن هنگام که انسانی به مقطعی والا در درک عقلانی و معنوی میرسد در حقیقت اگر سخنی بگوید از طرف همهی انسانها گوید، هر چه که شخصیّت ها به افق فکر مردم نزدیک تر باشند تفاهم و درک ایده ی عرضه شده توسط آن افراد مؤثرتر خواهد بود. در تمام تمدّن هایی که در تاریخ بشری ظهور کرده تأثیر این برجستگان در امید و حرکت افراد معمولی عالی ترین نقش را داشته است.
علاّمه معتقد است اگر پیشتازان تعلیم و تربیت و مدیریتهای اجتماعی بخواهند انسانهایی را در جامعه پرورش دهند که از اختیار عالی برخوردار باشند حتماً باید در تقویت شخصیّت آنان گام های مؤثری بردارند که هرگونه عوامل لذّت حیوانی و خودخواهی ها نتواند به عنوان انگیزه، فکر و عمل آنان را به هیجان و احساسات زودگذر دچار نموده و سرنوشت حیات آنان را به دست عوامل متّضاد محیط، اجتماع، وراثت، تخیلات و تحریکات غریزی محض دچار سازد و می افزاید: چنین نیست که یک یا چند رفتار اخلاقی عالی و نیز با به جا آوردن دستورات خداوندی فردی دارای یک شخصیّت عالی و نیرومند گردد بلکه برای تبلور عدالت در هویّت و تقویت آن، با دستورات خداوندی تکاپوی مداوم مورد نیاز است که شخصیّت معمولی تدریجاً ضرورت و ارزش عدالت، اخلاق و عمل به دستورات الهی را دریابد (گروهی از نویسندگان ، ۱۳۶۰ ، ص۸۶).
وی تأثیر شخصیّت ها را به دو گونه ی عمده تقسیم میکند، آنان که همچون بلاهای طبیعی بسیار خانمان سوز با قدرت نا آگاه وارد میدان خودخواهی شده و با عامل خودکامگی جوامع را بر هم می زنند و حتی بر آنها مسلط میشوند که تأثیری منفی دارند، به موازات این افراد دارای هویّت ثابت و مشرف بر جامعه بوده و با روح کلّی انسانها وابسته هستند. برای بشریت سخن میگویند و آدمیان از روشنایی آنان استفاده میکنند، علی رغم اخلالگری غرض ورزان در عوض کردن این چهره ها یک مشیت الهی در کار بوده که حتماً انسانهای مفید و آنان که برای بشریت قدم برداشتهاند باید پایدار بمانند.
موتور استرلینگ: انرژی گرمایی تمرکزیافته نور را به انرژی مکانیکی تبدیل کرده که توسط یک آلترناتور از آن الکتریسیته تولید میگردد. این موتورها با سیستمهای دما بالا و پرفشار با انتقال حرارت خارجی هستند که گاز هلیوم یا هیدروژن بهعنوان سیال عامل آنها عمل میکند. بهترین عملکرد انواع این موتورها در دماهای بالای ۷۰۰ درجه سانتیگراد و فشارهایی تا ۲۰ مگا پاسکال انجام میشود.
ردیاب و سیستم کنترل : سیستم ردیاب همواره سطح متمرکز کننده را در مقابل خورشید قرار میدهد تا نور دقیقاً در دریافتکننده موتور استرلینگ تمرکز یابد. بعلاوه سیستم کنترل با دریافت اطلاعات از حسگرهای مختلف و همچنین موتور استرلینگ، در هر وضعیت فرمان مناسبی برای کنترل سیستم ارسال می کند.
سازه و فونداسیون: برای نگهداشتن سطح متمرکز کننده، موتور استرلینگ و سایر اجزاء سیستم و تحمل بارهای اینرسی، باد و زلزله وجود یک فونداسیون و سازهای سبک و با استحکام ضروری است.
شکل۲‑۶- نمای یک نیروگاه خورشیدی از نوع نیروگاههای بشقابک سهموی [۹]
شکل۲‑۷- ساختار یک نیروگاه خورشیدی از نوع نیروگاههای بشقابک سهموی [۹]
نیروگاههای دودکش خورشیدی[۳]
نیروگاه دودکش خورشیدی، یک نیروگاه خورشیدی است که از ترکیب کلکتورهای هوای خورشیدی و برج هدایتکننده هوا برای تولید جریان هادی القائی هوا استفاده میکند و این جریان هوا موجب چرخش توربینهای پلهای فشار و درنهایت تولید برق توسط ژنراتور میشود.
نحوه عملکرد نیروگاههای حرارتی دودکش خورشیدی
تابش خورشید موجب گرم شدن هوا در زیر سقف هادی نور (شفاف) که برج مرکزی را احاطه کرده است، میشود. در مرکز این سقف یک برج عمودی با دهانه ورودی عریض واقع شده است. محل اتصال این برج با سقف شیشهای باید به نحوی ساخته شود که در مقابل نفوذ هوا مقاوم باشد. هوای گرم سبکتر از هوای سرد است لذا از برج بالا خواهد رفت. با مکش هوای گرم به بالای برج، هوای سرد مجدداً از فضای خارجی سقف وارد آن خواهد شد. این جریان مداوم هوا را با بهره گرفتن از توربینهای پلهای فشار تبدیل به انرژی مکانیکی و سپس توسط ژنراتورهای مرسوم برق تولید میکند. شکل ۱ نمایی از شماتیک عملکرد این نوع نیروگاههای خورشیدی را نشان میدهد. برای تولید ۲۴ ساعته برق در این نیروگاه میتوان از لولههای حاوی آب و یا محفظههای آب در زیر سقف استفاده نمود. این لولهها یا محفظهها تنها یکبار از آب پر میشوند و هیچ نیازی به آبگیری مجدد ندارند.
شکل۲‑۸- شماتیک عملکرد نیروگاههای حرارتی دودکش خورشیدی [۹]
اجزاء اصلی یک دودکش خورشیدی
-
- سقف نیمه شفاف (مثلاً شیشهای) که در ارتفاع چندمتری زمین نصب میگردد.
-
- دودکش مرتفع که در مرکز سقف شیشهای قرار میگیرد.
-
- توربینهای بادی که در پایه دودکش قرار میگیرند.
-
- زمین که با روکش مناسبی پوشانده میشود.
نیروگاه کلکتورهای فرنل [۴]
در اینگونه نیروگاهها از کلکتور فرنل برای متمرکز کردن نور خورشید روی لوله گیرنده استفاده میشود. در این نیروگاه همانند نیروگاههای سهموی خطی، کلکتورها بهصورت خطی و در جهت شمال جنوب نصب میشوند. کلکتورهای آن تعداد زیادی آینه تخت با پهنای کم و طول زیاد هستند که کنار هم دیگر قرار میگیرند. زاویه قرارگیری هرکدام از آینهها به صورتی است که بازتاب نور خورشید را روی بخش دریافتکننده متمرکز کنند. در بخش دریافتکننده یک بازتابدهنده ثانویه از نوع جفت سهموی قرار دارد که بازتاب آینهها را جمع آوری کرده و روی لوله گیرنده میتاباند با گرم شدن لوله گیرنده سیال داخل آن گرم میشود.
برای نیروگاههای خورشیدی ازایندست عملکرد ممکن است به دو صورت باشد در سیستمهای متداول سیال عامل داخل لوله گیرنده روغن است که پس از داغ شدن به مبدلهای حرارتی منتقل شده و سپس موجب تولید بخار میشود اما در نوع دیگر که نوع بخار مستقیم[۵] نامیده میشود طول کلکتورها بیش از یکصد متر میباشد. ازیکطرف لوله دریافتکننده آب وارد شده و از طرف دیگر بخار خارج میشود و نیازی به سیستمهای جانبی اضافی نیست.
مبدلها:
مبدلها تجهیزاتی هستند که حاملهای انرژی ورودی را گرفته و پسازآنجام فعلوانفعالات خاص، ورودی را به شکلی از توان تبدیل خواهند کرد که در سمت خروجی به آن نیاز میباشد. هرکدام از این مبدلها دارای بازده مخصوصی میباشند و بهرهبردار باید بهگونهای عمل کند که با توجه به شرایط محیطی و جغرافیایی و اقتصادی ، از مبدلهایی استفاده نماید که بیشترین بازده و کارایی را برای هاب به ارمغان آورد. از متداولترین مبدلهایی که در بیشتر هابهای انرژی از آنها استفاده میشود میتوان به مبدل همزمان حرارت و الکتریسیته[۶] اشاره نمود:
تولید همزمان برق و حرارت
تولید همزمان برق و حرارت یا بهاختصار تولید همزمان(CHP) عبارت است از تولید همزمان و توأم ترمودینامیکی دو یا چند شکل انرژی از یک منبع ساده اولیه.معمولاً در مولدهای قدرت امروزی، از سوزاندن سوختهای فسیلی و حرارتی حاصله برای تولید قدرت محوری و سپس تبدیل آن به انرژی الکتریسیته استفاده میشود. متداولترین این سامانهها نیروگاههای عظیم برق میباشند. در نیروگاههای حرارتی که سهم عمدهای در تأمین نیاز الکتریسیته جوامع مختلف دارند، بهطور متوسط تنها یکسوم انرژی سوخت ورودی به انرژی مفید الکتریسیته تبدیل میشود. [۱۰]
در کشور ایران بازده معمول نیروگاههای حرارتی چیزی در حدود ۳۴% است. در این نیروگاهها مقدار زیادی انرژی حرارتی از طرق مختلف مانند کندانسور، دیگ بخار، برج خنککن، پمپها و سامانه لولهکشی موجود در تأسیسات و …. به هدر میرود. از این گذشته در شبکههای انتقال برق نیز در کشور ما انرژی الکتریسیته تولیدی تلف میشود که اگر تولید برق در محل مصرف آن انجام شود، عملاً این مقدار اتلاف وجود نخواهد داشت.استفاده هر چه بیشتر از گرمای آزاد شده در حین فرایند احتراق سوخت باعث افزایش بازده انرژی، کاهش مصرف سوخت و درنتیجه کاهش هزینههای مربوط به تأمین انرژی اولیه میگردد.از حرارت اتلافی بازیافت شده از این سامانهها میتوان برای مصارف گرمایشی، سرمایشی و بسیاری از فرآیندهای صنعتی استفاده نمود. تولید همزمان برق و حرارت، میتواند علاوه بر افزایش بازده و کاهش مصرف سوخت، باعث کاهش انتشار گازهای آلاینده و گلخانهای شود. در CHP از انرژی حرارتی تولیدشده در فرایند تولید قدرت بهعنوان منبع انرژی استفاده میشود. مصرفکنندگانی که به مقدار انرژی حرارتی زیادی در طول روز نیاز دارند مانند صنایع تولیدی، بیمارستانها، ساختمانها و دفاتر بزرگ، خشکشوییها و غیر از آنها میتوانند برای کاهش هزینههای خود به نحو مطلوبی از CHP بهره ببرند. [۱۰]
تاریخچهCHP
تولید همزمان در اواخر ۱۸۸۰ در اروپا و امریکا پدید آمد. در اوایل قرن بیستم اغلب کارخانههای صنعتی، برق موردنیاز خود را با بهره گرفتن از دیگهای زغال سوز و ژنراتورهای توربین بخار تولید میکردند. از طرفی در بسیاری از این کارخانهها، بخار داغ خروجی در فرآیندهای صنعتی بکار گرفته میشد، بهطوریکه در اوایل ۱۹۰۰ در آمریکا، حدود ۵۸% از کل توان تولیدشده در نیروگاهها در محل، به شکل تولید همزمان بوده است.هنگامیکه نیروگاههای برق مرکزی و شبکههای قابلاطمینان برق ساخته شدند، هزینههای تولید و تحویل کاهش یافت و بدین سبب بسیاری از کارخانههای صنعتی از این شبکهها برق خریداری و تولید برق خود را متوقف کردند.درنتیجه استفاده از تولید همزمان که ۱۵% از مجموع ظرفیت الکتریسیته تولیدی امریکا در سال ۱۹۵۰ را به خود اختصاص داده بود، در سال ۱۹۷۴ به ۵% کاهش یافت. سایر عوامل کاهش استفاده از تولید همزمان عبارت بودند از: قانونمند شدن تولید برق، سهم اندک هزینههای خرید برق از شبکه درمجموع هزینههای جاری کارخانهها، پیشرفت فناوریهایی نظیر دیگهای بخار نیروگاهی، در دسترس بودن سوختهای مایع و گازی با پایینترین قیمت و نبود یا کمبود محدودیتهای محیط زیستی.در سال ۱۹۷۳ پس از افزایش هنگفت قیمت سوخت مکانیکی و متعاقب آن بروز بحران انرژی در اغلب کشورهای جهان، روند مذکور در تولید همزمان روندی معکوس یافت. در اثر کاهش منابع سوخت فسیلی و افزایش قیمتها، این سامانهها که بازده انرژی بیشتری داشتند، بسیار موردتوجه قرار گرفتند.تولید همزمان علاوه بر کاهش مصرف سوخت، گازهای آلاینده را نیز کاهش میدهد. به همین دلایل، دولتهای اروپایی، آمریکا و ژاپن اقداماتی درزمینه افزایش استفاده از تولید همزمان انجام دادند. در سالهای اخیر نیز تولید همزمان نهتنها در صنعت بلکه در سایر بخشها توسعه یافته است. در ۲۵ سال اخیر انجام پروژههای تحقیق و توسعه، به پیشرفتهای مهم فناوری نظیر فناوری پیل سوختی منجر شده است. پیلهای سوختی امروزه بهعنوان یکی از سامانههای نوظهور در CHP بهخوبی شناخته شدهاند و انتظار میرود در آیندهای نزدیک به تولید تجاری برسند. [۶]
فرایند تولید همزمان برق و حرارت
یک سامانه CHP از اجزای مختلفی تشکیل شده است: مولد قدرت اولیه[۷] ، مبدلهای حرارتی بازیافت حرارت، ژنراتور، لولهها و اتصالات و سایر تجهیزات جانبی از قبیل پمپها، عایقبندیها و …. . همچنین در سامانههایی که از حرارت بازیافت شده جهت مصارف سرمایشی بهرهبرداری میشود، از یک چیلر تراکمی یا جذبی نیز در کنار سایر تجهیزات استفاده میشود به این سامانهها که بهطور همزمان برق، حرارت و سرما تولید میکنند، اصطلاحاً Trigeneration یا CCHP[8]گفته میشود. [۱۱]
مولد قدرت اولیه در سامانههای CHP معمولاً موتورهای احتراقی، توربین گاز، میکرو توربین و پیل سوختی است. کیفیت حرارتی خروجی از هر یک از این فناوریها متفاوت بوده و با توجه به کاربردهای مختلف و نیاز حرارتیش میتوان یکی از این فناوریها را بکار برد. ازنظر هزینه نصب و راهاندازی امروزه موتورهای احتراقی، پایینترین قیمت را دارند و سامانههای پیل سوختی با توجه به آنکه هنوز به مرحله تجاری نرسیدهاند، لذا هزینه نصب اولیه آنها بسیار زیاد است. [۵]
مزایای CHP
افزایش بازده انرژی
در سامانههای CHP بازده انرژی بهطور فراوان ای افزایش مییابد. در سامانههای متداول امروزی معمولاً از کل انرژی ورودی به سامانهتنها یکپنجم یعنی معادل ۲۰% به انرژی مفید تبدیل میشود. البته بازده ترمودینامیکی نیروگاههای چرخه ترکیبی پیشرفته تا حدود زیادی افزایش یافته و به ۴۰ تا ۵۰% میرسد. بااینحال تلفات زیادی در خطوط انتقال نیرو و مصارف داخلی نیروگاهها وجود دارد که تقریباً اجتنابناپذیر است. [۵]. ولی در سامانههای CHP حدود چهارپنجم انرژی ورودی به انرژی مفید تبدیل میشود. چنانچه از سامانههای نوظهوری مانند پیل سوختی استفاده شود، بازده انرژی تا حد ۹۰% افزایش مییابد. بازده انرژی یکی از مهمترین مزایای CHP در کاربردهای صنعتی آن است.
کاهش هزینههای تأمین انرژی اولیه برای مصرفکننده
در CHP ازآنجاییکه انرژی اولیه مصرفی (برق و حرارت) از طریق یک سامانه واحد با ورودی سوخت معین تأمین میگردد، لذا هزینههای تأمین انرژی بهطور فراوان ای از سامانههای امروزی کمتر است. در سامانههای متداول که برق و حرارت بهصورت جداگانه تأمین میشود، مصرفکننده مجبور است برق موردنیاز خود را از طریق شبکههای محلی خریداری کرده از سوی دیگر برای مصارف گرمایشی خود نیز باید گاز طبیعی یا سایر سوختهای فسیلی را بهطور جداگانه خریداری نماید. ولی در سامانههای CHP مصرفکننده از شبکه برق مستقل شده و از سوی دیگر چون از محتوای انرژی سوخت ورودی در حد بالایی استفاده میشود لذا هزینههای مربوطه بسیار کاهش مییابد. [۵]
تأمین انرژی الکتریسیته باکیفیت بسیار بالاتر: در سامانههای CHP معمولاً از یک مبدل در خروجی ژنراتور برای تبدیل برق DC به AC استفاده میشود. خروجی این مبدل بسیار یکنواخت و بدون نوسان ولتاژ یا فرکانس میباشد. از سوی دیگر مولدهای CHP دارای فناوری بسیار پیشرفتهتری نسبت به سامانههای متداول هستند و برق را با یکنواختی بیشتری تولید میکنند.از این گذشته برقی که از شبکههای محلی خریداری میشود دارای نوسان ولتاژ و افت فرکانس بسیار زیادی خصوصاً در نقاط انتهایی شبکه است که این امر میتواند آسیبهای جدی به دستگاهها و تجهیزات برقی وارد آورد. علاوه بر این مقدار زیادی از انرژی الکتریسیته از طریق خطوط انتقال نیرو به هدر میرود که در سامانههای CHP چون برق در محل مصرف تولید میشود، عملاً این بخش از تلفات، صفر است. [۱۱]
امکان فروش برق تولید شده اضافی به شبکه: در سامانههای CHP مصرفکنندگان قادر خواهند بود علاوه بر تأمین نیازهای الکتریسیته خود در ساعات اوج مصرف، برق تولیدی اضافی را به شبکههای محلی بفروشند. از دیگر مبدلهایی که در یک هاب شبکه مورداستفاده قرار میگیرد، توربین گازی[۹] ، مبدل حرارتی[۱۰] و کوره گازی[۱۱] و … میباشد. [۶]
توربین گازی
یک ماشین دوار است که بر اساس انرژی گازهای ناشی از احتراق کار میکند. هر توربین گاز شامل یک کمپرسور برای فشرده کردن هوا، یک محفظه احتراق برای مخلوط کردن هوا با سوخت و محترقکردن آن و یک توربین برای تبدیل کردن انرژی گازهای داغ و فشرده به انرژی مکانیکی است. بخشی از انرژی مکانیکی تولید شده در توربین، صرف چرخاندن کمپرسور خود توربین شده و باقی انرژی، بسته به کاربرد توربین گاز، ممکن است ژنراتور برق را بچرخاند (توربوژنراتور)، به هوا سرعت دهد (توربوجت و توربوفن)و یا مستقیماً یا بعد از تغییر سرعت چرخش توسط جعبه دنده به همان صورت مصرف شود (توربوشفت، توربوپراپ و توربوفن). [۱۲]
مبدل گرمایی
فرایند تبادل گرما بین دو سیال با دماهای متفاوت که توسط دیواره جامدی از هم جداشدهاند در بسیاری از کاربردهای مهندسی روی میدهد . وسیلهای را که برای این تبادل به کار میرود مبدل گرمایی میگویند ، و موارد کاربرد آن را در سیستمهای گرمایش ساختمانها ، تهویه مطبوع ، تولید قدرت ، بازیابی گرمای هدر رفته ، و فرآوری شیمیایی میتوان یافت . ما در فرآیندهای شیمیایی و فیزیکی نیاز به گرم کردن و یا سرد کردن سیالاتی داریم که مورداستفاده قرار میگیرند. برای تبادل گرمای دو سیال بدون آنکه باهم آمیخته شوند ، نیاز به سطح انتقال حرارت داریم. امروزه در سراسر دنیا کارخانههای فراوانی یافت میشوند که در زمینه ساخت مبدلهای حرارتی فعالیت میکنند . آنها بر اساس نیاز مشتری خود و بر اساس استانداردهای تعیین شده به طراحی و ساخت مبدلهای حرارتی در سایزها و گونههای مختلف مبادرت میورزند. [۱۲]
ذخیرهسازها
ذخیرهسازها به دو منظور عمده استفاده میشوند. یکی در زمان پیکبار و دیگری بهمنظور نوعی انرژی رزرو در زمان قطع ناگهانی برق. هر دو حالت تأثیر مثبتی بر قابلیت اطمینان سیستم دارد. [۱۳] ذخیرهسازها به اشکال مختلفی در یک هاب انرژی مورداستفاده قرار میگیرند و حاملهای متفاوتی را در خود ذخیره مینمایند.مانند الکتریسیته، گاز، آب، سوختهای فسیلی دیگر و … که در همه این موارد در زمانهایی که به آنها نیاز باشد وارد مدار شده و بسته به وضعیت موجود مورداستفاده قرار میگیرند.
همانگونه که اشاره شد، ذخیرهسازها انواع مختلفی دارند که در حالاتیکه از ذخیرهساز الکتریسیته در هاب استفاده شود، معمولاً بحث باتریها به میان میآید. باتریها انرژی الکتریکی را در زمانهایی که پیک شبکه پایین است در خود ذخیره مینمایند و در مواقع لازم، مثلاً در زمان قطعی و یا پیکبار، وارد شبکه میشوند. ذخیرهسازها تنها شامل ذخیرهساز الکتریکی نبوده و انواع دیگر حاملهای انرژی را شامل میشود. ذخیرهساز گاز طبیعی و یا دیگر سوختهای فسیلی از اینگونهاند و بهصورت مخازن بزرگ در داخل هاب مورداستفاده قرار میگیرند. که البته ذخیرهاینگونه حاملها بهمراتب بیشتر از الکتریسیته است. زیرا همانگونه که میدانیم یکی از بزرگترین مشکلات صنعت برق، عدم ذخیرهسازی آن بهصورت انبوه میباشد. اما درهرصورت راههای مختلفی جهت ذخیره آن در طول سالیان پیشنهاد شده است که هرکدام در زمان و مکان خاص مورداستفاده قرار میگیرد.
در زیر تعدادی از این ذخیرهسازهای انرژی را نام خواهیم برد.
نکته: با توجه به اینکه بحث ذخیرهسازها خود نیازمند دقت و زمان زیادی است از برسی آنها بهصورت جزیی اجتناب خواهیم کرد.
باتریها
SMES
چرخ طیار
ذخیرهسازهای هوای فشرده
در این مدل برای طراحی برنامه ریزی استراتژیک لیستی از عوامل قدرت یا ضعف برای هر صنعت تهیه میشود که پس از امتیاز بندی و تجزیه وتحلیل میتوان تاثیر هر یک از عناصر پنجگانه در مدل را مشخص و نسبت به تقویت و حفظ آن اقدام نمود. ( فروزنده، ۱۳۸۴)
۲-۳-۴ مدل کارت امتیاز متوازن (BSC)
این مدل اولین بار در سال ۱۹۹۲ توسط کایلان و نورتون در مقاله ” کارت امتیاز متوازن سنجه ای که محرک عملکرد است ” در مجله کسب و کارها ارائه شد. کاپلان و نورتون با تمرکز به نیاز مدیران مبنی بر در دست داشتن هر دو شاخص مالی و عملیاتی ، ۴ حوزه اصلی زیر را در نظر گرفتند.
-
- دیدگاه مشتری : نحوه ارزیابی مشتری از عملکرد شرکت
-
- دیدگاه درونی : شناسایی فرایند های مهم و بهبود آن
-
- دیدگاه رشد و یادگیری : ایجاد امکان فراهم آوردن ارزش در آینده
-
- دیدگاه مالی : چگونگی در نظر گرفتن منافع سهامداران
کارت امتیاز متوازن برای مدیران چارچوب مفهومی را ایجاد میکند که اهداف استراتژیک سازمان را به مجموعه ای منسجم از شاخص های عملکرد ترجمه می کند. این چارچوب در برگیرنده سنجه های هر دو
شکل ۲-۴ زنجیره علت و معلولی در میان مناظر کارت امتیاز متوازن( شاهرودی و قلی زاده توچایی ۱۳۸۹)
بعد مالی و غیر مالی است این سنجه ها باعث جاری شدن اهداف استراتژیک در سراسر سازمان میشوند. لذا عملکرد افراد سازمان را با اهداف استراتژیک پیوند میدهد.
یافته های کاپلان و نورتون تعیین کننده این واقعیت بود که شرکت های موفق درهر یک از ۴ دیدگاه اهداف خود را تعیین میکنند و برای ارزیابی سنجه هایی انتخاب کرده و اهداف کمیهر یک از سنجه ها را برای دوره های ارزیابی مورد نظر تعیین میکنند، سپس اقدامات و ابتکارات اجرایی جهت تحقق این اهداف را برنامه ریزی و به مورد اجرا میگذارند. بین اهداف و سنجه های این ۴ دیدگاه رابطه علت ومعمولی وجو دارد آنها را با یکدیگر ارتباط میدهد.
بازگشت سرمایه
وفاداری مشتری
تحویل به موقع
کیفیت فرایند
چرخه زمان
مهارت ها
مالی
مشتری
بند های داخلی کسب کار
مدیران با به کارگیر
-ترجمه استراتژی به واژه های عملیاتی
-هم ردیف سازی سازمان با استراتژی
-فراگیر کردن انجام استراتژی در سازمان
-تبدیل کردن برنامه ریزی استراتژیک به فرایند مستمر
-همراه کردن تغییرات سازمانی از طریق تعهدات مدیران عالی (شاهرودی و قلی زاده۱۳۸۹)
۲-۳-۵ مدل کارت امتیاز متوازن(BSC)
این مدل اولین بار در سال ۱۹۹۲ توسط کاپلان و تورتون
شکل ۲-۵ فرایند مدیریت در BSC را نشان میدهد :
شکل۲-۵ فرایند مدیریت در BSC
ترجمه چشم انداز
ارتباط دادن
بازخور و یادگیری
برنامه ریزی و کسب و کار
منبع شاهرودی و قلی زاده ۱۳۸۹
۲-۳-۶ گسترش فعالیتهای کیفی(QFD)
روش گسترش فعالیت های کیفی (QFD) یکی از موفق ترین ابزار های ارتقا کیفیت است که با در نظر گرفتن خواسته های مشتری در سنگ بنای توسعه کیفیت محصول باعث میشود تا محصول یا خدمت با توجه به خواسته های مشتری و در راستای تامین نیازهای او طراحی و تولید شود. بعبارتی دیگر استفاده از (QFD) در طراحی کلیه مراحل و فرایندهای تکوین و فراوری محصول باعث میشود تا تمامیاین فرایندها براساس نیازهای عنوان شده از طرف مشتری و در جهت ارضا نمودن این نیازها شکل گیرد و عمل نماید این روش بصورت گسترده در مرکز تحقیق و توسعه هر سازمان و در پروژه های ایجاد و توسعه محصولات جدید مورد استفاده قرار میگیرد QFD به طور کلی با سه روش و نگرش مختلف که توسط اکاکو و ماکابه و فوکوها را بنیانگذاری شده اند، شناخته میشود که عبارتند از روش ۴ ماتریسی، روش ۳ ماتریسی، روش BLITZ به طور نمونه روش ۴ ماتریسی QFD برای گسترش کیفیت از خواستههای مشتری تا مراحل ساخت و مونتاژ محصول از ۴ ماتریس پیوسته استفاده میکند این ۴ ماتریس به ترتیب شامل: ماتریس طرح ریزی محصول[۱۷]، ماتریس طراحی محصول[۱۸]، ماتریس طرح ریزی فرایند[۱۹]و ماتریس برنامه ریزی و کنترل[۲۰]میباشد که هر کدام از آنها از ابزارخانه کیفیت استفاده میکنند با بهره گرفتن از ۴ ماتریس این، روش خانه کیفیت به خیابان کیفیت تبدیل میشودکه در آن خروجی ها یکQFD، ورودی های QFD بعدی میباشند و از این رو طریق کیفیت به طور سیستماتیک از برنامه ریزی محصول به ساخت و مونتاژ کشیده میشود مراحل تکوین آن عبارت است از:
-
- تعیین خواسته ها و الزامات کیفی مشتریان
-
- اولویت بندی نیاز های کیفی
-
- ارزیابی رقبا از نقطه نظر مشتری
-
- تبدیل خواسته ها و الزامات کیفی به مشخصه های فنی و مهندسی محصول
-
- تعیین میزان ارتباط بین خواسته های مشتری و مشخصه های فنی و مهندسی محصول
-
- ارزیابی رقبا از نظر فنی و تکنیک
-
- توسعه خواسته های مشتری
- اولویت بندی مشخصه های فنی محصول
جدول ۲-۳ چهار دیدگاه روانشناختی در مورد انگیزش……………………………………………………………………………….۵۴
شکل ۲-۲- مدلی از عوامل مؤثر بر انگیزه پیشرفت تحصیلی………………………………………………………………………۵۵
فصل اوّل
کلیات پژوهش
مقدمه
آموزش و پرورش در تمامی کشورهای دنیا از اهمیت به سزایی برخوردار است. این امر به دلیل آموزش و تعلیم نیروهای مورد نظر بخش های مختلف جامعه می باشد. یکی از مفاهیم اساسی در آموزش و پرورش پیشرفت تحصیلی است. پیشرفت تحصیلی در گرو عوامل بی شماری بوده و به دو دسته عوامل کلی (مانند: خانواده، مدرسه و دوست) و تفاوتهای فردی (مانند: ویژگیهای شخصیتی[۱]، انگیزه پیشرفت[۲]) تقسیم می شود. در این میان نقش عوامل انگیزشی به ویژه انگیزه پیشرفت در تبیین پیشرفت تحصیلی حائز اهمیت می باشد. مفاهیم انگیزه پیشرفت و پیشرفت تحصیلی از جمله زمینه های پژوهش هستند که در دهه های اخیر روان شناسان و پژوهشگران متعددی را به خود مشغول داشته است. در سایه تلاش های مستمر این متخصصان روی آوردها و نظریه های گوناگونی در مورد هر یک از مفاهیم مزبور شکل گرفته است (طالب پور، نوری و مولوی، ۱۳۸۵). پیشرفت دانشجویان در دانشگاه و دوران بزرگسالی نه تنها به توانایی آنها بلکه به انگیزه و نگرش ها و واکنش های عاطفی آنها به مدرسه و سایر مسائلی که در موقعیت دخالت دارند، بستگی دارد. یکی از سازه های اولیه که روان شناسان برای آن ارائه کرده اند انگیزه پیشرفت می باشد (یعقوبی، علیزاده و مرادی،۱۳۸۹). از دیگر سازه های تأثیرگذار در پیشرفت تحصیلی سبک های یادگیری[۳] می باشد. از آن جا که دانشجویان دارای سبک های یادگیری مختلف هستند و این سبک های یادگیری مختلف بر پیشرفت تحصیلی آنان تأثیر می گذارد؛ لازم است استادان از چگونگی و انواع آنها آگاه باشند تا دانشجویان را در استفاده از سبک های مختلف یادگیری کمک کنند (سیف،۱۳۸۷، به نقل از حسینی نسب و شریفی، ۱۳۸۹). هوش هیجانی[۴] نیز پیش بینی موفقیت فرد را ممکن می سازد زیرا نشان می دهد که چگونه فرد دانش خود را در یک موقعیت بلادرنگ به کار می گیرد (بار- آن[۵]، ۲۰۰۰، به نقل از باقرزاده گلمکانی، ۱۳۸۴). تحقیقات نشان دهنده تأثیر هوش هیجانی و سبک های یادگیری[۶] در انگیزه پیشرفت است در این پژوهش به مقایسه تفاوت دانشجویان دختر دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ هوش هیجانی و انگیزش پیشرفت پرداخته شد.
بیان مسأله
سبکهای یادگیری را میتوان یکی از مهمترین سازه های علم روان شناسی تربیتی محسوب کرد. همواره متخصصان و مربیان به دنبال شناسایی عوامل مؤثر بر این سازه هستند تا از این طریق بتوانند بازدهی یادگیری انسان را در محیط های آموزشی به حداکثر برسانند (محمدزاده، شهنی ییلاق و مهرابی زاده، ۱۳۸۸). سبک یادگیری را نیز می توان مؤلفهای نسبتاً پایدار از نحوه دریافت و تعامل فراگیر با محیط یادگیری توصیف کرد (کسیدی[۷]، ۲۰۰۴). دمبو سبک های یادگیری را به مثابه تفاوتهای فردی می داند که یادگیری در موقعیت کلاس درس را تحت تأثیر قرار می دهد (دمبو[۸]، ۱۹۹۴).
دیوید کلب[۹] (۱۹۸۴) یکی از نظریه پردازان حوزه آموزش، یک مدل را در رابطه با سبکهای یادگیری ارائه نمود که شامل این مراحل می باشد: تجربه واقعی یا ملموس، مشاهده بازتابی یا نگاه کردن، مفهوم سازی انتزاعی (تفکر)، تجربه نمودن (عمل) (رشیدی، صفاری، سنایی نسب، پاکپور و خواجه آزاد، ۱۳۹۱). کلب (۱۹۴۸) معتقد است شناخت سبک یادگیری یکی از مؤلفه های اصلی برای بهبود فرایند یادگیری محسوب میشود.
یکی از متغیرهایی که به نظر می رسد با سبک های یادگیری مرتبط می باشد، هوش هیجانی است. هوش هیجانی جدیدترین مفهوم در زمینه تحول ارتباط میان تفکر و هیجان است. این اصطلاح اولین بار از سوی سالوی و مایر پیشنهاد شد. هوش هیجانی عبارت است از ظرفیت ادراک، ابراز، شناخت، کاربرد و اداره هیجان های خود و دیگران (مایر[۱۰]و سالوی[۱۱]، ۱۹۹۷، به نقل از اصغرنژاد، ۱۳۸۶). مسلم آن است که از آغاز مطالعه هوش غالباً بر جنبه های شناختی آن نظیر حافظه و حل مسأله تأکید شده است، در حالی که ابعاد غیر شناختی یعنی توانایی های عاطفی و کرداری نیز نه تنها پذیرفتنی هستند بلکه ضروری هم می باشند (چرنیس[۱۲]، ۲۰۰۰، به نقل از اصغرنژاد، ۱۳۸۶). امروزه پژوهشگران با توسل به تئوری هوش هیجانی و اجتماعی در صدد تبیین موفقیتهای تحصیلی هستند (مایر و سالوی، ۱۹۹۷، به نقل از اصغرنژاد، ۱۳۸۶). پتریدز[۱۳]، فریدریکسون[۱۴] و فوررنام[۱۵] (۲۰۰۴) در پژوهشی با عنوان نقش هوش هیجانی در عملکرد تحصیلی دریافتند که هوش هیجانی رابطه میان توانایی شناختی و عملکرد تحصیلی را تعدیل می کند.
انگیزه پیشرفت نیز یکی از متغیرهایی است که به نظر می رسد با سبک های یادگیری مرتبط می باشد. انگیزه پیشرفت به عنوان متغیر شخصیتی برای توصیف تفاوتهای فردی در موقعیتهای کاری زیادی نظیر مدرسه، ورزش و دنیای کار مورد استفاده قرار گرفته است (کانفر[۱۶]، ۱۹۹۰، به نقل از شکرکن و محب، ۱۳۸۸). علاوه بر این، پژوهشگران از این متغیر برای توصیف رفتار انگیزشی استفاده می کنند. انگیزه پیشرفت عبارت است از سائقی برای پیشی گرفتن بر دیگران، دستیابی به پیشرفت با توجه به ملاکهای مشخص و تلاش جهت کسب موفقیت (روبینز، ۱۹۹۴، به نقل از شکرکن و محب، ۱۳۸۸).
نخستین شکل بندی از انگیزه پیشرفت توسط هنری موری[۱۷] صورت گرفت. به اعتقاد موری انگیزه پیشرفت به مفهوم غلبه بر موانع و مبارزه با آن چه که به دشوار بودن شهرت دارد، مورد استفاده قرار می گیرد. هنری موری (شولتز[۱۸]، ۲۰۰۵، ترجمهی سید محمدی، ۱۳۸۵) در توصیف نیازهای روان زاد، پیشرفت را به نتیجه رساندن کاری دشوار، غلبه کردن، دست کاری کردن یا سازمان دادن اشیاء مادی، انسانها یا عقاید، چیره شدن بر موانع و دست یافتن به معیاری عالی تعریف می کند. برای نیل به یادگیری موفقیت آمیز و مؤثر، معلمان به شاگردان برانگیخته، علاقهمند و تلاش گر نیاز دارند و خواهان چنین متعلمانی هستند. به سخن دیگر یادگیرندگانی که در فعالیتهای یادگیری و دستیابی به اهداف پرورشی، خودانگیخته و خودراهبر باشند و برای به فعالیت واداشتن آن ها نیاز کمتری به مشوق ها و محرک های بیرونی و چالش معلمان وجود داشته باشد. از طرف دیگر، بی علاقه گی یا پایین و بودن انگیزش دانش آموزان اغلب بر معلمان تأثیرات نامطلوب می گذارد. در واقع کمبود انگیزش موجب تحلیل منابع و پتانسیلها و کاهش بهره وری فرایند تدریس و یادگیری می گردد. با توجه به این امر محقق بر آن شد تا به پژوهش در این زمینه بپردازد که آیا سبک های مختلف یادگیری در دانشجویان از لحاظ متغیرهای انگیزه پیشرفت و هوش هیجانی با هو تفاوت دارند؟ بپردازد.
اهمیت و ضرورت موضوع
پژوهش در مورد سبکهای یادگیری، سبکهای شناختی[۱۹] و سبکهای تفکر از مطالعات مربوط به ابعاد روانشناختی، اجتماعی و فیزیولوژیک فرایند آموزش سرچشمه گرفته است. شناخت و درک مدلهای مرتبط با سبکهای تفکر و یادگیری در واقع یکی از پیشرفتهای اساسی روانشناسی تربیتی در قرن بیستم است. باتلر[۲۰] (۱۹۸۸، به نقل از دارموند[۲۱] و استودارد[۲۲]، ۱۹۹۲) در مورد اهمیت سبکهای یادگیری در امر آموزش بیان میدارد که آگاهی معلمان از نحوه یادگیری دانشجویان و شناسایی سبکهای یادگیری ترجیحی و نقاط ضعف و قوت آنها باعث هدایت برنامه آموزشی در جهت ارائه آموزش متناسب و هماهنگ با ویژگیهای یادگیرندگان شده که نهایتاً افزایش عملکرد تحصیلی را در بر خواهد داشت. آگاهی از سبک یادگیری میتواند مربیان را در جهت برآورده کردن نیازهای یادگیری آموزش گیرنده افزایش داده و امکان استفاده از راهبردهای آموزشی بهتر را فراهم کرد. در نتیجه از منابع موجود، توانمندی های دانش آموز، ظرفیتهای موجود آموزشی و زمان استفاده بهتری می شود و تجارب آموزشی پربازده و لذت بخشی را خلق می نماید (رشیدی و همکاران،۱۳۹۱).
هوش هیجانی یکی از ابعاد یا توانایی های شناخته شده انسان است. گلمن[۲۳] (۱۹۹۵)، معتقد است که هوش هیجانی جنبهی دیگری از هوش است که در دستیابی افراد به موفقیت در ابعاد مختلف زندگی، بیشتر از هوش شناختی ایفای نقش می کند. کاربرد هیجانها در تعلیم و تربیت امری اجتناب ناپذیر است؛ زیرا در قرن بیستم و کم علاوه بر توجه به رشد شناختی و پیشرفت تحصیلی، میبایست به رشد هیجانی دانش آموزان و دانشجویان توجه نموده و آنها را برای همکاری و مشارکت در کار، تصمیمگیریهای مسئولانه، مقاومت در برابر فشار گروه همسالان و نفوذ وسایل ارتباط جمعی آماده نمود (خسروجردی و خانزاده، ۱۳۸۶).
با توجه به اینکه انگیزه پیشرفت، زمینه پیشرفت تحصیلی دانشجویان را فراهم می کند و میتوان پیشرفت تحصیلی را از جمله تجلیات قابل اندازه گیری انگیزه پیشرفت تلقی کرد، در نتیجه این انگیزه یک انگیزه اجتماعی با اهمیت می باشد. از طرفی دیده می شود که علم روان شناسی شاخه های تخصصی فراوانی دارد که یکی از مهم ترین آنها یادگیری است. افراد دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا برای حل مشکلات و رسیدن به موفقیت بسیار کوشا هستند، حتی پس از آنکه در انجام کاری شکست خوردند، از آن دست نمی کشند و تا رسیدن به موفقیت به کوشش ادامه می دهند. دانشجویان دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا همواره می خواهند موفق بشوند و آن را انتظار می کشند. وقتی شکست می خورند کوششهای خود را دو برابر می کنند و به فعالیت ادامه می دهند تا موفق بشوند (اسلاوین، ۲۰۰۶). بر اساس یافته های این پژوهش میتوان در جهت پیشرفت تحصیلی دانشجویان برنامه ریزی نموده و شیوه های آموزشی مناسبی را بر اساس سبک یادگیری دانش آموزان ایجاد نمود تا انگیزه پیشرفت در دانشجویان افزایش یابد و به هیجان های آنها نیز توجه گردد.
اهداف پژوهش
هدف کلی
مقایسه دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ هوش هیجانی و انگیزه پیشرفت.
اهداف جزئی
مقایسه دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ هوش هیجانی.
مقایسه دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ انگیزه پیشرفت.
فرضیه های پژوهش
بین دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ هوش هیجانی و انگیزه پیشرفت تفاوت معنیداری وجود دارد.
۱-۱- بین دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ انگیزه پیشرفت تفاوت معنیداری وجود دارد.
۲-۱- بین دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ هوش هیجانی تفاوت معنیداری وجود دارد.
۱-۲-۱- بین دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ مؤلفه ابراز هیجانی تفاوت وجود دارد.
۲-۲-۱- بین دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ مؤلفه تنظیم هیجانی تفاوت وجود دارد.
۳-۲-۱- بین دانشجویان دارای سبکهای یادگیری متفاوت از لحاظ مؤلفه بهره برداری هیجانی تفاوت وجود دارد.
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها
سبک یادگیری
تعریف مفهومی سبک یادگیری
سبک یادگیری عبارتست از ترکیب روش های شناختی، عاطفی و فیزیولوژیک که به وسیله آنها افراد به بازیابی، سازماندهی، پردازش و یادآوری اطلاعات می پردازند (رشیدی و همکاران، ۱۳۹۱). از دیدگاه کلب (۱۹۸۵)، سبک های یادگیری به روش هایی اشاره دارند که در آنها مفاهیم، قوانین و اصول را به گونه ای سازماندهی می کنند که آنان را در برخورد با موقعیت جدید هدایت می کند. اصطلاح سبک یادگیری به باورها، رجحان ها و رفتارهایی که افراد با بهره گرفتن از آنها به یادگیری خود در یک موقعیت کمک می کنند نیز گفته می شود. چهار نوع سبک یادگیری وجود دارد که عبارت اند از : ۱) سبک یادگیری واگرا، ۲) سبک یادگیری همگرا، ۳) سبک یادگیری انطباق یابنده و ۴) سبک یادگیری جذب کننده (هوهن[۲۴]، ۱۹۹۵، به نقل از محمدزاده ادملایی، ۱۳۸۴)
تعریف مفهومی سبک یادگیری همگرا
سبک یادگیری همگرا از ترکیب دو شیوه ی یادگیری مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال به دست می آید. از آن جهت به افرادی که دارای این سبک یادگیری هستند همگرا می گویند که وقتی با مسئله ای روبرو می شوند به سرعت برای یافتن راه حل درست می کوشند یا کوشش های خود را بر آن راه حل واحد بر آن راه حل واحد متمرکز می کنند (سیف، ۱۳۸۹).
تعریف مفهومی سبک یادگیری واگرا
سبک یادگیری واگرا از ترکیب دو شیوه ی یادگیری، شامل تجربه ی عینی و مشاهده ی تأملی حاصل می شود. افراد دارای این سبک یادگیری موقعیت های عینی را از زوایای مختلف می بینند. رویکرد آنها نسبت به موقعیت ها، مشاهده کردن تا عمل کردن است. از آنجا که این افراد قادر به تولید اندیشه های گوناگون هستند، سبک آها را واگرا می گویند (سیف، ۱۳۸۹).
تعریف مفهومی سبک یادگیری جذب کننده
سبک یادگیری جذب کننده از ترکیب دو شیوه ی یادگیری مفهوم سازی انتزاعی و مشاهده ی تأملی به دست می آید. افراد دارای این سبک یادگیری در کسب و درک اطلاعات گسترده و تبدیل آن به صورت خلاصه، دقیق و منطقی توانا هستند (دمیرباس[۲۵] و دمیرکان[۲۶]، ۲۰۰۷). علت نامیدن این سبک یادگیری به جذب کننده آن است که افراد دارای این سبک قادر به دریافت داده های گوناگون و سازمان دادن به آنها می باشند (سیف، ۱۳۸۹).
تعریف مفهومی سبک یادگیری انطباق یابنده
سبک یادگیری انطباق یابنده از ترکیب دو شیوه ی یادگیری تجربه ی عینی آزمایشگری فعال به دست می آید (کلب و کلب، a2005). افراد دارای این سبک از تجارب دست اول می آموزند و از اجرای نقشه و درگیرشدن با اعمال چالش انگیز لذت می برند. این افراد بیش از آن که به تحلیل منطقی بپردازند، امور محسوس را ترجیح می دهند. علت نامیدن این سبک به انطباق یابنده این است که افراد دارای این سبک در انطباق یافتن با موقعیت های جدید توانا هستند (سیف، ۱۳۸۹)
تعریف عملیاتی سبک یادگیری
منظور از سبک یادگیری در این پژوهش منظور از سبک های یادگیری، مقادیر کمی و پیوسته ای است که افراد از پرسش نامه ی سبک های یادگیری کلب (۱۹۸۵) با توجه به شیوهی یادگیری خود به دست می آورند.
تعریف عملیاتی سبک یادگیری همگرا
در این پژوهش منظور از سبک یادگیری همگرا، مقادیر کمی و پیوسته ای است که افراد از پاسخدهی به خرده مقیاس همگرا در پرسشنامه ی سبک های یادگیری کلب (۱۹۸۵) کسب می کند.
تعریف عملیاتی سبک یادگیری واگرا
در این پژوهش منظور از سبک یادگیری واگرا، مقادیر کمی و پیوسته ای است که افراد از پاسخدهی به خرده مقیاس سبک واگرا در پرسشنامه ی سبک های یادگیری کلب (۱۹۸۵) کسب می کند.
تعریف عملیاتی سبک یادگیری جذب کننده
در این پژوهش منظور از سبک یادگیری جذب کننده، مقادیر کمی و پیوسته ای است که افراد از پاسخدهی به خرده مقیاس سبک جذب کننده در پرسشنامه سبک های یادگیری کلب (۱۹۸۵) کسب می کند.
(مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِید)[۱۸۳]
انسان هیچ سخنى را بر زبان نمىآورد مگر اینکه همان دم، فرشتهاى مراقب و آماده براى انجام مأموریت (و ضبط آن) است!»
بدون شک ، اگر حضور حجت های الهی درک شود، بهترین و قوی ترین بازدارنده ها بدون نیاز به نظارت های بیرونی و ترس و اجبار و طمع، برای همگان ایجاد می شود . لازمه این مهم ، معرفت دینی ایجاد کردن در بین همه اقشار جامعه می باشد . امیر المؤمنین ۷هم که آینه تمام نمای اسلام است همواره مردم را به توجه بر وجود نظارت الهی دعوت می کرد :
(فَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِعَیْنِه)[۱۸۴]
پس تقواى الهى را پیشه سازید، خدایى که در برابر نظارت او هستید
(أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِم)[۱۸۵]
اى مردم، خدا را بپرهیزید که اگر حرف زدید مىشنود، و اگر نهفته دارید مىداند»
زمانی که آن حضرت می خواستند، یاران خود را هنگام فرار از جنگ به شرم و حیا فرا بخوانند، به حضور در محضر خدا بودن و نظارت الهی فرا خواندند[۱۸۶] و سپس فرمودند :
(عاودُوا الکَرَّ وَ استحیوا مِنَ الفَر)[۱۸۷]
دوباره حمله کنید و از فرار کردن شرم کنید»
۳ـ۱ـ۲ـ۲ـ تأثیر بی حیایی در زندگی اجتماعی
اگر ملکه حیا در شخص نباشد، هیچ کار زشتی ترک نمی شود . شخص بی حیا حرمت هیچ چیز را نگه نمی دارد و برای کسی ارزش قائل نمی شود. به همین دلیل مهم ترین پیامد بی حیائی این است که هر کاری برای هر شخصی جایز است . بر همین اساس امیرالمؤمنین ۷می فرماید :
«إیّاک و القحّه فإنّها تحدوک على رکوب القبائح و التّهجّم على السّیّئات[۱۸۸]
از بی شرمی بپرهیز؛ زیرا تو را به ارتکاب زشتی ها و رو آوردن به بدیها وادار می کند .»
-
- در جامعه عاری از حیا قبح گناه ریخته وگناه علنی و امری عادی تلقی می گردد . فرد با حیا اگر ناخواسته مرتکب خطایی شود، آن را مخفی می کند، ولی بی حیا آشکارا اقدام به خطا می کند و چه بسا برای دیگران ، خطای خود را تعریف کند در حالیکه علنی سازی گناه از بزرگترین گناهان می باشد:
«إیّاک و المجاهره بالفجور فإنّه من أشدّ المأثم[۱۸۹]
بپرهیز از تجاهر به گناه زیرا این کار از شدییدترین گناهان است »
-
- اثر دیگر بی حیایی در جامعه را می توان از بین رفتن امر به معروف و نهی از منکر در جامعه دانست .
-
- بی حیایی سبب افزایش بی غیرتی می شود. زیرا عادی شدن روابط قبیح در جامعه سبب کمرنگ گشتن روح غیرت در جامعه می گردد .
-
- بی حیایی سبب ترویج بی عفتی نیز می شود . از آن جا که یکی از آثار مهم حیا عفت است [۱۹۰]پس بی حیایی عامل بی عفتی می گردد .
-
- همچنین بی حیایی موجب تزلزل بنیان خانواده و بالا رفتن آمار طلاق در جامعه می شود . زمانی که لذت جویی های نامشروع در جامعه فراگیر شود و بهره گیری از جنس مخالف شایع گردد، خیانت و بی بندوباری رواج پیدا کند، شخص نسبت به همسر خود تمایل کمتری نشان می دهد . این امر سبب ایجاد تنش و طلاق در خانواده ها می شود . وقتی خانواده که کوچک ترین و در عین حال حیاتی ترین جزء اجتماع و کانون پرورش نسل آینده و پناهگاه روحی و عاطفی افراد است، متلاشی شود ؛ جامعه هم رو به از هم پاشیدگی می رود .
-
- با بی حیایی کارایی جامعه پایین می آید ، زیرا نیروی کار و فعالیت ضعیف می شود و در طولانی مدت، کل اجتماع به فرسایش کشیده می شود . در حالی که حیا نیروهای مرد و زن را هدایت و بیمه می کند ، بدون اینکه هیچ حق و هزینه ای از شخص ضایع شود.
-
- زوال امنیت اجتماعی : بی حیایی تهدیدی برای امینیت اجتماع محسوب می شود .
-
- انزوای افراد باحیا : شخص مؤمن باحیا از بودن در جامعه آلوده به بی حیایی متنفر و گریزان است . لذا ترجیح می دهد کمتر در اجتماع حاضر شود و کنج خانه را بر فعالیت در اجتماع ترجیح می دهد .
۳ـ۱ـ۲ـ۳ـ قلمرو حیا
کسی که دارای ملکه حیا است، از تمامی کارهای قبیح و ناهنجار پرهیز می کند [۱۹۱]. از آن جا که بسیاری از افعال قبیح در روابط اجتماعی رخ می دهد، حیا می تواند، عمل مهمی در علاج ناهنجاری ها و سوق دادن جامعه به سمت ارزش ها محسوب شود. در قلمرو حیای اجتماعی هیچ محدودیتی وجود ندارد و در همه جوانب، باید حیا رعایت شود. شخص با حیا در جامعه با آبرومندی و عزت زندگی می کند . امیرالمؤمنین۷می فرماید:
«مَنْ کَسَاهُ الْحَیَاءُ ثَوْبَهُ خَفِیَ عَنِ النَّاسِ عَیْبُهُ[۱۹۲]
هر کس لباس حیا بپوشد عیوبش نزد مردم مخفی می ماند»
۱ـ حیا در پوشش
هر چه پوشش کامل تر رعایت شود از نظر جنس و نوع و تنگ نبودن ، جامعه به سوی آرامش بیشتری پیش می رود . زیرا پوشش مصونیت می آورد .
قرآن مجید شرایط پوشش زن را چنین دستور می دهد :
(لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بخُِمُرِهِنَّ عَلىَ جُیُوبهِِنَّ ) [۱۹۳]
زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) »
(یَأَیهَُّا النَّبىُِّ قُل لّأَِزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیهِْنَّ مِن جَلَبِیبِهِنَّ ذَالِکَ أَدْنىَ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَ کاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا)[۱۹۴]
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرىهاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا وکوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»
امام علی۷نیز در نانه ۳۱ تأکید بر حجاب بانوان کرده و علت آن را بیان فرموده که رعایت حجاب را سبب پاکی بیشتر گوهر زن دانسته است و همچنین دستور به پوشش لباس مناسب برای همه افراد جامعه داده است:
«وَ اکْفُفْ عَلَیْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِکَ إِیَّاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّهَ الْحِجَابِ أَبْقَى عَلَیْهِنَّ[۱۹۵]
با پوششى که بر آنان قرار مىدهى دیده آنان را از دیدن مردمان باز دار، زیرا سختى حجاب آنان را پاکتر نگاه مىدارد»
ِ «عَلَیْکُمْ بِالصَّفِیقِ مِنَ الثِّیَابِ فَإِنَّهُ مَنْ رَقَّ ثَوْبُهُ رَقَّ دِینُهُ لَا یَقُومَنَّ أَحَدُکُمْ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ عَلَیْهِ ثَوْبٌ یَصِفُهُ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ وَ ادْخُلُوا فِی مَحَبَّتِهِ[۱۹۶]
جامههاى ضخیم بپوشید، زیرا هر کس جامه نازک بپوشد دینش نیز نازک [و ضعیف] خواهد بود. هیچ یک از شما با لباس بدننما در پیشگاه خدا نایستد.»
۲ـ حیای چشم
بسیاری از آلودگیها و انحرافات از یک نگاه ناروا که نگاه های بعدی را به دنبال داشته سرچشمه گرفته و به لغزش و گاه سقوط و انحراف رسیده . ممکن نیست کسی نگاه خود را کنترل نکند اما موفق به «مهار نفس و شهوت» بشود، زیرا پس از دیدن «میل و هوس» تحریک میشود.می گیرد
خداوند در قرآن می فرماید :
(قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ ………. وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ)[۱۹۷]
به مؤمنان (مردان) بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند …..و به آنان
(زنان) با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند»
امام علی ۷چشم را محل ورود شیطان وحیای چشم پرهیز از هر گونه نگاه آلوده به گناه می داند
«الْعُیُونُ مَصَائِدُ الشَّیْطَان [۱۹۸]چشمها دام های شیطان هستند
الْعَیْنُ رَائِدُ [الْقَلْبِ] الْفِتَنِ [۱۹۹] چشم دل را به دنبال خود می کشد»
۲ـ حیای گوش
نشنیدن سخن قبیح ، گوش ندادن به غیبت ، نشنیدن موسیقی حرام و غنا .
۳ـ حیای زبان
یکی از مهمترین راه های ارتباطی بین انسان ها ارتباط کلامی است. هم محتوای کلام باید از معاصی گفتاری مثل دروغ، غیبت، تهمت، تمسخر، تخریب و هتک حرمت دیگران خالی باشد. زیرا با رواج حرمت شکنی اعتماد اجتماعی از بین می رود و ضربه محکمی به اجتماع و نظام وارد می شود. هم سخن سبک و بدون وقار بر زبان جاری نشود، زیرا گزینش واژگان و کلمات نیز نقشی بسزایی در رسادن مقصود و بیانگر شخصت هر فردی است. آن حضرت می فرماید :
«الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه